فسادهای اقتصادی و سیاسی رضاخان
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رضاخان در دوران زمامداری خود، فسادهای فراوانی را در عرصههای مختلف اقتصادی و سیاسی به نام خود ثبت کرد. وی با غارت اموال، زمینها و داراییهای مردم، ثروت فراوانی اندوخت و با زد و بندهای سیاسی، باعث تثبیت دیکتاتوری شد. اسناد و منابع تاریخی گزارشهای فراوانی از فسادهای مالی و سیاسی رضاخان را به ثبت رسانده است که در این نوشتار به گوشهای از این فسادها اشاره میشود.
تصاحب املاک مردم توسط رضاخان
یکی از موارد مهم پرونده رضاخان که نشانگر فساد مالی وی است، تملک اموال مردم به زور سرنیزه بود. در اسناد و مدارک وزارت امور خارجه امریکا با اشاره به تصاحب اموال مردم توسط رضاخان آمده است: رضاخان به محض دستیابی به قدرت به کمک انگلیسیها، شروع به ثروتاندوزی کرد. که این روند شامل باجگیری و انواع اخاذیهای دیگر از ثروتمندان هم میشد.
فردوست در خاطرات خود درباره تملک اموال مردم توسط رضاخان میگوید: «رضاخان در طول سلطنتش تمام املاک مرغوب شمال را با زور سرنیزه به نام خود کرد. پس از سقوط او تا مدتها روزنامهها و مجلات کشور پر بود از نمونههایی از غضب اموال مردم توسط رضاخان. املاک را به منطقههای مختلف تقسیم کرد و در هر منطقه یک افسر گمارد و کل املاک او را سرلشکر کریم بوذر جمهری اداره میکرد. در سال 1319 صورت حساب عایدی خالص سالیانه املاک پهلوی 62 میلیون تومان بود.»[1].
در اسناد وزارت خارجه امریکا در گزارشی از هارت مورخ 1ژانویه 1931 به جزئیات خرید ملکی از سوی رضاخان اشاره شده که بدین شرح است: «[رضا] شاه آدم پول دوستی است؛ ...به جرئت میتوانم بگویم که در سال 1930 نزدیک به 2 میلیون دلار به املاکش اضافه کرد. بزرگترینشان یک قطعه زمین بسیار قیمتی در شمال ایران بود که از حاجی معینالتجار بوشهری خرید. البته بوشهری هیچوقت دستش به 350 هزارتومان که بابت ثمن معامله تعیین شده بود نرسید. هرچند وزیر دربار 50هزار تومان حق کمیسیونش را از حلقوم بوشهری بیرون کشید.»[2].
پس از سقوط رضاخان، مطبوعات به افشاگری علیه وی پرداخته و افشا کردند که در سالهای پایانی سلطنت وی، سالی 70 میلیون تومان عواید املاک غصب شده توسط رضاخان بود. پس از سقوط رضاخان مشخص شد که وی 4047 متر مربع زمین غصب کرده است. این زمینها بیشتر در استان حاصلخیز مازندران بود و اکثرا از طریق مصادره مستقیم، فروش اجباری و طرح ادعاهای مشکوک و کذب مبنی بر تعلق زمینها به املاک سلطنتی به دست آمده بود. به گزارش سفارت انگلیس، رضاخان با علاقه شدیدی که به ثروتاندوزی داشت، زمین یک زمیندار عمده را به بهانه توطئه علیه دولت مصادره کرد و زمینهای فرد دیگری را به دلیل بیتوجهی به آنچه منافع ملی عنوان میکرد ضبط کرد و با منحرف کردن آبهای کشاورزی، باعث ورشکستگی کشاورزان شد.
محمدحسنین هیکل روزنامهنگار مصری درباره غارت زمینهای مردم توسط رضاخان مینویسد: تخمین زده میشود که به هنگام برکناری رضاخان در 1941، او دارای 2 هزار دهکده بود و یک ربع میلیون رعیت مستقیما روی زمینهایش کار میکردند.[3]
مالاندوزی و ثروتاندوزی رضاخان
رضاخان همواره سعی در افزایش اموال و ثروت خود داشت. در این رابطه میتوان به نامه امیر خسروی به لیندن بلات اشاره کرد. سرهنگ رضاقلی امیر خسروی، مدیر کل بانک پهلوی، در تاریخ 17 اوت 1931 طی نامهای محرمانه به دکتر کورت لیندن بلات، رئیس بانک ملی ایران نوشت: «عالیجناب، بنا به دستور اعلیحضرت، خواهشمند است با ارسال دستوالعمل تلگرافی به بانک میدلند در لندن دستور واریز 150 هزار دلار به حساب نزد بانک وستمینیستر را صادر و مراتب را با تلگراف تأیید فرمایید.»[4] لیندن بلات نیز در پاسخ، مراتب واریز پول به حساب رضاخان را گزارش داد.
ثروت اندوزی رضاخان به حدی رسیده بود که فردوست در خاطرات خود بیان میکند: «در روزهای اشغال ایران توسط متفقین که انگلیسیها رضاخان را به عنوان یک مهره بیارزش و مدفون میدانستند، رادیوی بیبیسی سه روز متوالی درباره املاک رضاخان سخن می گفت و میگفت که بزرگترین خدمتی که رضاخان به مملکتش کرده، غصب کلیه اموال مردم شمال است.»
همچنین فروغی (نخست وزیر وقت) در جلسه مجلس اعلان کرد که «رضاشاه مبلغ باورنکردنی ۶۸ میلیون ریال در حسابهای شخصیاش در بانکهای ایران داشت.» در آن زمان موجودی حسابهای رضاخان برابر ۴۶ درصد نقدینگی کل کشور (جمع کل پول صادر شده از بانک ملی ایران) بود... علاوه بر این، دارایی رضاخان در بانکهای خارجی هم چیزی حدود 360 میلیون دلار برآورد شده است.[5] این ثروتاندوزی درحالی بود که بنابر اسناد وشواهد تاریخی، مردم کشور از برآورده کردن نیازهای اولیه زندگی نیز در تنگنای شدیدی قرار داشتند.
فساد سیاسی رضاخان
در حوزه سیاسی، پستهای مهم کشور در این دوره فقط در اختیار افراد خاص منصوب به رضاخان در گردش بود، به طور مثال میتوان به انتصاب محمد علی فروغی به نخستوزیری اشاره کرد، به این صورت که در 12 شهریور 1312، بدون رأی اعتماد مجلس، رضاخان به مهدی قلی خان هدایت دستور داد از نخستوزیری کنار رود، بعد از کناره گیری مهدی قلی خان هدایت، رضا خان محمد علی فروغی را به جای او نشاند. دو سال بعد یعنی در 12 آذر 1314، محمدعلی فروغی، به دستور رضاخان و بدون رأی مجلس، از نخست وزیری برکنار و محمود جم علیرغم خواست مجلس، فرمان نخستوزیری را دریافت کرد.
مهندسی انتخابات با دستور رضاخان
بر اساس اسناد تاریخی در هنگام انتخابات، رضاخان، اسامی گروهی از نامزدها را برای وزیر کشور تهیه میکرد وزیر کشور نیز اسامی آنها را برای استاندار ارسال میکرد. آنها نیز فهرست مذکور را به شورای نظارت بر انتخابات که وزارت کشور تعیین میکرد، میفرستادند. [6] عملکرد رضاخان در اینحوزه به گونهای بود که که سفیر انگلیس در گزارشی در سال 1305 مینویسد: «مجلس ایران را نمیتوان جدی گرفت. چرا که... هنگامی که شاه طرح یا لایحهای را در نظر دارد، تصویب میشود. زمانی که مخالف است رد میشود و هنگامی که بیاعتنا است بحثهای فراوانی درباره طرح یا لایحه مورد نظر صورت میگیرد.»[7]
از نمونههای فرمان رضاخانی برای انتخاب افراد در تصدی امور، میتوان به بخشنامه 13 بندی تیمورتاش در مجلس هشتم اشاره کرد. این بخشنامه در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۰۹ صادر و از یک مقدمه و ۱۳ بند تشکیل شده بود. در مقدمه این بخشنامه تأکید شده بود که «طبق اوامر ملوکانه... طبق صورتی که ارسال گردیده است باید جدیت لازم به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند. اعلیحضرت اقدس شهریاری علاقهمند هستند که باید اشخاص منفصلهالمندرجه... به هر قیمتی باشد انتخاب شوند. درصورتیکه اندک تعللی در اجرای اوامر صادره بشود مقصر بدیهی است مورد بیمهری اعلیحضرت واقع خواهد شد.»
در ادامه این بخشنامه آمده است: چنان که توانایی اجرای «مأموریت» را ندارید، «از تاریخ ملاحظهٔ حُکم تا ۴۸ ساعت از خدمت استعفا دهید... درباره افرادی که میخواهند شرکت کنند اما در لیست ما نیستند اول نصیحتشان کنید، اگر نصیحت بیفایده بود تهدیدشان کنید درصورتیکه تهدید هم بیتأثیر بود و به جلسات خودشان ادامه دادند راپرت دهید تا تبعید شوند... نمایندگان شما باید طبق صورت ارسالی انتخاب شوند. اگر قبل از برگزاری انتخابات تغییر عقیدهای به وجود بیاید تلگرافاً شخص منظور معرفی خواهد شد.» در آخر هم پیشبینی کرده بود که اگر معلوم شود در برگزاری انتخابات به آن شکلی که دستور داده شده موفقیت کامل حاصل نکردهاید «البته اقدام دیگری در صندوق آرا خواهد شد.» [8] طبق اسناد این دوره بخشنامه مذکور بند به بند به مرحله اجرا درآمد.
اینها تنها بخشی از فسادهای رضاخان بود. این فساد بدین ترتیب در خاندان پهلوی نهادینه شد و فرزندان وی نیز این خصوصیت را از رضاخان به ارث بردند
پینوشتها:
1- فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی پهلوی، ج1، تهران، اطلاعات، ص 111
2- هارت، گزارش شماره 282،مورخ 1ژانویه 1931- کتاب رضاشاه و بریتانیا ، براساس اسناد وزارت خارجه آمریکا، محمد قلی مجد، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
3- سرگذشت دیکتاتور، تهران: موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 135.
4- نامه امیر خسروی به لیندنبلات، مورخ 17 اوت 1931.
5- سرگذشت دیکتاتور، تهران: موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 134.
6- ایران بین دو انقلاب،یرواند آبراهامیان، ص 172-171
7- یرواند آبراهامیان، ایران بین دو نقلاب، ترجمه احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1378، ص 172
8- اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، تهران، اداره كل آرشيو اسناد و موزه دفتر رئيس جمهوری، 1378، صص 67-65.