مروری بر حیات علمی و سیاسی آیتالله هاشمیشاهرودی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آیتالله سیدمحمود هاشمیشاهرودی از جمله مردان دین و سیاست است که کمتر گفت و شنودی درباره زندگی وی و مخصوصا حیات سیاسی و تاریخیاش مطرح شده است. آیتالله هاشمیشاهرودی در سال 1389 در مرکز اسناد انقلاب اسلامی به روایت گوشهای از زندگی و خاطرات خود پرداخت. این خاطرات شامل فعالیتهای علمی ایشان و نیز موضوعاتی درباره نهضت اسلامی به خصوص در نجف است که متن زیر برگرفته از همان گفتگوها با عنوان "حیات علمی و سیاسی آیتالله هاشمی شاهرودی" است.
*** تولد و تحصیل در نجف ***
سید محمود هاشمی شاهرودی در سال 1327 در نجف به دنیا آمد و از اوان کودکی با درس و بحث و تعلیم و تربیت اسلامی آشنا شد. پدرش آیتالله سید علی هاشمی شاهرودی از اولین شاگردان آیتالله العظمی خوئی بود که بسیار مورد توجه این مرجع عظیمالشأن قرار گرفت و آیتالله خوئی عنایت ویژهای به وی داشت. آیتالله سید علی شاهرودی اولین تقریرات را بر دروس آیتالله العظمی خوئی نوشته بود.
سید محمود هاشمیشاهرودی تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه علوی نجف اشرف گذراند و همزمان دروس علوم دینی را نیز نزد حجت الاسلام والمسلمین شیخ هادی سیستانی میآموخت، سپس وارد مدرسه منتدیالنشر شد و به واسطه هوش و استعداد فوقالعادهای که داشت بسیار مورد توجه اساتید این مدرسه قرار گرفت.
*** گریه و خنده آیتالله خوئی هنگام عمامهگذاری آیتالله هاشمی شاهرودی***
وی پس از طی این مراحل در سال 1381 هجری قمری در چهارده سالگی تصمیم گرفت برای فراگیری علوم اهل بیت علیهم السلام وارد حوزه علمیه شود. حجت الاسلام شیخ محمود بیانی زابلی از قول مرحوم آقا شیخ هادی سیستانی نقل میکرد: «هنگام عمامهگذاری سید محمود هاشمیشاهرودی به دست آیتالله العظمی خوئی در مسجد خضراء حضور داشتم، وقتی آیتالله خویی عمامه را بر سر وی میگذاشت چشمانش پر از اشک شد. سپس لبخندی زد. پرسیدمآقا! آن اشک چه بود و این لبخند چیست؟ آیتالله خوئی فرمود:وقتی او را در این هیئت دیدم به یاد مرحوم پدرش افتادم و آرزوهایی که برای او داشتم که این منبر درس - اشاره به منبر محل درسش کرد - برای او باشد، سپس بلافاصله با خود گفتم این منبر درس از آن پسرش خواهد شد انشاءالله، از این رو خوشحال شدم و خندیدم».
*** تحصیل در محضر اساتید برجسته ***
آیتالله هاشمیشاهرودی در دوران تحصیل از محضر اساتید برجستهای بهره برد. از جمله آنها میتوان به امام خمینی، آیتالله العظمی خوئی و شهید آیتالله سید محمدباقر صدر اشاره کرد که با نبوغ و استعداد فراوان جزء شاگردان برجسته و منحصربهفرد اساتید خود بود. اما ارتباط وی با شهید صدر حکایت دیگری دارد که او را بلافاصله جزء حلقههای اولیه شاگردان علامه سید محمدباقر صدر قرار میدهد.
آیتالله هاشمیشاهرودی در زمانی که به فراگیری دروس سطح عالی اشتغال داشت از طریق شاگردان و تألیفات متنوع شهید صدر با وی آشنا شد. در مجالس هفتگی شهید صدر که محل ملاقات وی با طلاب و دیگر علاقهمندانش بود، حضور مییافت.
رابطه او با شهید صدر روز به روز بیشتر و مستحکمتر میشد، خصوصاً پس از آنکه وارد درس خارج شد و در مجلس درس فقه و اصول شهید صدر حاضر شد، گمشده خود را نزد آن عالم بزرگ یافت و ملازم او شد. هوش و نبوغ سید محمود نیز مورد توجه استاد شهیدش قرار گرفت،تا جائی که شهید صدر در نامهای به یکی از شاگردانش درباره او نوشت: «آقای هاشمی رشد علمی شگفتانگیز و نبوغ آمیزی دارد».
شاید کمتر کسی شنیده باشد اما رابطه علمی میان آیت الله هاشمی شاهرودی و استاد شهید به درجهای رسید که شهید صدر در مورد او گفت: «آقای هاشمی عنوان وجود من است » . اما تفکرات نواندیشانه و ویژه شهید صدر که دربردارنده نکات ناب از معارف اسلامی و منطبق با شرایط روز بود، مبلغان ورزیده و جسور خاص خود را میخواست. آیتالله هاشمی شاهرودی چنین اعتمادی را در سید محمدباقر صدر ایجاد کرده بود که علامه شهید در گفتگو با یکی از شاگردانش درباره آقای هاشمی شاهرودی میگوید: «سید محمود هاشمی بهترین نماینده جهتگیریهای مکتب علمی ماست»
علاوه بر این امام خمینی بارها از شخصیت علمی آیتالله هاشمی شاهرودی و استعداد سرشار وی در فهم مطالب تقدیر کردند و در مقاطع مختلفی وی را مورد تمجید و تقدیر قرار دادند چه اینکه وی یکی شاگردان فعال و پیگیر در جلسات درس ایشان بود.
*** اجازه اجتهاد از شهید صدر ***
به دلیل همین نبوغ ذاتی و استعداد الهی بود که آیتالله هاشمی شاهرودی قبل رسیدن به سی سالگی از استادش آیت الله العظمی شهید سیدمحمدباقر صدر اجازه اجتهاد دریافت کرد که متن آن بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام على اشرف خلقه محمد و آله الطاهرین، و بعد: فرزند گرانقدر ما حجةالاسلام والمسلمین سیدمحمود هاشمی دامت برکاته، بخشی از عمر خود را صرف تحصیل فقه و اصول و علوم شریعت کرد و با تأیید و تسدید خداوند سبحانه و تعالی به درجه اجتهاد رسید و الحمد لله رب العالمین او امروز از مجتهدانی است که امید اسلام و مسلمین به آنان بسته است.
او در همه امور حسبيه از اینجانب وکالت دارد و نظر او نظر من است، عموم مؤمنین و مقلدین و همچنین وکلای اینجانب مجاز و مأذونند که حقوق شرعیهای را که به اینجانب میرسانند به ایشان برسانند.
از خداوند سبحان مسئلت دارم که ایشان را چون ذخیرهای برای شریعت اسلام حفظ فرماید و السلام علیه و رحمة الله وبرکاته.
محمد باقر الصدر
۲۷ربیع الثانی۱۳۹۹
***توصیه علمی امام خمینی به آیتالله هاشمی شاهرودی***
آیتالله هاشمی شاهرودی در همه سطوح علمی و فرهنگی حوزه مورد احترام و به واسطه جایگاه بلند علمی و استعداد درخشانش سرشناس بود. مدت طولانی در مدرسه علوم اسلامی که آیتالله حکیم نیز تأسیس کرده بود تدریس داشت. این مدرسه نمونه بوده و به روشی جدید اداره میشد. همچنین وی از سوی شهید صدر برای نظارت بر امتحانات طلاب حوزه انتخاب شد. او سپس تدریس سطوح عالی را برای جمع بیشتری در مسجد هندی آغاز کرد که بسیاری از طلاب فاضل که بعدها خود از علمای اسلام شدند در آن شرکت میکردند. وی درمحيط حوزه به قوت استدلال و دقت در بحث شناخته شده بود.
با همین شناخت از قدرت علمی و نبوغ فکری هاشمی شاهرودی بود که امام خمینی وی را به تربیت طلاب و فضلای حوزه توصیه فرمودند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان دیدار اعضای مجلس اعلای عراق با امام خمینی، پس از تفقد از آیتالله هاشمی شاهرودی حضرت امام به وی فرمودند:« شما باید با فراغت به بحث و تدریس در حوزه علمیه قم اهتمام داشته باشید.» این توصیه امام بر اساس شناختی بود که از نجف روی آقای هاشمی شاهرودی داشتند.
***نماینده مکتب صدر***
قدرت علمی و فکری آیتالله هاشمیشاهرودی در مکتب فکری شهید صدر به اندازهای بالا بود که واقعا نماینده علمی وی محسوب میشد. در جریان کنفرانس اقتصادی با موضوع بانکداری اسلامی که سال ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در جده برگزار شده بود، سید محمدباقر صدر، هاشمی شاهرودی را به عنوان نماینده خود راهی جده میکند و پس از آن از نقش آیتالله هاشمیشاهرودی در این کنفرانس اینچنین تقدیر میکند: « سفر آقای هاشمی به جده بسیار موفق بود. وی بر جوّ فقها و اندیشمندانی که از مکه و مدینه و اردن و سوریه و الجزایر و پاکستان و مصر در کنگره حضور داشتند غالب شد و همه تحت هیمنه علمی او قرار گرفتند.»
*** حیات سیاسی آیت الله هاشمی شاهرودی ***
آیتالله هاشمی شاهرودی که در دوران نوجوانی و پس از فوت آیتالله بروجردی بیشتر با امام خمینی آشنا شد به تدریج با اوجگیری نهضت اسلامی و شاگردی شهید صدر به جرگه روحانیت مبارز وارد شد و با ورود امام به نجف، نقش فعالتری را در عرصه سیاسی و در همراهی با امام خمینی ایفا کرد و با تأثیر از اندیشههای امام و شهید صدر حیات خود را آمیخته کرد.
دامنه حوادثی که در نیمه خرداد 1342 رخ داد به خارج از مرزهای ایران نیز کشیده شد. حوزه علمیه نجف نیز به دلیل حضور مراجع و علمای برجسته در آنجا به یکی از کانونهای مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل شد. آیتالله هاشمیشاهرودی که از شاگردان آیتالله خوئی بود در رابطه با تلاشهای آیتالله خوئی در واکنش به حوادث 15 خرداد میگوید: «آقای خوئی از لحاظ شخصی و صرفنظر از اطرافیانشان، مرجع بسیار آزاده و خوشفکری بودند. در 15 خرداد آقای خوئی فعالترین عالم نجف بودند. «التسلیحات خطیره» را نوشتند و شاه را تکفیر کردند. حکم کفر شاه را صادر کردند. ایشان بود که نیمههای شب به سراغ آقای حکیم رفت و گفت آقای خمینی را گرفتهاند و ممکن است اعدام کنند. در آن موقع آقای خوئی مرجع نبودند و مثل خود امام خمینی در حوزه استاد بودند و شأن بالایی داشتند.»
*** حلقه وصل امام خمینی و شهید سید محمدباقر صدر ***
رابطه میان شهید صدر و امام خمینی با توجه به قرابت فکری و دیدگاههای آنها بسیار خوب و سازنده بود. در این رابطه دو واسطه اساسی نقش داشتند. اولین واسطه مرحوم سید احمد خمینی بود که رابطه خویشاوندی با خاندان صدر هم داشت و واسطه دوم آیتالله هاشمی شاهرودی بود. این همسایه امام در نجف که خاطرات بسیار شیرینی از همسایگی خود با امام دارد نقش برجسته و اساسی در گسترش رابطه میان امام و شهیدصدر داشت.
وی شاگرد مبرز هر دو و مورد توجه و اعتماد آن دو بزرگوار بوده است، نظریات شهید صدر درباره امور مهم مربوط به امت اسلام از جمله فشارهای رژیم بعث به حوزه نجف و اخراج و دستگیری و اعدام علما و ستیز با مراسم حسینی و چگونگی موضعگیری مناسب در قبال اقدمات رژیم بعث را به امام خمینی منتقل میکرد.
همچنین آیتالله هاشمی شاهرودی اولین شاگرد شهید صدر بود که با شروع درس ولایتفقیه امام، مکتوبات آن را برای سید محمدباقر صدر میآورد و او را که مدت مدیدی در فکر چنین بستری بود با اندیشه ولایتفقیه امام آشنا میسازد. به همین ترتیب شهید صدر با تقدیر از ورود امام به مباحث فقه حکومتی در درس خارج خود به تمجید از این حرکت پرداخته و همه شاگردان را ملزم به شرکت در درس امام میکنند.
