جنگ شهرها
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه جمهوری اسلامی ایران، شهرهای همجوار مرزی در معرض موشکباران دشمن قرار گرفت. روند موشكباران و راكتباران شهرهای مختلف كشورمان تا سال 62 یعنی 3 سال پس از آغاز جنگ تحمیلی ادامه داشت و در طی این مدت، بیش از 65 فروند راكت و موشك در انواع مختلف فقط به شهر كوچك دزفول اصابت كرد.
همزمان با رشادتهای نیروی هوایی ارتش، توپخانه سپاه هم اگر چه برد خمپارهها و توپهایش آنقدر بلند نبود، اما هر از گاهی با توانی كه در اختیار داشت، پاسخ موشكبارانها را میداد اما این برای پایان دادن به حملات موشكی گسترده بعثیها كافی نبود، لذا باید فكری اساسیتر برای پاسخ به این موشكبارانها میشد.
از نیمه دوم سال 1362 مجموعه حملات موشکی سنگینی توسط صدام آغاز شد که گستره آن بیش از گذشته بود و ناامنی را در شهرهای مختلف ایران تشدید کرد. از این تاریخ تا حوالی پایان جنگ در سال 67، حملات موشکی رژیم بعث عراق و ایران در پنج بازه زمانی به اوج خود رسید که به «جنگ شهرها» مشهور شد.
پاسخگویی این حملات تنها با بمبارانهای هوایی توسط هواپیماهای جنگی میسر نبود. بالاخره در 26 بهمن ماه سال 62، برای نخستینبار و پس از ماهها شلیك منور بر فراز شهرهای بصره، خانقین و برخی دیگر نقاط شهری در مرز دو كشور، توپخانه سپاه پاسداران با موافقت امام خمینی و مشروط بر اینكه قبل از آتش گشودن به سوی مراكز نظامی ارتش بعثی در برخی شهرها، چند روز قبل موضوع حمله در روزهای آتی را به مردم آن شهرها در عراق اطلاعرسانی كند، به سوی مراكز نظامی عراق در شهرهای مرزی به خصوص بصره و خانقین آتش گشود تا اولین پاسخ ایران به راكتبارانها و موشكبارانهای رژیم بعث داده شود.
اما این اقدام هم باعث توقف كامل موشكبارانها نشد تا اینكه مقامات عالیرتبه نظامی كشور و شورای عالی امنیت ملی تصمیم بزرگ و مهمی گرفتند كه سرنوشت جنگ و حتی سرنوشت آینده توان نظامی ایران را تغییر داد. فرماندهان سپاه پیشنهاد دادند موضوع موشكبارانها باید در همان سطحی كه عراق كار میكند، پاسخ داده شود اما وقتی به داخل كشور نگاه میكردند، هیچ موشك و یا حتی راكت درخوری برای شلیك به سوی دشمن در كشور پیدا نمیشد، حتی زیرساختی هم برای این كار وجود نداشت.
بر همین اساس بود كه شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت، 13 نفر از یگان توپخانه سپاه به فرماندهی "حسن طهرانی مقدم"، برای گذراندن آموزش نظامی عازم كشور سوریه شوند تا بتوانند پس از گذراندن دورههای آموزشی، اولین یگان موشكی ایران را راهاندازی كنند.
طبق آن تصمیم، محسن رفیقدوست نیز به عنوان وزیر وقت سپاه، مسئولیت تجهیز اولین هسته یگان موشكی سپاه را برعهده گرفت تا اینگونه، اولین قدم برای تشكیل یگان موشكی با هدف آموزش شلیك و بهكارگیری موشك به منظور دادن پاسخ موشكی به حملات موشكی و راكتی ارتش بعثی صدام، در ایران برداشته شود.
حسن طهرانی مقدم، جوان خوشفكری بود كه فرماندهی توپخانه سپاه را هم برعهده داشت؛ لذا او به همراه 12 نفر دیگر و 2 مترجم زبان عربی، برای اعزام به دوره آموزشی شلیك موشك انتخاب و پنجشنبه 3 آبان ماه سال 63 این گروه راهی سوریه میشوند، یعنی چند ماه بعد از توافق ایران با سوریه و لیبی برای ارائه آموزشها و تحویل موشكهای اسكاد بی.
كلاسها و گروههای مختلفی تشكیل شد كه فرماندهی سكو، مونتاژ و بارگیری موشك، تزریق سوخت، استقرار موشك و نصب كلاهك، نصب سرجنگی، گروه هواشناسی، گروه تست و ... از جمله گروهها و كلاسهایی بود كه شكل گرفت. اما به اندازه همه این كلاسها به طور مجزا نیروی ایرانی در تیم نبود و فقط همان 13 نفر باید همه این دورهها را میگذراندند، لذا مقرر شد كه در 2 وعده صبح تا ظهر و ظهر تا غروب، كلاسهای مختلف تشكیل شود و آن 13 نفر هر كدام در چند كلاس آموزشها را فرا بگیرند. به این ترتیب بود كه آموزشها از 12 آبان ماه سال 63 در پادگان تیپ 155 موشكی ارتش سوریه در دمشق آغاز شد.
موضوع آموزشها، شلیك موشك غول پیكری به نام اسكاد بی بود، موشكی كه تاكنون هیچ كدام از اعضای تیم ایرانی نمونه آن را حتی از نزدیك ندیده بود و این، كار را كمی دشوار كرد. اما با وجود همه مشكلات، حسن طهرانی مقدم و تیمش، آموزشهای لازم را فراگرفته و جزوههای فراوانی كه حاصل چند ماه آموزش مستمر و فشرده بود، از فرآیندهای مختلف تست، آماده سازی، پرتاب و ... تهیه كردند.
دوره سه ماهه آموزش موشكی به پایان رسید و افسران جوان ایرانی كه حالا دیگر اولین افسران موشكی جمهوری اسلامی ایران بودند، 11 دی ماه سال 63 راهی تهران شدند. تیم 13نفره موشكی از تهران به كرمانشاه منتقل شدند تا در پادگان شهید منتظری كاری بس بزرگ را بنا بگذراند یعنی آغاز فاز عملیاتی "تیپ موشكی حدید". این تیپ را "امیرعلی حاجی زاده" كه آن روزها افسر جوانی از یگان توپخانه سپاه بود، در غیاب افسران جوان موشكی در پادگان شهید منتظری راه اندازی كرد تا وقتی حسن طهرانی مقدم و تیمش به ایران بازمیگردند، ساز و كار و بسترهای لازم برای آغاز فعالیت اولین تیم موشكی سپاه فراهم باشد.
از سوی دیگر، موشكهای اسكادی هم كه لیبی وعده داده بود، وارد كشور شده و آماده شلیك بودند.حالا همه چیز فراهم شده بود، تا ایران در جبهههای نبرد با دشمن بعثی، یك شوك بزرگ به ارتش متجاوز عراق وارد كند.
از این زمان به بعد، ایران و یگان موشکی ایران در سطح بالاتری از آمادگی برای رویارویی با موشکبارانها بود. به گفته محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه: «زمانیکه من برای اولین بار از لیبی قول موشک را گرفتم، شهید تهرانیمقدم و سردار حاجیزاده را برای آوردن این موشکها به لیبی اعزام کردم؛ وقتی آنها موشکها را به فرودگاه آوردند، یکی از موشکها را از من گرفتند تا با مهندسی معکوس، موشک تولید کنند.»
در دورههای زمانی مختلف «جنگ شهرها» این رژیم بعث عراق بود که علیرغم آغاز موشکبارانها درخواست پایان حملات هوایی و موشکی را میداد و مسئولین جمهوری اسلامی رسما اعلام کردند «ایران تا آنجا تلافی خواهد کرد که عراق از اعمالش متأسف شود».