اعتراف فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی به شکست در جنگ 33 روزه
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ جنگ 33 روزه حزبالله لبنان با رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین حوادث
چندین سال اخیر در مواجهه جبهه مقاومت با استکبار جهانی است که از ابعاد مختلفی
حائز اهمیت و بررسی است. رویارویی حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی معادلات منطقهای
و جهانی بازیگران بینالمللی را تغییر داد. درحالی که بسیاری برای ترسیم فرجام جنگ 33 روز از واژه "عقب نشینی" استفاده میکنند، بسیاری از سران، تئوریسینها و فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی اعتراف میکنند که در جنگ 33 روزه از لبنان شکست خوردند. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از کتاب "حزبالله لبنان" است که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان، دارای اهمیت ویژهای
در مناقشه اعراب و رژیم صهیونیستی است. اولا این منازعه از جنگهای قبلی (به جز
جنگ 1948) طولانیتر و
مقاومت صرفاً یک گروه غیردولتی متهور بود. ثانیاً در مناقشات قبلی اکثر تعداد
زیادی از کشورهای عربی درگیر جنگ بودند، لیکن همواره کشورهای عربی از رژیم
صهیونیستی شکست خوردند.
به عنوان مثال در جنگ 1997 کشورهای مصر، اردن، سوریه و سازمان آزادیبخش فلسطین مشارکت مستقیم داشتند، سایر کشورهای عربی نیز به لحاظ مالی، تسلیحاتی و لجستیکی از کشورهای خط مقدم نبرد حمایت میکردند؛ اما در این جنگ، رژیم صهیونیستی در کمتر از یک هفته موفق به شکست اعراب و اشغال سرزمینهای عربی شد. صحرای سینا (از مصر) بلندیهای جولان (متعلق به سوریه) کرانه باختری رود اردن و قدس شرقی (اردن) توسط رژیم صهیونیستی غصب شد، ولی در جریان تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان، رژیم صهیونیستی تنها با یک جنبش چریکی (و نه حتی یک کشور) مواجه بود و عملاً کمک خاصی از سوی کشورهای عربی به سمت حزبالله ارسال نشد، اما مقاومت اسلامی لبنان به مدت 33 روز در برابر رژیم صهیونیستی مقاومت کرد و رژیم صهیونیستی به هیچ یک از اهداف از پیشتعیینشدهاش نرسید.
این رژیم که در نظر داشت مقاومت اسلامی را نابود یا حداقل خلع سلاح سازد اما نه تنها به این هدف دسترسی پیدا نکرد، بلکه حزبالله حاضر به آزاد کردن اسرای صهیونیست نشد و رژیم صهیونیستی دست خالی از لبنان بازگشت. حزبالله همچنان آزادی اسرای صهیونیست را تنها در مقابل رهایی اسرای لبنانی امکان پذیر دانست.
از سوی دیگر جنگ 33 روزه واکنشهایی را در داخل برای دستگاه نظامی-سیاسی رژیم صهیونیستی به همراه داشت. حتی برخی فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی واکنشهایی را متوجه فرماندهان نظامی داشته و به شکست در جنگ اعتراف کردند. از جمله ژنرال «یفتاح رون طال» اظهارداشت: «جنگ لبنان از جنبه نظامی شکست خورده پایان یافت و رئيس ستاد ارتش باید مسئولیت این شکست را بر عهده گیرد». طال که در همان سال خدمتش به پایان میرسید از سخنان حالوتس (رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در دوره جنگ 33روزه) که میگفت ارتش رژیم صهیونیستی در این جنگ پیروز شده است، به شدت انتقاد کرد و یادآور شد: « او معنی این اصطلاح را نمیداند. ارتش سرنوشت نبرد را رقم نزد...»
فشارهایی که به فرماندهان نظامی رژیم صهیونیستی وارد میآمد آنها را وادار به استعفا کرد. ژنرال "عودی آدام" فرمانده منطقه شمال در ارتش رژیم صهیونیستی به فاصله کوتاهی از پایان جنگ مجبور به استعفا شد. استعفای آدام لرزشی شدید در ارتش رژیم صهیونیستی حتی تشکیلات سیاسی آن رژیم ایجاد کرد. برخی از مقامات سیاسی مانند "بنیامین بن الیعازر" وزیر تأسیسات زیربنایی رژیم صهیونیستی از لزوم استعفای فرماندهان امنیتی شرکتکننده در جنگ سخن گفتند.
