ســـفــــره انـــقـــلاب
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، یکی از دغدغههای اصلی معمار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) رفع فقر و گشایش در زندگی مردم بود. در این راستا میتوان گفت مهمترین راهبرد امام(ره) مبارزه با اشرافیگری در سطح کلان و اشرافیت موجود در ذهن تاریخی مردم بود که جزء لاینفک هویت سردمداران و سیاستمداران در طول تاریخ به شمار میرفت.
امام خمینی(ره) علاوه بر تأسیس نهادهایی برای مبارزه با فقر و توجه به محرومین نظیر کمیته امداد ، بنیاد مستضعفان و ... ، بیشترین دقت و تمرکز را در این زمینه به سبک زندگی مسئولین و لزوم پرهیز آنها از هرگونه اسراف و اشرافیگری داشتند؛ بطوری که آن را یکی از خطرهای جدی برای نظام جمهوری اسلامی بیان میکردند: « آن روزى که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید ما فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزى که رئیس جمهور ما خداى نخواسته، از آن خوى کوخنشینى بیرون برود و به کاخنشینى توجه بکند، آن روز است که انحطاط براى خود و براى کسانى که با او تماس دارند پیدا مىشود.
آن روزى که مجلسیان خوى کاخنشینى پیدا کنند خداى نخواسته، و از این خوى ارزنده کوخنشینى بیرون بروند، آن روز است که ما براى این کشور باید فاتحه بخوانیم.آن روزى که زرق و برق دنیا پیدا بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنماى ما شیطان باشد، آن روز است که ابرقدرتها مىتوانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهى بکشند. [1] »
علاوه بر این مقام معظم رهبری نیز در سالهای اخیر در بیانات متعدد در امتداد راه امام خمینی(ره) به این قبیل موارد اشاراتی داشته و همواره جدیترین حامی مستضعفین و منتقد جدی اشرافیگری مسئولین بودند. ایشان در بخشی از بیانات داهیانه خود فرمودند: « جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود؛ اشرافیگری بلای کشور است. وقتی اشرافیگری در قلّههای جامعه بهوجود آمد، سرریز خواهد شد به بدنه؛ [آنوقت] شما میبینید فلان خانوادهای که وضع معیشتی خوبی هم ندارد، وقتی میخواهد پسرش را داماد کند یا دخترش را عروس کند یا فرض کنید مهمانی بگیرد، مجبور است به سبک اشرافی حرکت بکند. وقتی اشرافیگری فرهنگ شد، میشود این. جلوی اشرافیگری باید گرفته بشود. رفتار مسئولین، گفتار مسئولین، تعالیمی که میدهند، باید ضدّ این جهت اشرافیگری باشد؛ کمااینکه اسلام اینجوری است...[2]
مسئولان نظام از مردم و نزدیک به مردم باشند، خوی اشرافیگری، خوی جدائی از مردم، خوی بیاعتنائی و تحقیر مردم در آنها نباشد. ملت ما قرنهای متمادی خوی اشرافیگری را، استبداد و دیکتاتوری را در حاکمان نابحقِ این کشور تجربه کرده و دوران جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند اینجور باشد.[3] »
در این زمینه سادهزیستی و احساس تکلیف همه مردم و مسئولین در برابر قشر مستضعف جامعه در طول عمر نظام جمهوری اسلامی، نمونههای متعدد و منحصربهفردی از ایثار و ازخودگذشتگی را در راه انقلاب به همراه دارد بطوری که همه خود را وامدار ارزشها و معیارهای انقلاب اسلامی میدانند. نگاهی به گوشهای از خاطرات انقلاب نمای زیبایی از ارزشهای اسلامی را به منصه ظهور میرساند.
*** پاسبانی، بالاترین افتخار ***
حجتالاسلام شیخ حسین عمادی در کتاب خاطرات درباره تکلیفگرایی و بیاهمیتی مقام و منصب برای نیروهای انقلاب در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی میگوید: « رفتم مدرسه علوی جلوی درب اتاق امام. دیدم مرحوم شهید عباسعلی ناطقنوری جلوی درب اتاق قدم میزند و کلتی هم به کمر بسته است. خیلی خوشحال بود گفت: " الحمدلله از حکومت اسلامی پاسبانی به ما رسیده است آن هم درب اتاق امام".»[4]
*** سه روز گرسنگی و تشنگی برای حفاظت از بیتالمال ***
محسن رفیقدوست در خاطرات خود درباره روحیه فداکاری مبارزان انقلابی در اوایل پیروزی انقلاب میگوید: « یکی از سمتهایی که پس از انقلاب در مدرسه علوی بر عهده من بود، صدور احکام لازم برای تصرف اماکن طاغوتیان بود. با توجه به اینکه اغلب افراد رژیم از ایران فرار کرده بودند، املاک و داراییهای آنها بیصاحب مانده بود. ادارات دولتی هم که کارمندانشان سرکار نبودند، همینطور رها شده بودند. من در مقام مسئول تدارکات مدرسه علوی و رفاه، بیشتر درگیر این کارها بودم و احکام مختلف برای تصرف و تملک آن داراییها صادر میکردم.
یکی از این احکام مربوط به کارخانه ایزایران بود. یکی از جوانان متعهد را برای تصرف آنجا فرستاده بودم. آن بنده خدا به محض ورود به دفتر آن اداره، متوجه گاوصندوق بزرگی از پول اعم از ریال، دلار، دیگر ارزهای خارجی و نیز مقداری طلا شده بود... از ترس اینکه مبادا افراد دیگر بیایند و این وسایل را ببرند، این بزرگوار چندین روز بدون آب و غذا آنجا تگهبانی میداد. چون گذر فردی هم آن طرفها نیفتاده بود و تلفنی هم نبود -اگر هم بود قطع شده- آن برادر سه روز آنجا مانده بود تا اینکه بچههای دیگر که اتفاقی برای تصرف آنجا رفته بودند ، آن برادر را در آن حال دیده بودند.»[5]
*** فیش حقوقی کارمندان کمیته انقلاب اسلامی ***
عزتالله مطهری(عزت شاهی) از مبارزان انقلابی و از اعضای اصلی کمیته انقلاب اسلامی در مورد بیاعتنایی نیروهای کمیته به پرداخت حقوق میگوید: « ما در کمیته حقوق نمیگرفتیم . خودم گاهی برای یک نسخه گیر بودم. تا سال 59 حقوق نگرفتم چون شبانهروز در کمیته بودم. شاید عید سال 59 بود که مدیر تدارکات به زور سه چهار هزار تومان در جیب ما گذاشت. گفتم: نمیگیرم، گفت: این عیدی حاج آقا مهدوی است. این اولین پولی بود که من از کمیته گرفتم. بعدا حقوق بستند بعضی میگرفتند بعضیها هم نمیگرفتند.»
همچنین سید محمد پاکدامن درباره اعتراض بچهها به پرداخت حقوقهایشان میگوید: « یادم هست که موقعی هم که میخواستند به بچهها حقوق بدهند و پول آورده بودند، با اعتراض بچهها مواجه شدند... بعد از توجیهات بسیار و مقدمهچینیهای خیلی زیاد، بعد از چهار پنج ماه، یک چیز اندکی به بچهها دادند؛ بچهها معمولا نمیگرفتند.»[6]
*** فیش حقوقی کارمندان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی***
عبدالله محمودزاده در خاطرات خود درباره روحیه معنوی و اخلاص و فداکاری نیروهای سپاه میگوید: « بچههای سپاه حدودا تا یک سال هیچ حقوقی دریافت نکردند. بعد از این مدت هم قرار شد ماهی هزار تومان به آنها بدهند ، اما چنان جوی از معنویت، اخلاص و فداکاری و همچنین شرایط خاصی که همه میدانیم برقرار بود که بچهها یا خجالت میکشیدند پول بگیرند و یا حداکثر سعی میکردند هرقدرخرج میکردند بقیه هزار تومان را برمیگردانند.
من یادم هست برادری به نام شجاع بود که بعداً هم شهید شد، او اول که نمیگرفت بعد هم که گرفت در آخر ماه، هفتصد تومان آن را برگرداند و گفت من بیش از سیصد تومان خرج نداشتهام. اصلا جوانها که برای عضویت در سپاه میآمدند، انگیزهای جز شهادت و فداکاری و جان باختن در راه خدا و دفاع از انقلاب و اسلام نداشتند.»[7]
*** به اندازه نیازشان هم حقوق نمیگرفتند ***
عباس دوزدوزانی در خاطرات خود درباره قناعت و کمتوقعی نیروهای انقلاب میگوید: « خاطرم هست یکی از مسئولان امور حقوق پرسنل سپاه برایم تعریف میکرد که روزی به بانک رفتم و مقداری پول برای توزیع در بین پرسنل از بانک گرفتم، چند بسته پول بود. آنها را داخل مجموعه آوردم و در یک اتاقی قرار دادم. پرسنل سپاه را پشت در به صف کردم و گفتم که آقایان از در وارد شوند و هرچه پول احتیاج دارند به عنوان حقوق از پولهای روی میز بردارند و از در روبرویی خارج شوند. افراد به نوبت این کار را کردند. وقتی صف افراد به اتمام رسید وارد اتاق شدم و خیلی تعجب کردم چون هنوز از بسته اول مقدار زیادی پول روی میز باقیمانده بود و این نشان میداد که آنان حتی نه به اندازه نیاز بلکه به مراتب خیلی کمتر از آن از پولها به عنوان حقوق برداشته بودند. این امر نهایت اخلاص و از خودگذشتگی سپاهیان را میرساند.»[8]
*** سفره ساده رزمندگان در دفاع مقدس ***
حجتالاسلام شیخ حسین عمادی در کتاب خاطرات خود درباره سادهزیستی رزمندگان اسلام و تبلور روحیه عاشورایی در دوران دفاع مقدس میگوید: « یک شب در منطقه عملیاتی حاضر شدم، زیرزمینی بود که برای نیروها در نظر گرفته شده بود، با ارتفاع حدود یک متر و نیم، خم شدیم رفتیم داخل. شام آوردند، دیدم چند حلب نفتی آوردند و یک پلاستیک پهن کردند، رزمندگان هم با دستان خود از داخل حلبها مقداری برنج روی پلاستیک گذاشتند و گفتند این شام ماست...
در چندین نقطه برای دیدن تصرفاتی که از عراقیها شده بود ، به پادگانها و سنگرهای آنها رفتم و دیدم با سنگرهای ما قابل مقایسه نبود. غذاهای آنها با غذاهای ما ، امکانات آنها با تجهیزات ما قابل مقایسه نبود. باید بگویم تنها ایمان قوی رزمندگان و اخلاص آنها ، نفس مسیحایی امام(ره) و عشق به امام حسین(علیهالسلام) جوانان ما را اینچنین مقاوم کرده بود.»[9]
*** سادهزیستی سید الاسرا ***
علی علیدوست در خاطراتش درباره تواضع و سادهزیستی مرحوم حجتالاسلام ابوترابی در زمان نمایندگی در مجلس میگوید:«سید قائل به شئونات و جایگاه نبودند و خیلی اوقات با ماشینهای عمومی به مجلس میرفتند. در یکی از روزها که ایشان ماشین خود را در اختیار ستاد آزادگان گذاشته بودند پیاده راهی مجلس شده بودند، یک وانتبار جلوی ایشان ترمز میکند و صاحب وانت ابتدا فکر میکند حاجآقا با این شأن و منزلت سوار وانتبار قراضه او نخواهد شد. ولی سید با کمال تواضع سوار وانتبار ایشان میشود و حتی تا محوطه مجلس شورای اسلامی با وانت آن جوان طی مسیر میکند.» [10]
1. صحیفه امام، ج17، ص: 377و376
2. بیانات مقام معظم رهبری 11/5/95
3. بیانات مقام معظم رهبری 15/7/88
4. خاطرات شیخ حسین عمادی، ص 126
5. کتاب خاطرات محسن رفیقدوست ص 160
6.تاریخ شفاهی کمیتههای انقلاب اسلامی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 171
7. تاریخ شفاهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 159
8. همان ص 159
9. خاطرات شیخ حسین عمادی، ص 166