کد خبر: ۲۲۳۲
ویژه‌نامه "قیام سرنوشت‌ساز"

نگاهی به همراهی مردم تبریز با روحانیت مبارز در طول تاریخ

آذربایجان همواره تاریخ پرافتخاری داشته است؛ در دوران معاصر، این سرزمین ایمان و اسلام نه تنها در برابر روس‌ها افزون از سه قرن مقاومت کرده بود، بلکه در برابر دیکتاتوری استالین و توطئه عواملش در ایام رحلت مرجع تقلید، حضرت آیت‌الله‌ العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (1314) افزون بر چهل روز عزا نشست و در زمان رحلت حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید شیعیان جهان (1340) در تبریز شور و غوغایی بر پا بود. تبریز در دوران نهضت اسلامی هم پیشگام مبارزه بود؛ در قضیه طرح انجمن‌های ایالتی ولایتی (1341)؛ قیام 15 خرداد، دستگیری حضرت امام و علمای تبریز (1342) و تبعید آن‌ها به تهران، مبارزه با رژیم پهلوی بین سال‌های (1343- 1355) و شهادت شهید آیت‌الله مصطفی خمینی (1356)؛ همواره مردم تبریز به عنوان رهروان ولایت و تحت امر ولی فقیهی همچون امام خمینی به مبارزه می‌پرداختند. و این بار در 29 بهمن 1356 همان مردم و فرزندان همان اهل ایمان، در سوگ شهیدان قم به عزای عمومی نشسته بودند.
يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۲

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ قاسم تبریزی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، طی یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار "پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی" قرار داده، مروری کوتاه بر تاریخ پرافتخار تبریز در مبارزه با استبداد و استعمار و حمایت و پشتیبانی مردم تبریز از مرجعیت دینی داشته است.

مشروح یادداشت قاسم تبریزی را در ادامه می‌خوانید؛

حضرت علی‌ابن‌ابی‌طالب(ع) طی نامه‌ای به حاکم آذربایجان یادآور می‌شود: «کاری که به عهده توست نان خورش تو نیست بلکه بر گردنت امانتی است. آن که تو را بدان کار گمارده، نگهبانی امانت را به عهده‌ات گذارده. تو را نرسد که آن‌چه خواهی به رعیت فرمایی، و بی‌دستوری به کاری دشوار درآیی. در دست تو مالی از مال‌های خداست عزوجل، و تو آن را خزانه‌داری تا آن را به من بسپاری. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم، والسلام.»

آذربایجان همواره تاریخ پرافتخاری داشته است؛ در دوران معاصر، این سرزمین ایمان و اسلام نه تنها در برابر روس‌ها افزون از سه قرن مقاومت کرده بود، بلکه در برابر دیکتاتوری استالین و توطئه عواملش در ایام رحلت مرجع تقلید، حضرت آیت‌الله‌ العظمی سیدابوالحسن اصفهانی (1314) افزون بر چهل روز عزا نشست و در زمان رحلت حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید شیعیان جهان (1340) در تبریز شور و غوغایی بر پا بود.

تبریز در دوران نهضت اسلامی هم پیشگام مبارزه بود؛ در قضیه طرح انجمن‌های ایالتی ولایتی (1341)؛ قیام 15 خرداد، دستگیری حضرت امام و علمای تبریز (1342) و تبعید آن‌ها به تهران، مبارزه با رژیم پهلوی بین سال‌های (1343- 1355) و شهادت شهید آیت‌الله مصطفی خمینی (1356)؛ همواره مردم تبریز به عنوان رهروان ولایت و تحت امر ولی فقیهی همچون امام خمینی به مبارزه می‌پرداختند. و این بار در سال 1356 همان مردم و فرزندان همان اهل ایمان، در سوگ شهیدان قم به عزای عمومی نشسته بودند.

در روند نهضت اسلامی، بعد از قیام 19 دی قم، شاهد خیزش و قیام تبریز در 29 بهمن 1356 بودیم؛ که چگونه مردم غیور تبریز برای بزرگداشت شهدای حوزه علمیه قم و پاسداشت خون به ناحق ریخته بندگان صالح خداوند عازم مسجد "میرزا یوسف" شدند تا با ندای کلام حق، مدافع حق باشند. اما به دستور قاتل هزاران انسان یعنی اسکندر آزموده در جایگاه استانداری آذربایجان، درب مسجد بسته می‌شود و مأموران ساواک و نیروهای نظامی و انتظامی مردم را از ورود به خانه خدا منع می‌کنند.

ماموران رژیم پهلوی حتی با اسائه ادب به ساحت نیایشگاه و مرکز دین و سیاست، آگاهی و گواهی، جایگاهی که بندگان خدا صبح و ظهر و شب در آن مکان مقدس به عبادت می‌پردازند، با کلمات سخیف و توهین‌آمیز خطاب به مردم می‌گفتند: ما درب... را بسته‌ایم. و این یعنی حمله به هویت، شخصیت و منش مردم آن خطه که به "دارالمومنین" مشهور است؛ این یعنی نه به اسلام و نه به دین؛ و به جای آن حکمرانی دیکتاتوری پهلوی و سلطه اجنبی بر این مرز و بوم. و در آن سو نه چندان دورتر تابلوی حزب رستاخیز و اندکی بالاتر مراکز فساد و فحشا و مراکز شراب‌خواری و تباهی که دردوران پهلوی پدید آمد تا با دیانت، صداقت، معنویت و اخلاص مردم مبارزه کند.

این بار محمدرضا پهلوی در شکل "محمدعلی شاه قجر" با تکیه بر آمریکا و انگلیس روند دیکتاتوری را ادامه می‌داد؛ غافل از آن که در جوار حریم علوی(ع) در نجف اشرف، رهبر، عالم، عارف و فقیهی مرجع در برابر استبداد و استعمار قد علم کرده که مردم را پشت سر خود دارد و دفاع از قرآن، اسلام و مردم را وظیفه خود می‌داند.

همچنین روحانیون مجاهد دیگری همچون آیت‌الله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی که خاندانش افزون از هفت قرن در آذربایجان مروج و مدافع اسلام و قرآن بوده، پدرش در برابر دیکتاتوری رضاخان ایستاده و به تبعید رفته و خود در برابر محمدرضا پهلوی متحمل زندان و تبعید شده، با دیکتاتوری پهلوی مبارزه می‌کردند.

با آن که در آذربایجان ساواک از فعالیت و قدرت ویژه برخوردار بود و در طی 15 سال نهضت اسلامی (1341- 1356) صدها عالم و هزاران مومن مبارز را دستگیر و راهی زندان، تبعید و شکنجه‌گاه کرده بود، اما نور ایمان، قدرت اسلام و معنویت اهل بیت(ع) آذربایجان را همواره مقاوم و منسجم و مستحکم نگاه داشت و این بود که در قیام 29 بهمن 1356 حرکت اسلامی شتاب ویژه‌ای گرفت و درخشش آن در آغاز فروردین 1357 یزد، جهرم و... را روشن کرد و چراغ چهلم‌ها و اربعین‌ها تا سقوط رژیم پهلوی و شکست استعمار غربی در سراسر ایران روشن باقی ماند.

اگر چه گزارش‌های ساواک و کنسول آمریکا، خاطرات علما، و فعالان سیاسی و مبارزان حاضر در صحنه قیام 29 بهمن تبریز می‌تواند بخش‌هایی از ابعاد قضیه را روشن کند، اما هنوز ناگفته‌ها و نانوشته‌هایی وجود دارد و نیاز به پژوهش بر اساس اسناد، خاطرات و مشاهدات است.

امید آن که همواره تاریخ را معلم و وسیله بیداری نسل‌ها و چراغ راه قرار داده و در مسیر تحقق آرمان‌‌های والای اسلامی گام‎های علمی و عملی برداریم.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات