کد خبر: ۳۴۸۹
ویژه‌نامه "جمعه سیاه"

روایتی از شاهدان عینی فاجعه 17 شهریور/ عمال رژیم پهلوی کودکی را در مقابل چشمان پدر و مادرش کشتند

در آن روز، رژیم شاهنشاهی حتی به کودکان هم رحم نکرد و بار دیگر دست خود را به خون ملت ایران آلوده کرد. یکی از افرادی که شاهد کشته شدن کودکی در مقابل پدر و مادرش بود؛ می‌گوید: «یک بنده خدایی را در خیابان شکوفه در خانه‌شان را زدند. او بچه همان خانه بود. نمی‌دانم تا حالا آن خانه را فروخته‌اند یا نه ولی تا چندی قبل جای گلوله‌ها روی در آهنی بود. در آن روز چند گلوله به در خورده بود و آن‌ها آن بچه را جلوی پدر و مادرش کشتند.»
شنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۳

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شاهدان عینی و حاضران در صحنه فاجعه هفده شهریور خاطرات تلخی از کشتار مردم در آن جمعه سیاه دارند. در کتاب "تاریخ شفاهی قیام 17 شهریور 1357" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده به نقل از یکی از شاهدان عینی جنایت رژیم پهلوی در میدان ژاله تهران آمده است: «خانه ما نزدیک میدان ژاله بود. هنگامی که تیراندازی شروع شد، ما نمی‌توانستیم به خانه برویم. سربازان حتی به خیابان‌های اطراف هم می‌آمدند. در نزدیکی میدان، پاساژی را می‌ساختند ما هم داخل ساختمان نیمه‌کاره آن رفتیم. پشت بام پر از ساواکی بود. ما دیدیم که آن پایین تعداد زیادی از مردم را کشتند.»

یکی دیگر از ناظران واقعه نیز که در آن زمان در اطراف میدان شهدا مغازه داشت؛ چنین می‌گوید: «در آن روز می‌خواستم به مغازه بروم که به علت شلوغی زیاد مانع شدند. از خیابان به طرف میدان شهدا رفتم. دیدم مردی تیر خورده است و از بدنش خون می‌آید. عده‌ای هم این مجروح را روی دست گرفته بودند و می‌گفتند: "

من، همسر و بچه‌هایم شاهد بودیم که جوانی پس از گرفتن نان از فرعی وارد خیابان ۵ شد و مورد اصابت گلوله نظامیان قرار گرفت و در چاله‌ای که برای کابل تلفن کنده بودند؛ افتاد. من و چند نفر دیگر خواستیم برای نجاتش برویم که با گلوله به سمت ما شلیک شد. جوان بیچاره دست و پا می زد. یکی از کاسب‌های محل در چاله خوابید و به سمتش رفت. بعد آمبولانس آمد و جنازه شهید را برد.»

در آن روز، رژیم شاهنشاهی حتی به کودکان هم رحم نکرد و بار دیگر دست خود را به خون ملت ایران آلوده کرد. یکی از افرادی که شاهد کشته شدن کودکی در مقابل پدر و مادرش بود؛ می‌گوید: «یک بنده خدایی را در خیابان شکوفه در خانه‌شان را زدند. او بچه همان خانه بود. نمی‌دانم تا حالا آن خانه را فروخته‌اند یا نه ولی تا چندی قبل جای گلوله‌ها روی در آهنی بود. در آن روز چند گلوله به در خورده بود و آن‌ها آن بچه را جلوی پدر و مادرش کشتند.»

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات