کد خبر: ۵۲۴
"خاطرات ناب"/برشی از خاطرات عبدالمجید معادیخواه

جوسازی علیه شورای انقلاب با محوریت منتظری/مقابله شهید مطهری و شهید بهشتی با جوسازی‌ها

شماری از حاضران در آن نشست با محوریت آیت الله منتظری، به جوسازی دامن می‌زدند و آنچنان هیاهو می‌کردند که: هرچه استاد شهید، آیت‌الله مطهری با متانت اصرار می‌کرد که بگذارید گزارش آنچه را رخ داده است، بیان کنیم و پس از آن هرگونه می‌خواهید داوری کنید، نمی‌توانست سکوت را جایگزین هیاهو کند. سرانجام آیت الله شهید بهشتی به رسم اعتراض به آن رفتار، بر آن شد که جلسه را ترک کند! آن چنان از آن وضعیت به خشم آمده بود که تا پشت گوشش قرمز شده بود. خلخالی آن جمع پرخاشگر را نمایندگی می‌کرد که شیخ علی آقا تهرانی هم در کنار او نقش داشت.
سه‌شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۷

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ عبدالمجید معادیخواه در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، با اشاره به مظلومیت شواری انقلاب و فشارهای وارده از طرف برخی انقلابیون درباره ماجرای موافقت شورای انقلاب با سفر بختیار به پاریس و هیاهوآفرینی جمعی از روحانیون با محوریت آیت‌الله منتظری می‌گوید: «ساعتی پیش از غروب آفتاب، در 57/11/8 در مدرسه رفاه، طبقه دوم همان جا که روبه‌روی پله‌ها - نقش روابط عمومی داشت، شاهد گفتگویی با تلفن بودم. استاد شهید آیت‌الله مطهری به فردی - که گویی رابط یا یکی از رابط‌های دولت بختیار با شورای انقلاب بود - و احتمالا احسان نراقی می‌گفت: « این پیشنهاد شما قابل طرح نیست.» از پاسخی که به زودی می‌نگارم، معلوم بود که مخاطب می‌پرسد: «چه چیزی را شما قابل طرح میدانید!».... مطهری در پاسخ گفت: « آنچه را قابل طرح در شوری انقلاب می‌دانم، آن است که اعلام شود: میان روحانیت مبارز و آقای بختیار توافق شدکه برای تقدیم استعفای خود، به پاریس برود.»شاید فزون از ده دقیقه آن چانه‌زنی سیاسی ادامه یافت؛ چنان که برایم جای تردیدی نبود که آن گفتگو به بن‌بست رسید. نه مطهری به کمتر از آنچه پی در پی می‌گفت قانع شد، نه مخاطب او پذیرای چنان تنازلی بود.


از آن هنگام که آن گفتگو قطع شد تا ساعتی که در آن، شاهد نشستی با حضور بسیاری از عالمان مبارز بودم - و به زودی شرح آن را می نگارم - فزون از دو ساعت فاصله بود. از گفتگوهایی که به زودی می نگارم به روشنی در می‌یابیم که در این میان شورای انقلاب نیز نشستی فوق‌العاده داشته است. نشستی که در پایان آن، نخستین توافق میان شورای انقلاب - به نام روحانیت مبارز - و شاهپور بختیار، از رادیو اعلام شد. آنچه را رسانه‌های رژیم در اخبار آن شب اعلام کردند، نشنیدم، اما مضمون آن - که متواتر بود - چنین بوده است: «به موجب توافقی با روحانیت مبارز، آقای بختیار عازم سفر به پاریس است تا در دیدار و گفتگو با آیت‌الله خمینی برای حل مسائل کشور به راه حلی برسد».


*** پرخاش به تصمیم شورای انقلاب***

نمی توانم با اعتماد به حافظه، خبری را که از رسانه های رژیم پخش شده است در هماهنگی کامل با مضمون فوق بپندارم. آنچه در آن تردید ندارم، تفاوت آشکار آن خبر با پیشنهادی است که شهید مطهری در گفتگوی تلفنی خود پی‌درپی مطرح می‌کرد. به هر روی، با پخش آن خبر از رادیو، جوسازی‌های تندی بر ضد شورای انقلاب شکل گرفت. در نشستی که در آن اکثر علمای مبارز - در دبیرستان دخترانه علوی روبه‌روی کوچه مستجاب - حضور داشتند، آیتین شهیدین مطهری و بهشتی مورد پرخاش شماری از حاضران بودند! در آن پرخاش‌ها، شورای انقلاب، متهم به سازشکاری بود که چرا با سفر بختیار به پاریس برای استعفا، موافقت کرده است؟

شماری از حاضران در آن نشست با محوریت آیت الله منتظری، به جوسازی دامن می‌زدند و آنچنان هیاهو می‌کردند که: هرچه استاد شهید، آیت‌الله مطهری با متانت اصرار می‌کرد که بگذارید گزارش آنچه را رخ داده است، بیان کنیم و پس از آن هرگونه می‌خواهید داوری کنید، نمی‌توانست سکوت را جایگزین هیاهو کند. سرانجام آیت الله شهید بهشتی به رسم اعتراض به آن رفتار، بر آن شد که جلسه را ترک کند! فراموش نمی‌کنم که او به رغم شکيب و متانتی که او را از ابراز خشم باز می‌داشت، آن چنان از آن وضعیت به خشم آمده بود که، به اصطلاح رایج در فرهنگ کوچه، تا پشت گوشش قرمز شده بود. این را هم بگویم که: خلخالی آن جمع پرخاشگر را نمایندگی می‌کرد که شیخ علی آقا تهرانی هم در کنار او نقش داشت.


*** گزارش شهید مطهری ***

چون شهید بهشتی در آن حالت استثنائی از جلسه بیرون رفت، گروهی از حاضران به حمایت از او بر هیاهوگرانی چون صادق خلخالی نهیب زدند و او را با عذرخواهی بازگرداندند. لحظه‌ای سکوت جایگزین هیاهو شد و حاضران برای شنیدن گزارش آماده شدند. چنین بود که با اصرار او استاد شهید، آیت الله مطهری، جریان را این گونه گزارش کرد:

دیدگاه جمع دوستان در شورای انقلاب جز این نبود که شما می‌گویید. همه با اجماع تأکید داشتیم که نباید در توافق با دولت بختیار به کمتر از این رضایت دهیم که اعلام شود: «آقای بختیار برای تقدیم استعفا و کسب تکلیف به پاریس می‌رود» و من امروز در این زمینه گفتگویی مفصل با تلفن داشتم که سرانجام به بن بست کشید. با این همه، در نشست شورای انقلاب، اطلاع یافتیم که از پاریس، در گفتگویی تلفنی، شورا را از سختگیری منع کرده‌اند و گفته‌اند که بگذارید به هر ترتیبی او به پاریس بیاید. آقایان ! ما که نمی توانیم کاسه داغ‌تر از آش باشیم. محدوده وظایف شورای انقلاب مربوط به مسائلی است که نسبت به آن در پاریس تصمیم‌گیری نشود؛ اگر به هر دلیل در پاریس تصمیمی گرفته شود، شورای انقلاب در آن دخالت نمی‌کند. با آن توضیح، می‌رفت که غائله ختم به خیر شود.

در این میان، آیت الله منتظری چند لحظه‌ای بیرون رفت و در بازگشت گفت: «من همین حالا به بختیار در گفتگوی تلفنی گفتم: لری بهت بگم: «تا استعفا ندی، امام شما را نمی پذیرد.»

آیت‌الله شهید بهشتی با آنکه چنان آشفته و در اوج خشم بود، خود را مهار کرد و گفت: «آقایان ! با توضیح آقای مطهری برای شما معلوم شد که جای اعتراضی به شورای انقلاب نیست. در شیوه کار این شورا از نخستین روز قید شده بود که تصمیم‌های پاریس را بی قید و شرط بپذیرد. چون در خصوص سفر آقای بختیار - به هر سبب- پاریس به تصمیم رسیده بود، ما بر خلاف نظر خود و روحانیت مبارز، با سفر آقای بختیار موافقت کرده‌ایم و خبر آن پخش شده است. این در واقع در حکم قراردادی است که در آن شورای انقلاب با دولت بختیار به توافقی رسیده‌اند. راجع به ارزش و حرمت پیمان هم که نیازی به توضیح نیست. با این همه، کاری که می‌توانیم به لحاظ مخالفت دوستان بکنیم، جز این نیست که دیدگاه جمع حاضر را نیز به پاریس منتقل کنیم. اینک، پیشنهاد می‌کنم که از جمع حاضر رأی‌گیری بشود و نتیجه را در گفتگوی تلفنی به اطلاع امام برسانیم» که علمای ایران چنین نظری دارند. با آن پیشنهاد موافقت شد؛ چنان که در رأی‌گیری، اکثریت قاطع حاضران از تصمیم شورای انقلاب حمایت کردند. بنا شد که هر که با تصمیم شورای انقلاب موافق است بنشیند و هر که مخالف است برخیزد. از آن جمع، جز یازده تن در مخالفت با تصمیمی که خبرش پخش شده بود، دیگری برنخواست. بنده نیز هم موضع با اکثریت آن جمع بودم که با واکنش پرخاش‌آلود شیخ علی تهرانی روبه‌رو شدم. او در حمایت از آیت‌الله منتظری، ابراز شگفتی می‌کرد که: چگونه از موضع او حمایت نکردی؟ پاسخم روشن بود: اگر موضع‌گیری او را ناصواب ببینیم چگونه می‌توانم با آن همسو باشم؟ نه فرصت بود که به او بگویم: «من خود شاهد تلفن آقای مطهری بوده‌ام و برایم روشن است که در این جوسازی شورای انقلاب مظلوم است». نه اگر چنین فرصتی بود، در او اندک تأثیری داشت.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات