پادکست، ظرفیتی هموار، در دسترس و پربازده در روایت تاریخ شفاهی
به گزارش روابط عمومی مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم، دومین جلسه از سلسله نشستهای «سهشنبههای تاریخ شفاهی» در روز سه شنبه نهم مهر 1402 و با حضور مدیران موسسه فرهنگی «همیشه در میان» برگزار شد.
در این نشست که به میزبانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم برگزار گردید، محمدحسین بنکدار تهرانی و زهرا شمیرانی از فعالان تولید پادکست، به تجربهنگاری در این زمینه پرداختند.
در ابتدا محمدحسین فروغی رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی قم، به برنامه این مرکز در بازخوانی تجربیات فعالان تاریخ شفاهی در ابعاد گوناگون که از انتخاب سوژه تا انتشار نهایی را در بر میگیرد اشاره کرد. وی در تبیین موضوع نشست اظهار داشت: «در این جلسات، تلاش میکنیم گونهها و قالبهای متنوع نشر تاریخ شفاهی را پوشش دهیم. یکی از این مدیومها، پادکست است که ما را به برگزاری این نشست و معرفی «رادیو مضمون» ترغيب كرد. بر اساس تعداد مخاطبان، میتوان دریافت این رادیومضمون مسیر موفقی را پیموده است. از سویی نگاه این مجموعه به سوژههای مختلف تاریخی، نگاهی منصفانه و به دور از اغراق، افراط و تفریط است.
فرایند تولید پادکست
آقای بنکدار تهرانی مدیر گروه پادکستهای «همیشه درمیان» در ابتدای صحبتهای خود و در بیان گزارشی از فرایند تولید پادکستهای این گروه گفت: گام نخست کار، تعیین موضوع است. موضوع پیشنهادی در شورا مورد بررسی قرار میگیرد. طبعا این جلسه پرچالش است و به جرح و تعدیل و گاه حذف موضوع میانجامد. سپس پژوهش اولیه متنی انجام میشود. بعد از جمعآوری داده، به وزنکشی بین منابع و تقاطعگیری از روایتهای حاصله میپردازیم. مرحله بعدی طراحی طرحی ژلهای است. بدینمعنا که چارچوب اصلی مشخص شده، اما کار با پژوهشهای عمیقتر چکشکاری میشود. در گام بعد پژوهش شنیداری و نیز پژوهش متنی عمیق را کلید میزنیم. پژوهش شنیداری با توجه به محدودیت منابع، قدمی بسیار دشوار است.
متن اولیه نوشته و در شورا بررسی میشود. در این گام مخمصههای روایی مورد بررسی قرار گرفته و تعیین تکلیف میگردد. معمولا برای اتقان بیشتر متن، از مشاورهای بیرونی نیز استفاده میکنیم. در اینجا چارچوب کلی متن درآمده است. در متن، از شاهد مثالهای مستخرج از پژوهشهای صورتگرفته، در جهت آشناسازی مخاطب با بافتارها و بسترهایی که موضوع در آن رخ داده است استفاده میکنیم.
متن به دست آمده، شامل دادههای حداکثری است که لزوما تمام آنها به متن نهایی راه نمییابد. دادهها در جلسهای مشورتی ارزیابی و گزینش میشوند. سپس کلمات ثقیل، نامانوس و غیرفارسی کنار میرود. مرحله بعد افزودن توضیح داخل پرانتز برای کلمات یا اتفاقات نیاز به توضیح است.
گام مهم دیگر، تبدیل متن به گفتار است. برخی جملات به اصطلاح شکسته میشوند و آهنگ کلمات و افعال، از حالت پژوهشی به گفتاری و حتی آمیخته با ادبیات عامیانه و کوچه تبدیل میشود. متن به دست آمده، بر حسب محتوا به دورنگ در میآید و برای خوانده شدن توسط دو راوی مهیا میشود.
تمایز کار گروه ما، توجه ویژه به کارگردانی است. وظیفهی کارگردان این است که چه در هنگام خواندن متن و چه در هنگام تدوین، مواردی چون لحن خواندن، فراز و فرودها، سرعت و حتی طنین صدا را مدیریت کند.
مسئول پژوهشهای شنیداری تمام دادهها را به متن اضافه نموده و به تدوینگر میدهد. متن نهایی تحت نظارت چند نفر خوانده و درصورت نیاز اصلاح میگردد. یکی از این افراد بر متن و دیگری بر دستورالعملهای مصوب متمرکز است. کارگردان نیز همچنان ناظر است و نکات را تذکر میدهد. این خواندن و اصلاح، بارها و بارها تکرار میشود.
پس از نهایی شدن متن، مسئول پژوهشهای شنیداری دوباره متن را میشنود. در صورت تایید وی، گزارمان و سرنویس آماده شده و فایل در پادگیر بارگذاری میگردد. همزمان در شبکههای اجتماعی، خبر پخش پادکست منتشر میشود. در آخرین گام، قسمتهایی از متن که بایستی در این شبکهها بازتاب داده شود، طی دستورالعملی خاص گزینش میگردند.
«هان»، نگاهی نو به قرائت قرآن
سپس بنکدار به تبیین مزایای فعالیت در حوزه پادکست و انگیزههای ورود خود به این حوزه پرداخت. وی عدم نیاز به بودجه و تجهیزات قابل توجه، عدم نیاز به مجوز و درگیر شدن با چرخه ممیزی، فقدان قالبهای کاری بسته و از پیش تعریف شده، عدم مواجهه با رقبای فرهنگی رسمی با بودجههای کلان و نهایتا زودبازده بودن را از ویژگیها و مزیتهای جذاب تولید پادکست دانست.
بنکدار راوی پادکست روزها در راه، در بیان تاریخچهی شروع به کار خود در این حوزه و فرایند گسترش آن گفت: «شروع کارم با مجموعه پادکستهای «روزها در راه»، بر اساس یادداشتهای روزانه شاهرخ مسکوب بود. انتشار هفتگی این پادکستها که حوادث بازه زمانی آذر 57 تا آذر 76 را از دریچه چشم وی مینگرد. در همان ایام خانم شمیرانی پیشنهاداتی در زمینه تولید تخصصی پادکست داد و جرقه شکلگیری «گروه پادکستهای همیشه در میان» زده شد که البته امروز به «موسسه فرهنگی همیشه در میان» تبدیل شده است.
در زمستان 1399 و در آستانه ماه مبارک رمضان، ایده قرائت قرآن به ردیف موسیقی دستگاهی ایران را محور کار قرار دادیم. آن زمان تقسیم کار به این شکل بود که من کارگردان باشم و خانم شمیرانی تهیه کننده. اما تا امروز که حجم کار بسیار بالا رفته هر دو نفر ما هر جا که نیاز به کمک و کاری بوده فقط به این دو نقش اکتفا نکردیم و سایر وظایف را هم به عهده گرفتیم از پزوهش و سردبیری و نویسندگی تا گویندگی و ویراستاری و مدیریت شبکههای اجتماعی و... . خلاصه کار را به صورت کاملا حرفهای شروع کردیم. در ساعتهای پایانی سال 1399 او موفق شد یکی از سرمایهگذاران به نام و معتبر خصوصی را با نام «هایوب» متقاعد کند و قرارداد بسته شد. ما هم بلافاصله آن ایده را عملیاتی کردیم. مجموعه پادکستهای «هان» حاصل این تلاش بود. ورود سرمایهگذاری با آن سابقه و به این میزان، هم برای پادکست ما اعتبارآفرین بود و هم توجه خیلی از تولیدکنندگان را به سمت ما جلب میکرد. چرا که اساسا وجود و حضور حامی مالی نشان از جدی بودن اثر است. ما هم لوازم کار را یک به یک مهیا و موانع را یکان یکان مرتفع ساختیم. برای قرائت آیات، چند نفر را آزمایش کردیم. بالاخره به فردی رسیدیم که در کنار آشنایی با قرائت قرآن، ردیفها و حتی معانی آیات را هم بشناسد. در گام اول براساس حال و هوای ماه رمضان و نیز مناسبتهای این ماه ، آیاتی را انتخاب کردیم. سپس طبق مضمون آیات و موسیقی درونی و بیرونی آنها، ردیف و گوشهی آوازی متناسب را برگزیدیم.آواز طراحی میشد. تمرینها ضبط میشد و در نهایت برای اجرا به استودیو میرفتیم. این اما فقط یک آیتم پنج دقیقه ای از کار بود.
در «رادیو هان»، محور اصلی قرائت قرآن به ردیف موسیقی دستگاهی ایران است؛ اما به ترجمه قرآن نیز توجه داشتیم. در این بخش، از تفسیر میبدی استفاده کردیم که زبان کهن آن، حسی قدسی به مخاطب میبخشد. در آیتم بعد متنهایی با نویسندگان مختلف متناسب با مناسبت آن روز نوشته میشد و راوی انها را میخواند . در مجموعه پادکستهای «هان»، همچنین بازتنظیمی از مثنویخوانی را در قالبهای موسیقایی خلاقانه و بهروز ارائه کردیم. نهایتن هر شب پنج آیتم داشتیم که همان روز تولید و تدوین میشد. کار به مرحله انتشار رسید. تا چند ماه هر شب 500 نفر به مخاطبان ما اضافه میشد و در آخر از 50000 نفر گذشت!
تقویم معرفتی شیعه
پس از رمضان همان ایده را به کل تقویم توسعه دادیم و «رادیو هان» تبدیل شد به تقویم معرفتی شیعه؛ پروژهای که سایر مناسبتهای مذهبی سال را نیز در بر میگرفت. گام نخست، روزآمد کردن تعزیه برای ماه محرم بود. در این مسیر، داستانهایی لطیف از اصحاب امام حسین(ع) با موسیقی عمدتا بر آمده از «نواحی» تلفیق شد.
رادیو مضمون
مدیر گروه پادکستهای «همیشه درمیان» یکی از آسیبهای رایج در کشور را ضعف در روایت وقایع دانست و گفت: «وقتی ما اتفاقات را از نگاه خودمان روایت نکنیم، روایات موجود، فارغ از درستی یا نادرستی، بیرقیب و بیبدیل میمانند. این درحالی است که جریانات رقیب، به ویژه در خارج از کشور در این حوزه پویا هستند. در اسفند ماه 1400، «رادیو مضمون» با هدف تقلیل این آسیب و با همفکری و حمایت روزنامه فرهیختگان شکل گرفت. ضبط پادکستهای «هان» به حدود سه چهارم رسید بود که به پیشنهاد خانم شمیرانی، روایت تاریخ معاصر را در قالب رادیو مضمون آغاز کردیم.
گجستگان
رادیو مضمون پیش از همکاری با فرهیختگان، با حمایت مالی یک اپلیکیشن پرونده «گجستگان» را تولید کرد اما برای انتشار دست نگه داشتیم. این پرونده ترجمه پادکست انگلیسی کوتاه و پرمخاطبی بود.
ما در آن زمان تصمیم داشتیم در گام بعدی و با همین عنوان گُجَستِگان(ملعونین)، فتنه یهودیان در کشورهای منطقه را نیز روایت کنیم. این امر با استقبال حامی مالی مواجه نشد.
زهرا شمیرانی تهیهکننده و همبنیانگذار گروه پادکستهای همیشه در میان در ادامه اضافه کرد:
ما از آغاز مدل مالی و برنامه توسعه کار را جدی گرفتیم. به این شکل که اولا نمیخواستیم به پیروی از عرف بازار به ازای میزان شنیده شدن از اسپانسر وجهی بابت تبلیغات دریافت کنیم. دوم اینکه بنا داشتیم با سرمایهگذارانی کار کنیم که دست کم تا یک سال از ما حمایت کنند تا بتوانیم با ثبات و تمرکز به تولید روایت و نشر اثر بپردازیم. در حقیقت ما به پادکست از دید برنامهسازی هم نگاه میکردیم که باید به مخاطب برنامه منظم ارائه بدهیم تا جدی گرفته شویم. این جدی گرفتن آشکارا در محصولی که منتشر میکردیم عیان بود و طبعا مخاطب هم احترامی که به او گذاشته میشد را درک میکرد. در نتیجه پرونده آماده انتشار گجستگان را منتشر نکردیم و طرحی نو درانداختیم. اینجا با روزنامه فرهیختگان وارد مذاکره شدیم و شروط خودمان را برای همکاری مطرح کردیم. طرحمان را پسندیدند. ما ضعف و خلاهایی را از آنان جبران میکردیم. آن هم روایت کردن بود. کاری که رسانههای امروز از انجام آن ناتوانند اما به شدت به این مسئله نیاز دارند.
هوشمندی دوستان روزنامه فرهیختگان فهم اهمیت این مسئله بود. پس یک همکاری میان مدت میتوانست شکل بگیرد. از آغاز هم هر دو طرف تلاش میکردیم بر نقاط اشتراک تمرکز کنیم و به نفع انجام کار -بخوانید به نفع ایجاد و تولید روایت- اختلافات را مدیریت کنیم. کمااینکه هر دو مجموعه تا امروز اختلاف نظرهایی داریم اما به قدری حجم کار بالا ست که فرصت ایستادن بر این مسائل نمیماند. «رادیو مضمون» بعد از دو دوره که تا پای پخش رفت و حتا در شبکههای اجتماعی هم کانالها و صفحاتش ساخته شده بود، رسما از نیمه رمضان 1400 منتشر شد. که در ماه آغازین به 18000 مخاطب رسید. نام کامل آن پرونده «گجستگان، فلسطین سپس اسرائیل» بود. روایتی اروپایی از مسئله استعمارمدرن. و از آنجا که با فرهیختگان برای ادامه کار روی تاریخ معاصر ایران توافق کرده بودیم پرونده بعدی را به «امام موسی صدر» اختصاص دادیم تا به وسیله او به داخل مرزهای جغرافیایی پل بزنیم. پروندههای بعدی در واقع برای ما حکم دست گرمی را داشت تا رسیدن به پاییز 1400 و پرونده «محدرضا پهلوی، آنطور که فکر میکرد، آنگونه که حکومت میکرد» .
این پرونده نقطه عطفی از نظر میزان دقایق تولید در بازار پادکست فارسی و همین طور «رادیو مضمون» بود. پرونده 28 ساعته در بازار پادکستهای فارسی سابقه نداشته است. شاید سابق بر این پادکستهای گفتگومحور گفتگوهای دنبالهدار مفصلی را منتشر کرده باشند اما روایتی که به این شکل تولید شده باشد و به طور خاص برای پخش در پلتفرمهای پادپخش آماده و اجرا شده باشد؛ نظیری نداشته است. از اینجا به بعد هم توجهها به رادیو مضمون افزایش پیدا کرد و هم انتخابهای ما در سردبیری «رادیو مضمون» سختگیرانهتر شد. اوج پختگی رادیو مضمون اما در آخرین پرونده در حال پخش ما به نام «روایت سالهای جنگ» است. روایتی که از نظر دقایق تولید، دو برابر پرونده محمدرضاپهلوی ست و از نظر دشواری و گستردگی منابع پژوهشی با هیچ کدام از پروندههای ما قابل مقایسه نیست. در واقع «روایت» سالهای جنگ بلوغ رادیو مضمون از نظر کمی و کیفی است. با اینکه هیچ کدام از عرفهای رایج این بازار از جمله دقایق هر قسمت و نوع انتخاب موضوعات و روایت را رعایت نکردیم اما استقبال مخاطبان و بازخوردهای عمومی و خصوصی که به سمت ما میآید نشان میدهد که توانستیم استانداردهای سختگیرانه خودمان را به بازار تحمیل کنیم. از نظر نگارش، تدوین، میزان دانلود و ... حرفهایها و اهالی تولید پادکست «رادیو مضمون» را الگوی شایسته توجهی میدانند و به رسمیت میشمارند. برای ما همین مهم بود که به تولیدکنندگان محتوا این پیام برسد که شانی بالاتر از تبلیغاتچی بودن دارند و اگر جدی باشند؛ جدی گرفته میشوند.
گجستگان
بنکدارتهرانی به پرونده «کدام هاشمی؟» اشاره کرد و گفت: قبل از پهلوی میخواستیم به سراغ شخصیتهای اصلی انقلاب برویم که البته تنها یک پرونده منتشر شد و باقی در حال پیش تولید و یا نیمه متوفق هستند. با توجه به ملاحظات مختلف و بهویژه وجود یادداشتهای روزانهی آقای هاشمی، پروندهی ایشان را کار کردیم. این پرونده، هم بهصورت پادکست و هم بهصورت ویژهنامهی مکتوب منتشر شد.
همانطور که گفتند، پرونده بعدی رادیو مضمون با موضوع پهلوی دوم بود. قصد داشتیم در این پادکستها، هم از نقص روایت مخالفان پهلوی و هم از تحریفات تاریخی طرفداران آن به دور باشیم. آواره شدن شاه پس از فرار از ایران، آن هم بعد از سالها خوشخدمتی به غرب، از محورهای مورد توجه ما در این پرونده است. مثل همیشه، در ابتدا سوالهایی را گزینش کردیم و در پادکست به آن پاسخ دادیم. یکی از سوالات، شبهه برخی بود که معتقدند پهلوی بهخاطر مردمدوستی دست به کشتار گستردهتر و یا قتل رهبران نهضت اسلامی نزد. ما برای پاسخ، گفتگوی همسر اصفهانیالاصل انورسادات با شاه را آوردیم. پهلوی دوم در پاسخ به سوال آن زن که چرا مردم بیشتری را نکشتید میگوید: «خواستم؛ اما بیشتر از این نمیشد. در فضایی که سربازان به فرماندهان خود شلیک میکردند، کشتار بیشتر اثر عکس داشت».
روایت سالهای جنگ
بعد از آن سراغ روایت عملیاتهای دفاع مقدس رفتیم. ما هم مثل خیلی از جوانان تصویری مبهم از عملیاتها در ذهن داشتیم. پایهی کار ما روایت ارتش و روزشمارهای سپاه بود. از خاطرات فاصله گرفتیم. در نگاه ما، پرداختن به بسترهای گوناگون شکلگیری وقایع در کنار روایت خود اتفاقات اهمیت دارد. مثلا توجه داشتیم نوع کنش ارتش در ابتدای جنگ، بدون توجه به بسیاری مسایل زمینهای دیگر قابل قضاوت نیست.
محمدحسین بنکدار همبنیانگذار دیگر موسسه فرهنگی «همیشه در میان» در ادامه، پرونده پهلوی اول و سرشت و سرنوشت عثمانی و احیای پروژه «گُجَستگان» را از مهمترین برنامههای پیش روی این مجموعه معرفی کرد.
«قطع امید ما از نهادهای فرهنگی، نقطه آغاز ورود ما به دنیای پادکست بود»
در ادامه خانم زهرا شمیرانی همبنیانگذار موسسهی فرهنگی «همیشه در میان»، آسیبهای موجود در سازمانهای فرهنگی را عامل مهمی در تشکیل این گروه دانست. وی گفت: «ما از سالها قبل سوابقی در فعالیتهای فرهنگی و درگیری با سازمانهای پرادعا و کماثر داشتیم. عدم ثبات، بلاتکلیفی، نامشخص بودن تعریف روشن از کار و وجود اذهان استعمارزده، آسیبهایی جدی است که در موسسات و نهادها توان ما را مستهلک میکرد. استعمارزده به این معنا که اصلا باورشان نمیشود میشود در عرصه تولید روایت تاریخی و فرهنگی خودمان، خودمان کار کنیم. طبعا این مشکلات، سازمان و فرد را از فعالیت مطلوب باز میدارد. نهایتا قطع امید از آنها ما را به این نتیجه رساند که خودمان وارد میدان شویم. از طرفی، با توجه به افزایش شدید جذابیت رسانههای تصویری در دهههای اخیر، دیدیم با توجه به اینکه بسیاری در این زمینه مشغولند لذا به دنبال عرصهای دیگر و در حقیقت کار بر زمین مانده دیگری رفتیم. هم به رسانه شنیداری علاقه داشتیم هم به میان رشتهای کار کردن و هم به تولید. سعی کردیم شکاف نظر و عمل را با تولید محصول فرهنگی پر کنیم. ما نیاز مخاطب و بازار را شناسایی کردیم. توان تولید خودمان را به عنوان مزیت رقابتی در نظر گرفتیم. اهداف بلندپروازانه انتخاب کردیم و در گام بعدی واجب بود که تلاشمان اندازه مقصودمان باشد. وابسته به بودجه نفتی نبودن، پس زدن وسوسه شهرت، ساختن گروه همزبان و همجهان، و اینکه هر نقطهای از جهان که آنجا کار میکنیم را مرکز جهان دانستن سبب باز شدن درهای بسته بود. گروه پادکستهای همیشه در میان از پایان اسفند 1399 تا پاییز 1402 به طور میانگین روزی بیست دقیقه برنامه تولید کرده است. این آمار یک رادیوی سراسری است! به همه اینها اضافه کنید که مجموعه فرهنگی «همیشه در میان» فقط یکی از شاخههای فعالیتش پادکست است و ما همین امروز پیشتولید دو پادکست جدید را هم داریم. ضمناً پروژه توسعه سواد خواندن را هم برای حدود 100 مدرسه در سطح کشور تولید کردهایم که تا چند ماه آینده بیشتر از آن خواهید شنید.
بازار پادکست فارسی فضایی کاملا سیاسی
زهرا شمیرانی در توصیف فضای حاکم بر پادکستهای فارسی و ریشههای شکلگیری این فضا گفت: در کل باید بگویم بازار پادکست در ایران سیاسی و غیرمذهبی است؛ البته به اعتبار محصولات تولید شده و نه تولیدکنندگان یا مصرفکنندگان. برخی از تولیدکنندگان مشهور به اصطلاح دولا دولا شترسواری میکنند. کاملا سویههای سیاسی دارند اما اطوار غیرسیاسی بودن را کنار نمیگذارند. دلیلش هم بیشتر وابستگی مالی آنها ست به اسپانسرها و همان مسئله مدل مالی که امروزه به تهدیدی برای بازار پادکست فارسی تبدیل شده. یعنی اسپانسرهایی که وارد این بازار شدند همگی به دلیل علایق شخصیشان و ژستهای روشنفکری که پادکست برای برند تجاریشان ایجاد میکند وارد بازار شده اند اما تداوم همکاری آنها با پادکستها هیچ تضمین و اعتباری ندارد. همین ناامنی و چرخه معیوب مالی تولیدکنندگان را وادار میکند تا به پادکست به عنوان حاشیه و مسیر دوم نگاه کنند. تولید که جدی گرفته نشود. مخاطب که سرمایه اصلی است پراکنده میشود. ما تلاش کردیم اولا به این دام نیفتیم. ثانیاً از همان آغاز با مخاطب صادق باشیم وقتی میخواستیم یک پادکست مذهبی تولید کنیم رنگ و لعابهای دیگر به آن نزدیم. اتفاقا با سر بلند هم گفتیم. چون فکر میکردیم بالاخره همانطور که زمین خدا وسیع است و ما از بخشهای دیگر کوچ کرده و مهاجر این رسانه شدیم حتما کسان دیگری هم هستند که شباهتهایی با ما دارند و احتمالا محصولمان را هم دوست دارند.
در چنین فضایی، ما دقیقا بر خلاف جریان موجود یک برنامه شبانه منتشر کردیم با اسم «رادیو هان». در طول یک سال بیش از 200 قسمت برنامه داشتیم که مثل رادیو آیتمهای مختلف داشت. رادیو هان تقویم تاریخی تشیع بود با روایتی نسبتاً نو. اتفاقا همین تفاوت، توجه مخاطبان بسیاری را به سمت ما جلب کرد. این عدد فقط در پادگیرها به 50000 شنونده رسید. با توجه به اینکه کل مخاطبان پادکست در ایران حدود دو الی سه میلیون نفر هستند، این عدد برای شروع عدد بسیار خوبی بود. «رادیو هان» همانطور که گفتند از رمضان 1400 آغاز به کار کرد و یک دور کامل تقویم را زدیم و در حال حاضر با هر مناسبت هجری قمری بازپخشهای آن برنامه را منتشر میکنیم که همان بازپخشها هم هر شب بیش از 2000 دانلود دارد که این اعداد واقعا برای سیاستگذاران و مسئولین فرهنگی کشور باید معنی دار باشد. «رادیو هان» تا کنون تنها در پادپخشها 5/2 میلیون دانلود داشته و در مجموع گروه پادکستهای «همیشه در میان» در دو سال و در چهار پادکست خود بیش از چهارمیلیون بار صرفا از طریق پادگیرها دانلود شده است. همانطور که گفتم توان تولید از ابتدا مزیت رقابتی ما تعریف شد. توانستیم در دو سال 14000 دقیقه پادکست تولید کنیم. این آمار در ایران و پادکستهای فارسی بینظیر است. این میزان تولید بالای پادکست، خود عاملی برای جذب مخاطب بیشتر میشود. میانگین تولید بازار پادکستهای فارسی، یک پادکست در ماه است.
آقای بنکدار در تکمیل موارد فوق گفت: دو خط قرمز ما در تولید پادکست، توجه به زبان فارسی رسا و حتی ادبیات عامیانه، و محوریت ایران(با ماهیت عجین شده با اسلام) در روایتهاست. این محوریت، چه در متن و چه در موسیقی نمود دارد. دیگر محور مورد تاکید این بوده و هست که در روایت تاریخ، دنبال محکوم یا تمجید فرد یا جریانی نیستیم. بلکه ما صرفا تجربه زیستهای را بازگویی میکنیم تا مخاطب خودش را بجای آن فرد بگذارد و دریابد سرنوشت هر مسیر، به کجاست.
در پایان این نشست، سخنرانان به پرسشهای حاضران در موضوع ظرفیتهای پادکست در روایت تاریخ شفاهی پاسخ دادند.