نقش حجتالاسلام شماعی همدانی در مبارازت اسلامی مردم کمیجان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب
اسلامی؛ به دنبال حادثۀ فیضیه(دوم فروردین مصادف با 25 شوال) و سالروز شهادت امام
صادق(ع) و اعلامیه تاریخی امام به مناسبت چهلم شهدای فیضیه، تعدادی از اهالی
کمیجان در مراسم عزاداری محرم که از اول محرم تا عصر روز عاشورا در بیت امام در قم
برگزار میگردید شرکت می کردند. مرحوم سید مصطفی ابهری و برادرش سید محمد ابهری از
جمله کسانی بودند که در این مراسم شرکت داشتند.
مردم
کمیجان از طریق رفت و آمدهای روزانه که به قم و تهران انجام میشد کم و بیش از
قیام 15 خرداد 42 و وقایع بعد از آن مطلع بودند. این اخبار در بین مردم و در شبنشینیها
سینه به سینه میگشت که چگونه در مدرسه فیضیه روحانیون مورد ضرب و شتم قرار گرفته
و عدهای از آنان به شهادت رسیدهاند. شنیدن خبر دستگیری امام از سوی رژیم مردم را در
غم و اندوه فرو برد تا اینکه خبر آزادی امام مردم را خوشحال نمود که باز چندی بعد
خبر تبعید آن حضرت در آبان 43 مجدداً مردم را در غم و اندوه فرو برد؛ ولی این غم،
عشق و علاقهای عجیب در دلهای مردم نسبت به امام ایجاد کرد که کمکم شعلههای آن
در سالهای آینده آشکار شد؛ به طوری که بعدها رساله حضرت امام در بسیاری از خانههای
مردم مذهبی پیدا شد.
اندوه
مردم زمانی تقلیل یافت که خبر ترور حسنعلی منصور به گوششان رسید؛ چرا که امام در
زمان دولت او به خارج از کشور تبعید شده بود. عده ی زیادی از مردم در مسجد جامع
کمیجان جمع شده بودند، تعدادی از ژاندارمها نیز حضور داشتند. حجتالاسلام و
المسلمین شماعی همدانی در حین سخنرانی خود ضمن مطرح نمودن بحث عاقبتبخیری انسان،
یکباره بیان داشتند: « یکنفر آدم بیبضاعت بنام گلشن در عیسیآباد از دنیا رفته و
حسنعلی منصور هم از دنیا رفته ولی این کجا و آن کجا ؟! ...».
یوسف
سلطانی در مورد چگونگی حضور آقای شماعی همدانی در کمیجان چنین بیان میدارد: «از شخصیتهای
روحانی که در بین مردم نفوذ معنوی داشتند و در زندگی اجتماعی و مذهبی کمیجان نقش مهمی
ایفا نمودند، حاج آقا زینالعابدین ملیحی بود که در سال 1345 به دعوت حاج محمود سلطانی
به کمیجان آمدند و در آنجا ساکن شدند و تا سال 1352 سکونت ایشان ادامه داشت. ایشان
دارای معنویت بالا، زبانی گویا و مردمی بود و در ارتقای فرهنگ مذهبی و عقیدتی مردم
بسیار مؤثر بودند. در امور اجتماعی و اصلاح اختلافات بین خانوادهها و طوایف کمیجان
خوب عمل کردند. اقدامات حاج آقا ملیحی مقدمات لازم را برای فعالیت حاج آقا شماعی در
کمیجان فراهم کرد. آقای شماعی پسر خواهر حاج آقا ملیحی بودند. حاج آقا شماعی از طلبگی
وارد کمیجان شده بود و در منزل کربلایی عزیزالله سلطانی سکنی گزید. آقای شماعی فردی
با شور جوانی و انقلابی بودند. در همان زمان در آگاهی دادن به مردان و زنان مؤمن و
اهل مسجد نسبت به ظلم و ستم محمدرضا شاه پهلوی مؤثر بودند».
چنانچه پیش از این نیز بیان شد، در جریان قتل حسنعلی منصور از ایشان خواستند که بر منبر رفته و از اوصاف خوب او برای مردم سخن بگوید. جریان آن از زبان یوسف سلطانی اینگونه است: « وقتی حسنعلی منصور به دست فدائیان اسلام ترور شد از ایشان تقاضا می شود که در مراسم ختم ایشان که در کمیجان برگزار میشود سخنرانی کنند و از اوصاف خوب او بیان کنند. با اینکه افراد مسلح و رئیس پاسگاه کمیجان هم حضور داشتند، رفتند بالای منبر و سخنرانی را شروع کردند. در همین زمان درکمیجان فقیری به نام گلشن فوت کرده بود که ایشان گدای درب منازل بود. حاج آقا شماعی در بین سخنرانی خود میفرماید: خداوند او را (گلشن) رحمت کند و خداوند از تقصیرات منصور بگذرد. در این موقع میخواهند او را از منبر پایین بیاورند که متوجه میشود و خودش از منبر پایین میآید و سخنرانی ناتمام میماند و ادامه پیدا نمیکند و مأموران به دستور رئیس پاسگاه میخواستند او را به پاسگاه ببرند که با وساطت حاج ابراهیم سلطانی که در بین نظامیان هم نفوذ داشت و در بین مردم هم از شهرت خوبی برخوردار بود، رئیس پاسگاه را منصرف کردند و موضوع دستگیری حاج آقا شماعی منتفی شد».
اسدالله
امینی در رابطه با شخصیت انقلابی حاج آقا شماعی میگوید: « روحانیون کمیجان اساساً
سنتی بودند و اطلاعاتی در رابطه با سیاست و انقلاب نداشتند. تنها روحانی که به صورت
کنایه بالای منبر صحبت میکرد حاج آقا شماعی بودند و این شعر معروف را بالای منبر
میخواندند:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
یک شب
آقای شماعی در خانه ما مهمان بودند که من 12 ساله بودم (سال 1345). از ایشان پرسیدم
آن سفر کرده کیست؟ گفت: میخواهی چکار کنی؟ من سماجت به خرج دادم و گفت آقای خمینی
است، به خارج از کشور تبعید شده است، این اولین بار بود که نام امام خمینی(ره) را
میشنیدم.
کلاس
پنجم ابتدایی بودم که یادم نمیرود حسنعلی منصور ترور شده بود و توسط رئیس پاسگاه
و رئیس آموزش و پرورش کمیجان بنا به دستور حکومت مجلس ختمی برگزار شده بود و آقای
شماعی رفت بالای منبر، بعد از صحبت از مرگ و قیامت، گفت امروز دو نفر مردند که یکی
آقای حسنعلی منصور است، یکی دیگر آقای گلشن. ایشان بالای منبر گفت و فهماند که غم
بیخانمانی و مرگ گلشن جانسوزتر از سایر مرگهاست. همین امر باعث شد که آقای شماعی
تحت تعقیب قرار گیرد و با وساطت مرحوم حاج ابراهیم سلطانی و مرحوم پدرم (محمد آقا
امینی) با توجه به نفوذی که داشتند نجات پیدا کرد و مسئله فیصله داده شد».
علی
یزدیپسند در باره حاج آقا شماعی چنین بیان میدارد: «این روحانی انقلابی در جریان
پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی نقش مؤثّری در حرکتهای انقلابی مردم کمیجان و
منطقه داشتند. مدت طولانی امام جمعه کمیجان بودند که باعث خدمات ارزندهای شدند.
شجاع و با تدبیر و مردمی بودند».
منبع: کتاب انقلاب اسلامی در استان مرکزی، جلد اول . مرکز اسناد انقلاب اسلامی