بررسی راهبری مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی
پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی-سیدمحمدجواد قربی؛ نیروهای اجتماعی مختلفی در فرایند انقلاب اسلامی دخیل بودند كه همه آنها حول محور روحانیون به فعالیتهای سیاسی و كنشگری اجتماعی میپرداختند؛ در این بین عملكرد وعاظ و روحانیون انقلابی در حوزههای مختلف نظیر بازار، دانشگاه و مدارس، تشكلهای سیاسی و... به گونهای بود كه همه نیروهای انقلابی در صراط مستقیم هدایت و راهبری شدند و همین قدرت و توان ساماندهی نیروهای انقلابی توسط روحانیون، باعث شد تا جریان انقلاب اسلامی به پیروزی منتهی شود.
پس از تجربه موفقیتآمیز حضور مؤثر اسلام شیعی و روحانیت در حیات سیاسی اجتماعی سده اخیر، روحانیت اصیل شیعه در دوران پهلوی، در تمامی صحنههای سیاسی اجتماعی حضور مؤثری پیدا میكند كه اوج آن رهبری نهضت اسلامی و تشكیل نظام سیاسی جمهوری اسلامی بر پایه عقاید دینی بوده است.[1] در این راستا رهبری و هدایت مبارزات سیاسی گوشهای از وظایف و مسئولیتهای رهبران دینی در انقلاب اسلامی است و تنها جناحی كه توانست به اعتبار لازم و مشروعیت سیاسی-فرهنگی در بین آحاد ملت دست یابد روحانیت بود.[2]
فرد هالیدی نویسنده و مورخ ایرلندی كه در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی بارها به ایران سفر كرد درباره نقش روحانیون در بسیج تودهها اذعان میدارد كه روحانیت شیعه محور اصلی بسیاری از تحولات فكری-فرهنگی و سیاسی در ایران بوده است. اولین نشانههای جدی حضور فعال روحانیان در عرصه سیاسی تاریخ معاصر ایران را میتوان به خوبی در قضیه تحریم تنباكو و وقایع منجر به نهضت مشروطیت رؤیت كرد. هرچند رژیم پهلوی در دهههای آخر حكومت خود به نحو فزایندهای سعی كرد از نفوذ روحانیت در میان مردم بكاهد و مانع فعالیتشان شود، اما این تلاش ثمری نداشت و نهایتاً انقلاب اسلامی نشان داد كه رژیم شاه در این عرصه بسیار ناموفق بوده است.[3]
حامد الگار به صراحت بیان میكند كه روحانیت پرنفوذترین قشر در جامعه ایرانی است كه در هدایت و رهبری مردم در كنشهای سیاسی و اجتماعی نقش مهمی دارند.[4] در فرایند پیروزی انقلاب اسلامی، روحانیت با تشكیلات و وحدت به بسیج تودهها پرداختند و بسترهای سازماندهی مردم را فراهم آوردند و به تعبیر شهید مطهری «روحانیت انقلاب را رهبری كرد و در حفظ و تداوم آن نقش كلیدی داشتند.»[5]
نقش خواص روحانیت به عنوان پیش قراول و پیشتاز حركت انقلابی در زمینه تكوین و تبیین مبانی انقلاب، تثبیت، پیشرفت و بسیج سیاسی تودهها در همه صحنههای انقلاب اسلامی بارز و برجسته است. آنان در واقع به نیاز اصلی تودهها یعنی مبارزه با فساد و بازگشت به نظم اخلاقی متعالی اسلامی و تغییر ارزشها و هنجارهای جامعه پاسخ گفتند. نقش آنان بیشتر با بعد فرهنگی و اخلاقی آغاز و سپس به نقش سیاسی بدل می گشت.[6]
یكی از وظایف و عملكردهای ویژه روحانیت در فرایند انقلاب اسلامی، مدیریت احساسات مردمی و هدایت نیروهای جامعه در مسیر اهداف ترسیم شده بود؛ به عبارتی دیگر روحانیت توانست با تدبیر و درایت راسخ، كنش سیاسی و اجتماعی مردم را در مسیر صحیح انقلابی به خدمت بگیرد. به همین منظور، در ادامه به بررسی نقش روحانیت در بسیج تودههای مردمی و مدیریت تحولات انقلابی میپردازیم كه در حوزههای مختلف نظیر مبارزات میدانی، مدیریت بازار و تجار، سازماندهی دانشگاه و مدارس و... قابلیت بازشناسی دارد.
1- نقش روحانیت در سازماندهی دانشجویان
سازماندهی روحانیت در نهادهای دانشگاهی و علمی در فرایند انقلاب اسلامی به مفهوم ایجاد هماهنگی در تعقیب منافع گروهی از طریق هویت مشترك و همبستگی در میان اعضای آن گروه است؛ یعنی چگونگی جلب وفاداری بیشتر نیروهای دانشگاهی با رسالت انقلاب اسلامی، وقتی كه برای اعمال انقلابی صرف میكند، انرژیای كه به كار میگیرند و میزان داد و ستدهای اجتماعی كه در این راه با یكدیگر دارند.[7] مبارزان روحانی سعی كردند كه از ظرفیتهای دانشگاهی به خوبی بهره بگیرند و با مدیریت احساسات و اقدامات انقلابی جوانان دانشگاهی، مبارزه با رژیم پهلوی را سازماندهی كنند و از هدر رفتن انرژی جوانان جلوگیری كنند و با مدیریت و سازماندهی صحیح آنها، اقدام جمعی بهتری را شكل دهند. به اعتقاد آیتالله العظمی خامنهای «در مبارزات سیاسی در كشور، هم این مبارزات سیاسی منتهی به انقلاب و هم سایر مبارزات، عموم مردم تا حدودی ورود داشتند لكن دو مجموعه، ورود واضح و اثرگذار و بیّنی داشتند: یكی حوزههای علمیّه و علمایند-علمای شیعه- یكی هم دانشگاهها؛ این دو جریان در ادامه مبارزات و تحرّك مبارزاتی در كشور، هم امروز حضور دارند، هم در گذشته در قضیّه مشروطه، قضایای نهضت ملّی، قضایای نزدیك به زمان ما در جاهای دیگر حضور داشتند؛...دانشگاه بهطور طبیعی جایی است كه مبارزات در آن معمولاً پا میگیرد.»[8]
در این میان، علمای دینی مختلفی در راستای پیروزی انقلاب اسلامی در دانشگاهها به فعالیت پرداختند. به عنوان مثال آیتالله طالقانی به صورت سخنرانی در دانشگاه به مقابله با افكار الحادی و غربی پرداخت[9] و بسیاری از دانشجویان دانشگاه تهران و كانونهای اسلامی در دانشگاهها در پای منابر آیتالله طالقانی حضور مییافتند.
یكی دیگر از شخصیتهای روحانی تاثیرگذار در نهادهای دانشگاهی برای سازماندهی كنشهای انقلابی، شهید مفتح بود. دكتر مفتح با سفرهایی كه به نواحی مختلف جهت سخنرانی داشت، مردم مسلمان را به وظایف دینی و سیاسی آگاه میكرد. با دستگیری و تبعید امام خمینی(ره)، مبارزه متوقف نشد؛ بلكه به تأثیر از جو خفقان ایجاد شده، تاكتیك مبارزات تغییر كرد. در این رویكرد شاگردان امام ضمن مبارزه سیاسی به بسترسازی فكری و فرهنگی به منزله یك اقدام انقلابی توجه خاصی ورزیدند. آیتالله مفتح علاوه بر حضور قوی در صحنه مبارزات ضد حكومت، دارای سوابق قابل توجه فرهنگی بود. تدریس در دبیرستان دین و دانش كه راه و روش جدیدی را در پیش گرفته بود و هم گامی با مؤسسان اندیشمند آن، چون شهید بهشتی و آیتالله حائری تهرانی و نیز تشكیل كانون دانش آموزان و فرهنگیان قم، از آن جمله است.
تأسیس مجمع اسلام شناسی برای پژوهش در مسائل بنیادی اسلامی و انتشار چندین جلد كتاب از این مجموعه، تحت نظارت دكتر مفتح از فعالیتهای مهم فرهنگی- انقلابی-اسلامی نیروهای مذهبی به شمار میرود. گردانندگان این مجموعه متفكران و نویسندگانی در حوزه مطالعات اسلامی بودند كه در دو سو مشغول مبارزه قلمی بودند؛ نخست در مقابل استعمار فرهنگی غربی حاكم بر جامعه و دیگری اصلاح اندیشههای انعطافناپذیر برخی اقشار متحجر مذهبی كه خود از عوامل رویگردانی افراد بسیاری ازدین و مذهب بودند. در این مبارزه پردامنه فكری و فرهنگی، لازم بود هم آشنایی و تسلط كامل بر اسلام و معارف حقه شیعه در حوزههای علمیه حاصل شود و هم با اندیشههای جدید موجود در دانشگاهها آشنا شود. شناخت اسلام راستین و ناب از یك سو برای زدودن خرافات و پیرایههای بی پایه در میان اقشار مذهبی و از سوی دیگر برای ارایه در مجامع دانشگاهی ضرورت داشت. شخصیتهایی چون آیتالله شهید مظلوم دكتر بهشتی، آیتالله دكتر مفتح، دكتر محمد جواد باهنر، استاد مرتضی مطهری و ... از آن جمله اندیشمندان تربیت شده مكتب امام خمینی(ره) بودند كه برای تعدیل، تغییر و تصحیح نظر دانشگاهیان نسبت به اسلام و مذهب، قدم در دانشگاهها گذاشته و با تحصیل و یا تدریس و فعالیت گسترده، مروج اسلام ناب در مراكز دانشگاهی شدند. تمركز بر فعالیتهای آموزشی در دانشكده الهیات و معارف اسلامی، اقامه نماز در مسجد دانشگاه تهران، راهنمایی دانشجویان مقاطع مختلف از جمله این خط مشیها بود.[10]
آیتالله مفتح، قسمت عمده وقت و انرژی خود
را صرف دانشكده الهیات و دانشجویان میكرد. پیریزی یك نظام براساس
آرمانهای اسلامی و انسانی، تلاش مضاعفی را طلب میكرد، به ویژه آن كه،
فعالیت گروه های چپ در دانشگاه ها ضرورت توجه به نسل جوان دانشگاهی را برای
رهبران فكری و فرهنگی انقلاب اسلامی چند برابر میكرد. تلاش برای نزدیكی
قشر دانشگاهی به قشر روحانی و بالعكس، دو گروه مهم و سازنده كشور در دوره
قبل از پیروزی انقلاب، از ویژگیهای قابل مشاهده دكتر مفتح است.[11]
علاوه بر دكتر مفتح، میتوان از تاثیر شهید مطهری در دانشگاه و سازماندهی قیام و جنبش های دانشجویی یاد كرد. استاد شهید مطهری در مبارزات سیاسی دوران انقلاب بخصوص در اقشار دانشگاهی تأثیرات عمیق و بنیانی داشت. وی به مبارزات مردم و انقلابیون نظارت مستمر داشت و در حوزه كنشهای سیاسی دانشگاهیان، به مبارزات انسجام می بخشید و همچنین موجب انسجام و تقویت مبارزان می شد. علاوه بر این شهید مطهری ارتباط دهی به مبارزه را بر عهده داشت و با سخنرانیها و مقالات و حتی با كتابهای خود افكار مردم را آماده میكرد و شبكهای را ایجاد میكردند كه به هنگام نیاز بتوان از آن استفاده كرد. به علاوه شهید مطهری هدایت عرصه مبارزه را بر عهده داشت، مخصوصاً در تحصن دانشگاه تهران قبل از ورود حضرت امام(ره) به كشور وی نقش اساسی داشت.[12] در نهایت این كه شخصیتهایی نظیر شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، آیتالله طالقانی، شهید مفتح و ... در سازماندهی كنشهای سیاسی دانشگاهیان بسیار تاثیر گذار بود و با سخنرانیها، كتابها، مدیریت اعتراضات سیاسی، ایجاد بینش سیاسی، همراهی با اقشار دانشگاهی در تحصنهای سیاسی و ... نقش مهمی در هدایت دانشگاه در فرایند انقلاب اسلامی داشتند و با فعالیت آنان بود كه پیوند حوزه و دانشگاه میسر شد.
2- مدیریت روحانیون در بسیج بازاریان
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بازار سنّتی ایران به عنوان یكی از گروههای تأثیرگذار در جامعه مدنی، مطرح بود و توانست در اتحّاد با روحانیون نقش مهمّی در ساقط كردن رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی داشته باشد.[13] بازاریها با گروهها و دستجات اسلامی نظیر «فدائیان اسلام» و «هیأتهای مؤتلفه» در بحبوحه انقلاب یا رابطه نزدیك داشته یا خود از بنیانگذاران آن حركتها بودهاند.[14]
در آستانه پیروزی انقلاب، بازاریها به تبعیت از روحانیت و فرامین امام خمینی(ره) آماده بودند كه برخی تاكتیكهای اعتراضی را علیه رژیم پهلوی به كار گیرند؛ از جمله تعطیل كردن مغازهها، تحصن در مساجد و ساختمانهای عمومی، پشتیبانی مالی از جنبش و شركت در گردهماییهای تودهای و تظاهرات خیابانی.
بازاریان در موقعیتی بودند كه میتوانستند در بسیج انقلابی اثر عمدهای داشته باشند. در مراحل اولیه انقلاب از دی 1356 تا تیر 1357 مشاركت بازاریان به طور عمده به حضور در راهپیماییها و گردهماییهایی در یادبود شهدای شورشهای شهرهای قم، تبریز و یزد محدود میشد. بستن مغازههای بازار موثرترین تاكتیك مقاومت بود، روشی كه بلافاصله در اقتصاد شهر تاثیر میگذاشت و میتوانست به ایجاد یك حالت بحرانی در بسیاری از شهرها منجر شود.
یكی از چهرههای پرنفوذ روحانیت در میان بازاریان، حضرت امام خمینی(ره) بودند كه با دستور و فرامین انقلابی به بازاریان، آنها به كمك به مردم انقلابی میشتافتند و همانگونه كه در اسناد ساواك منتشر شده است، نقش بازاریان در همراهی با نهضت امام خمینی(ره) از جمله در چاپ اعلامیه، كتب ممنوعه، چاپ رساله حضرت امام(ره)، كمك به علمایی كه زندان بودند، كمك به نیروهای انقلابی كه علیه رژیم مبارزه میكردند و خانوادههای آنان كه دچار مشكلات بودند، تاسیس صندوقهای قرضالحسنه و ... را شاهد هستیم.[15]
در خصوص مدیریت تحصنهای سیاسی بازاریان، شهید بهشتی نقش مهمی داشت و انتصاب افراد خاص را به صورت شخصی انجام میداد. اسدالله عسگراولادی در این خصوص میگوید: «ما یك كمیته اعتصابات داشتیم كه به 3 گروه تقسیم میشد. قسمت فرهنگی كه توسط آقای لولاچیان اداره میشد، قسمت اصناف كه توسط سعید امانی و حاجحبیبالله عسگر اولادی و قسمت بازرگانی كه توسط 8 نفر اداره میشد؛ حاجآقا ترخانی ، ابوالفضل كرد احمدی، مصطفی عالی نسب، علی اكبر پورشهامی، محمدعلی نوید، علاالدین میرمحمد صادقی، علینقی خاموشی و اسداله عسگر اولادی كه در واقع 8 نفری بودند كه حضرت امام اتاف بازرگانی را به آنها سپردند كه بعداز دو ماه آیتالله بهشتی محمود میرفندرسكی را به این جمع اضافه كردند. من و كرد احمدی مسئول تنظیم اعتصابات گمرك و بانك مركزی بودیم و یادم میآید كه وارد دفتر رئیس گمرك شدم و گفتم من نماینده امام هستم و از امروز هرچه من بگویم اتفاق میافتد.»[16]
در عین حال، محمدجواد باهنر با همراهی با بازاریان به اقداماتی نظیر كار رسیدگی به خانواده های زندانیان، مجروحان جریانات سیاسی و همچنین برآوردن و جمع آوری نیازهای مالی اقدام می كرد.[17] علاوه بر این، وعاظ و امام جماعت در بازار سعی می كردند تا نقش سیاسی بازاریان را به آنها آموزش دهند و فرایند مالی بازار را به سوی حمایت از نیروهای انقلابی سوق می دادند.
اما یكی دیگر از مهمترین چهرههایی كه باعث بسیج بازاریان درانقلاب شد حجتالاسلام محمدتقی فلسفی بود. محل سخنرانیهای وی در مسجد شیخ عبدالحسین واقع در قلب بازار پاچنار تهران بود. یكی از مهمترین سخنرانیهای حجتالاسلام فلسفی در شب عاشورای 42 در همین مسجد انجام شد. وی در همین دوران در میان بازاریان به انتقاد از دولت پرداخت و طی ده ماده، اسدالله علم را استیضاح كرد. اینگونه روشنگریها یكی از دلایل اصل ورود بازاریان به صحنه قیام 15 خرداد بود.[18]
3- راهبری روند مبارزاتی در مدارس توسط روحانیون
دانش آموزان انقلابی در روزهای مبارزه با رژیم پهلوی با نقش آفرینیها و كنشهایی مفید نظیر سیزده آبان، شركت در راهپیماییها، تعطیلی مدارس، پخش اعلامیه، دیوارنویسی و... نقش موثری از خود به جای گذاشته و مورد تائید امام خمینی(ره) قرار داشتند. یكی از شخصیت های تاثیرگذار بر روند انقلابی مدارس و سامان دهی معلمان و دانش آموزان، شهید محمدجواد باهنر بود.
كتابهای دینی تألیف شهید باهنر نقش چشمگیری در آگاه سازی جوانان و نوجوانان قبل از انقلاب ایفا كرد. شهید باهنر با سخنرانیهای خود در مدارس و مجالس روضه، هیئتها و حسینیهها ضمن ابلاغ اندیشههای امام خمینی (ره) و برنامههای نهضت، مقدمات آمادگی اعتقادی دانش آموزان و مردم مسلمان ایران را برای مبارزه با رژیم پهلوی فراهم نمود.[19] باهنر اعتقاد داشت كه «برای ما روشن است كه راه اسلام و راه حق و راه عدالت در راه امام متبلور است. به همین دلیل باید بهترین چهره های انقلابی و مسلمان و متعهد، مسئولیت واحدهای آموزشی را به عهده بگیرند و آنها كه صالح تر و مبارزتر و با ایمان ترند مسئولیت های اساسی را عهده دار باشند. در زمینه گزینش معلمان، به علت حساسیت موضوع، نهایت دقت باید به كار گرفته شود.»[20]
در همین راستا، مدیریت خاص باهنر در مدارس مختلف و ساماندهی دانش آموزان تاثیر زیادی بر انقلاب اسلامی گذاشت و اصول مبارزاتی صحیح در انقلابیون و رواج گفتمان انقلابی و خط مشی امام خمینی(ره) نتیجه عملكرد باهنر در مدارس و نهادهای آموزشی بود.
4- شكلدهی به اعتراضات و فعالیتهای سیاسی كارگران
كارگران یكی از طبقات اجتماعی مهم حاضر در انقلاب اسلامی ایران بودند كه در فرایند انقلاب اسلامی، زحمات زیادی كشیدند و در صفوف انقلابیون حضور فعالی داشتند. با توجه به وضعیت اجتماعی و سیاسی و اقتصادی قبل از انقلاب اسلامی، كارگران از جمعیت نسبتاً قابل توجهی برخوردار بوده اند و تاثیر زیادی بر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران معاصر داشته اند. در انقلاب اسلامی ایران كارگران با اعتقاد و ایمانی كه داشتند و با پیروی از هدایت ها و راهنماییهای امام خمینی(ره) همپای دیگر اقشار جامعه از طریق سازوكارهای مخصوصی مانند راهپیمایی، اعتصاب و غیره در همراهی با انقلابیون بسیار موثر واقع شده اند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «كارگرها در به ثمر رسیدن مبارزات ملت ایران، یك نقش مهمی ایفاء كردند. اگر جامعهی كارگری عمدتاً در نفت و در برخی از جاهای حساس و مهم دیگر وارد میدان نمی شدند، مشكلاتی بر سر راه پیروزی انقلاب باقی می ماند.»[21]
روند فعالیت كارگران در فرایند انقلاب اسلامی عمدتاً خود را به صورت فعالیت های اعتراض آمیز و اعتصابات كارگری نشان می دهد كه به تدریج رنگ سیاسی به خود گرفتند و حمایت خود را از قیام امام خمینی(ره) اعلام می داشتند و در این روند، روحانیون بر كنش های سیاسی كارگران تاثیرگذار بودند و به اعتصابات، تحصن ها و موضع گیری های آنان تاثیر می گذاشتند.[22]
در این میان، هاشمی رفسنجانی در مدیریت اعتصابهای قبل از انقلاب نقش مهمی داشت. ناصر باهنر در این خصوص میگوید: «زمان انقلاب كارگران شركت نفت اعتصاب كرده بودند. حضرت امام از آقای هاشمی خواسته بود كه اعتصابهای كشور را مدیریت كند. آقای هاشمی به این وضعیتها رسیدگی میكرد. مثلا در بانك مركزی اعتصابی شده بود. خبر رسید كه اگر چنین باشد سرمایههای كشور دچار مشكل میشود، بنابراین این وضعیت از آقای هاشمی مدیریت شد تا هزینهها به طاغوت تحمیل شود و نتیجه مثبت برای ملت باشد.»[23]
آیت الله طالقانی نیز برای كارگران سخنرانیهای زیادی كرد و آنها را از دامن جریانات ماركسیستی رهایی بخشید و با خطابه های انقلابی، روند مبارزاتی كارگران را به سمت آرمان های امام خمینی(ره) سوق داد. در عین حال، شهید مطهری در خطابه های پرشور خویش، سعی میكرد كارگران را با رسالت حقیقی آنها آشنا سازد و آنها را از اسارت تفكرات غربی و شرقی رهایی بخشد و با اهمیت قائل شدن برای كارگران، بینش و بصیرت سیاسی آنها را افزایش می دادند تا در شرایط انقلابی با مشكل مواجه نشوند و در وادی انحراف فرو نروند.
5- هدایت و ارشاد نیروهای نظامی
در انقلابهای مختلف كه در كشورهای گوناگون رخ داده است وضعیت نیروهای مسلح و جهتگیری آنها له یا علیه نیروهای انقلابی و نظام حاكم نقش تعیین كننده ای را در سرنوشت آن انقلاب ها بازی كرده است. دلیل اهمیت نقش ارتش در این مساله خلاصه می شود كه نظام حاكم شاید بتواند با استفاده از زور از وقوع انقلاب جلوگیری كند یا حداقل آنرا به تعویق اندازد. و یا برعكس انقلابیون بتوانند با جذب ارتش و یا خنثی و بی طرف كردن آن مهم ترین پشتوانه نظام حاكم را از بین برده و باعث فروپاشی هر چه سریعتر نظام مستقر بشوند كه در انقلاب اسلامی ایران نیز این مساله صدق می كند.
نیروهای حاضر در صحنه حوادث انقلاب از شاه، بختیار و آمریكا و دولت های خارجی گرفته تا نیروهای انقلابی و مردم تمام توجه خود را معطوف به ارتش كرده بودند. همه منتظر بودند تا ببینند كه ارتش چه موضعی را خواهد گرفت و ارتش در مركز گفتگوها و برنامه ریزی های دو طرف قرار داشت ولی یك سوال بسیار كلیدی درباره انقلاب اسلامی ایران مطرح می شود و آن این است كه با توجه به ماهیت رژیم پهلوی و این واقعیت كه قدرتمندترین و مجهزترین و آموزش دیده ترین ارتش های خاورمیانه را در اختیار داشت، چگونه مردم انقلابی به رهبری امام خمینی (ره) توانستند نیروهای مسلح شاهنشاهی را از لحاظ سیاسی، اجتماعی و نظامی خنثی كنند؟
ارتش ایران باید توانایی رفع هر گونه تهدیدی را در خود می دید. نامتحمل ترین سناریوها این بود كه نیروهای نظامی ایران در آخرین لحظات در نجات تاج و تخت سلطنتی با شكست مواجه شوند و حتی در فعالیت های ضد شاهی دخالت كنند. شگفت انگیز است كه انقلاب اسلامی به خاطر همراهی نظامیان با مردم انقلابی به ثمر رسید. گروه های انقلابی به رهبری امام خمینی نه تنها در برابر یكی از اصلی ترین حامیان شاه یعنی ارتش شاهنشاهی، انقلاب اسلامی ایران را طرح ریزی و اجرا كردند، حتی قادر شدند ارتش را هم در فعالیت های انقلابی دخالت بدهند.[24]
با این اوصاف، به همان اندازه كه سران و فرماندهان عالیرتبه در برابر شاه و حامیان او احساس وابستگی میكردند، توده نظامی و پرسنل مردمی ارتش نسبت به مردم و رهبری و مذهب احساس پیوستگی و همبستگی داشته و خود را به آنان نزدیك میدیدند. شاید سربازان و بدنه ارتش در وضعیت عادی وفادار به رژیم باشند ولی در شرایط انقلابی چون اغلب خاستگاه مشتركی با مردم انقلابی دارند نمیتوانند به رژیم وفادار بمانند. گرچه سربازان وظیفه روز خود را با صفبندی نظامی و قرائت یك قسم همگانی برای حمایت از خدا، شاه و میهن آغاز میكردند، اما دولت نمیتوانست برای وفادارنگهداشتن آنها به شاه كاری انجام دهد.[25] همسنخی ارزشی میان مردم و سربازان ارتش در ماه محرم متجلی شد؛ زیرا صدها سرباز در قم و مشهد فرار كردند و دیگر سربازان نیز تهدید میكردند كه از دستورهای رهبران مذهبی پیروی خواهند كرد نه از فرمانهای افسران. به نظر حضرت آیتالله خامنهای، در حالیكه شاه به ردههای بالای ارتش چشم امید دوخته بود، انقلابیون بدنه ارتش را كه جزو آحاد مردم بودند به سمت خویش جلب كردند: «هنر یك انقلاب همین است كه میتواند عناصر نیروهای مسلح دشمن را هم متوجه به خود كند و به حقانیت خود معتقد كند و جزیی از خود كند و كرد و همین موجب شد كه پیروزی آسان شد و زود. بدون این هم شاید پیروزی به دست میآمد اما با زحمات زیاد و شاید با یك فاصله طولانیتر.»[26]
استراتژی امام خمینی(ره) و انقلابیون در پیوستن نیروهای مسلح به انقلاب، تأثیر چشمگیری داشت. از جمله تاكتیكهای روحانیون و مردم در این زمینه، پخش گل و شیرینی در بین سربازان و نظامیان و گذاشتن گل بر لولههای تفنگ آنان بود. دادن شعارهای احساسی و حماسی و نوشتن شعار بر روی پلاكاردها و پخش اعلامیه و نوار كه بهطور محرمانه و توسط افسران و درجهداران جوان و سربازان پخش میشد، راهپیماییهای باشكوه و... از دیگر راهكارهای انقلابیون بود. هدف مردم از این اعمال، تحبیب قلوب نظامیان و تحریك احساسات ملی و مذهبی آنان بوده و واكنش سربازان و نظامیان به این اعمال غالباً مثبت بود.[27] به اعتقاد عباس قره باغی، «فتاوا و توصیههای علما و روحانیت نیز در گرایش ارتش به انقلاب تأثیر زیادی داشت. اكثر پدر و مادرهای نظامیان تحت تأثیر شعار «سكوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» قرار گرفته و در تلاش بودند تا فرزندان سرباز خود را از راههای گوناگون به اطاعت از مراجع تقلید وادارند.»[28]
در این راستا، استراتژی گل و شیرینی، شعارهای احساسی و حماسی، روحیه شهادت طلبی، تاثیر مراجع و روحانیون بر نظامیان، پیامهای امام به ارتش و... از مولفه هایی بود كه میان روحانیت و ارتش ارتباط وثیقی برقرار كرد.[29]
امیر سرتیپ سید حسین محمدی ودود در خصوص شخصیت های نظامی و روحانیونی كه بین مردم و نظامیان ارتباط برقرار می كردند و شخصیت های روحانی تاثیرگذار چنین اذعان می دارد؛ «امام خمینی (ره) از همان روزهای نخست نهضت به دنبال ایجاد تحول در ارتش بود و برنامه تشكیل ارتش اسلام از همان زمان ایجاد شد. اما برای رسیدن به این هدف نیاز بود تا روی ارتش كار شود تا ارتش نیز منطبق بر ذهنیات امام و احكام اسلام خودش را تطبیق دهد. اینگونه نبود كه امام به ارتش بی توجه باشد. در ارتش نیز بودند كسانی كه گوش به فرمان امام (ره) بودند. در نیروی زمینی ارتش اعلامیه های امام تكثیر و پخش می شد. حتی در برخی از موراد خبر می رسید كه اعلامیه های امان در ستاد مشترك تكثیر می شود و پخش می شود. برخی از افراد از درون ارتش و برخی از چهره های شاخص نظیر آیت الله خامنه آی، شهید آیت، آیت الله مكارم شیرازی و آیت الله جوادی آملی، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری و دیگران از بیرون بر روی ارتش، كار اسلامی و انقلابی می كردند.»[30]
تیمسار رامتین درباره تاثیر روحانیون در فرار سربازان از پادگانها و در نهایت پیوستن ارتشیها به سیل انقلاب میگوید: «روحانیون بزرگ در شهرهای بزرگ با افراد نظامی در ارتباط بودند و در فراری دادن آنها و ترك كردن پادگانها از سوی نظامیها نقش داشتند. در همه حال این ارتباط برقرار بود. اگر ما میبینیم كه پادگانها با كمترین مقاومت به دست نیروهای انقلاب افتاد صرفا به خاطر وجود این ارتباط بود؛ ارتباط بین نظامیها و روحانیونی كه در شهرهای بزرگ بودند. همچنین در شهرهای دیگر كه من وارد جزئیات آن نمیشوم این ارتباط در همه جای ایران وجود داشت... من یدم میآید همان شبی كه رفتیم منزل آیتالله طالقانی آنجا تعدادی از ارتشیها را دیدم كه هركدام كلاهی بر سرشان كشیده بودند تا شناخته نشوند و ما تعدادی از آنان را یا اسما میشناختیم یا از روی قیافه. این نتیجه همین ارتباطی بود كه به وجود آمده بود...»[31]
روحانیون با بینش و بصیرت انقلابی خویش همواره از طریق ساماندهی و مدیریت نیروهای اجتماعی و سیاسی سعی داشتند تا مردم را در روند مبارزات انقلابی بسیج كنند و از طریق سخنرانیها در منابر و اجتماعات مردمی٬ تولید مكتوبات و اعلامیههای سیاسی و مذهبی، توزیع پیامهای انقلابی مردم در جامعه و ... سعی در بسیج تودهها داشتند و با همراهی با نیروهای مختلف مردمی در دانشگاه، مدارس، بازار، نیروهای نظامی و ...، جریان انقلابی را به سمت و سوی پیروزی سوق میدادند؛ به عبارت دیگر میتوان روحانیون را "نخ تسبیح" مبارزات انقلاب دانست.
پی نوشت ها:
1- احمد نقیب زاده، نقش روحانیت شیعه در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی،1382.
2- Soosan Ciavashy, Liberal Nationalism in Iran, America, Westview, 1990
3- فرد هالیدی، دیكتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران، ترجمه فضلالله نیكآیین، تهران، امیركبیر، 1358، ص228 و محمد رحیم عیوضی، «روحانیت شیعه و تحولات سیاسی-اجتماعی»، ماهنامه زمانه، شماره57، 1386.
4- حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، تهران، نشر توسن،1359، ص74.
5- مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، جهاد سازندگی و چاپ سپهر،1357، صص187-184.
6- آیت قنبری، «نقش خواص و عوام در انقلاب اسلامی ایران»، فصلنامه حصون، شماره 2، زمستان1383.
7- مهدی رهبری، درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی ایران؛ مازندران، انتشارات انقلاب اسلامی،1384، ص91.
8- سید علی خامنه ای، حدیث ولایت (مجموعه سخنرانی های رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، موسسه انقلاب اسلامی،1395.
9- حمید شوكت، كنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، تهران، انتشارات عطایی، 1378، ص 58.
10- رحیم نیكبخت، زندگی و مبارزات آیتالله شهید دكتر مفتح، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی،1384.
11- پیشین و نك: غلامرضا گلی زواره، زندگی نامه شهید آیت الله دكتر محمد مفتح، قم، انتشارات دفتر عقل،1388.
12- رضا كمال جو، «نقش شهید مطهری در پیروزی انقلاب اسلامی»، رسالت، هفدهم تیرماه،1385، ص6 و محمد یزدی، خاطرات آیت الله محمد یزدی، تهران، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی،1380، ص207.
13- علی محمد حاضری و مهدی حسین زاده فرمی، «نقش سیاسی بازار: تحلیل تحوّلات دهه اول جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه دانش سیاسی، دوره هفتم، شماره 13، پاییز 1390، ص65.
14- صادق زیباكلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارات روزنه،۱۳۷۲، ص۹۸.
15- قاسم تبریزی، «نقش برجسته بازار در پیروزی انقلاب اسلامی»، ص1.
16- اسدالله عسگراولادی، نقش بازاریها در پیروزی انقلابریال پایگاه خبری تحلیلی صراط، 1392.
17- اسدالله بادامچیان و علی بنایی، هیأت های مؤتلفه ی اسلامی، تهران، انتشارات اوج،1362، ص213.
18- علی دوانی، خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چ چهارم،1382، صص 284-280.
19- مركز بررسی اسناد تاریخی، شهید راه دانش و فرهنگ دكتر محمدجواد باهنر، تهران، وزارت اطلاعات، 1379، صص13ـ25.
20- محمد جواد باهنر، فروغ اندیشه، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید،1361، جلد 1، صص 139-138.
21- سید علی خامنه ای، حدیث ولایت (مجموعه سخنرانی های رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، موسسه انقلاب اسلامی،1395.
22- مهدی رهبری، درآمدی بر جامعه شناسی سیاسی انقلاب اسلامی ایران؛ مازندران، انتشارات انقلاب اسلامی،1384، صص252-248.
23- ناصر باهنر، «روایتی از مدیریت محترمانه مجلس توسط هاشمی رفسنجانی»، خبر آنلاین، دی1359، ص1.
24- حسن صامع، ارتش پهلوی و انقلاب اسلامی، تبریز، انتشارات مولی علی،1391، صص8-7.
25- نك: سعیده لطفیان، ارتش و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۸۰.
26- جواد صباغ جدید، « چرا ارتش نتوانست؟»، ماهنامه زمانه، سال سوم، شماره29، بهمن1383.
27- ملیحه خوش بین، «چرا ارتش همراه انقلاب نشد؟»، پایگاه اطلاع رسانی ارتش جمهوری اسلامی ایران،1395، ص1.
28- نك: عباس قرهباغی، اعترافات ژنرال؛ خاطرات ارتشبد عباس قرهباغی، تهران، نشر نی، 1365، ص99.
29- حشمت الله عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران مركز اسناد انقلاب اسلامی،1386، صص111-103.
30- سید حسین محمدی ودود، «هنر امام جدا كردن بدنه ارتش از سران ارتش بود»، پرتال نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران،1395، ص1.
31- حشمتالله عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، 1386، ص 129.