*** تلاش برای گسترش اندیشه ولایت فقیه ***
شهید صدر پس از تجزیه حزبالدعوه به این نتیجه رسید که هر اقدام سیاسی باید از جانب مرجعیت دینی پشتیبانی و هدایت شده و مأذون از ولیفقیه باشد و الا یا بینتیجه میماند یا منحرف میشود.
آقای هاشمی شاهرودی یکی از برجستهترین شاگردان شهید صدر بود که در ترویج این اندیشه فعالیت میکرد. این دیدگاه با نظریه امام خمینی مطابقت داشت که بحث او پیرامون ولایت فقیه – که در درس خود در نجف اشرف آن را مطرح کردند و آقای هاشمی شاهرودی در آن شرکت میکرد – محور اصلی طرح و انتشار این نظریه در محافل حوزوی و فرهنگی و دانشگاهی بود.
بدین ترتیب آیت الله هاشمی شاهرودی در خط مقدم مبارزاتی شهید صدر و امام خمینی در عراق قرار گرفت و متعاقب آن رژیم صدام در سال۱۹۷۶ میلادی(۱۳۵۲شمسی) با هجوم به حوزه نجف، ایشان را به همراه جمعی دیگر از علما و نخبگان فرهنگی عراق دستگیر کرد. وی در شعبه۵اداره امنیت عمومی بازجویی شد و مورد انواع شکنجههای جسمی و روحی گرفت. وی سرانجام پس از مدتی با قرار ممنوعیت از سفر و هرگونه فعالیت دینیو فرهنگی از زندان آزاد شد.
او برای گسترش فعالیتها از هیچ اقدامی دریغ نکرد و با گروههای اسلامی و مبارز مختلف در ارتباط بود. از آن جمله میتوان به سفر وی به لبنان و دیدار با امام موسی صدر و دکتر چمران سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد که از فعالیتهای جنبش امل و حرکة المحرومین به بزرگی و نیکی یاد میکند و در آن سفر در جریان اقدامات آنان قرار میگیرد.
***برپایی تظاهرات در حمایت از انقلاب اسلامی در عراق ***
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تظاهرات گستردهای در شهرهای عراق خصوصاً در نجف اشرف در تأیید انقلاب اسلامی و رهبر آن امام خمینی برگزار شد. رژیم صدام – طبق اظهارات رئیس اداره امنیت عمومی – آیتالله هاشمی شاهرودی را به عنوان محرک این تظاهرات متهم کرد و قرار دستگیری او از سوی اداره امنیت عمومی صادر شد، مأموران امنیتی جستجوی گستردهای را برای دستگیری وی آغاز کردند. در این شرایط شهید صدر از او خواست که فوراً از عراق خارج شود. او ابتدا به کویت رفت و از آنجا به ایران مهاجرت کرد. در پی ناکامی دستگاههای امنیتی از دستگیری وی، رژیم صدام سه برادر وی را دستگیر و اعدام کرد که حتی جنازه آنان نیز تا کنون به دست نیامده است. آیتالله شاهرودی پس از ورود به ایران به محضر امام خمینی رفت و مسئولیت هماهنگی میان حوزههای علمیه نجف و امام خمینی را به عهده گرفت و نماینده علی الاطلاق شهید صدر در ایران شد.
*** تأسیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق***
با شروع جنگ تحمیلی و فشار صدام بر شیعیان و مردم عراق، امام خمینی مأموریتی به آیتالله خامنهای مبنی بر پیگیری امور عراق دادند. در سال 1361 رئیسجمهور وقت با پیگیری و استفاده از ظرفیت روحانیت مبارز عراق به خصوص آیتالله سید محمدباقر حکیم و آیتالله هاشمیشاهرودی با تنظیم اساسنامهای تشکل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را راهاندازی کردند. این مجلس نقش مهمی در مقابله با رژیم بعث عراق و دیکتاتوری صدام داشت و پس از چندی با راهاندازی شاخه نظامی خود با نام سپاه بدر پذیرای داوطلبان عراقی برای مبارزه با رژیم بعث در دفاع مقدس شد و شهیدان بیشماری را تقدیم انقلاب اسلامی کرد.
آیتالله هاشمی شاهرودی درباره تأسیس مجلس اعلای عراق میگوید: «آیتالله خامنهای که خدا حفظشان کند، از طرف حضرت امام مسئول شده بودند بحث عراق را دنبال کنند. گمانم اوایل ریاست جمهوری ایشان بود. اعضای «جماعهالعلما» همه از نجفیها بودند. کربلاییها هم مستقلاً برای خود جماعتهایی را راه انداخته بودند و بیشتر با آقای منتظری و سید مهدی هاشمی سر و کار داشتند. آقا دیدند این شیوه مناسبی نیست و پیشنهاد کردند مجلسی به نام مجلس اعلی تشکیل شود. جنگ هم شروع شده بود و ضرورت ایجاب میکرد که یک مجلس درست و حسابی تشکیل شود که همه اینها را در خود جمع کند.
در واقع پیشنهاد مجلس اعلی را ایشان دادند و از همه ما که بیشترمان در قم بودیم دعوت کردند. به بنده هم مستقیم زنگ زدند. تا قبل از آن با ایشان سلام و علیک داشتیم، ولی نه زیاد. یکییکی افراد را دعوت کردند و خدمتشان رفتیم. ازبعضی آقایان کربلایی هم دعوت کرده بودند. شیخ دیگری هم بود که فوت کرده است. او هم عدهای از کربلاییها را تحت عنوان «العمل الاسلامی» جمع کرده بود. مقام معظم رهبری همه را در مجلس اعلی جمع کرد و در اولین جلسه بحثهای مفصلی هم شد. بعضیها موافق و برخی مخالف بودند. ایشان گفت که من از طرف امام مسئول هستم. خلاصه ایشان این تشکیلات را ایجاد و اساسنامهای را تنظیم کرد و از ما خواست بنشینیم و در باره آن بحث و آن را تنظیم و تکمیلکنیم و خدمت ایشان بدهیم. ما هم این کار را کردیم. ا
لبته آقای حکیم محور بود. دو سه نفر کربلائی و بقیه نجفی بودند. بنا شد یکی از عالمان اهل سنت هم باشد که از اهالی کرد دعوت شد. خلاصه تشکیلاتی راه افتاد، اساسنامه تنظیم شد، انتخابات صورت گرفت و رئیس و سخنگو انتخاب شدند. دورههای اول مجلس اعلی یک ساله بود و من دو یا سه دوره به عنوان رئیس انتخاب شدم. بعد آقای حکیم انتخاب شدند. هم من و هم آقای حکیم با آقا جلسات خصوصی داشتیم.»
آیتالله هاشمی شاهرودی عضو هیئتموسس و اولین رئیس مجلس اعلا بود که پس از چندی با ریاست شهید حکیم به مدت مدیدی به عنوان سخنگوی این مجلس ایفای نقش مؤثر داشت. برگزاری کنفرانس جنایات صدام از مهمترین حرکتهای مجلس اعلای عراق در دهه 60 بود که هاشمیشاهرودی نقش ویژهای در آن داشت.
***اجازهنامه از امام خمینی***
همین اهتمام آیتالله شاهرودی به امور عراق و رسیدگی به معیشت و وضعیت آوارگان عراقی سبب شد که در سال 64 طی نامهای اجازه مصرف وجوهات شرعی در امور حسبیه را از امام خمینی دریافت کند. متن نامه و جواب امام خمینی بدین شرح است:
محضر شریف استاد عزیز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی امام خمینی روحی فداه
پس از عرض سلام و افتخار دستبوسی آن جان جانان و استاد بزرگوار، گاهی اوقات اتفاق میافتد مقداری وجوه شرعیه از بلاد عربی به اینجانب میرسد، چنانچه لطف فرموده اجازه دهید این قبیل وجوهات را صرف در امور اسلامی و کمک به برادران عراقی مستمند و یا مخارج طلاب و مبلغین عراقی بنمائیم مزید منت است. خداوند متعال وجود عزیز آن امید مستضعفان جهان و نائب بحق انبیاء و معصومین را از هر گزندی مصون و محفوظ بدارد و تا ظهور بقیةالله اعظم عمر شریف آن سرور را مستدام و پایدار گرداند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
مخلص شما سیدمحمود هاشمی
مجازید به ترتیبی که مرقوم داشته اید عمل نمائید ان اشاء الله موفق باشید.
روح الله الموسوی الخمینی
***فعالیتها و مسئولیتها در جمهوری اسلامی ایران***
آیتالله هاشمی شاهرودی در جمهوری اسلامی نیز مسئولیتهایی را برعهده داشتهاند که در زیر به آنها اشاره میشود.
۱ -عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
۲ -عضو شورای عالی سیاستگذاری حوزه
۳-عضو مجمع جهانی اهل بیت (ع)
4 -عضو مجمع تقریب مذاهب اسلامی
۵ -ریاست قوه قضائیه در دو دوره متوالی به مدت۱۰سال قوه قضائیه در زمان ریاست آیتالله هاشمی شاهرودی شاهد برخی تحولات ریشهای بود از جمله: اصلاح برخی قوانین و تدوین قانون جدید مجازات اسلامی، اعمال سیاست زندانزدایی، کیفر زدایی از قوانین، افزایش چشمگیر وکلای دادگستری، گسترش روابط میان قوای قضائیه کشورهای اسلامی.
6 - عضو فقهای شورای نگهبان
۷ -عضو و نائیب رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
۸ -عضو و نائب رئیس مجلس خبرگان رهبری
۹ -رئیس هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سهگانه
۱۰ -ریاست مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی طبق مذهب اهل بيت (ع) این مؤسسه به منظور تهیه دائره المعارف فقه اسلامی بر اساس مذهب اهل بیت(ع) که خلاً آن بسیار محسوس بود، در سال۱۳۱۹به فرمان رهبر انقلاب و توسط آیتالله هاشمی شاهرودی در قم تأسیس شد. این مؤسسه موفق شد تاکنون بیش از بیست مجلد از دایرةالمعارف فقه اسلامی طبق مذهب اهل بیت(ع) را که در نوع خود بینظیر است، زیر نظر آیتالله هاشمیشاهرودی تدوین و منتشر کند. بقیه مجلدات این مجموعه عظیم در دست تدوین و نشر است.
۱۱ -ریاست مرکز الغدیر للدراسات الاسلامي در بیروت
۱۲ -تأسیس آموزشگاه بررسیهای اسلامی وابسته به مجمع علمی شهید صدر که طلاب بسیاری از آن فارغالتحصیل شده و هم اکنون از اساتید حوزه در ایران و عراق و لبنان هستند.
۱۳ -تدریس دروس خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم که صدها طلبه فاضل و برخی از فضلای شاخص حوزه در دورههای مختلف این درسها شرکت داشته و دارند.
***آثار و تألیفات آیتالله هاشمی شاهرودی***
از جمله آثار و تالیفات آیتالله هاشمی شاهرودی میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
1 ـ بحوث فى علم الاصول (تقريرات درسهاى اصول شهيد صدر در 7 جلد)
2 ـ كتاب الخمس (2 جلد)
3 ـ مقالات فقهيه
4 ـ قاعده فراغ و تجاوز
5 ـ حكومت اسلامي
6 ـ جهان بينى اسلامي
7 ـ تفسير موضوعى بخشى از نهج البلاغه
8 ـ تفسير آيه «مودت ذى القربي»
9 ـ بحوث فى الفقه الزراعی
10 ـ محاضرات فى الثورة الحسينية
11 ـ الصوم، تربية و هداية
12 ـ كتاب الاجارة (2 جلد)
13 ـ کتاب الزکاة (4 جلد)
14- کتاب المضاربة
15- قراءات فقهیه معاصره (2جلد)
16- بحثهایی پیرامون اصول فقه
17- درسنامه اصول فقه
18- رساله توضیح المسائل
19- مناسک حج فارسی وعربی
20 – الصوم مسائل وردود
21- پرسشها وپاسخهایی پیرامون روزه
22- الصراط (اجوبه الاستفتاءات)
23- کتاب الحج
24- اضواء و آراء (3 جلد)
25- منشور قضاء
26- صحیفه عدالت (8 جلد)
کتاب البحوث به عنوان اولین اثر آیتاللههاشمی شاهرودی است. این کتاب تقریراتی بر مباحث اصول استادش سید محمدباقر صدر است که پس از تحریر، آیتالله صدر با تمجید از این اقدام آیتالله شاهرودی تقریظی بر این کتاب نوشت.