امانتداری حجتالاسلام سیداحمد خمینی در انتقال پیامهای امام
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ حجتالاسلاموالمسلمین سید احمد خمینی، فرزند بزرگوار امام، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همیشه به عنوان مشاور و یار امام خمینی فعالیت میکرد و در دوران تبعید امام نیز در کنار برادرش سیدمصطفی، مطمئنترین کانال ارتباط انقلابیون با امام بود و علاوه بر انتقال اعلامیههای ایشان به نیروهای انقلابی، پیغامهای خاص و محرمانه امام را نیز به اشخاص مهم منتقل میکرد.
با اوجگیری نهضت امام خمینی و شهادت حاج آقا مصطفی نقش سید احمد آقا در پیشبرد اهداف مبارزه دو چندان شد. حضور وی در کنار امام به عنوان مشاور ایشان، نقش مهمی در به ثمر رسیدن نهضت اسلامی داشت.
چنان که از شواهد تاریخی برمیآید، امام خمینی نیز به حاج احمد آقا اعتماد کامل داشتند. اما با این وجود، از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی عدهای درصدد تخریب چهره وی برآمدند. آنها با شبههافکنی در این زمینه که حاج احمد آقا در انتقال پیامهای امام نظر خود را بیان میکند، سعی کردند چهره وی را ابتدا نزد مردم و سپس نزد امام مخدوش کنند. اما با استناد به شواهد تاریخی و نیز گواهی امام خمینی و دیگران میتوان پی برد که مرحوم حاج احمد آقا در انتقال پیامها و انعکاس نظرات امام خمینی همواره امین بودهاند.
گواهی امام به صداقت سیداحمد خمینی در انتقال پیامها
با اوجگیری این تهمتها و احتمال اینکه بعد از رحلت امام، عدهای از روی غرض از این طریق بتوانند بعضی از مهمترین پیامهای امام را با انتساب به احمد خمینی به چالش بکشانند، ایشان علیرغم میل باطنیشان که فرموده بودند "هیچگاه علاقهای ندارم از نزدیکانم دفاع کنم"، آن تهمتها را ناروا دانسته و در پیامی به تاریخ 23 آبان 1361 فرمودند: «اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمههایی به گوش میخورد... لهذا من احساس وظیفه شرعیه نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود را نزد ملت عزیز اظهار کنم که از قِبَل من در این خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقامجویی از من درباره او میروداحمد خمینی فرزند اینجانب است. اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت میدهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیدهام.»[1]
امام خمینی در ادامه پیام خود به امانتداری احمد خمینی در انتقال پیامها شهادت داده و فرمودند: «در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و هست و کاری که برخلاف نظر من است انجام نمیدهد و در امور مربوطه، چه در اعلامیهها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و دخالتی نمیکند؛ حتی در الفاظ اعلامیهها بدون مراجعه دخالت نمیکند و اگر در امری نظری دارد تذکر میدهد که تذکراتش نیز صادقانه [است] و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمیکند و من نیز اگر حرفش را صحیح دیدم قبول میکنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم.»[2]
چنانچه از فرمایشات امام خمینی برمیآید، هدف ایشان از طرح این مسائل، بیش از آنکه دفاع از مرحوم احمد خمینی باشد، مقابله با " تحریف" است. زیرا با توجه به فعالیتهای عناصر فرصتطلب، محتمل بود که این جریانها تمام فرمایشات امام را که توسط حجتالاسلام احمد خمینی نقل میشود رد کنند. لذا امام با هوشیاری و آیندهنگری به خنثیسازی این توطئهها پرداختند.
شهادت امام به امانتداری حاج احمدآقا در سال 63
با وجود تاکید امام خمینی بر امانتداری و صداقت حاج احمدآقا، باز هم برخی گروهها فعالیت علیه فرزند بزرگوار امام را ادامه دادند. از این رو مرحوم سید احمد خمینی در سال 1363 نامهای به امام نوشته و این مسائل را با ایشان مطرح کردند. در بخشی از این نامه آمده بود: «از آنجا که همیشه واسطه بین حضرتعالی و مسئولین و غیرمسئولین در امور سیاسی، اینجانب میباشد و از آنجا که گاهی دستورات حضرتعالی با خطوط فکری بعضی از دست اندرکاران و یا گروهها و افراد عادی برخورد جدی دارد، تحلیلها و تفسیرها شروع میگردد و بعضیها اینگونه تشکیک میکنند که مثلاً خبر واحد است و یا معلوم نیست و از این قبیل. آیا چه قبل و چه بعد از انقلاب حتی کلمهای بر آنچه فرموده بودید اضافه و یا کم کردهام؟ و یا نعوذ بالله مطلبی را به حضرتعالی به دروغ نسبت دادهام؟ و یا خدای نخواسته عمدی بر خلاف رضای حضرتعالی کاری انجام دادهام؟...»
امام خمینی نیز در 3 آذر 1363 در پاسخ این نامه بار دیگر به صداقت و امانتداری حاج احمد خمینی شهادت داده و فرمودند: «من شهادت میدهم که احمد فرزند اینجانب از موقعی که در مسائل روز وارد شده است و تماس با کارهای اینجانب داشته است تا حال تحریر این کلمات از او خلاف دستورات اینجانب مشاهده نکردهام و در اعلامیهها و امثال آنها تصرفی بدون رضای من نکرده است و چیزی بر خلاف گفتههای من به من نسبت نداده است و بالجمله خلافی از او مشاهده نکردم.» [3]
شواهدی از اعتماد امام به حاج احمدآقا
بسیاری از نزدیکان امام خمینی نیز شهادت میدهند که سید احمد خمینی همواره در انتقال پیامهای امام صداقت داشته و امام نیز همواره ایشان را امین خود میدانستهاند.
همسر امام خمینی در بیان خاطرات خود درباره اعتماد امام خمینی به مرحوم حاج احمد آقا میگوید: «امام به گونهای بود [که] تا به کسی اعتماد کامل از هر نظر نداشتند، مسؤلیتی به او نمیدادند و یا در مسائل مختلف مشورت نمیکردند. در مسائل مملکتی و مشورتها و برخی امور به احمدآقا نمایندگی داده بودند و به نظرات او احترام میگذاشتند، و با دقت به حرفهایش گوش میدادند. من بارها در طول جنگ یا مسائل مملکتی، شاهد گفتوگوهایشان بودم. آقا اصلا به او اعتماد کامل و او را قبول داشتند.»[4]
حبیبالله عسگر اولادی نیز که در پاریس همراه امام بوده با نقل خاطرهای، درباره اعتماد امام به سید احمد خمینی میگوید: «وقتی در پاریس خدمت امام رسیدم، در آنجا حضرت امام بیانی که در مورد حاج احمد آقا کردند برای من بسیار مهم بود. با اینکه آن موقع ایشان در سن جوانی بودند و با مرحوم شهید مصطفی خمینی فاصله سنی زیادی داشتند امام فرمودند: «همانطور که قبلا درباره مصطفی با شما صحبت کردم به همان صورت در مورد احمد نگاه کنید. هرچه را خواستید بدون کم و زیاد به من برسد به احمد برسانید.» پس از پیروزی انقلاب اسلامی که حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد روزی با اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی خدمت امام بودیم، به ایشان عرض شد که ما براساس وظیفه به حزب ملحق شدهایم اما میخواهیم به عنوان مجموعه مؤتلفه اسلامی هم با شما رابطه داشته باشیم. امام در جواب فرمودند: "از حالا به بعد سعی کنید جلساتی با احمد داشته باشید."»[5]
عسگر اولادی با اشاره به تهمتهای معاندین به حاج احمد خمینی در سالهای 1363 و 67 میگوید: «در شرایط بحرانی سال 63 و 67، یک بار خدمت حضرت امام رسیدم و عرض کردم: ما نمیخواهیم به طور حضوری برای شما زحمت ایجاد کنیم. وقتی میخواهیم مطالبی را به طور شفاهی به شما برسانیم چگونه کنیم که تکلیف از ما ساقط شود؟ امام در جواب فرمودند: "اگر میخواهید پیامی شفاهی به من برسانید به احمد بگویید؛ چون او هم حرف شما را خوب میفهمد و هم مطالب را خوب و سالم میرساند. هر حرفی را به احمد زدید، بدانید که به من گفتهاید. اگر نامه داشتید و خواستید همان روز به من برسد فقط به احمد بدهید."»[6]
محسن رفیقدوست نیز در بیان خاطرات خود در مورد اعتماد کامل امام خمینی به حاج احمد خمینی میگوید: «یادمان است در سالهای 64 و 63 به دستور حضرت امام، هر ماه جلساتی داشتیم و عدهای از دوستان هئیتهای مؤتلفه در حضور حاج احمد آقا تشکیل جلسه میدادیم. امام فرموده بودند شما هرچه را به احمد بگویید، او بدون کم و زیاد به من میگوید.»[7]
رفیقدوست درخاطرهای دیگر نیز بیان میکند: «من در جلسهای که با تعدادی از دوستان در خدمت امام حاضر بودیم از خود امام شنیدم که به ما فرمودند احمد هرگز به من دروغ نخواهد گفت.»[8]
حجتالاسلام ریشهری نیز در خاطرات خود در مورد امانتداری و صداقت حاج احمد آقا در انتقال پیامهای امام خمینی به مسؤلان میگوید: «در رابطه با منصف بودن ایشان باید عرض کنم که به تناسب کاری که داشتیم و مراجعاتی که بود چندین بار برخوردهای تندی بین ما و ایشان پیش میآمد ولی باید عرض کنم که در این موارد ایشان از مدارا و انصاف خارج نشد.
یک نمونهاش سال 62 بود که بنده مسؤل دادگاههای ارتش بودم؛ پروندهای مطرح بود. متهم به دادسرا اعزام شد. وقتی که دادستان مشغول رسیدگی به پرونده شد، یکی از اعضای شورای عالی قضایی تماس گرفت و پرونده را خواست. من احساس کردم دخالتی در کار پرونده شده است. تماس گرفتم و با عصبانیت سؤال کردم که چرا پرونده را میخواهید؟ گفتند که حاج احمد آقا زنگ زدند که ما پرونده را بخواهیم. من خیلی تند شدم، احساس کردم که در این پرونده کسی میخواهد دخالت کند.
فردای آن روز امام مرا خواستند. من خدمتشان رسیدم. حاج احمد آقا هم بود. تا نشستم حاج احمد آقا مطلبی را که امام در خصوص پرونده به ایشان گفته بودند، نقل کردند و خدمت امام عرض کردند: شما به من فرمودید که من به شورای عالی قضائی این طور بگویم؟ امام فرمودند: بله من همین مطلب را گفتم. مقصودشان این بود که اقدامی که من انجام دادم از طرف خودم نبوده، نظر امام بوده است و من هم نظر امام را به شورای عالی قضائی منعکس کردم.»[9]
مرضیه حدیدچی (دباغ) نیز با بیان خاطرهای از امانتداری حاجاحمد آقا میگوید: «برادر مسعود رجوی با نام سعید، آن زمان با ساواک همکاری داشت و در فرانسه به سر میبرد. او تلفنگرامی از طرف مسعود رجوی برای حضرت امام زد که ما به امام بدهیم. بنده به حاج احمد آقا عرض کردم اینها که وضعشان در زندان روشن شده و ماهیت و ایدئولوژیشان مشخص است، خوب است امام را ناراحت نکنیم. قدری برافروخته شدند و گفتند: ما امانتدار و رابط هستیم و این امام است که باید تصمیم بگیرد.»[10]
آیتالله توسلی نیز ضمن اشاره به تهمتهای برخی افراد مبنی بر دخالت احمد آقا در انتقال امور به امام خمینی میگوید: «این قضیه به گوش امام رسید، بسیار مکدر شدند و فرمودند: افرادی که این حرفها را میزنند و این نسبتها را به احمد میدهند باید استغفار کنند.»[11]
هر چند بعد از رحلت امام خمینی باز هم برخی گروهها کوشیدند با طرح مسائل کهنه، چهره سید احمد خمینی را تخریب کرده و از این طریق "تحریف امام" را کلید بزنند، اما آنچه تاریخ از رابطه امام خمینی و سید احمد ثبت کرده است خط بطلانی بر این قبیل توطئهها است.
پینوشتها:
1- صحیفه امام ج 17 ص 91
2- صحیفه امام، ج 17 ص 92
3- صحیفه امام جلد 19. ص 107
4- امین مردم و امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ و نشر عروج، چاپ دوم 1388، ص 54
5- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، نشر عروج، چاپ اول، 1374، ص 388
6- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، ص 389
7- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، ص 309. یادگار سپیده(مجموعه خاطرات)، غلامعلی رجایی. انتشارات هاد،1374، ص 24
8- یادگار سپیده(مجموعه خاطرات)، ص 25
9- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، ص 334
10- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، ص 236
11- گنجینه دل (مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام)، ص 223. یادگار سپیده. ص 28