"برت استیونز" عضو شورای سردبیری مجله "وال ستریت ژورنال" (چاپ آمریکا) قبل از پایان کامل جنگ چنین مینویسد: «اگر جنگ با همین رویه ادامه یابد، اسرائیل بزرگترین شکست نظامی در تاریخش را متحمل خواهد شد: در جنگ روز غفران در سال 1973 میلادی به رغم پیروزی 20 روزه رژیم صهیونیستی بر کشورهای مصر و اردن، اسرائیلیها در اولین نبردها با این کشورها شوکه شدند. اما اینک روزها از جنگ اسرائیل بر ضد جنبش حزبالله، که فناوری موشکهای کاتیوشای آن متعلق به دوران جنگ جهانی دوم است، میگذرد اما از پیروزی اسرائیل خبری نیست... هنگامی که جنگ آغاز شد مقامات اسرائیلی از درهم شکستن حزب الله سخن میگفتند، اما پس از مدتی اظهار داشتند که حزبالله باید از منطقه مرزی دور شود، سپس موضوع جلوگیری از قدرت حزبالله را مطرح ساختند، در نهایت خواستار تشکیل نیروهای چندملیتی برای حفاظت از مرزها شدند، میبینیم که اهداف کنونی اسرائیل از اهداف اولیه بسیار نازلتر است.»
"عوفر شیلح" نویسنده و تحلیلگر اسرائیلی نیز اظهار داشت: «حزب الله بر این اساس که توانست 33 روز سرپا بایستد و در روز آخر جنگ بیش از دویست موشک کاتیوشا پرتاب کند خود را پیروز جنگ اعلام کرد. پس از پایان جنگ وضع اسرائیل بهتر نشد. تهدید در شمال (به واسطه حضور موشکها) همچنان موجود است. جنگ ثابت کرد که میتوان شمال را برای مدتهای طولانی فلج کرد. در حقیقت شکافهای موجود میان مراکز تصمیمگیری و توانمندیهای ارتش اسرائیل ثابت شد. ارتش اسرائیل 130 هزار گلوله شلیک کرد و ده هزار حمله هوایی انجام داد و آنقدر از بمب استفاده کرد که مهمات تقریباً به حد قرمز رسید و کمبودها میبایست از داخل و خارج اسرائیل جبران می شد.»
پس از پایان جنگ "رون تیره" از مقامات سابق واحد اطلاعات نیروهای هوایی رژیم صهیونیستی نیز لب به سخن گشود و گفت: «درست است که حزبالله آتش بس را ترجیح داد، اما به باور خودش و طرفهای منطقهای پیروز شد زیرا چند صد رزمنده حزب الله در برابر چهار لشکر ایستاده و ضربات مهلکی به ارتش اسرائیل وارد ساختند. آنهایی که اخبار جنگ را پیگیری میکردند میدانند که ارتش اسرائیل دیگر آن ارتش سابق نیست و سرباز اسرائیلی و غربی در برابر موانعی که در جنگ پدید می آید، ضعیف بوده و با دشواری مواجه میشود. خبر بد از جنگ لبنان آن بود که شکست خوردیم.»
"افرایم هلیفی" رئیس سابق موساد نیز گفت: «از همه خطرناکتر برای اسرائیل آن است که در جهان عرب دین با گرایشهای قومی درآمیخته شود. این در حالی است که ما متأسفانه در برابر بزرگ شدن این خطر بیحرکت ایستادهایم. وقتی شارون در سال 1982 گفت که سازمان آزادیبخش فلسطین را از لبنان بیرون رانده است، ما از فرط خوشحالی سرمست شدیم، اما حال باید گریه کنیم زیرا یک سازمان دیگر یعنی حزبالله جایگزین آن شده است، دشمنی که بسیار خطرناکتر است و پوزه اسرائیل را بطور کامل به خاک مالید.»