الزامات قدرت مطلوب از منظر شهید بهشتی

"قدرت" در خدمت "مردم"

آیت‌الله دکتر بهشتی به عنوان یکی از متفکرین انقلاب اسلامی و دانشمندی فرزانه، از جمله افرادی است که به عنصر سیاست از منظر آموزه‌های الهی و انسانی می‌نگریست. به اعتقاد شهید بهشتی منشاء قدرت در اسلام خداست و اگر اراده مردم با هدایت و حمایت خداوند همراه شود، قدرتی مستحکم شکل می‌گیرد. او همچنین معتقد است بهره‌گیری از قدرت باید در راستای رشد و تعالی جمعی و خدمت به مردم باشد. او سیاست مبتنی بر صداقت و نهراسیدن از قدرت‌های بزرگ را مورد تاکید قرار می‌دهد و معتقد است نظام اسلامی وظیفه دارد برای استمرار و حفظ نظام ملی در برابر قدرت‌های معاند، قدرت خویش را به اندازه کافی بیفزاید و از نهضت مردمی و اسلامی صیانت کند. از این رو، در اندیشه شهید بهشتی، «كسب قدرت كافى براى مقابله با قدرت‌هاى خارجى مخالف و دفاع از نهضت و جامعه نوبنيادى كه براساس نهضت به وجود آمده است»، امری لازم و ضروری است.
يکشنبه ۰۳ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۲۰

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- سیدمحمدجواد قربی؛ سیاست یکی از ملزومات حکومت اسلامی بوده و همواره متفکران اسلامی بر پیوند سیاست با دیانت در جامعه و حکومت اسلامی تاکید کرده‌اند. از این رو، می‌توان این‌گونه بیان کرد که از منظر آموزه‌های اسلامی نمی‌توان از سیاست منهای اسلام و بالعکس یاد کرد. سیاست اسلامی براساس موازین انقلاب اسلامی هم دارای مختصاتی است که بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند آفت و آسیبی جدی برای نظام سیاسی محسوب شود.

شهید بهشتی به عنوان یکی از متفکرین انقلاب اسلامی و دانشمندی فرزانه، به عنصر سیاست از منظر آموزه‌های الهی و انسانی می‌نگریست. وی از سه عنصر صداقت، صراحت و خدمت به مردم به عنوان مهم‌ترین پایه‌های انقلاب اسلامی یاد می‌کند که در عرصه سیاست باید جایگزین قدرت‌پرستی شود.

نوشتار حاضر سعی دارد به راهکارهای شهید بهشتی برای مقابله با قدرت‌پرستی در جامعه بپردازد و راهبرد وی برای خدمت به مردم از این دریچه را مورد مداقه قرار دهد.


1- توجه به منشاء قدرت در اسلام

شهید بهشتی تاکید دارد که باید «نقش قاطع حكومت صلاح انديش و خدمت‌گزار واقعى جامعه، كه با معيارهاى اسلامى به قدرت برسد و با معيارهاى اسلامى، جامعه را اداره كند»، را مورد توجه قرار داد و دانست که منشا قدرت در اسلام با سایر مکاتب متفاوت است.

بهشتی منشاء قدرت در اسلام را خدا می‌داند و به منشاء قدرت در مکتب سرمایه‌داری و مارکسیستی انتقاد جدی وارد می‌کند و قدرت طلبی مبتنی بر تفکرات رشنالیزم و ماکیاولیست‌مآبانه را به باد انتقاد شدید می‌گیرد. وی در این رابطه می‌گوید: «بعضى‌ها پا روى هر حقى مى گذارند تا به سنّار و ميليونشان برسند اما انسان‌هايى كه درونشان يك مقدار وجدان هست، يك جايى مى‌ايستند و مى‌گويند اين خلاف حق يعنى چه؟ عقل حساب‌گر كه در آن حق و ناحق پيدا نمی‌شود؟! جلوه برجسته عقل حساب‌گر، ماكياولى است. ماكياوليسم درست اوج عقل حساب‌گر است. مى‌گويد تو مى‌توانى دين و مذهب و اخلاق و زن و فرزند و همه چيز را فداى خودخواهي‌هاى خودت بكنى. مى‌توانى همه چيز را براى رسيدن به آن آرزوها و تمنيات وسيله قرار بدهى. زن باره و شهوت‌ران هستى؟ در اين راه همه چيز را فدا كن؛ اشكالى ندارد. در راه قدرت طلبى و جاه طلبى همه چيز را فدا كن! به مردم بگو دروغ بد است اما اگر خودت جايى بايد دروغ بگويى تا به قدرت برسى و نگفتى، آدم احمقى هستى. ماكياوليسم اين را مى‌گويد كه به مردم بگو ظلم بد است، آدم‌كشى بد است، اما اگر به جايى رسيدى كه مى‌بينى براى رسيدن به آن خواسته، تمنيات، قدرت، جاه، آرزو و ثروت هر چه هست و هر چه دلت مى‌خواهد بايد هزاران نفر را بى‌گناه و بى‌جهت از دم تيغ بگذرانى و به كشتن بدهى، چنين كن!...»[1]. 

لذا براساس مبانی هستی شناسی و انسان شناسی شهید بهشتی، قدرت‌طلبی مبتنی بر هواهای نفسانی امری مذموم و ناپسند است. در بینش و نگرش سیاسی بهشتی، قدرت محدود [2] انسان‌ها در برابر «قدرت بى‌انتهاى خدا و نفوذ قاطع حكم و اراده او بر سراسر جهان»[3] قرار دارد و برای تحصیل قدرت‌های بیشتر، باید به این منبع حقیقی قدرت نزدیک شد.

از این رو، اگر اراده مردم با هدایت و حمایت خداوند همراه شود، قدرتی مستحکم شکل می‌گیرد که قدرت‌های مادی یارای ایستادگی در برابر آن را ندارند همان‌گونه که رژیم پهلوی نتوانست در برابر اراده مردم در یک سو و خواست الهی در سوی دیگر مقاوت کند. بهشتی تاکید داشت که: «انقلاب به ما نشان داد كه وقتي يك ملت به پا مي‌خيزد اگر به پا خاستنش براي خدا باشد، از حمايت و نصر خداوند برخوردار مي‌شود. آن وقت يك ملت به پا خاسته و برخوردار از هدايت و حمايت خداوند، هيچ قدرتي را نمي‌تواند در برابرش ياراي ايستادن باشد.»


2- بهره گیری از قدرت در راستای رشد و تعالی جمعی

شهید بهشتی معتقد است که بهره‌گیری از قدرت باید در راستای رشد و تعالی جمعی باشد و نه مقاصد فردی. او می‌گوید: «از نظر مکتبی این است که طلب قدرت به عنوان یک خواسته و هوی، مذموم است. ولی قدرت به عنوان یک وسیله برای کشیدن آن بار سنگین اشکالی ندارد...آدم اگر بخواهد فضایل اخلاقی‌اش را با ریاست داشتن حفظ کند، کار آسانی نیست. یعنی جنگ با هواهای نفسانی.»[4]

با این منطق است که تحصیل و کسب قدرت به صورت اعم و قدرت سیاسی به صورت اخص، ابزاری برای رسیدن به اهداف است و نه خود هدف. به یک معنا، بهشتی معتقد است تلاش برای کسب قدرت برای اعتلای جامعه نمونه اسلامی است؛ «ما گروهي نيستيم، دسته‌اي نيستم كه هدف‌مان در دست گرفتن قدرت باشد. ما اگر در پي در دست گرفتن قدرت سياسي هم هستيم، آن قدرت را به عنوان يك ابزار و وسيله براي تحقق بخشيدن به هدف خودمان مي‌خواهيم. يعني، در راه جامعه نمونه اسلامي به كار ببريم نه اين‌كه خود در دست گرفتن قدرت براي ما هدف و ايده آل باشد.»[5]


3- نهراسیدن از قدرت‌های استکباری جهان

نکته دیگری که در اندیشه‌های شهید بهشتی حائز اهمیت است، این موضوع است که نباید در برابر قدرت‌هایی غیر از قدرت الهی مرعوب بود. لاجرم حکومت و امت اسلامی باید در برابر قدرت‌های مادی و طبیعی جهان مقاومت و ایستادگی داشته باشد و از هیبت دشمنان نهراسد. این نگرش است که باعث می‌شود، شهید بهشتی بیان نماید؛ «مسلمان حق ندارد در برابر قدر‌تها مرعوب باشد...»[6]

نظام اسلامی وظیفه دارد برای استمرار و حفظ نظام ملی در برابر قدرت‌های معاند، قدرت خویش را به اندازه کافی بیفزاید و از نهضت مردمی و اسلامی صیانت کند. از این رو، «كسب قدرت كافى براى مقابله با قدرتهاى خارجى مخالف و دفاع از نهضت و جامعه نوبنيادى كه براساس نهضت به وجود آمده است»[7]، امری لازم و ضروری می‌نماید.


4- قدرت عدالت محور

شهید بهشتی تاکید دارد که قدرت در حکومت اسلامی باید در اختیار اشخاصی قرار بگیرد که دارای خصلت عدالت باشند. از این رو، قدرت عدالت‌محور را مدنظر دارد و می‌گوید: «...يك دگم در اسلام وجود دارد و آن دگم عدالت است...»[8] به اعتقاد او اگر تلاش‌ها در مسیر کسب قدرت برای رضای الهی و مبتنی بر عدالت باشد، پیروزی و رستگاری برای فرد و جامعه به ارمغان خواهد آمد.


