مروری بر مبارزات روحانیون علیه سیاست کشف حجاب رضاخانی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سیاست کشف حجاب رضاخان که جرقه آن از قانون متحدالشکل کردن لباسها در سال 1307 زده شده بود، بطور رسمی در 17 دی ماه 1314 اجرایی شد. سیاستی که بطور مستقیم فرهنگ دینی و آیینی مردم مسلمان ایران را نشانه رفته بود و در سلسله اقدامات ضداسلامی پهلوی اول، به فجیعترین شکل ممکن در حال اجرا بود. اما در این میان مردم همراه با علما و روحانیون در برابر این سیاست استعماری مقاومت کرده و در بسیاری از نقاط آن را محکوم به شکست کردند.
مبارزات روحانیون در طول تاریخ که همواره علیه ظلم مستبدان و حاکمان خودکامه شکل گرفته بود، در ماجرای کشف حجاب هم به منصه ظهور رسید. هر چند این مبارزات با شیوههای مختلف فرهنگی، سیاسی و حتی مبارزه منفی در محدوده مکانی شهرهای مختلف و بطور سازماندهی نشده صورت گرفت، اما سیاست کشف حجاب رضاخانی را با شکست مواجه کرد.
آنچه در ادامه میآید گوشهای از مبارزات روحانیون با سیاستهای ضددینی رضاخان در مسئله کشف حجاب است.
آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، پیشگام مخالفت با رضاخان
در سالهای سلطنت رضا خان، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری(مؤسس حوزه علمیه قم) به عنوان مؤثرتین فرد نهاد روحانیت کشور دست به مخالفت با اقدامات ضددینی دولت و هدایت مردم توسط نمایندگان خود میزد.
حسین شاهحسینی در ارتباط با دستورات آیتالله حائری در مقابله با کشف حجاب رضاخانی میگوید: «در كشف حجاب رضاخانی، پدر من جزء رؤسای اصناف بود...پدر ما جزء مخالفین [سیاست کشف حجاب] بود، خیلی شدید مخالفت میكرد و از تهران یكبار بلند شد و رفت خدمت آقای حاج شیخ عبدالكریم حائری كه مرحوم آقای زنجانی و یك عدهای هم پیشكارانشان بودند. ایشان رفته بود آنجا كه ما چه كنیم؟ آیتالله حائری حکم داده بود: «هیچ تبعیت نمیشود كرد، به هیچ وجه منالوجوه نپذیرید و تا آنجا كه میتوانید مقاومت كنید.» ... پدرم آن موقع میرفت درس مرحوم حاج شیخ عبدالكریم [حائری یزدی]... ولی در عین حال بعضی از روزها چند نفری بودند كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم میفرستاد اینها را تهران حالا چه میكردند، دیگر ماها نمیدانیم....»
آیتالله حائری یزدی نقشههای شوم استعماری که به دستان پهلوی اول در حال اجرا بود را به خوبی درک میکرد. لذا شاهحسینی در این زمینه میگوید: « پدرم تعریف میكرد روزی عدهای نزد حاج شیخ عبدالكریم رفتند و به ایشان گفتند: آقا! این [رضاخان] دارد تغییر لباس مردها را میدهد. مثل اینكه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم ریش زردی داشته، دست میاندازد و ریشهایش را میكند و میگوید: «این مقدمه است برای اینكه یواش یواش چادر را از سر زنهای ما بردارند، من نمیگویم كه لباستان را عوض نكنید ولی در عین حال مواظب باشید كه مقدمه چادر برداشتن از سر خانمها است، حواستان جمع باشد؛ این مردك [رضاخان] اگر بر خر مراد سوار بشود احتمال دارد كه بعد عمامه را هم از سر ماها بردارد. خیلی دقت كنید.»
مبارزه همهجانبه علمای شیراز علیه کشف حجاب
علاوه بر این علما و روحانیون در سایر نقاط ایران نیز به مقابله با این طرح خائنانه پرداختند. شاید اولین و اصلیترین این مخالفتها در شیراز صورت گرفت. براساس گزارشهای تاریخی، در راستای کشف حجاب مجلس جشنی در مدرسه شاپور (شعاعیه سابق) به اجرا درآمده بود. در این مراسم گروهی از دختران دبستان مهرآیین پس از خواندن دكلمه و سرود به رقص مشغول شدند. در این هنگام عدهای به عنوان اعتراض مجلس را ترك كردند. روز بعد، این خبر در سطح شهر شیراز به سرعت پیچید و اعتراض مردم شیراز را موجب گردید. آنان بازار و كسب و كار را تعطیل كرده در مسجد وكیل تجمع كردند.
در ادامه اعتراضهای مزبور در مجالسی كه در مسجد وكیل برپا میشد، سیدحسامالدین فالاسیری از علمای متنفذ شیراز به منبر رفته، ضمن تقبیح اعمال جشن مزبور، مقامات رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد. وی در این سخنرانی اظهار داشت: «مردم این كاری كه شد منكر بود، شما چرا نهی از منكر نكردید... اگر نمیتوانستید نهی از منكر كنید لااقل میتوانستید مانند آن دو معمم (محمدعلی حكیم و میرزا صدرالدین محلاتی) از مجلس بیرون بروید.»
علیاصغر حكمت وزیر معارف وقت كه خود در مجلس جشن مزبور حضور داشت در ارتباط با اعتراضهای علمای شیراز به این مسئله مینویسد: «از این معنی محافل ارتجاعی شهر برآشفته، از جمله یكی از علمای روحانی كه مرد فعال و دانشمندی بود، تلگرافی به شاه عرض و از وزیر معارف شكایت نمود كه این وزیر -علیه ما علیه- دختران را در ملأ علام حاضر كرده و به ترقص واداشته است.»
با ادامه اجتماعات مردم شیراز در مسجد وكیل و انعكاس این وقایع در مركز، حكم تعقیب و دستگیری سیدحسامالدین فالاسیری صادر شد. لذا وی دستگیر و به مشهد تبعید گردید.
از دیگر علمایی كه در قضیه كشف حجاب از خود واكنش نشان دادند آیتالله شیخ جعفر محلاتی و سیدعبدالله شیرازی بودند. پس از واقعه مدرسه شاپور طی جلساتی كه با حضور علما و روحانیون شیراز تشكیل شد، تصمیم گرفته شد به منظور هماهنگی و مشاوره با علمای قم، نمایندهای از سوی آنان به قم اعزام شود. بدینسان آیتالله شیرازی به نمایندگی از علمای شیراز روانه قم گردید و با آیتالله حائری مؤسس حوزه علمیه قم دیدار كرد. وی سپس عازم مشهد شده و در این رابطه با آیتالله قمی صحبت کرد. با وجود اقدامات متعدد در جهت کشف حجاب، اما اجرای سیاست كشف حجاب در استان فارس پیشرفت چندانی نداشت.
همچنین طلاب حوزههای علمیه شیراز نیز دست به کار شدند و به روشنگری در این زمینه پرداختند. از جمله آنها میتوان به آیتالله ربانی شیرازی که در آن زمان طلبه جوانی بود اشاره کرد. وی به همراه آیتالله حسین شبزندهدار و آیتالله ذاکر اعلامیههایی علیه این توطئه رضاخان تکثیر و شبانه توزیع کردند. آیتالله ربانیشیرازی تصمیم گرفت برای مبارزه با این اقدام ضداسلامی حکومت، آیات و روایاتی را که دلالت بر لزوم پوشش زن و حفظ بدن زن و مرد بیگانه از یکدیگر دارد، استخراج کند و به صورت اعلامیهای در آورده و بر منابر عمومی مانند بازار، مساجد و میدانهای بزرگ نصب نماید. برای این کار او ابتدا نزد آیتالله سید نورالدین شیرازی رفت و از او اجازه انجام این کار را خواست و چنین اجازهای به او داده شد.
آیتالله شبزندهدار درباره مبارزه آیتالله ربانی شیرازی با کشف حجاب میگفت: «ایشان یک شب تا صبح نشست و آیات و روایات را جمع و ترجمه کرده بود و با یک دست خط نسبتاً خوبی که داشت، مرتب مینوشت و تکثیر میکرد. یکی دو شب وقتش فقط این بود که این آیات را چون آن زمان دستگاه فتوکپی نبود با دست آن را تکثیر میکرد و سپس به ما گفت که شما امشب همراه من بیایید. یک سطل سریش به دست گرفته بودم، اعلامیهها دست آیتالله ذاکر بود، نیمهشب در مکانهایی که محل اجتماع مردم مانند بازار وکیل، مسجد وکیل، دروازه اصفهان، دروازه کازرون چسباندیم.»
فردای آن روز زمانی که به اماکن عمومی رفتند مشاهده کردند اعلامیههایی با خط خوانا و آیات و روایاتی که در باب وجوب و ضرورت حجاب و مذمت بیحجابی نوشته شده است. بعد از اینکه آیتالله سید نورالدین حسینی شیرازی از این اقدام آیتالله ربانی شیرازی اطلاع پیدا کرد، وی را تشویق و مورد تقدیر قرار داد.
شیخ یوسف جیلانی و رساله طومار عفت
از جمله عالمانی که در آن دوران به دلیل مخالفتش با پهلوی اول مشهور شد، آیتالله یوسف جیلانی یا گیلانی بود. او با رساله «طومار عفت» خود با دلایل و برهانهای عقلی و علمی ضرورت حجاب برای زنان را ثابت کرد. همچنین او به دلیل دارا بودن طبع شعری، اشعار بسیاری در مذمت اقدامات رضاخان سرود.
در همین زمینه حجتالاسلام شیخ جعفر شجونی در کتاب خاطرات خود میگوید: «در زمان کشف حجاب که من کودک بودم، یک روحانی به نام شیخ یوسف گیلانی را به فومن تبعید کرده بودند. ایشان یک شخصیت روحانی بودند که کتابی به نام « طومار عفت» از او منتشر شد. ایشان در همان زمان بیحجابی، شعری علیه رضاخان سروده بود. حاکم گیلان که فضلالله خان بصیر دیوان (همان تیمسار فضلالله زاهدی) بود، در آن زمان شیخ یوسف گیلانی را به رشت و از رشت به فومن تبعید کرده بود. ریش او را تراشیده بودند و در بین مردم معروف بود که ریشش را خشک خشک تراشیدهاند. شعری که ایشان گفته بود در آن زمان خیلی مهم بود و در آن حال و هوای اختناق و خفقان و قلدری رضاخان، یک چنین شعری گفتن واقعاً دل شیر میخواست...
شجاعت و مقاومت روحانیت و مردم خمین
اما مردمان دیگر نقاط ایران هم دست از مقاومت نکشیدند. در خمین مردم پابهپای علما با سیاست کشف حجاب رضاخانی مقابله کردند. آیتالله مسعودی خمینی در خاطرات خود از شجاعت و مقاومت علما و مردم خمین در دوران کشف حجاب میگوید: « در یک اجتماع که در مسجد جامع خمین برگزار شده بود، حاج میرزا ابوالخیر به همراه پدرش حاج میرزا محمدمهدی که در شمار علمای آن روز بودند و در این جلسه حضور داشتند، در آنجا علیه رضاخان سخنرانی کردند. آقای پسندیده هم برخاست و کلام آنان را تأیید کرد. در این حال مأموران رضاخانی ریختند و عدهای از جمله حاج میرزا محمدمهدی را دستگیر کردند و به قلعه خانها که محل حکمرانی سالار محتشم - از فرزندان حشمت الدوله- بود بردند. مردم جمع شدند و به طرف قلعه رفتند تا آقای حاج میرزا مهدی را آزاد کنند. نظامیان که با هجوم مردم مواجه شده بودند، میرزا را آزاد کردند.
مردم خمین با هجوم خود به تلگرافخانه و همراهی و همگامی با علمای خود، کشف حجاب را نپذیرفتند. آقای حاج میرزا مهدی و میرزا ابوالخیر حتی برای یک روز هم لباس مقدس روحانیت را از تن در نیاوردند. میرزا محمدمهدی، عالم شجاعی بود که بعد از مرحوم حاج آقا مصطفی پدر حضرت امام در خمین و حومه، علم مبارزه با دستگاه جور و قلدری را برافراشت. وی تا آخر عمر زیر بار رضاشاه نرفت.»
مبارزه فرهنگی آیتالله عربباغی در ارومیه
صدای رسای مخالفت روحانیت با این طرح استعماری در همه جا بلند بود. در غرب کشور هم یکی از این عالمان به پا خواسته بود. یكی از كسانی كه در مقابل کشف حجاب بهصورت علمی مقابله كرد آیتالله عربباغی بود وی با نگارش رسالهای تحت عنوان «اساس الایمان در وجوب حجاب بر زنان» به اثبات وجوب حجاب برای زنان با ادله شرعی برآمد.
آیتالله عربباغی این رساله را به درخواست جمعی از مؤمنین نگاشت و هدفش این بود كه اثبات كند «حجاب یكی از دعائم دین و احكام شرع مبین است متضمن حكم بسیار و مصالح بیشماری است.»
تبعید علمای گرگان به دلیل مخالفت با کشف حجاب
علیرغم تلاشهای رژیم پهلوی برای سرکوب و ارعاب مردم، این روحیه دینی و فرهنگی اسلامی ملت ایران بود که درصدد مقابله با کشف حجاب برمیآمد. چه اینکه رژیم پهلوی خود از ناحیه روحانیت این احساس خطر را میکرد. با توجه به مسائل یاد شده در تغییر لباس و کشف حجاب، علما و واعظین گرگانودشت مخالفت خود را با سیاستهای مخالف با دین که در اواخر دوره رضا خان تشدید شده بود ابراز داشتند. از این رو در نامه محرمانه از تهران به حکومت گرگان اختیار داده شد «... در صورتی که از طرف علما یا واعظین راجع به تغییر کلاه مخالفتی یا اظهاراتی زننده بشود اجازه دارید بدون مراجعه به مرکز آنها را توسط نظمیه تبعید نمائید.»
از جمله روحانیون گرگان که به دلیل مخالفت با کشف حجاب و اعتراض به سیاست های حکومت تبعید شد، رئیس الذاکرین بود . او پس از دستگیری به زندان نظمیه گرگان افتاد و پس از مدتی به ساری تبعید شد. به دلیل سخنرانی در این شهر به شهرستان شاهرود تبعید و در زندان شهربانی آنجا حبس شد.
بنابراین اگرچه مبارزه سازماندهی شدهای در تشکیلات روحانیت علیه طرح استعماری کشف حجاب شکل نگرفت، اما هستههای مقاومت با محوریت علما در شهرها و نواحی مختلف زنجیرهای از اعتراضهای از جهت محتوا پیوسته و از جهت ساختار گسسته را شکل داد که توانست عملاً رژیم پهلوی را در اجرای سیاستهای خود به بنبست برساند.