واکاوی نقش کانونی حوزه علمیه قم در تحولات صد سال اخیر
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ دکتر مرتضی میردار معاون تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، طی یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی قرار داد، به واکاوی نقش کانونی حوزه علمیه قم در تحولات صد سال اخیر پرداخت و نوشت: حوزه علمیه قم در حدود یک قرن اخیر همیشه در تاریخ تحولات ایران نقش محوری داشته است بطوری که منشاء و مبداء بسیاری از وقایع سیاسی اجتماعی یا حوزه علمیه قم و یا مرتبط با آن بوده است.
واکاوی این امر به روند تاسیس حوزه علمیه قم و نقش آیتالله
شیخ عبدالکریم حائری یزدی برمیگردد. آیتالله حائری یزدی (1230 تا 1315 هجری
قمری) در سال 1301 به قم آمد. مرحوم
حائری از مکتب سامرای میرزای شیرازی تا جریانهای فکری ایران را هم درک میکند و یک
دوره هم در اراک درصدد تأسیس حوزه سلطانآباد برمیآید اما به دلیل ناپایداریهای
سیاسی اجتماعی به کربلا میرود. این دوران به لحاظ سیاسی اجتماعی یکی از مهمترین اعصار
است. باید توجه داشت که تحولات مهم تاریخی ایران در این مقطع اتفاق افتاده است؛ مشروطه، جنگ جهانی اول و پیامدهای آن و همچنین جریانهای مختلف فکری دینی و سیاسی در این
دوره بوده و عالمی که این تحولات را پشت سر گذاشته در 15 سال آخر عمر خود یک تحول
بزرگ سیاسی مذهبی را با تأسیس حوزه علمیه قم رقم زد.
علاوه بر این جایگاه، مرحوم حائری مورد توجه مراجع زمان خود
بوده است. در این مقطع میرزای نائینی و مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی هم به ایشان کمک
شایانی کردند. از آنجا که عراق تحت سلطه انگلیسیها قرار گرفته بود، تنها محیط
اجتماعی مناسب برای تداوم رسالت روحانیت، ایران است؛ چرا که ساختار اجتماعی آن با
شیعه همخوانی دارد و اکثریت جامعه شیعه هستند.
از طرف دیگر در بررسی منش سیاسی آیتالله حائری یزدی نباید
صرفا به خوانش امروزی از تاریخ پرداخت. باید شرایط زمان و مکان و ابعاد مختلف
سیاسی اجتماعی را در نظر گرفت. ایشان دورهای را سپری میکند که رضا خان با خشونت
و سرکوب مسائلی مانند متحدالشکل کردن لباس یا سربازی اجباری و تغییرات فرهنگی دیگر
را در دستور کار دارد. اما در همان ایام هم مرحوم حائری یک اطلاعیه در نفی جمهوریت صادر میکند که شاید صرفاً یک اعلامیه به نظر
برسد اما در آن مقطع زمانی اقدام قابل توجهی به شمار میرفت.
با توجه به مرجعیت فکری مرحوم حائرییزدی و با تاسیس حوزه قم
همه مناطق ایران متمرکز میشوند. با نگاهی به این اقدام دریافته میشود که ایشان به
دنبال تأسیس نهادی بود که بتواند مرجعیت فکری جامعه را به عهده بگیرد. در کشوری که
در جریان تحولات سیاسی و اجتماعی روز قرار میگیرد، مرجعیت دینی نباید و نمیتواند
دنبالهرو باشد. نقش این تاسیس در تحولات بعدی ایران بطور متناوب در دوران زعامت
آیتالله بروجردی و همچنین نهضت
اسلامی و پس از آن دوران جمهوری اسلامی
بیش از پیش مشخص میشود. به این معنا که حوزه علمیه قم و در راس
آن مرجعیت شیعه، از مبارزه با جریان استبداد عبور کرده و در تحولات بینالمللی نقشآفرینی میکند.
سیره فقها و علما در ادوار گذشته بدین صورت خلاصه میشد که در
یک منطقهای مرجع باید سلطان آن منطقه را امر به معروف کند و یا مثلاً حکومت منطقهای
عالمی همچون آیتالله لاری اوج فعالیتهای سیاسی نهاد روحانیت محسوب میشد. اما در
نقشآفرینی مرحوم حائری همین بس که بعد از یک فاصله شاگردان او اداره جامعه شیعه را به عهده میگیرند. در قم
این جریان فکری فوران کرده، از شهرها و استانها عبور کرده و با گذر از مرزها به
مواجهه با قدرتهای جهانی میپردازد. این بستر را حوزه علمیه قم به وجود آورده
است. درگذشته بلوک شرق و غرب مطرح بود اما امروزه بلوک اسلامی به رهبری جمهوری
اسلامی این معادله را عوض کرده است که منشأ آن به تاسیس حوزه علمیه قم و نقش شیخ
عبدالکریم حائری در حفظ و ساماندهی روحانیت برمیگردد.
حوزه علمیه قم با طی مراحل مختلف و با در دست گرفتن قدرت
معنوی و در دورهای قدرت سیاسی با رژیم پهلوی به مبارزه میپردازد. ممکن است این
فرضیه مطرح شود که این مبارزات برآمده از حوزه نبوده و خود این نهضت در داخل حوزه دارای
مخالفینی بوده است. باید توجه داشت که علیرغم همه این اختلافات، تحولاتی که رخ داده از همین جریان
فکری حوزه و شاگردان مرحوم حائری به وجود آمده و اوج گرفته است.
فقهای ما تا یک دوره نظراتشان را فقط به صورت تئوری مطرح
میکردند و این بستر نوین با تاسیس حوزه قم ایجاد شد. علاوه بر این روحانیت توانست
با همکاری و همراهی مردم حکومت جدید و با خوانش منطبق بر اندیشه دینی به وجود
بیاورد. بنابراین گسترش این اندیشه و رواج فقه در زندگی جاری و روزمره آحاد جامعه
بر پایه تأسیس، سازماندهی و تشکیلات متقن حوزه علمیه قم بود.
با نگاهی به گذشته، در این تحولات حوزه علمیه قم نقشی کلیدی
را ایفا میکند اما در ادامه قرار است به
صورت نرمافزاری به امور جامعه پرچالشی مثل ایران پرداخته شود. بنابراین همانطور
که حوزههای علمیه در اولین گام نقشی همهجانبه آفریدند باید به تعبیر رهبر معظم
انقلاب اسلامی در گام دوم انقلاب هم مرجعیت فکری و میدانی را داشته باشند.
فوکو در کتابش میگوید که پهلوی و آمریکاییها اصلاً فکر
نمیکردند که با ختم و گورستانها و مسجد بشود حکومت را ساقط کرد و در کمال
ناباوری آنها این اتفاق افتاد. آنها میدانند که چه اتفاق مهم و بزرگی افتاده
اما ما هنوز خودمان باور نکردیم که قرار است حکومتداری کنیم و اینجاست که حوزهها
نقش کلیدی بسیار مهمی دارند.
البته متاسفانه در این برهه، بخشی از بدنه حوزه به عنوان
آسیب این نهاد مؤثر قابل مشاهده است. خوانشهایی از درون حوزهها به وجود آمده که
مردم را بیاعتماد کنند و به نوعی کارکرد دین در جامعه را زیر سؤال ببرند. بنابراین روحانیت ،حوزهها و نهادهایی که در آنها متصدی هستند باید
به مدیریت این جریانات بپردازند.
با تاسیس حوزه علمیه قم و جریان فکری که مرحوم حائری به وجود آورد و کارهای سنگینی که به طور عادی در نظام فکری فقهای ما قابل طرح نبوده همه موانع برداشته شد و نظامی بر مبنای دین و و با تکیه به آراء مردم تاسیس شده است. در گذشته فقها فقط به اندازه مواجهه با حاکمان محلی در وادی سیاست بودند ولی در این دوران با تاسیس نظام جمهوری اسلامی به دنبال برنامهریزی برای نظام بینالملل هستند. اگر قرار است این مدیریت و این برنامهریزی تدوام داشته باشد باید عقبه فکری هم با همین راهبرد پیشروی کند و از این جهت حوزههای علمیه و کانونهای دینی باید به ملزومات آینده این مسیر آگاهی داشته باشند. از لحاظ ساختاری یک نقطه کانونی توسط مرحوم حائری ایجاد شد و شعاع آن امروزه در دایره جهان اسلام است و از این جهت باید حوزههای علمیه به این تغییر و تحولات اهتمام داشته باشند.