کد خبر: ۹۱۳۰

|سلمان ساکت| در رثای دکتر عبدالهادی حائری

دکتر حائری تاریخ‌پژوهی روشمند، نوگرا و نظریه‌پرداز بود که گذشته از آثاری ارزشمند و ماندگار، شاگردان ممتازی تربیت کرد. یکی از آثار بر جا مانده از او، زندگی‌نامه‌ی خودنوشتی است با نام «آنچه گذشت ...؛ نقشی از نیم ‌قرن تکاپو» که در آن صریح و بی‌پرده زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را به تصویر کشیده است.
يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۹

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی - دیدگاه: دکتر سلمان ساکت؛ ۲۳ تیرماه سال‌روز درگذشت زنده‌یاد دکتر عبدالهادی حائری (م: ۱۳۷۲ش)، استاد نامدار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد است.

دکتر حائری تاریخ‌پژوهی روشمند، نوگرا و نظریه‌پرداز بود که گذشته از آثاری ارزشمند و ماندگار، شاگردان ممتازی تربیت کرد. یکی از آثار بر جا مانده از او، زندگی‌نامه‌ی خودنوشتی است با نام «آنچه گذشت ...؛ نقشی از نیم ‌قرن تکاپو» که در آن صریح و بی‌پرده زندگی شخصی و حرفه‌ای خود را به تصویر کشیده است. او در این کتاب، خود را «امید» خوانده و سرگذشتش را از کارگری ساده در جمع نسّاجان، تا تحصیل در یکی از بهترین دانشگاه‌های جهان (دانشگاه مک‌گیل) و در نهایت استادی دانشگاه فردوسی مشهد، با زبانی ساده و روان و البته شفاف و صریح روایت کرده است.

او در پیشگفتار کتاب می‌نویسد: «این کتاب به جوانانی که می‌پندارند تا وسایل مادی و اطمینان‌بخش کار پیشاپیش فراهم نشود، موفقیت به دست نمی‌آید، آشکارا نشان می‌دهد که آنان اندیشه‌ی درستی ندارند، زیرا تنها ضامن کامیابی انسان‌ها، باورداشتن به درستی راه، تلاش پیگیر در راه دستیابی به هدف، رایزنی با افراد درست‌اندیش و نیک‌خواه، بی‌اعتنایی به سخنان ناامیدکننده‌ی افراد بدخواه، و ستیز پیگیر ولی آرام با موانعی است که در راه پدیدار می‌گردد» (ص۷).

یکی از خواندنی‌ترین بخش‌های کتاب، روایت چگونگی استخدام او در دانشگاه فردوسی مشهد و مشکلات فراوانش در آغاز کار در گروه تاریخ است. او با جملاتی کوتاه اما پویا و زنده، به‌خوبی جو و شرایط حاکم بر دانشگاه را در روزهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب ترسیم کرده است. او نوشته است که بعد از پیروزی انقلاب، خوشحال بود که اوضاع دانشگاه به روال طبیعی خود باز خواهد گشت؛ اما متأسفانه مشاهده کرد که «مقدار زیادی «حساب» وجود داشت که می‌باید «تصفیه» می‌شد. پاکسازی‌ها، انتقام‌جویی‌ها و بسیاری از مسائل دیگر مطرح بود که از آن‌ها «سر در نمی‌آورد» و منتظر روزی بود که کلاس‌ها تشکیل شود و او به سر کلاس‌ها برود و به‌صورت سالم و دور از ترس ساواک درس دهد.»

دکتر حائری در ادامه از مشکلات درون‌گروهی و درون‌دانشکده‌ای خود یاد کرده است، از جمله نوشتن جمله‌ی «امید آمریکایی اعدام باید گردد» پشت در اتاقش و ترتیب‌دادن جلسه‌ای برای محاکمه‌ی او (ص ۵۰۸)!

او درباره‌ی انقلاب فرهنگی نوشته است: «در روند انقلاب فرهنگی کارهای تندروانه کم به چشم نمی‌خورد. چهره‌های برجسته‌ای از میان اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها از کار برکنار و مورد بی‌حرمتی واقع شدند. این تندروی‌ها تا جایی بود که رفته‌رفته دستگاه‌های دست‌اندر‌کار، خود به شکستن برخی از تصمیم‌گیری‌های تندروانه دست زدند و آن شیوه‌ی برخورد را متوقف ساختند» (ص ۵۱۱).

اگرچه از چاپ و انتشار این کتاب بیش از سی سال می‌گذرد؛ اما در میان زندگی‌نامه‌های شخصیت‌های نامدار ایرانی تا حدودی مغفول واقع شده است. شاید هم در سایه‌ی دیگر آثار مهم و ماندگار آن استاد برجسته قرار گرفته است؛ به هر روی خواندن آن را به همه‌ی دوستداران تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین پیشنهاد می‌کنم.

 

خداش رحمت کناد که پژوهشگری سترگ و استادی کم‌نظیر بود.

 

* دیدگاه صرفا بازتاب‌دهنده نظرات اساتید، محققان و پژوهشگران در حوزه‌های مختلف تاریخ معاصر است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی بر آنست از این طریق فضای نقد و گفتگوی علمی را فراهم نماید. انتشار این مطالب به معنای رد یا تایید محتوای مورد نظر نیست.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات