تجلی ارزشهای دهه 60 در رفتار و منش شهید بهشتی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ساده زیستی، مردممداری، اهتمام به خدمت، دقت در استفاده از اموال بیتالمال و ... از مهمترین ویژگیهای است که به شهادت تاریخ، مبنای عمل شهید بهشتی در کسوت یکی از مهمترین مقامات مسؤل جمهوری اسلامی در نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. در این نوشتار به برخی از این ویژگیهای میپرازیم.
سادهزیستی شهید بهشتی
یکی از مهمترین ویژگی شهید بهشتی، سادهزیستی او بود. این در حالی بود که بسیاری از دشمنان وی، مخصوصا منافقین با تبلیغات فراوان به دروغ از زندگی تجملاتی او سخن میراندند.
حسین مهدیان در این رابطه میگوید: درست زمانی که همه جا شایع کرده بودند که ایشان در کاخ زندگی میکند و زندگی تجملاتی دارد، وقت ناهار در شورای عالی قضا به حضور شهید بهشتی رسیدم. وقتی ناهارشان را آوردند با کمال تعجب دیدم غذای او یک ظرف ماست و کمی نان است.[1]
همسر شهید بهشتی نیز ضمن اشاره به تقید شهید بهشتی به ساده زیستی میگوید: «در تمام عمر کار کرد و از هیچ نوع وجوهی استفاده نکرد. رئیس دیوان عالی کشور هم که بود، یک ریال حقوق نگرفت. همیشه میگفت: وقتی این همه مستضعف در کشور است، روا نیست از دادگستری حقوق بگیرم. باید بدانید زندگی ما باید با همین حقوق بازنشستگی من بگذرد. ایشان ماهی 5500 تومان حقوق میگرفت و با آن خانواده خود، پسرش، خانواده دامادش و سایر مخارج زندگی را اداره میکرد.»
بیتوجهی به جاه و مقام
شهید بهشتی به عنوان یکی از مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی نسبت به مقام خود وابستگی نداشت. مهاجری در این باره میگوید: بنده شاهد بودم وقتی که امام میخواستند ایشان را به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کنند، ایشان کلی مقاومت کردند و سعی کردند افراد دیگری را به امام پیشنهاد دهند. علیرغم سرسختی شهید بهشتی در قبول مسؤلیت، وقتی امام خطاب به وی فرمودند "بر شما واجب عینی است که بپذیرید"، شهید بهشتی مسؤلیت را پذیرفتند.[2]
به گفته مهاجری، شهید بهشتی در مورد عدم حب به جایگاه و مقام خود میگفت: ما به حکومت کردن بهای یک بال مگس هم ندادیم، در این مدت ما حقارتی در خود نمییافتیم و دچار عقده حقارت و خود کمبینی نبودیم که بخواهیم با قدرت و ریاست آن را جبران کنیم.
عدم سوءاستفاده از جایگاه
از دیگر ویژگیهای مهم شهید بهشتی در مقام ریاست دیوان عالی کشور، عدم سوء استفاده وی از این جایگاه بود. دکتر حسین رودسری یکی از دوستان نزدیک شهید بهشتی در این رابطه میگوید: روزی، یکی از بزرگان فامیل شهید بهشتی که در دادگاه پروندهای داشت، به امید حمایت شهید بهشتی، خدمت وی آمد و از او خواست سفارش کند تا به پروندهاش در فلان دادگاه رسیدگی شود. وقتی این درخواست را مطرح کرد شهید بهشتی خطاب به او فرمود: «درباره پرونده شما، اگر حق با شما باشد، قطعاً حکم به نفع شما صادر خواهد شد و اما اگر حق با شما نباشد من کاری نمیتوانم انجام دهم.» به این ترتیب پیشنهاد وساطت را رد کرد.
مردمداری شهید بهشتی
یکی دیگر از ارزشهای دهه 60 که در منش و رفتار شهید بهشتی نیز منعکس شد، مردمداری او بود. همسر شهید بهشتی ضمن بیان خاطراتی از مردمداری شهید بهشتی میگوید: در سفری كه به كاشان رفته بودیم، شهید بهشتی بعد از سخنرانی وقتی می خواستند سوار ماشین شوند، یكی از پاسدارها خواست در خودرو را ببندد كه نزدیك بود دست پیرمردی لای در برود. دكتر پیاده شدند و دست آن مرد سالخورده را بوسیدند و حلالیت طلبیدند و دوباره سوار ماشین شدند.
یکی دیگر از دوستان شهید بهشتی نیز در همین رابطه میگوید: يادم هست آن روزها كه رئيس شورای انقلاب بود و خيلی هم پر مشغله، بعد از جلساتی كه هفتهای يکبار در حزب جمهوری اسلامی برگزار میشد، بعضی از بچههای كم سن و سال میآمدند كه ايشان را ببينند و ايشان با كمال خوشروئی آنها را میپذيرفتند. يادم هست كه يكی از بستگان خودمان كه آن وقتها حدود شايد ده دوازده سالش بود گاهی تنها و گاهی با بچههای هم سن و سالش میآمد برای دیدن آقای بهشتی. ايشان در عين حال كه مشغول كار بودند میگفتند: بيايند عيب ندارد. میآمدند آقای بهشتي را میديدند و آقای بهشتی هم با آنها با صميميت سخن میگفت.
دقت در استفاده از بیتالمال
طبق خاطرات دوستان شهید بهشتی، یکی از مهم ترین روحیات اخلاقی وی توجه فراوان به بیتالمال بود. حسین رودسری در این رابطه میگوید: روزی یکی از لامپهای خانه شهید بهشتی روشن نمیشد، فرزند ایشان سید محمدرضا، برای تعویض و خرید لامپ به تعاونی مصرف کنندگان قوه قضاییه در دادگستری تهران رفت و یک عدد لامپ از تعاونی خرید. آن زمان تعاونیها کالاها را ارزانتر از جاهای دیگر میفروختند. خلاصه لامپ را خرید و عوض کرد. شهید بهشتی وقتی متوجه شد پسرش را صدا زد و گفت:«این لامپ را چند و چطور خریدی؟» سید محمدرضا در جواب گفت: «از تعاونی دادگستری خریدم.» شهید بهشتی وقتی شنید بسیار ناراحت شد.
فرزند شهید بهشتی هم درباره واکنش پدرش به این مسئله میگوید: ایشان لامپ را فرستادند و گفتند: اینجا اتاق کارهای شخصی خود من است و لذا لامپ را باید از مغازهای معمولی و با قیمت عادی بخرم.
علی قائمی از اعضای اولین دوره مجلس خبرگان قانون اساسی نیز در خاطراهای دیگر از حساسیت شهید بهشتی در استفاده از بیتالمال میگوید: در یکی از جلسات مجلس خبرگان، آقای بهشتی نظرخواهی کردند که، از نظر مالی برای اداره مجلس چه باید کرد؟ یکی از آقایان از جا برخواست و گفت: «کل هزینه مجلس خبرگان را من میدهم.» آقای بهشتی با کمال صراحت و بیباکی گفت: «از کجا؟» جواب داد: «از سهم امام.» شهید بهشتی بسیار ناراحت شد و بلافاصله گفت: «سهم امام متعلق به آحاد مردم است. بنشینید آقا!»
به شهادت نزدیکان و دوستان شهید بهشتی، او همواره میگفت: 15 میلیون تومان اعتبار از بودجه مملکت در اختیار ماست که نباید در آن اسراف کرد، به همین دلیل، فقط یک ناهار با یک خورشت، یک چای صبح و یک چایی بعدازظهر داده شود...[3]
اهتمام در خدمت به مردم
طبق گفته دوستان و نزدیکان شهید بهشتی اهتمام در خدمت به مردم در نظر شهید بهشتی مقدم بر هر مسئله بود، لذا در هر مقطعی خود را ملزم به خدمت میدید.
حجتالاسلام ناطق نوری نماینده وقت امام خمینی در جهاد سازندگی در بخشی از خاطرات خود در این رابطه میگوید: يک بار به اتفاق آقايان آخوندی و افشار از طرف جهاد نزد شهيد بهشتی رفتيم كه پول بگيريم. ايشان نامهای را بر روي تكهای كاغذ برای برنامه و بودجه نوشت و مبلغ چند صد ميليون تومان براي جهاد تقاضای پول كرد. به ايشان گفتم: آقای دكتر شما روي كاغذ پاره چنين نامهای را نوشتيد، فردا ممكن است شما را به خاطر همين كارهايتان محاكمه كنند. ايشان نگاهی كرد و همراه لبخند، با لحن مخصوصش فرمود: «آقاي نوری بگذاريد كار مردم و انقلاب پيش برود و جهاد كارش تعطيل نشود. يك روز بهشتی را به اين جرم محاكمه كنند آن هم لذت دارد.»[4].
فرزند شهید بهشتی هم در این رابطه ضمن نقل خاطرهای میگوید: از 14 اسفند 59 تا تیرماه 60، موج ترور شخصیت ایشان بالا گرفت، اما وی هرگز به این تهمتها پاسخی نداد. وقتی از ایشان میخواستیم حداقل گاهی پاسخی بدهند که رفع شبهه شود، در جواب میگفت: «حیف نیست عمر خود را صرف پاسخ به این حرفها بکنم؟ هنوز کارهای زیادی هست که باید برای این مردم انجام داد و عمر آدمی کفاف نمیدهد که در راههای بیهوده صرف شود.»
یکی از اعضای حزب جمهوری اسلامی میگوید: بعد از انقلاب تا مدتی آقای موسویاردبیلی به تعقیبات خیلی اهمیت میدادند. با توجه به فضای پیش آمده و اینکه برخی از افراد به تعقیبات زیاد اهمیت میدادند، آقای بهشتی نیز در حرکتی، تعقیبات را ممنوع اعلام کرد و گفت: الان خداوند فرصتی در اختیار ما گذاشته که به این جامعه خدمت کنیم. او در جواب برخی که اعتراض میکردند میگفت: پرثوابترین تعقیبات این است که بروید کارهایتان را انجام دهید. ذکرها را هر وقت فرصت دارید میتوانید انجام دهید.
پینوشتها
1- مجله یاران، شماره8، تیرماه 1385، ص 63
2- روزنامه جمهوری اسلامی، 3 تیر 1375، ص 12
3- محمد علی صمدی، او یک ملت بود، نشر یا زهرا (سلامالله علیها)، 1392، ص 139