5- اولویت‌دهی به مقوله "خدمت به مردم"

شهید بهشتی به موضوع قدرت در حکومت اسلامی توجه ویژه‌ای داشت و بر اساس موازین دینی و قرآنی، حاکمان و کارگزاران را از «معبد شیطانی قدرت پرستی» که مبتنی بر مطامع دنیوی و عقلانیت ابزاری است، بر حذر می‌داشت و توصیه می‌کرد مسئولان نظام اسلامی از قدرت سوء استفاده نکنند بلکه با هدف خدمت به خلق از آن بهره ببرند. وی در سخنرانی‌ای که با عنوان «حکومت، قدرت و خدمت» در دی ماه 1359 در مسجد جامع نیشابور داشت، بر خدمت‌گزاری کارگزاران در حکومت اسلامی تاکید کرد.

با بررسی مجموعه تقریرات و سخنرانی‌های شهید بهشتی می‌توان دریافت که او تحصیل قدرت را لازم می‌داند اما برای خدمت و آبادانی حکومت اسلامی و هرگونه بهره‌برداری شخصی، جناحی و گروهی از قدرت را نفی می‌کند و کسانی که در سودای کسب منافع عده ای قلیل از طریق قدرت طلبی هستند را قدرت پرستانی معرفی می‌کند که برای بقا و تداوم حکومت اسلامی خطرناک هستند.


6- سیاست مبتنی بر صداقت

در اندیشه بهشتی، صداقت با مقولاتی نظیر حق، عدل، انصاف، امانت و غیره ارتباط محکمی دارد و جدایی‌پذیر نیستند.[9] این پیوند و ارتباط میان صداقت با امر سیاسی تا جایی است که یکی از مهم‌ترین ارتباطات سیاسی در جامعه اسلامی، یعنی ارتباط میان امام و امت مبتنی بر صداقت است و صداقت در قلب ولایت نهفته است.

شهید بهشتی از صداقت و صراحت به عنوان پایه اصلی انقلاب اسلامی و حکومت یاد می‌کند و اعتقاد دارد در روابط اجتماعی باید این الگو رعایت شود. حکومتی که از دین مایه می‌گیرد و از مردم برمی‌خیزد، باید با آن‌ها صادق و صریح باشد. بنابراین یکی از سلوک حکومت و سیاست در نظام سیاسی اسلام، صداقت و صراحت در روابط اجتماعی و در عرصه سیاست است.

شهید بهشتی نیز بیش از هر کس در این عرصه، صداقت و صراحت داشت و با شفافیت، نظریه‌ها و رفتار خود را آشکار می‌ساخت به طوری که بیش‌ترین حمله‌ها و هجوم مخالفان نظام اسلامی به سمت او نشانه می‌رفت.[10] به همین دلیل ایشان اعتقاد داشتند که مسئولان نظام را باید براساس معیار صداقت انتخاب نمود و هر مقدار که به صداقت نزدیک شویم، به خوشبختی نزدیک می‌شویم.

بهشتی تاکید دارد اگر پذیرفتیم در جامعه و حکومت باید صراحت و صداقت داشت، باید «قبول هم کنیم که وقتی خواستیم از موضع صدق و حق و عدل،که روح اسلام است، با هم برخورد کنیم، گاهی هم تلخی پیش می‌آید، ولی من این تلخی ناشی از برخورد صادقانه را بر آن شیرینی کاذب منافقانه و مجامله آمیز ترجیح می‌دهم...»[11]


پی‌نوشت‌ها

1- سیدمحمدحسینی بهشتی، شناخت عرفانی، پیشین، صص18-17.

2- سیدمحمدحسینی بهشتی، خدا از دیدگاه قرآن، پیشین، ص47.

3- سیدمحمدحسینی بهشتی، خدا از دیدگاه قرآن، پیشین، ص193.

4- سیدمحمدحسینی بهشتی، «گفت و گو با آیت‌الله سیدمحمدحسینی بهشتی»، در اولین رئیس جمهور؛ پنج گفتگو درباره اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران، به کوشش محمدجواد مظفر، تهران، انتشارات کویر،1378، ص178.

5- سیدمحمد حسینی بهشتی، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، تهران، انتشارات بقعه،1390، ص54.

6- سیدمحمدحسینی بهشتی، سرود یکتاپرستی، تهران، انتشارات بقعه،1390، ص21.

7- سیدمحمدحسینی بهشتی، سه گونه اسلام، پیشین، ص90.

8- سیدمحمد حسینی بهشتی، اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا، پیشین، صص134-133.

9- سیدمحمد حسینی بهشتی، «تسلیم حق بودن: گفتاری از آیت الله دکتر سیدمحمدحسینی بهشتی درباره حق و باطل از دیدگاه قرآن»، ماهنامه صدای جمهوری اسلامی ایران، سال نهم، شماره56، شهریور1390، ص30.

10- ابراهیم طالبی دارابی، «اندیشه سیاسی شهید دکتر بهشتی»، در اندیشه سیاسی متفکران اسلامی؛ فلسفه سیاسی اسلام، به اهتمام محسن مهاجرنیا، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1389، جلد1، ص436.

11- محمدرضا سرابندی، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های آیت‌الله بهشتی، پیشین، جلد1،ص607-605.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات