ناکامی تحلیلگران غربی بعد از رحلت امام خمینی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - سعید قربانی؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 تاکنون، سه رویداد مهم ناظر به تعیین رهبر نظام اسلامی و ولی فقیه رخ داده است. نخست رسمیت و قانونیت یافتن ولایت فقیه در ساختار نظام جمهوری اسلامی با مصوبه مجلس خبرگان قانون اساسی و رأی مردم به این مصوبه در رفراندوم آذرماه1358؛ دوم، تعیین آیتالله منتظری به قائممقامی رهبری توسط مجلس خبرگان در آبان 1364 و بعد اعلام عدم صلاحیت وی برای رهبری آینده توسط حضرت امام (قدس سره) در فروردین1368؛ و سپس موافقت با استعفای وی توسط حضرت امام و تصویب آن در مجلس خبرگان؛ و سوم، تعیین حضرت آیتالله خامنهای توسط مجلس خبرگان به رهبری انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی در خرداد 1368.
تشدید بیماری امام خمینی(ره) و بستری شدن ایشان در بیمارستان قلب تهران، در سال 1358 خبرگان امت را واداشت تا به محض تشکیل نخستین مجلس خبرگان رهبری، در سال 1362به فکر تعیین جانشین رهبری بیافتند. هاشمی رفسنجانی در تبیین دلایل این اقدام میگوید: «اصلا ما خودمان قبلا طراحی کرده بودیم که جانشین امام را داشته باشیم تا خدای ناکرده اگر برای امام حادثهای پیش بیاید، کشور دچار خلأ نشود. خوب شما که حال امام را میدانستید، ما معمولا شبها هر وقت تلفن خانه ما زنگ میزد، میترسیدیم یک خبری از امام باشد. لذا ما خیلی برایمان مهم بود که جانشین رهبری آماده باشد که دشمنان توطئه نکنند».
یکی از رخدادهای مهم سال پایانی حیات امام خمینی تصمیمی بود که ایشان درباره آیتالله منتظری گرفتند. و او را از قائم مقامی عزل کردند. شخصیتهای مهم کشور و نزدیکان امام، ماهها پیش از قضایای فروردین1368، چندین بار از زبان ایشان اظهاراتی مبنی بر عدم صلاحیت آقای منتظری برای رهبری شنیده بودند و این نگرانی در میان آنها وجود داشت که در صورت کنار گذاشته شدن آقای منتظری، سرنوشت رهبری چه خواهد شد.
امام در طول حیات، همواره محل رجوع مسئولان کشور برای رفع ابهامات و دفع سردرگمیها و خروج از بن بستها و روشن شدن تکلیف در مسائل حساس بودند و حل مسئلهای به اهمیت رهبری آینده، نمیتوانست در افق نگاه امام جایگاهی نداشته باشد. لذا یکی از مهمترین اقدامات حضرت امام خمینی در سال پایانی عمر؛ نام بردن از حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر آینده بود که نه تنها حرکت انقلاب اسلامی در مسیر اصلی خود را تضمین کرد، بلکه مسیر را برای خبرگان درباره تعیین رهبر آینده انقلاب هموار نمود. در مهر ماه سال1367، یعنی نزدیک به شش ماه پیش از برکناری آیتالله منتظری، جلسهای در محضر امام با حضور سران قوا، نخستوزیر وقت و حاج احمدآقا خمینی برگزار شد. هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، در اجلاسیه رسمی چهارده خردا 1368 خبرگان، با شاهد گرفتن موسوی اردبیلی، رئیس وقت شورای عالی قضایی، جلسه را این گونه روایت میکند:
«ما یک جلسه با رؤسای قوا و نخستوزیر و احمد آقا خدمت امام بودیم. همان موقعی که مسئله آقای منتظری داغ شده بود و ما با امام مباحثه داشتیم. ما یکی از احتجاجاتمان با امام این بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذارید، ما در رهبری دچار مشکل میشویم. امام هم شورایی را خیلی تمایل نداشتند هیچ وقت. فرد هم میگفتیم ما فردی نداریم الان که مطرح بکنیم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعیت بود و همان مسائل بود. امام فرمودند. چرا ندارید؟ آقای خامنهای.»
امام پس از این ماجرا بارها و بارها خطاب به نزدیکان خود، از آیتالله خامنهای برای رهبری آینده نظام نام بردند. خانم زهرا مصطفوی در پیامی به ملت ایران نظر امام خمینی را درباره رهبری حضرت آیتالله خامنهای تشریح کرد: «من مدتها قبل از برکناری قائم مقام رهبری شخصا از محضر امام درباره رهبری پرسیدم و ایشان از آیتالله خامنهای نام بردند.»
انقلاب اسلامی ایران بر اساس سه محور ایدئولوژی، رهبری و مردم در ساختار نظام بینالمللی در محدوده زمانی 1357 و در محدوده مکانی ایران از بعد فکری و تئوریک به بعد عملیاتی راه یافته است. امام خمینی رهبری انقلاب الهی را بر عهده گرفت و ایران اسلامی را از انواع توطئهها و بحرانها نجات داد. اختلافات داخلی، تفرقه و ایجاد جنگهای قومیتی، ظهور تفکرات لیبرالی و سعی بر تسلط در ارکان نظام و پیگیری سیاسات نظام براساس منویات خود، از جمله آنها است. در سال 1367 اتفاق سرنوشتسازی برای جمهوری اسلامی ایران بوجود آمد. اتفاقی که دشمن سالها در پی آن بود. امام امت رحلت کردند. لذا مسئله جانشینی ایشان مطرح شد. در مجلس خبرگان رهبری بعد از کلی بحث و استدلال سرانجام علیرغم خواست قلبی آیتالله خامنهای، نمایندگان به رهبری ایشان رأی دادند تا نظام جمهوری اسلامی ایران صیانت شود و نظام منطبق بر ولایت فقیه استمرار یافته و پایدار بماند.
نظام استعماری با این توهم که با رحلت امام بحث انقلاب اسلامی و ولایت فقیه دچار تزلزل خواهد شد اتاق فکرهایی تشکیل داده بودند و بلندگوهای داخلی و خارجی را آماده نوای پیروزی خود در نظام نوپای ایران تدارک دیده بودند که براساس خواست الهی و با انتخاب مجلس خبرگان بر این امیدها مهر ناامیدی زده شد و امیدهای انقلابی دوباره در کشور استمرار یافت.
خبرگان رهبری در استمرار و صیانت انقلاب اسلامی نقش اساسی داشته است. امید و تلاش دشمن برای براندازی نظام جمهوری اسلامی در پی بحران ناشی از ارتحال بنیانگذار آن، نکتهای نبود که از نظرها پنهان بماند. در حقیقت ارزشمندترین لحظاتی که دشمن سالها صبر خود را در انتظار آن آزموده و عمر خویش را فرسوده بود، اینک به بار نشسته بود. فقدان رهبری، همراه با شرایط مبهم و ناپایدار امنیتی در مرزها، وضعیت آسیبپذیر امنیت داخلی و نیز شوک شدید وارد بر مردم، همگی شرایط مساعدی را برای آغاز تحریکات و تحرکات خباثت آلود دشمن مهیا کرده بود، اما تصمیم غافلگیر کننده خبرگان در انتخاب سریع و شایسته رهبر بعدی به یک باره تمام این معادلات را به هم ریخت. با انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری، فصل جدیدی از حیات پربرکت انقلاب اسلامی رقم خورد.
در آن زمان رادیو دولتی آمریکا در اولین واکنش خود به خبر ارتحال امام خمینی گفت: «هم زمان با تشکیل مجلس خبرگان برای تعیین جانشینی آیتالله خمینی وصیتنامه سیاسی وی برای رهبری ارشد جمهوری اسلامی ایران خوانده شد ولی بیشتر تحلیلگران غربی میگویند وصیتنامه سیاسی آیتالله خمینی احتمالا مسئله جانشینی او را حل نخواهند کرد. این تحلیلگران پیش بینی میکنند که ایران تاکنون در مسئله رهبری، در یک دوران نامشخصی به سر خواهد برد». رادیو دولتی انگلیس، بی.بی.سی نیز در این باره گفت:«خلائی را که در گذشت آیتالله خمینی در سطح رهبران ایران به وجود آورد، مشکل میتوان جبران کرد.»
دشمنان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران ادعا کردند که مراجع تقلید، رهبری آیتالله خامنهای را نخواهند پذیرفت و به زودی اختلاف و درگیری میان ایشان و دیگر مراجع تقلید شدت خواهد گرفت. تایمز لندن در این باره نوشت: «گزینش[آیتالله] خامنهای آشکارا اقدامی مصالحهآمیز برای پر کردن خلأ قدرت، در دوران عزاداری بود. جدال واقعی قدرت، به بعد موکول شده است» رادیو اسرائیل در تاریخ 27/ 2/ 1368 چنین گفت:«جدال قدرت در ایران احتمال دارد به گسترش عملیات تروریستی بینجامد.»
بعد از رحلت امام خمینی(ره) بحرانهای مختلفی احتمال داشت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را زمینگیر کند و دشمنان نیز به دنبال این بودند تا با سوار شدن بر موج بحران ها عمر انقلاب را به اتمام برسانند. از جمله بحران هایی که امکان ظهور داشت عبارت بودند از؛
1. تشدید اختلافات داخلی و بروز جنگ قدرت
2. خطر تجزیه کشور ناشی از چالشهای قومیتی
3. خطر حمله نظامی مجدد
این موارد از جمله بحرانهایی بود که بروز و ظهور هر کدام میتوانست کشور ایران را در وضعیت بحرانی قرار دهد. دشمن تلاش داشت تا با ابزارهای نامشروع به هر طریقی شده جمهوری اسلامی را در مسیر بنبست نشان دهد. و از ابزار اختلاف، ناامیدی و امثال آن بهره گرفته جامعه را دچار نگرانی و سرگردانی کند و حتی به شورش و برنامه های خیابانی نیز توجه داشت. ولی با انتخاب آیتالله خامنهای، تمام برنامههای دشمن نقش بر آب شد و رهبری در ناکام گذاشتن دشمنان و مأیوس کردن آن ها در آن روزهای آشوب و بحران و دلهرهانگیز نقش عمده را بر عهده گرفتند و جامعه را با وجود انواع التهابات به ساحل امن رساندند و حال حاضر با وجود گذشت 42 سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی دشمنان نتوانستند با بهرهگیری از انواع ترفندهای سیاسی و اقتصادی و امثال آن انقلاب اسلامی را زمینگیر کنند.