مقاومت طلاب در برابر کماندوهای رژیم پهلوی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حسن روحانی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است دربارهی فروردین 1342 فیضیه میگوید:
« جمعیت بسیار زیادی در مدرسه فیضیه جمع شده بودند، ابتدا آقای آل طه منبر رفت، آیتالله گلپایگانی هم در مجلس حضور داشتند. عدهای زیادی هم از کماندوها هم با لباس شخصی و چوب زیر بغل در میان جمعیت نشسته بودند. بعد از آل طه، آقای حاج انصاری به منبر رفت و وقتی وارد بحث روز شد، کماندوها شروع کردند به فرستادن صلوات و سروصداکردن. ایشان هرآنچه به اینان گفت ساکت و آرام باشیدگوش نکردند و جلسه را به هم ریختند و یکی از آنها فریاد زد به روح رضاشاه صلوات که طلبهها گفتند خفه شو و کتک کاری شروع شد. کماندوها از قبل آماده عملیات بودند، ولی طلبهها آمادگی نداشتند.
پس از چندی عدهای به طبقه دوم میروند و از دیوارچه آجری جلوی بالکن که به صورت مشبک بود، آجرها را در میآورند و از آن بالا به سر کماندوها میزنند و آنها را شکست میدهند. گرچه طلبهها خیلی شکست خورده بودند، ولی تعداد زیادی از کماندوها هم زخمی میشوند و تقریبا اکثر آنها پا به فرار میگذارند.
پس از آن کماندوها، از خیابان آستانه از طریق نردبان ماشینهای آتش نشانی به سطح پشتبام فیضیه میروند و از پشت بام به طبقه دوم مسلط میشوند و میریزند و در طبقه دوم و طلبهها را در حد مرگ کتک میزنند (آثار خون در طبقه دوم مدرسه خیلی زیاد بود. روزهای بعد که فیضیه رفتیم، در بسیار از اتاقها و دیوارهای بالکن ، آثار خون دیده میشد). بعد هم عدهای از طلبهها را از طبقه دوم به حیاط پرتاب میکنند. عدهای دست و پا و سرشان میشکند، تعدادی هم شهید میشوند.
سپس طلبههای مجروح را در ایوان مدرسه فیضیه جمع میکنند و میگویند: بگویید جاوید شاه. یکی از طلبهها فریاد میزند چاپید شاه. دو مرتبه او را به شدت مضروب میکنند وسپس قرآنها، مفاتیح و عمامهها را جمع میکنند و آتش میزنند.