آیتالله سید ابوالفضل خسروشاهی
آيت الله سيد ابوالفضل خسروشاهي در سال 1320 هجري - 1279 شمسي - در خاندان زهد و تقوي،علم و فقاهت، اسره محراب و منبر در « تبريز » بدنيا آمد. پدران وي - تا آنجا كه تاريخ موجود خاندان نشان ميدهد - جمله از علماي حقيقت و فقهاي شريعت، پاسدارانفضيلت و يادآوران اهل بيت عصمت، در عراق و ايران بودهاند.
پدر ایشان مرحوم آيتالله حاج سيد مرتضي خسروشاهي، در سال 1299 هجري در نجف اشرف به دنيا آمده و در همانجابه تحصيل پرداخت و به مراتب كمال در علم و عمل رسيد و با اجازاتي از مرحوم سيد يزدي و شيخ نائيني، در اجتهاد، به ايران برگشت و در « تبريز » سكونت نمود و به تدريس و تعليم و تأليف پرداخت و از جمله مراجع تقليدعصر، در « آذربايجان » بود و داراي تأليفات و آثار بسياري است كه از آن جمله: « شرح مكاسب » - خيارات(2) - « حديثالغدير »، « هدايت الامة »، « رساله عمليه » و « حاشيه عروه » به چاپ رسيده است و بقيه تأليفات آن مرحوم، از جملهمخطوطات كتابخانه حقير است. مرحوم والد در « نجف اشرف » به خاك سپرده شد.پدر بزرگش مرحوم آيت الله حاج سيد احمد خسروشاهي، به سال 1266 هجري، در نجف اشرف به دنيا آمد و به تحصيل پرداخت و از شاگردان مبرز مرحوم علامه بزرگوار، حاج ميرزا حبيب الله رشتي و شيخ محمد حسن ممقانيمحسوب ميشد و تأليفاتي در فقه و اصول داشت كه شرح « حجيةالقطع و الظن » شيخ انصاري و مباحث فقهي:« الرسالة الباقريه » حواشي بر « مشكاة » والد خود، در اصول، از آنجمله است و همه آنها، يكجا، در نجف به چاپرسيده است. وي پس از طي مقدمات، براي ادامه تحصيل راهي نجف شد و سالياني دراز در محضر اساتيدي چون مرحوم مشكيني (صاحب حاشيه بركفايه) و مرحوم ايرواني(صاحب حاشيه بر مكاسب) و مرحوم فيروز آبادي بزرگ و مرحوم حاج سيد يونس اردبيلي، و ديگر علماي بزرگ نجف،به تلمذ پرداخت و سپس، در دوران اختناق سياه رضاخاني، به ايران بازگشت و در تبريز سكونت گزيد.
آيتاللَّه خسروشاهي در جريان حاكميت دموكراتها در آذربايجان در سال 1324 ش، عليه حاكمان وابسته به شوروي در تبريز مبارزه كرد به طوري كه طرح ترور ايشان و برادر مجتهدش، سيد احمد نيز ريخته شد. اما قبل از اجراي ترور، حكومت دمكراتها متلاشي گرديد و ايشان دوباره به وظايف ديني خود ادامه داد. آيتاللَّه خسروشاهي در راه ابلاغ احكام الهي و نشر انديشههاي ديني، بارها از طرف عمّال حكومت پهلوي در تبريز مورد آزاد و اذيت قرار گرفت، اما همواره بر سر ايمان و اعتقادش استوار ماند . در دوران سياه ديكتاتوري، دفاع از شريعت و بيان حقيقت « جرمي » بود كه در نزد رضاخان و مزدورانش تحملناپذير بود، به همين دليل، و پس از افشاي مفاسد كشف حجاب و زورگويي نظام در اين رابطه و هشدار دادن به مردم، با توقيف شبانه و ارعاب ايشان كه همزمان با تبعيد والد معظم، مرحوم آيت الله حاج سيد مرتضي خسروشاهي و ديگر علماي تبريز به « سمنان» بود مانع از ادامه مبارزهشدند و ايشان از ظلم دژخيمان بستري شد و يك عمر تمام، درد و رنج آن دوران را با خود همراه داشت.
در بيستم آبان 1365ش در هشتاد و چهار سالگي پس از سالها درد و رنج فراوان به خاطر شکنجههای رژیم طاغوت وفات يافت و در تبريز به دیار حق شتافت و در جوار خاک آرمید.