پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ محمدجواد باهنر پنجم اسفند ماه سال 1312 ش در يكي از محلههاي قديمي كرمان به نام «محله شهر» در خانوادهاي كمبضاعت به دنيا آمد. پدرش پيشهوري ساده بود و بهوسيلهي مغازهي كوچكي كه در سر گذر محله داشت، امرار معاش ميكرد. وي از يازده سالگي با راهنمايي حجتالاسلام حقيقي، به مدرسهي معصوميه كرمان وارد شد و به طلبگي پرداخت، دروس ديني را تا دورهي سطح ادامه داد. در كنار دروس حوزوي به صورت متفرقه تحصيلات جديد را هم ادامه داد و موفق شد مدرك پنجم قديم را اخذ كند. در اوايل مهر ماه 1332 جهت ادامهي تحصيل عازم شهر قم گرديد.
دروس كفايه و مكاسب را نزد اساتيدي چون آيتالله سلطاني، آيتالله مجاهدي و شيخ محمد جواد اصفهاني فراگرفت و از سال 1333 به مدت شش سال در درس خارج آيتالله بروجردي شركت كرد. همچنين از همان سال تا اوايل سال 1341 از درس خارج اصول حضرت امام خميني بهره گرفت. همزمان با تحصيل خارج فقه و اصول، در درس فلسفه (اسفار) و تفسير علامه طباطبايي كه در آن زمان تفسيرالميزان را مينوشت، شركت كرد. پس از گرفتن مدرك ديپلم در امتحانات دانشگاه شركت كرد و در دانشكدهي الهيات دانشگاه تهران پذيرفته شد و دورهي كارشناسي را به پايان رساند. در ادامهي تحصيلات دانشگاهي، كارشناسي ارشد امور تربيتي در دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران و دكتراي الهيات را با موفقيت به پايان برد. باهنر همچنين در بين سالهاي 1335-1336 براي تحصيلات حوزوي به نجف رفت و در درس آيتالله حكيم شركت نمود، اما مدت اقامتش در نجف به يك سال نرسيد و دوباره به قم بازگشت .
وي در سال 1337 به مدرسهي حجتيه نقل مكان كرد و با افرادي چون حجتالاسلام هاشمي رفسنجاني، آيتالله موحدي كرماني و حجتالاسلام مهدوي كرماني همحجره شد كه اين آشناييها زمينهي كارهاي فرهنگي، مطبوعاتي وانقلابي را فراهم نمود. نخستين كار مطبوعاتي وي انتشار سالنامهي «مكتبتشيع» بود كه با همكاري آقايان هاشمي رفسنجاني و مهدوي كني منتشر ميشد. با آغاز نهضت امام خميني در سال 1341 به اين نهضت پيوست و در تبليغ و مبارزات، حضوري فعال داشت. در محرم 1342 مبلغيني از حوزهي علميهي قم به سراسر كشور اعزام شدند، و دستگاه امنيتي رژيم با اطلاع از اين جريان، اقداماتي را جهت كنترل و فشار بر سخنرانان پيشبيني كرد. او در آن سال به همدان اعزام شد و در روز هفتم محرم به دنبال يك سخنراني پرشور، دستگير شد، اما به دليل فشار و تجمع مردم شهر، دستگاه مجبور شد او را آزاد كند.
پس از ترور حسنعلي منصور، نخست وزير وقت توسط هيئتهاي مؤتلفه و دستگيري اعضاي مهم و شوراي مركزي آن، دكتر باهنر به منظور ايجاد وحدت و انسجام و جلوگيري از فروپاشي و پراكندگي نيروهاي مبارز، با همفكري ديگر دوستان چون شهيد بهشتي، شهيد مطهري و هاشمي رفسنجاني در سال 1345 به راهاندازي تشكيلاتي غيرعلني اقدام كردند. پوششي كه براي اين تشكيلات و ارتباطات مخفي تدارك ديده شد، يك پوشش اجتماعي و درماني بود كه اسم اين تشكيلات را «مؤسسهي تعاون و رفاه اسلامي» گذاشتند.
يكي از مهمترين فعاليتهاي دكتر باهنر از سال 1345 تا 1350 سخنرانيهاي متعدد و منبرهاي تبليغي و انتقادي او بود. او در مساجد جليلي، هدايت، الجواد، حسينيهي ارشاد و هيئت مكتبالحسين سخنراني ميكرد و به افشاي چهرهي رژيم پهلوي ميپرداخت. پس از دستگیریهای مداوم، دكتر باهنر در سال 1357 به دستور امام خمینی به عضويت در «كميتهي اعتصابات»، درآمد. بعد از پيروزي انقلاب، دكتر باهنر همراه با شهيد بهشتي، آيتالله خامنهاي، آيتالله موسوي اردبيلي و هاشمي رفسنجاني حزب جمهوري اسلامي را تأسيس كرد.
وي كه از اعضاي شوراي انقلاب بود، در سال 1358 نمايندهي آن شورا در وزارت آموزش وپرورش شد. عضويت در ستاد فرهنگي، مسئوليت تشكيل نهضت سوادآموزي، نمايندگي مردم تهران در اولين دورهي مجلس شوراي اسلامي و مديريت آموزش و پرورش كابينهي شهيد رجائي از ديگر مسئوليتهاي وي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ميباشد.
به دنبال بركناري بنيصدر از مقام رياست جمهوري و انتخاب آقاي رجائي به عنوان رئيسجمهور، بنا به پيشنهاد شهيد رجائي، به عنوان نخستوزير به مجلس معرفي شد و در تاريخ 14 مرداد سال 1360 با رأي قاطع نمايندگان رأي اعتماد گرفت. ا
كابينهي دكتر باهنر عمر زيادي نداشت چرا كه در ساعت سه بعد از ظهر هشتم شهريور ماه سال 1360 در حالي كه به اتفاق محمدعلی رجائي در جلسهاي در شوراي امنيت كشور شركت كرده بود، با انفجار دفتر نخستوزيري توسط نفوذی منافقین به نام کشمیری به شهادت رسيد. پيكر پاك او پس از تشييع گستردهي مردم در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
از شهيد باهنر علاوه بر تهيه و تدوين كتب ديني مدارس، و مقالات و جزواتي در اين زمينه، سخنرانيهاي زيادي در طول دوران مبارزه و تبليغ تأليفات زيادي نيز در موضوعات گوناگون برجاي مانده است كه عبارتاند از: 1ـ اسلام، مذهب رسمي ما؛ 2ـ اسلام براي نوجوانان؛ 3ـ انسان و خودسازي؛ 4ـ جهان بيني اسلامي؛ 5ـ جهان در عصر بعثت (با همكاري آقاي هاشمي)؛ 6ـ دينشناسي تطبيقي؛ 7ـ دين و دانش؛ 8ـ شخصيت و فطرت [مقاله]؛ 9ـ شناخت اسلامي؛ 10ـ عقايد و اخلاق اسلامي؛ 11ـ فرهنگ انقلاب اسلامي؛ 12ـ فروغ انديشه (مجموعه سخنرانيها و مصاحبهها در دو جلد)؛ 13ـ گذرگاههاي الحاد؛ 14ـ گفتارهاي تربيتي؛ 15ـ هدفهاي تربيت و تعليم ديني (مقاله)؛ 16ـ مواضع ما در ولايت و رهبري.