خاطره ناطق‌نوری از انتخابات ریاست‌جمهوری اول

ماجرای سه تفنگدار!

عکس لید
حجت‌الاسلام ناطق نوری علت انصراف حزب جمهوری اسلامی را از کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی، توجه اعضای حزب به مصلحت‌اندیشی امام خمینی دانست.
شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۳

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام ناطق نوری علت انصراف حزب جمهوری اسلامی را از کاندیداتوری جلال‌الدین فارسی، توجه اعضای حزب به مصلحت‌اندیشی امام خمینی دانست.

ناطق نوری در جلد اول کتاب خاطرات خود درباره انتخابات اولین رئیس‌جمهوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌گوید:
در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، حزب جلال‌الدین فارسی را کاندیدا کرد و جریان‌های دیگر بنی‌صدر را اعلام کردند. یک‌دفعه سروصدا بلند شد که ایشان ایرانی‌الاصل نیست و افغانی است. شیخ علی تهرانی بیشتر به این جریان دامن می‌زد. طبق قانون اساسی می‌بایست رئیس‌جمهور ایرانی‌الاصل باشد. حضرت امام نیز مصلحت‌اندیشی کرده و فرموده بودند انتخاب کسی نباشد که در اصل و ماهیتش تردید است؛ لذا آقایان حزب قانع شدند و از آقای فارسی منصرف شدند. اما ماهیت بنی‌صدر برای خیلی‌ها مورد سؤال بود که ایشان تابه‌حال کجا بوده است؟ و چطور یک‌مرتبه با امام آمد؟ از سال ٤١ تا ٥٧ کجا بود؟ و این سؤالات نه تنها راجـع بـه بنی صدر بلکه نسبت به دکتر یزدی و قطب زاده نیز مطرح بود اما شهید بهشتی و آقایان حزب، ماهیت این فرد را میدانستند.

بنی صدر در مدرسه شهید مطهری تدریس درس اقتصاد میکرد چند جلسه ای به آنجا رفتیم اما از او خوشمان نیامد. خلاصه بعد از مدتی کش و قوس بنی صدر از جریان لیبرال کاندیدا شد و دکتر حبیبی کاندیدای جامعه ی مدرسین و حزب اعلام شد عده ای از جامعه ی روحانیت طرفدار بنی صدر بودند و ارتباطات گرمی با ایشان داشتند. در واقع در انتخابات ریاست جمهوری جامعه روحانیت دو طیف شد یک طیف خسروشاهی، مروارید، محلاتی و یک طیف که ما بودیم. روحانیت شاخه حزب ما به اینها میگفتند جامعه روحانیت ولی آباد. خیلی ناراحت میشدند که چرا چنین خطاب میکنید. بنده و آقای معادیخواه و دکتر حسن روحانی در جریانات انتخابات ریاست جمهوری و مسایل دوران بنی صدر معروف شدیم به سه  تفنگدار؛ چون همیشه با هم بودیم و در دفاع از حزب و موضع سران آن و نیز در مجلس، همیشه در یک جهت حرکت میکردیم.

ماجرای سه تفنگدار!

در انتخابات ریاست‌جمهوری چالش جدی میان روحانیت ایجاد شد که آقای مروارید فوق‌العاده روی شهید بهشتی حساسیت داشت و در جلسه جامعه، بر ضد حزب حرف زد. یک‌بار بین من و ایشان جدال شد.

انتخابات برگزار شد و بنی‌صدر رئیس‌جمهور شد و کار برای حزب مشکل شد. ماندیم که حالا باید چه‌کار کنیم؛ لذا همهٔ سران حزب و ما نقطهٔ تمرکز کارمان انتخابات مجلس شورای اسلامی شد. ثبت‌نام که شروع شد روزی در دفتر جهاد بودم که مرحوم شهید باهنر تلفن زد و گفت در شورای حزب تصمیم گرفته شده که شما یکی از افرادی باشید که کاندیدای حزب برای مجلس باشید. به ایشان عرض کردم: اگر وظیفه می‌دانید که من باشم عیبی ندارد.

بنابراین، در انتخابات مجلس اول هم دفتر هماهنگی بنی‌صدر و هم جامعه روحانیت و هـم حـزب، کاندیداهای مختلف داشتند منتها مقداری از لیست جامعه روحانیت و حزب مشترک بود و با گرم‌شدن انتخابات تمام نیروهای فقاهتی یک لیست مشترک دادند و این ائتلاف بزرگ نامیده شد.

انتخابات برگزار شد و آقای فخرالدین حجازی نماینده اول تهران شد. مهندس بازرگان نفر دوم یا سوم شد و بقیه  آقایان هر کدام در ردیف‌های مختلف قـرار گرفتند. شهید رجایی نفر دوازدهم و بنده نفر سیزدهم و آقای هاشمی نفر چهاردهم شد.

از سران نهضت آزادی معین‌فر، یزدی بازرگان، مهندس سحابی و دکتر سحابی به مجلس راه یافتند و نیروهای شاخص دفتر هماهنگی بنی‌صدر هم سلامتیان و غضنفر پور بودند و اشکوری هم به اینها پیوست.

منبع: کتاب خاطرات علی‌اکبر ناطق‌نوری، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات