خسارت طرحهای امریکا به ملت ایران در تاریخ
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ شیوههای استعماری کشورهای استعمارگر و در راس آنها امریکا در طول تاریخ، همواره بر مدار منافع آنها ترسیم شده است. امریکا در طول قرن اخیر از جمله دولتهایی است که تاراج منابع کشورهای دیگر را در دستور کار خود داشت. این دولت در دوران حاکمیت رژیم پهلوی بیشترین اعمال نفوذ را در ایران دارا بود.
یکی از مهمترین روشهای امریکا در دوران رژیم پهلوی، ترغیب، تصویب، تدوین و اجرای طرحها و قوانینی بود که بطور کامل در راستای منافعش بود. کنسرسیوم نفتی، اصلاحات ارضی و لایحه کاپیتولاسیون تنها بخشی از طرحهایی بود که امریکا در دوران رژیم پهلوی و با کمک سیاستمداران دست نشانده خود توانست به منصه ظهور برساند. طرحهایی که به سود امریکا بود و خسارات فراوان و جبرانناپذیری به ملت ایران تحمیل کرد.
مروری اجمالی بر پشت پرده امریکایی این طرحها و لوایح در تاریخ معاصر ایران نشان از اهداف شوم امریکا برای غارت منابع در جهت منافع خود دارد.
کنسرسیوم؛ ملیزدایی از نفت ایران
از جمله قراردادهای خسارتباری که با فشار امریکا در ایران به تصویب رسید، کنسرسیوم نفتی بود که رسما نفت ایران را به دول غربی واگذار کرد. متعاقب کودتای انگلیسی-امریکایی 28 مرداد 1332، امریکا در راستای اهداف سلطهجویانه خود در ایران، سعی کرد با تحمیل قرارداد کنسرسیوم ، نفت ایران را (که در سال 1329 ملی اعلام شده بود) به غارت ببرد. بر این مبنا در اواخر بهمن ۱۳۳۲ نمایندگان کمپانیهای بزرگ نفت آمریکا، شرکت نفت انگلیس و شرکتهای فرانسوی و هلندی، بدون حضور نماینده ایران، در لندن گرد هم آمدند و درباره تقسیم نفت ایران به توافق رسیدند.
سرانجامدر مردادماه ۱۳۳۳ قرارداد کنسرسیوم به امضای دکتر علی امینی، وزیر دارایی و هوارد پیچ، معاون ریاست هیات مدیره شرکت استاندارد نیوجرسی و نماینده کنسرسیوم رسید. مدت قرارداد، حداکثر چهل سال در نظر گرفته شد.
فشار امریکا برای انعقاد کنسرسیوم
در هنگام طرح کنسرسيوم، محمدرضا پهلوی از مجلس خواست بدون اتلاف يک دقيقه آن را تصويب کند. به نوشته مسعود بهنود: «شاه در طول رسيدگی به لايحه با دل نگرانی جلسات مجلس را دنبال میکرد. تکتک نمايندگان را به دفترش میخواند و با استدلال اين که: اگر يک واو قرارداد عوض شود آمريکاییها از قبول آن خودداری میکنند، از آنها میخواست که پيشنهادات خود را پس بگيرند.»
ايدن از سیاستمدارن بریتانیایی نیز در خاطراتش به تعجیل محمدرضا پهلوی در تصویب کنسرسیوم و خیانت مجلس ایران در این زمینه اشاره میکند و مینویسد: «شاه در جلوگيری از تاخير مجلس در تصويب قرارداد و فشار به مجلس نقش قاطعی ايفا کرد. برغم آنکه بسياری از نمايندگان مجلس دوره هجدهم از متن قرارداد که پيش نويس آن در لندن تهيه شده و از زبان انگليسي ترجمه شده بود سر در نمي آوردند با اين حال با 113 راي موافق و 5 مخالف و يک ممتنع آن را تصويب کردند. مجلس سنا هم با 41 راي موافق و 4 مخالف و 4 ممتنع آن را تاييد کرد.»
محمدرضا پهلوی، امضای کنسرسیوم را یکی از اقدامات موفقیتآمیز خود دانسته و گفته است: «در آن موقع، پرزیدنت آیزنهاور، طی نامهای، از کوششهای من در حل مسئلهای که دولت مصدق ایجاد کرده بود قدردانی کرد.»
به نوشتۀ یرگین، با تصویب کنسرسیوم، ایالات متحده بازیگر عمده در صحنۀ نفت و سیاست متغیر در خاورمیانه شده بود و شرکت نفت ایران و انگلیس از آشوب ایران برنده بیرون آمد.
با استناد به گزارشهای تاریخی، انعقاد قرارداد کنسریوم شکستی خفتبار در تاریخ نفتی رژیم پهلوی به حساب میآید. به نوشته روزنامه آقشام چاپ ترکيه: «قرارداد کنسرسيوماين حقيقت را در ذهن ما زنده میکند که ايران در جنگ نفت شکست خورده.» و به اذعان ديويد پينتر از کارشناسان نفتي: «تشکيل کنسرسيوم به کمپانيهاي عمده نفتي جهان کمک کرد تسلط خويش را بر اقتصاد نفت جهان اعمال کنند.» نویسنده غربی دیگری نیز در تحلیلهایش در مورد کنسرسیوم با اشاره به شکست فاجعهآمیز ایران در این قرارداد مینویسد: «از هر نظر که به کنسرسیوم در ایران بنگریم، معرف یک پیروزی چشمگیر بریتانیا و کارتلهای بیناللملی نفت و یک شکست فاجعهبار برای آرزوهای ملی ایران است.»
خیانت نفتی رژیم پهلوی
امام خمینی در 30 مهرماه 1357 با اشاره به خسارتها و خیانتهای نفتی رژیم پهلوی فرمودند: «به ما خیانت کردهاند. اموال ما را دارند میدهند به امریکا؛ نفت ما را دارند میدهند به امریکا. چنان هم نفت را میدهند که بعد از سی سال دیگر، به گفته شاه ما نفت نداریم؛ نداریم آقا! کی این "نداری" را برای ما آورده؟ ایشان! [محمدرضا پهلوی]...»
ایشان در بهمنماه همان سال نیز فرمودند: «تمام نفت ما را به غیر دادند! به امریکا و غیر از امریکا دادند. آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، یک اسلحههایی برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا! ما هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم! امریکا با این حیله، که این مرد [محمدرضا پهلوی] هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما [ربود] و برای خودش در عوض، پایگاه درست کرد...»
لایحه اصلاحات ارضی؛ خیانت پهلوی
یکی دیگر از طرحهایی که خسارتهای فراوانی برای ملت ایران به بار آورد، طرح اصلاحات ارضی بود. در دوران کندی، والتر روستو مشاور امنیتی او، سلسله رفورمهای اقتصادی و به ویژه طرح اصلاحات ارضی را در کشورهای امریکای جنوبی و جنوب غرب آسیا و آسیای جنوب شرقی تئوریزه کرد. بنابر گفته کارشناسان امریکایی، متعاقب این طرح کندی، ایران را به عنوان کشوری که امریکا میتواند در آن برنامههای اصلاحات خود را به اجرا درآورد انتخاب کرد.[1]
در سال 1340 قانونی در مجلس تصویب شد که براساس آن قرار بود هر زمیندار یک دانگ از زمینهای خود را برای خود نگه دارد و 5 دانگ آن را بین کشاورزان تقسیم کند. این طرح که توسط امریکاییها تدوین شده بود مورد حمایت کندی و جانسون قرار گرفت و برای اجرا شدن این طرح، کاخ سفید تمایل خود را به نخستوزیری علی امینی آشکار کرد.
متعاقب انتصاب امینی به نخستوزیری، معاون وقت وزارت خارجه امریکا خطاب به کنگره امریکا اعلام کرد: «ایران با تشویق و کمکهای امریکا شروع به اجرای برنامه شجاعانهای که عبارت از تثبیت اوضاع سیاسی میباشد نموده.»[2] از این رو امینی با پشتیبانی امریکا، و درحالی که مجلس شورا و سنا منحل بود، به تصویب «قانون اصلاحات ارضی» در کابینه دولت در تاریخ 19 دیماه 1340 اقدام کرد.
محمدرضا پهلوی در 21 فروردین 1341 به اتفاق فرح به آمریکا رفت و بار دیگر بر توصیههای کندی برای انجام رفورم اقتصادی صحه گذاشت و اقداماتی را با همین هدف به انجام رساند. شاه همچنین به رئیس جمهور امریکا قول داد این خواسته ایالت متحده را حتی اگر خیانت به ملت ایران باشد، اجرا کند. وی درباره تعهدش به امریکا برای اجرای برنامه اصلاحات ارضی میگوید: «به كندی قول دادم، كه هر چه بگویند و هر برنامهای كه داشته باشند، شخصا انجام میدهم، و بهتر است، دست از امینی بردارند. كندی هم از من قول ناموس(!؟) گرفت كه به آمریكا خیانت نكنم، حتی اگر به قیمت خیانت به كشور و ملت ایران تمام شود، و من پذیرفتم.»[3]
پیامدهای اصلاحات ارضی
قانون اصلاحات ارضی بلافاصله اثرات مخرب خود را بر معیشت مردم روستایی و به ویژه کشاورزان گذاشت. اولین و مهمترین نتیجه اجرای برنامه اصلاحات ارضی، کاهش محصولات کشاورزی و به تبع آن سرازیری سیل واردات از خارج بود. در یک سال پس از اجرای اصلاحات، تولید کشاورزی به نصف کاهش یافت. همزمان با اجرای مرحله دوم اصلاحات، دولت ناگزیر به خرید 60 هزارتن گندم از شوروی، 25 هزارتن ذرت و 14 هزارتن گندم از امریکا شد.
به نوشته مجله اکونومیست: «ایران که قبل از انقلاب سفید قسمتی از محصولات کشاورزی خود را صادر میکرد، در سال 1977 مبلغ 2/6 میلیارد دلار را صرف واردات محصولات کشاورزی کرد.»
ویلیام شوکراس نویسنده معروف هفته نامه "آبزرور" و "واشنگتن پست" اوضاع ایران بعد از اجرای اصلاحات ارضی که در راستای منافع امریکا بود را اینگونه به تصویر میکشد: «در فاصله 1970 تا 1976 بیش از 50 هزار روستایی از زمینهای خود محروم شدند، آن هم به خاطر هیچ...»
اجرای این قانون امریکایی چیزی جز نابودی معیشت مردم در بر نداشت. در سال 1353 رژیم پهلوی از نظر کشاورزی رسما اعلام ورشکستگی کرد. وزیر وقت کشاورزی اعلام کرد: «ما نمیتوانیم نیازهای داخلی خویش را تأمین کنیم و هیچ وقت قادر نخواهیم بود به خودکفایی کشاورزی برسیم. بنابراین همیشه واردکننده باقی خواهیم ماند.» وزیر کشاورزی در توجیه شکست برنامه اصلاحات ارضی و نابودی کشاوزی گفت: «این مسئله مهمی نیست ما نفت میفروشیم و در مقابل پرتقال میخریم.»[4]
حسین فردوست از نزدیکترین افراد به محمدرضا پهلوی نیز به سودجویی امریکا در طرح اصلاحات ارضی اعتراف کرده و در این زمینه میگوید: «در نتیجه سیاست اصلاحات ارضی، قنوات رو به خشکی رفت و دهات تقسیم شده رو به خرابی گذارد. رعیت سابق هم با امکانات کم و اراضی کوچک و قطعه قطعه نتوانست تولید کند و از حمایت مالی مالک هم برخوردار نبود. همزمان با فقر روستاییان، انواع پروژههای دولتی با دلارهای نفتی شروع شد و روستاییان فقیر را جذب شهرها و مناطق پروژهها کرد. این دقیقاً یک طرح آمریکایی بود که ایران را محتاج واردات گندم از آمریکا نماید که عملی هم شد... ملاحظه میشود که آمریکاییها راههای متعددی برای ایجاد بازار فروش محصولات خود دارند و "اصلاحات ارضی" محمدرضا، یکی از این راهها بود.»
تحلیل امام خمینی از منافع امریکا در اصلاحات ارضی
امام خمینی در مناسبتهای مختلف به پشت پرده امریکایی اجرای اصلاحات ارضی توسط رژیم پهلوی اشاره میکردند. ایشان در 2 آبان 1357 فرمود: «با اصلاحارضیخواستید کاری بکنید، برای امریکا هم کردید آن کار را، و ماموریتتان را برای وطنتان هم انجام دادید و ماموریتی که امریکا به شما داده بود، انجام دادید و یک مملکتی را محتاج کردید در همه چیز به امریکا و خارج.»
امام با توجه به نتایج زیانبار اصلاحات امریکایی یادآور میشوند: «شاه برای ملت ایران دست بهاصلاحات ارضینزده است، بلکه طراحاصلاحات ارضییعنی امریکا و سایر دول استعماری اقدام بهاصلاحات کرده است، زیرا نتیجهاصلاحات ارضیشاه، این شده است که امروز در حدود 90 درصد مواد غذایی ایران از خارج، بخصوص از امریکا تامین میشود...»
امام خمینی تمام برنامه اصلاحات ارضی را در راستای منافع امریکاییها میدانند و اعلام میکنند: «اصلاحات ارضی یعنی بازار درست کردن برای امریکا و شعب امریکا و اذناب امریکا! ما بازار مصرفیم!...» ایشان سودجویی امریکا را ماحصل اصلی این اقدامات دانسته و بیان میکنند: «همین خیانتی که شاه کرد به اسم اصلاحات ارضی، کشاورزی ما را به زمین زد و امریکا نفعش را برد. یک مقدارش امریکا یک مقدارش هم صهیونیسم.»
ایشان اجرای اصلاحات ارضی را خیانت رژیم پهلوی میدانند و میفرمایند: «کارهایی که این آدم [محمدرضا پهلوی] کرده به عنوان "اصلاح"، این کارها خودش افساد بوده است! قضیه اصلاحات ارضی یک لطمهای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم.»
امام خمینی با اشاره به اعتراف مقامات رژیم پهلوی در خسارتهای اصلاحات ارضی میگویند: «کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلیمان بود و ما صادرکننده این مازاد بودیم، فعلا از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخستوزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد میکند. و این است نتیجه به اصطلاحاصلاحات ارضیشاه!»
طرح کاپیتولاسیون؛ مصونیت امریکاییها در ایران
در اواخر اسفند 1340 سفير آمريكا در تهران به طور رسمی به دولت ايران اعلام كرد که پرسنل نظامی آمريكا در ایران باید از امتيازات و مصونیتهایی كه برای «اعضای کادر فنی و تشکیلاتی» تعیین شده، هماهنگ با قانون نهایی «كنوانسيون سازمان ملل درمورد مصونیتها و روابط دیپلماتیک» كه در تاريخ 18 آوريل 1961 میلادی در وين امضاء شد، برخوردار شوند. اين سفارتخانه سپس توصيه كرد اصل مذكور در مورد ساير كارمندان غيرنظامی يا پرسنل نظامی وزارت جنگ آمريكا و افرادی كه بخشی از خانواده آنها را تشكيل میدهند و حضور آنها در ايران توسط دولت شاهنشاهي قانونی اعلام شده، اجرا شود.
روند تصویب طرح لایحه کاپیتولاسیون در مجلس
در پی فشارهای امریکا سرانجام لایحه مصونیت اتباع امریکا در ایران در 13 مهر ماه 1342 از سوی دولت اسدالله علم به تصویب رسید. این لایحه در 25 دی ماه همان سال به مجلس سنا ارجاع شد و در سوم مرداد ماه مورد تصویب سنا قرار گرفت و اندکی بعد، در 21 مهرماه مجلس شورای ملی هم بر تصویب آن مهر تائید زد.
میرفندرسکی معاون وقت وزارت خارجه در روز سهشنبه 21 مهرماه 1343 در مجلس شورای ملی درباره سیر این لایحه چنین توضیح داد: «...سفارت امریکا طی یادداشت شماره 423 در اسفندماه 1340 از ما خواست که نظامیان امریکا از امتیازات و مصونیتهای مأمورین سیاسی پیشبینی شده در قرارداد وین برخوردار باشند. مذاکرات و مکاتبات ما با سفارت امریکا مدتها ادامه داشت تا جلسة وزیران (کابینة عَلَم) در تاریخ 13 مهرماه 1342 آن را تصویب کرد. سپس لایحة مربوط در تاریخ 25 دی ماه 1342 به مجلس سنا تقدیم شد و در سوم مرداد 1343 به تصویب رسید و سپس به مجلس شورا آمد که آقایان وظیفة خود را انجام دهند...» اقدامی که به فرموده امام خمینی، امضای "سند بردگی" ملت ایران بود.
براساس ماده واحده لایحه مذکور «... به دولت اجازه داده میشود رئیس و اعضای هیأتهای مستشاری نظامی ایالات متحده را در ایران که به موجب موافقت نامههای مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی میباشند، از مصونیتها و معافیتهایی که شامل کارمندان اداری وقت موصوف دربند ـ و ـ ماده اول قرارداد وین که در تاریخ 18 آوریل 1961 مطابق 29 فروردین ماه 1340 به امضاء رسیده است، میباشد برخوردار نماید.»
واکنش امام خمینی به کاپیتولاسیون
تصویب این لایحه ننگین در مجلسین، واکنش ملت ایران را به همراه داشت و در این روشنگری همانند همیشه امام خمینی پیش قدم بود. ایشان در 4 آبانماه 1343 این اقدام مجلس را "جنایت" خواندند و فرمودند: «چرا وکلای پارلمان، با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند، نفس نمیکشند؛ و جز دو ـ سه نفر آنها، که معلوم است با اضطراب صحبت کردهاند، خاموش نشستهاند؟ برای آنکه اتکا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند...»
ایشان "این رأی ننگین مجلسین" را "مخالف اسلام و قرآن" دانستند و اعلام کردند: «وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند؛ وکلای سرنیزه هستند...» امام منشاء گرفتاریهای ملت ایران و ملل مسلمین را امریکا دانستند و فرمودند: «بدبختی دوَل اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست.» امام همه اقشار ملت را به مبارزه با این "سند استعمار" دعوت کرده و از ارتشیان، ملت ایران، علما، مراجع، فضلا و مدرسین حوزههای علمیه، طلاب، وعاظ، خطبا، دانشجویان، اساتید دانشگاه، جوانان و جمیع طبقات ملت خواستند سکوت را بشکنند و «در راه هدف مقدس استقلال و بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند.»[5]
امام همچنین در یک سخنرانی حماسی در 4 آبان، در واکنش به تصویب این طرح در مجلسین، وکلای مجلس را "خیانتکار" دانسته و عنوان کردند: «خدایا، اینها خیانت کردند به مملکت ما. خدایا، دولت به مملکت ما خیانت کرد؛ به اسلام خیانت کرد؛ به قرآن خیانت کرد. وکلای مجلسین خیانت کردند، آنهایی که موافقت کردند با این امر. وکلای مجلس سنا خیانت کردند. این پیرمردها؛ وکلای مجلس شورا، آنهایی که رأی دادند، خیانت کردند به این مملکت. اینها وکیل نیستند. دنیا بداند اینها وکیل ایران نیستند! اگر هم بودند من عزلشان کردم. از وکالت معزولند.» ایشان در پایان اعلام کردند: «ما این مجلس را مجلس نمیدانیم. ما این دولت را دولت نمیدانیم. اینها خائنند به مملکت ایران! خائنند!»[6]
نقش امریکا در تصویب لایحه کاپیتولاسیون
براساس اسناد و مدارک موجود، نه تنها طرح کاپیتولاسیون، که تصویب آن نیز به امر مقامات امریکایی صورت گرفت. در گزارش "خيلی محرمانه" استوارت راكول (كاردار موقت سفارت آمريكا در تهران) خطاب به وزارت امور خارجه آمريكا در تاريخ 31 ژولای 1964(9 مرداد 1343) در مورد فشار سفارت امریکا در تصویب کاپیتولاسیون آمده است: «به دنبال تحريكات مداوم اين سفارت، تصويب كنوانسيون وين و يادداشتهای مبادله شده ضميمه آن، كه وضعيت پرسنل نظامي آمريكا در ايران را تشريح مینمايد در مجلس ايران پيشرفت چشمگيری كرده است.» در ادامه این گزارش آمده است: « قبل از ارائه اين لایحه به مجلسين، ما [سفارت امریکا] با نمايندگان كليدی مجلس شورای ملی در تماس بودهايم تا از "تصويب بی دردسر" آن اطمينان حاصل كنيم.»
ميرفندرسکی (معاونت پارلماني وزارتخارجه) هم درباره فشار سفارت امریکا و سازمان سیا برای تصویب کاپیتولاسیون میگوید: «با آقای هرتسن (مشاور سياسی سفارت آمريكا و مأمور سازمان سيا) ساعتها صحبت كرديم... او گفت: اين را كنگره از ما میخواهد، سناتورها میخواهند و گفتهاند كه بايد اينطور باشد.»
بر اساس اسناد سفارت امریکا، محمدرضا پهلوی تحت فشار مقامات امریکایی از مجلس خواست این لایحه بدون هیچ دردسری تصویب شود. به گزارش سفارت آمريكا در 12 اكتبر 1964 (20 مهر 1343) : «كنوانسيون وين و لایحه قانونی در خصوص كاربرد آن در مورد پرسنل نظامی ايالات متحده در ايران، برای بررسی سريع در دستور كار جلسه علنی مجلس قرار گرفته است و احتمالا هفته آينده، بعد از انتخاب هيأت رئيسه و اعضاي كميسيونها، مورد رسيدگی قرار خواهد گرفت. شاه به زيردستانش پيغام داده است كه او هيچگونه دردسری را نمیخواهد. ما انتظار داريم كه تصويب هر دو لایحه بدون هيچ مشكل آشكاری انجام شود.»
سالها بعد، امریکا به صراحت به نقض حاكميت ملی ايران در اثر تصویب کاپیتولاسیون اشاره کرد. براساس يک گزارش "خيلي محرمانه" از سرهنگ تويچل (فرمانده آرميش مگ) به نيکلاس تيچر (قائم مقام رئيس هيأت سفارت آمريكا) به تاريخ هجدهم ژانوية 1970 (28 دی 1348): «دولت ايران صريحا و طبق ماده 31 كنوانسيون وين، اختيارات قضائي داخلي خود را در مورد ارتكاب جرائم جنائی توسط اعضای هيأتهای نظامی آمريكا در ايران، به ايالات متحده واگذار نموده است. رسيدگی به جرائمی كه اعضای هيأتهای نظامی آمريكا در ايران مرتكب ميشوند و در محدوده قانون جزای عمومی نظامی آمريكا است، در حيطة اختيارات قضايی ايالات متحده ميباشد... دولت ايران با اجازه دادن به ايالات متحده جهت اعمال اختيارات قضايی خود در ايران، به طور ضمنی اختيارات قضايی خود را متوقف نموده است و خواستار آن است كه ايالات متحده اختيارات قضايی را مورد استفاده قرار دهد...»
بدین ترتیب، طرحی که امریکاییها آن را ارائه کرده بودند، با فشار آنها بر مجلسین و شاه در نهایت به تصویب رسید و یک طرح ننگین دیگر را بر ملت ایران تحمیل کرد.
پینوشتها:
1- جیمز بیل؛ شیر و عقاب، ترجمه، فروزنده برلیان(جهانشاهی)، نشرفاخته؛ تهران، 1371، ص 186
2- حمید روحانی،بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی(ره)، انتشارات راه امام، 1360، ص 116.
3- روزنامه كیهان –چهارشنبه 30 بهمن 92 – صفحه 6 - شماره 20716
4- جواد منصوری. 25 سال حاکمیت امریکا بر ایران. 1364. ص 161
5- صحیفه امام خمینی، جلد 1
6- همان