بازتاب شهادت آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شهادت آیتالله سعیدی در 20 خرداد 1349 توسط ساواک در
زندان با واکنش سریع مردم ایران مواجه شد به طوری که در بسیاری از نقاط کشور، مردم
درصدد برپایی مراسم بزگداشت و ترحیم وی برآمدند. در این میان ساواک که از چنین
تجمعاتی واهمه داشت به سرعت دستور داد تا از برگزاری این قبیل مراسمات جلوگیری شود. با این
اوصاف مردم شهرهای مختلف بدون توجه به این تهدیدات به برگزاری مراسم پرداختند. در
این زمینه در کتاب «شهید آیتالله سید محمدرضا سعیدی به روایت اسناد» که توسط مرکز اسناد انقلاب
اسلامی منتشر شده آمده است:
با شهادت آیتالله سعیدی ساواك
به مأمورین خود این چنین دستور داد: «با توجه به فوت محمدرضا سعیدی خراسانی دقیقاً
مراقبتهای لازم معمول و از اشاعه مطالب تحریكآمیز در مورد فوت وی جلوگیری و در
مراسم سوم و هفتم نامبرده منحصراً اقوام و بستگان او حق شركت را دارند و از برگزاری
هرگونه مراسمی [به] وسیله اشخاص با همكاری شهربانی و ژاندارمری محل، جلوگیری و
اشخاصی كه در این زمینه فعالیت و تبلیغ مینمایند دستگیر، و با تشكیل كمیسیون امنیت
اجتماعی محل حداقل به مدت سهسال تبعید و محل آن متعاقباً اعلام خواهد شد.»
این دستور كه از طرف ساواك مركز
به ساواك قم نیز ابلاغ شد، نشاندهنده ترس و وحشت مقامات رژیم از بازتاب شهادت
شهید سعیدی در میان مردم ایران بود، تا جایی كه برای مبلغان و شركتكنندگان در
مراسم مجازات تبعید را تعیین میكند. اما فرزند شهید سعیدی پس از پایان مراسم دفن
پدر فوراً به حضور برخی از مجاهدان روحانی قم شتافت و آنها را از فاجعه آگاه كرد.
شهربانی كل كشور نیز در تلگراف رمزی در مورخه 49/3/22 به شهرستانها جهت جلوگیری
از واكنشها و اقدامات احتمالی، پیشبینی مراقبتهای لازم را خواستار شد كه شهربانیها
از شهرستانهای كشور در جواب، آمادگی خود را اعلام كردند. در كل ساواك پس از شهادت
آیتالله سعیدی با نامهنگاریهای متعدد از برگزاری مراسم ختم و گرامیداشت برای ایشان
جلوگیری به عمل آورد.
صبح روز 49/3/22 دو روز پس از شهادت آیتالله سعیدی عدهای از
مردم در جلوی مسجد امام موسیبن جعفر تجمع كردند و قصد برگزاری مراسم ختم را
داشتند كه از طرف كلانتری به خادم مسجد دستور داده شد كه برای برگزاری ختم باید
اجازه داشته باشند. ساعت 9:15 آیتالله طالقانی، به منزل مرحوم سعیدی
رفتند و پس از چند دقیقهای دكتر عباس شیبانی نیز وارد شد و شماری از بستگان و
دوستان شهید نیز در آنجا گرد آمده بودند. در این هنگام یكی از حاضرین در مجلس شروع
به خواندن قرآن كرد.
دكتر شیبانی به او گفت: «چرا اینجا
قرآن میخوانید؟ بروید مسجد و در آنجا قرآن بخوانید.» گفته شد: «آخر در مسجد را
بستهاند و نمیگذارند كسی وارد مسجد شود.» آقای شیبانی در پاسخ گفت: «پشت در
مسجد، در خیابان قرآن بخوانید، مگر میشود او را بكشند و در مسجد او را هم
ببندند؟!» مرحوم آقای طالقانی نیز گفته او را تأیید كرد و به صورت دستهجمعی، از
جا برخاستند و به سوی مسجد موسی بن جعفر(ع) روانه شدند. مأموران شهربانی با دیدن
آقای طالقانی و سیل جمعیت عقبنشینی كرده، محاصره را شكستند.
حدود ساعت ده مرحوم طالقانی و
آقای شیبانی به اتفاق انبوه زیادی از مردم در برابر مسجد مزبور گرد آمدند و از
دربان خواستند كه در را باز كند، لیكن دربان به علت تهدید ساواك و پلیس جرأت نكرد
در را باز كند، در نتیجه آقای طالقانی از مردمی كه در آنجا گرد آمده بودند، خواست
در خیابانهای اطراف مسجد روی زمین بنشینند و مراسم بزرگداشتی برای آن مرحوم در
آنجا ترتیب دهند، مردم متابعت كردند و در خیابان برابر مسجد، روی زمین نشستند و
چند نفری شروع به خواندن قرآن كردند. در این هنگام دو نفر از كوچه جنب آن مسجد از
دیوار بالا رفته، وارد مسجد شدند و در را باز كردند.
سیل مردم به داخل مسجد سرازیر
شد، تا آنجا كه دیگر جایی برای نشستن نبود. از طرف آقای طالقانی اعلام فاتحه شد.
مردم شعارهای تند و انقلابی دادند و آن فاجعه جانگداز را به پیشگاه حضرت ولیعصر
امام زمان (عج) تسلیت گفتند. آنگاه آقای دكتر شیبانی در كنار منبر ایستاد و در یك
سخنرانی از شخصیت والای شهید سعیدی تجلیل كرد و از آن دونفطرتانی كه او را به
شهادت رساندند، اظهار تنفر و انزجار كرد و در پایان سخنان خود از اهالی آن محل
خواست نگذارند مسجد سعیدی فروغ خود را از دست بدهد و زحمتها و رنجهای سعیدی از بین
برود، كسی را جای او بگذارند كه سعیدیگونه باشد و همانند او شهامت، صراحت و قاطعیت
داشته باشد. «... آخر چه معنا دارد كه آیتالله سعیدی را در زندان بكشند و در
مسجدش را هم ببندند؟! شما هم همت داشته باشید و نگذارید در مسجد او بسته شود.»
این مراسم در ساعت 11:20 بنا به
دستور آیتالله طالقانی پایان یافت و شركتكنندگان در حالی كه آیتالله طالقانی
و آقای شیبانی را در میان گرفته بودند، از مسجد بیرون رفتند. یكی از افسران كلانتری
14 دستور جلب و بازداشت آقای دكتر شیبانی را داد، لیكن چون شمار شركتكنندگان زیاد
و به هم فشرده بود، مأموران امكان دستگیری او را نیافتند، اما چند روز پس از آن
نامبرده را دستگیر و سالیان درازی زندانی كردند. آقای طالقانی را نیز فردای آن روز
بازداشت كردند، لیكن از ترس واكنش خشونتبار مردم خشمگین تهران، بیدرنگ وی را
آزاد ساختند.
كلانتری بخش 14 در مورخه
49/3/25 گزارش داد كه مأمورین آن كلانتری در یكی از كوچهها دو برگ اعلامیه با
عنوان: «سعیدی چه كرده بود؟» مشاهده كردهاند. همچنین قرار بود مجلس ختمی بعد از
خاتمه نماز از طرف آیتالله فلسفی پیشنماز مسجد لرزاده در مسجد برگزار شود كه
مأمورین كلانتری 14 اجازه برگزاری مراسم را ندادند.
در این زمان برای جلوگیری از هرگونه پیش آمد احتمالی مأموران آموزش دیده شهربانی مساجد، واعظین و طرفداران آنها را زیر نظر داشتند. درهمین راستا مجلس ختمی به مناسبت شهادت آیتالله سعیدی در مسجد مشیرالسلطنه واقع در خیابان جاده خراسان با حضور گسترده مردم برگزار شد و آقای سید عبدالرسول موسوی به منبر رفت و به سخنرانی پرداخت. در تاریخ 49/3/28 به درخواست آیتالله طالقانی قرار بود مجلس ختم شهید سعیدی در مسجد هدایت تشكیل شود، ولی از ساعت 13 همان روز تا آخر شب از طرف كلانتری محل، در مسجد بسته شد و از برگزاری مجلس مزبور ممانعت گردید، لیكن افرادی كه برای شركت در مجلس ختم سعیدی در اطراف مسجد جمع شده بودند اعلام كردند این مجلس فردا در مسجد نو واقع در خیابان خراسان تشكیل خواهد شد. تعداد مراسم گرامیداشت آیتالله سعیدی به اندازهای بود كه ساواك را سردرگم كرده بود. رژیم با وجودی كه از اثرات منفی اقدامات خود مبنی بر جلوگیری از برگزاری مراسم آگاه بود، چارهای جز ادامه شیوهای كه اتخاذ كرده بود نداشت.
بزرگداشت در شهر قم
با آنكه حوزه علمیه قم همزمان
با شهادت آیتالله سعیدی تعطیلی تابستان را میگذراند و از روحانیون و محصلین
كمتر كسی در قم بود، شماری از روحانیون و مردم در مدرسه فیضیه اجتماع كردند. آقای
شیخ مرتضی حائری یزدی صبح روز جمعه، 22 خرداد ماه به مدرسه فیضیه رفت و شخصاً به
پهنكردن فرش در صحن مدرسه پرداخت و چند تن از طلاب ساكن مدرسه هم به كمك او
شتافتند و در اندك مدتی تمام صحن مدرسه فرش شد. در این مراسم آقای سید احمد
كلانتر، در یك سخنرانی وضع مرحوم سعیدی را از این نظر كه جنازه او را شب هنگام و
پنهانی دفن كردند، به مادر بزرگوارش حضرت فاطمه زهرا (س) تشبیه كرد و از امام خمینی
نیز تجلیل به عمل آورد. شركتكنندگان در این مراسم، به وادیالسلام رفتند و در
آنجا بار دیگر آقای كلانتر سخنان تندی ایراد كرد و خطاب به شهید سعیدی گفت: «آسوده
بخواب كه راه تو ادامه دارد و پررهرو است.»
همچنین بر سر مزار وی سید ابوالقاسم
شجاعی «همیشه در تبعید» سخنرانی كوتاه دیگری را ایراد كرد كه بلافاصله توسط مأمورین
دستگیر شد. مأموران ساواك درصدد متفرق كردن مردم برآمدند، اما عده زیادی در خیابانهای
قم به تظاهرات پرداختند و از قاتلین آن عالم مجاهد، ابراز انزجار كردند.
تظاهركنندگان سپس به مقابل منزل شریعتمداری رفتند و علیه او شعار دادند و همكاری
او را با رژیم محكوم كردند. قرار بود در روز 27/3 /49 مجلس ختمی در مسجد امام قم برگزار شود كه
كلانتری ممانعت به عمل آورد.
در آن مقطع آیتالله سید
محمدرضا گلپایگانی به یكی از نزدیكان خود به نام سید محمد آلطه دستور داد ضمن
تماس با خانواده سید محمدرضا سعیدی خراسانی ترتیبی بدهد، اعلامیهای از طرف آنان
صادر و فوت نامبرده را از ناحیه ساواك قلمداد نمایند. همچنین حوزه
علمیه قم پس از شهادت آیتالله سعیدی اعلامیهای را درباره شهادت او صادر كرد.
بهدنبال این اعلامیه، نامهای هم بهعنوان تسلیت شهادت مرحوم سعیدی و با امضای
«فضلا و محصلین حوزه علمیه قم» برای امام خمینی ارسال شد كه حضرت امام، در جمادی
الاول 1390 تیرماه 49 بدان پاسخ دادند.
علما و طلاب شهر مشهد، زادگاه آیتالله
سعیدی پس از اطلاع از شهادت او تلاشهای گستردهای به عمل آوردند و مدارس علمیه
مشهد به كانونی فعال برای مبارزه علیه رژیم تبدیل شدند. در گزارشهای ساواك
درباره وقایع مشهد و فعالیت علما و طلاب گزارشهای مفصلی آمده است كه نشان از
گسترش دامنه مبارزه در این شهر است. در روز 24/3/49 آیات و حجج اسلام عباس طبسی، سیدعلی خامنهای، شیخ غلامرضا تهامی،
شیخ علی تهرانی، شیخ احمد كافی، سیدمحمود مجتهدی و عبدالله شكوری كه از مبارزان
مشهد بودند، با علنی كردن و گسترش مبارزات در اعتراض به این اقدام رژیم درس میرزا
جواد آقا تهرانی مدرس را در مدرسه میرزا جعفر تعطیل كردند و سپس راهی سایر مدارس
علمیه شدند و از طلاب خواستند كلاس درس را تعطیل كنند و آنها را با خود همراه
كردند.
همچنین با تلاش آنان و موافقت آیتالله
میلانی كلاس درس ایشان نیز تعطیل شد. علاوه بر این، كلاسهای درس آیتالله تهرانی
و مروارید نیز تعطیل شد. همچنین روحانیون مبارز مذكور با همكاری سایر طلاب اعلامیهای
در حمایت از امامخمینی و آیتالله سعیدی علیه ساواك تهیه و در میان مردم و طلاب
حوزه پخش كردند. علاوه بر این شعارهای زیادی بر دیوار مدارس نوشتند و اعلامیههایی
بر دیوارها و صحن مدارس نصب كردند. همچنین آنان ضمن تماس با مدارس سایر شهرها مثل
همدان خواهان تعطیلی كلاسهای درس آنان شدند. مأموران ساواك دربارهی فعالیتهای
آنان اینچنین گزارش دادهاند:
«... عباس طبسی، محمدرضا مهامی، علی تهرانی و سید علی خامنهای در چند روز اخیر شدیداً بر له خمینی فعالیت مینمایند و پس از انتشار خبر كشته شدن سعیدی، بهوسیله شیخ احمد كافی فعالیت خود را شدیدتر كرده و به بهانه كشته شدن سعیدی طلاب شناخته شده و ناراحت و اخلاگر را وادار به اقدامات خلاف و تحریكآمیز نموده... خبر كشتهشدن سعیدی را با حرارت، تبلیغ و سمپاشی نموده، ذهن مردم را مشوب مینمایند...» در جریان این وقایع مأمورین ساواك شخصیتهای و طلاب فعال در این وقایع را تحت تعقیب قرار دادند و توانستند برخی از مبارزین و طلاب را دستگیر و روانهی زندان كنند. «[احمد كافی] ... در سال 49 مبادرت به نشر اكاذیب در شهرستان مشهد در مورد فوت سعیدی، احساسات مردم را علیه دولت تحریك و طلاب را تشویق به تعطیل درس و تظاهر و اخلال نظم و فعالیت به روحانیون مخالف نمود كه به همین علت دستگیر و سرانجام دربارهاش قرار منع پیگرد صادر گردیده است...»
حجتالاسلام والمسلمین جمی
درباره بازتاب شهادت آیتالله سعیدی در آبادان اینچنین میگوید: «... آیتالله
سعیدی كه یكی از مریدان محسن امام بود، واقعاً در آبادان زحمت كشید. چون وی در
آبادان نفوذ زیادی داشت، خبر شهادتش مثل بمب صدا كرد. همه غرق در اندوه و متأثر
شدند. روحانیون و طبقات مختلف مردم آبادان با اینكه ساواك سختگیری میكرد و در حسینیه
اصفهانیها برایش مجلس ختمی گرفتند و یكی از دوستان و همولایتی آن شهید بهنام
حاج آقا مكی، كه از بزرگان و علمای آبادان بود، برای او به منبر رفت و از وی تجلیل
كرد...»