9 مانع برپایی انقلاب رنگی در ايران

ساخت سیاسی نظام جمهوری اسلامی به گونه‌ای است که برخلاف تصور دولت‌های بیگانه امکان انقلاب رنگی در کشور را قریب به محال می‌کند. از جمله مواردی که مانع انقلاب رنگی در کشور می‌شود می‌توان به؛ فقدان زمینه‌ها و عوامل انقلاب رنگی، عدم حمایت این طرح از سوی اقشار مختلف جامعه، عدم توانی گروهک‌ها در بسیج عمومی مردم، قدرت نظام جمهوری اسلامی، حضور نهادها و نیروهای امنیتی، نظامی، ناتوانی نیروهای خارجی برای نفوذ مستقیم و ... اشاره کرد.
دوشنبه ۰۹ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۴

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ علی‌رغم تلاش‌ها و همکاری‌های گروه‌های برانداز و دولت‌های بیگانه برای پیاده‌سازی طرح انقلاب رنگی در ایران، باید گفت ساخت سیاسی و اجتماعی نظام جمهوری اسلامی ایران به گونه‌ای است که امکان تحقق این نوع انقلاب‌ها را ناممکن ساخته است. در کتاب « انقلاب‌هاي رنگي و انقلاب اسلامي ايران» که توسط مركز اسناد انقلاب اسلامي چاپ و منتشر شده است در این رابطه می‌خوانیم:

نخستين مانع در راه تحقق انقلاب رنگي در ايران، به فقدان زمينه‌ها و عوامل وقوع انقلاب‌هاي رنگي بازمي‌گردد. بر اين اساس علي‌رغم آنكه در ايران نيز همانند ساير جوامع، نارضايتي‌هاي اجتماعي وجود دارد، اما اين نارضايتي‌ها متكثر، متنوع و متغير هستند. از اين رو هيچ از يک از آنها نمي‌توانند عامل مؤثري جهت برپايي انقلاب رنگي به شمار آيند.

دومين مانع آن است که رويكرد انقلاب رنگي در ايران حامي فعالي ندارد و هيچ يک از نخبگان، احزاب و فعالان اجتماعي در صدد برپايي آن نبوده‌اند. در اين بين حتي اگر گاه و بي‌گاه تحركاتي نيز صورت گرفته باشد، باز هم با عدم اقبال عمومي مواجه شده است. به عنوان نمونه وقتي عده‌اي از فعالان سياسي از شعار «رفراندوم و تغيير قانون اساسي» دفاع كردند، موفق به جلب حمايت انبوه شهروندان نشدند. بنابراين نخبگان سياسي، احزاب سياسي و جنبش‌هاي دانشجويي در ايران به رغم برخورداري از اختلاف‌نظر و عقيده، با اين حال به كليت نظام جمهوري اسلامي ايران پايدار و وفادار بوده‌اند.

سومين مانع برپايي انقلاب رنگي در ايران، به عدم توانايي احزاب، جريان‌هاي سياسي، جنبش‌هاي دانشجويي، سازمان‌هاي غيردولتي و... به منظور بسيج و سازماندهي ميليون‏ها نفر از مردم شهرها بازمي‌گردد. از این رو اعتراض خياباني به شيوه‌هاي مرسوم در انقلاب‌هاي رنگي نمي‌تواند در ايران با موفقيت همراه باشد. زيرا نيروهاي انقلابي و طرفدار نظام جمهوري اسلامي نيز مي‌توانند همانند آنها به خيابان‌ها بيايند و از انقلاب اسلامي دفاع نمايند. به خصوص كه جمهوري اسلامي ايران، همواره طي راهپيمايي‌ها و تظاهرات‌هاي مختلف، اين وجه از قدرت نرم خود را به معرض نمايش گذاشته است. در اين خصوص مي‌توان به راهپيمايي‌هاي بزرگداشت 22 بهمن يا روز قدس، 9 دی و ... اشاره نمود كه هر ساله با حضور مردم برگزار مي‌شود. بنابراين حضور گسترده‌ مردم در حمايت از نظام جمهوري اسلامي، تجلي قدرت نرم ايران محسوب مي‌شود و راه هرگونه اعتراض خياباني و براندازي نرم را سد مي‌نمايد.

چهارمين مانع بر سر راه تحقق انقلاب رنگي در ايران، مباحث فكري چنين عملي است كه موجب عدم‌حمايت مردم از هواخواهان آن مي‌گردد. زيرا اگر هواخواهان برپايي انقلاب رنگي در ايران از اين طريق به دنبال دستيابي به دموكراسي هستند، بايد به اين سوال‌هاي اساسي پاسخ دهند كه اولاً «معيار و مبناي سنجش آنها از دموكراسي و دموكراتيك بودن يك نظام سياسي چيست؟» و ثانياً «آيا تنها راه دستيابي به دموكراسي، براندازي نرم با كمك نيروهاي خارجي است؟» در واقع پاسخ به اين سوال‌ها مي‌تواند تا حد زيادي ماهيت رهبران و حاميان چنين طرحي را آشكار سازد. زيرا در وهله‌ نخست، حمايت آنها از دموكراسي مبتني بر نظام ليبراليسم غربي آشكار مي‌گردد و سپس تفاوت دموكراسي موردنظر آنها با مردم‌سالاري ديني در ايران به چالش كشيده مي‌شود. علاوه بر اين، وابستگي هواخواهان انقلاب رنگي به نيروهاي بيگانه نيز براي مردم هويدا مي‌گردد كه اين امر به مثابه مانعي جهت برپايي انقلاب رنگي در ايران عمل مي‌كند. به خصوص كه نيروهاي اجتماعي ايران، به تبعات انقلاب‌هاي رنگي و به خصوص بازگشت سلطه‌ آمريكا به شيوه‌هاي نوين واقف هستند.

پنجمين سد بزرگ براي برپايي انقلاب رنگي در ايران، به سطح جامعه‌ مدني و شعور سياسي مردم مرتبط مي‌شود. زيرا جامعه‌ مدني ايران، متأثر از تحولات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي چند دهه‌ اخير، از توسعه‌ چشمگيري برخوردار شده است. اين توسعه كه تحت‌تأثير انقلاب اسلامي صورت گرفته، موجب پديداري نيروهاي پويا و تازه‌نفسي شده كه مي‌توانند آگاهانه مسير آينده‌ خود را مشخص سازند. بر اين اساس عمده‌ترين نيروهاي جامعه‌ مدني ايران، به درجه‌اي از تحول کيفي، تجربه و خلاقيت رسيده‌اند که با اعتماد به نفس در راه سازمان‌يابي خود گام بردارند. از اين رو حضور مردم و مشاركت آنها در امور اجتماعي و سياسي، راه عملي شدن هرگونه تهديد نرم را بسته است.

ششمين مانع، به قدرت نظام جمهوري اسلامي ايران بازمي‌گردد. بر اين اساس ساخت قدرت در ايران، با كشورهايي كه در آنها انقلاب رنگي روي داده، كاملاً متفاوت مي‌باشد. زيرا نظام جمهوري اسلامي از نهادهاي پايدارتري تشكيل شده و به همين جهت انعطاف آن در برابر تغييراتي نظير انقلاب رنگي، با مقاومت بيشتري توأم خواهد بود. بنابراين انقلاب اسلامي ايران با توجه به ماهيت و ساختار خود، داراي توانايي‌ها، فرصت‌ها و سازوكار‌هايي است كه امكان هرگونه براندازي نرم يا پديده‌هايي از جنس انقلاب‌هاي رنگي را سلب مي‌كند. در اين بين مهم‌ترين سازوكارهايي كه انقلاب اسلامي ايران را از خطر فروپاشي از درون مبرا مي‌سازد، همان خصوصيات، ويژگي‌ها، ارزش‌ها و آرمان‌هايي هستند كه انقلاب را پديد آوردند و ساخت نظام جمهوري اسلامي را تعيين نمودند.

هفتمين مانع به حضور نيروها و نهادهاي اطلاعاتي، امنيتي و نظامي قدرتمند مرتبط مي‌شود كه هرگونه تهديد مستقيم و غيرمستقيم خارجي را دفع مي‌كنند و هشتمين، به ناتواني و ناكارآمدي نيروهاي خارجي براي نفوذ و تأثيرگذاري مستقيم بر عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي باز مي‌گردد.

نهمين مانع ايجاد يک انقلاب رنگي و براندازي نرم نظام جمهوري اسلامي، به قدرت ايران در مناطق پيراموني خويش باز مي‌گردد. بر اين اساس علاوه بر نقاط قوت داخلي، ايران کشوري تاثيرگذار در منطقه، خليج فارس، آسياي مرکزي و قفقاز است و از حيث ژئوپلتيک و ژئواستراتژيک نيز جايگاه ممتازي در جهان دارد. در واقع نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماد اسلام سياسي، نه تنها در داخل كشور، بلكه در منطقه نيز از قدرت نرم برخوردار است و تحولات كشورهاي پيراموني را به خود وابسته كرده است.

همین موانع است که ضمن نشان دادن قدرت جمهوری اسلامی، باعث شکست‌های پی در پی دشمنان طی چهل سال اخیر شده است.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات