واکنش اقشار مختلف به بازداشت امام خمینی در نیمه خرداد 42
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ عصر عاشورای سال 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342 شمسی) امام خمینی در نطق تاریخی خود در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبندهای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشتند، متعاقب این سخنان کوبنده، مأموران رژیم پهلوی در سحرگاه 15 خرداد 1342، به خانه حضرت امام خمینی در قم حمله، ایشان را دستگیر و به زندانی در تهران منتقل کردند. انتشار خبر دستگیری امام خمینی واکنش تمام اقشار مختلف مردمی در سرتاسر کشور را به دنبال، واکنشی که توسط رژیم شاه به خون کشیده شد.
این نوشتار بر آن است تا با
مروری کوتاه، واکنش اقشار مختلف مردم به بازداشت امام خمینی را بررسی کند.
واکنش عامه مردم
در قم با انتشار خبر دستگيری حضرت امام در همان نيمههای شب مردم دستهدسته به طرف بيت امام حركت كردند. صبح زود حاجآقا مصطفی پيشاپيش جمعيت به حرم حضرت معصومه میروند. هر لحظه بر تراكم اجتماعكنندگان در صحن بزرگ افزوده میشد. در اين لحظات بود كه شعار «يا مرگ يا خمينی» فضای قم را به لرزه انداخت. مردم قم، زن و مرد، چون سيل به طرف حرم، مدرسه فيضيه، ميدان آستانه و مسجداعظم سرازير شدند. مسئلهای كه بيش از هرموضوع ديگری جلوهگری میكرد و در قم كمتر سابقه داشت، حضور زنان خشمگين در اين تظاهرات دينی بود. به روايت ساواك قم در ساعت 9 صبح «تعداد زيادی زنان در مسجد اعظم به نفع ]امام[خمينی اجتماع نمودهاند».[1]
در
پی انتشار سراسری خبر بازداشت امام، مردم در تمام کشور به صحنه آمدند. بنابر گزارش
نيروهای امنيتی به ساواك: «در سطح تهران تظاهرات عظيمی است و مردم در
دستجات كوچك و بزرگ از جنوب شهر به سمت شمال شهر حركت میكنند...]آنان[
حداقل در 7 دستهی اصلی هستند كه هر دسته بين 5 الی 7 هزار نفر تخمين
زده میشود و به علاوه دستجات كوچك حدود 500 نفری در سطح وسيع در گوشه و
كنار شهر پراكندهاند».
تظاهرات
گسترده مردمی در شیراز و حضور علمای این شهر در کنار مردم، باعث اعلام حکومت نظامی
در این شهر شد. در تبریز با رسيدن خبر دستگيری حضرت امام مردم فضای این شهر يكپارچه
پر از خشم و اعتراض شد. عدهای از مردم با پوشيدن كفن دست به تظاهرات
زدند. عدهای نيز با تجمع در مقابل منزل آيتاللّه قاضي با سر دادن شعارهای
انقلابی نسبت به دستگيری حضرت امام اعتراض کردند. در بقیه شهرهای کشور نیز وضع
بر همین منوال بود و مردم در اعتراض به دستگیری امام خمینی به خیابانها ریختند.
واکنش کشاورزان
محمدرضا
پهلوی که با تمام دستگاه تبليغاتیاش در تلاش بود تا خود را منجی كشاورزان از
دست ستم اربابان و علما را حامی مالكان معرفی كند؛ در خرداد 42 با خون کشانیدن
اعتراض کشاورزان چهره واقعی خود را نشان داد.
کشاورزان
ورامین در همان اول صبح كه خبر دستگيری حضرت امام را شنيدند، بلافاصله به
خانه رفتند و كفن پوشيده در مركز شهر تجمع كردند تا به قيام مردم تهران
بپيوندند. به گزارش ساواك «عدهای كفنپوشيده با بيرق سياه از ورامين و امامزاده
جعفر به طرف جادهی تهران حركت كردند و از جلوی ژاندارمری ورامين هم گذشتهاند.
شعار آنها يا مرگ يا خمينی میباشد». با رسيدن اين گزارش رئيس ساواك نوشت: «دستور
داده شود كه ژاندارمری آنها را برگرداند». [2] ژاندارمری با رساندن خود به كفنپوشان، آنها را به رگبار مسلسل بست. طبق
گزارش ساواك سمنان در اين درگيری «تعداد زيادی از آنها به قتل رسيدهاند». [3] جالب اين كه كشاورزان با همهي صدماتی كه در اين درگيری متحمل شدند از پای
ننشستند و پس از اين درگيری «در ساعت 11 عدهای از مردم ورامين دست به
تظاهرات در شهرستان مذكور زدهاند».[4]
واکنش دانشجویان
دانشجویان
از دیگر اقشاری بودند که علیه این جنایت رژیم دست به تظاهرات زدند. به عنوان نمونه
دانشجویان دانشگاه تهران به محض مطلع شدن، كلاسها را تعطيل و در محوطه دانشگاه
تظاهرات را آغاز كردند. دانشجويان پلاكاردهايی را در دانشگاه نصب كردند كه با
خون روی آنها نوشته شده بود: «ديكتاتور خون میريزد» و «مرگ بر اين ديكتاتور
خونآشام».[5]
جمعيت
تظاهركننده كه از دستگيری رهبرشان سخت به خروش آمده بودند برای تصرف
ايستگاه راديو به طرف ميدان ارك حركت كردند؛ اما با آتش بیامان نيروهای رژيم
صدها نفر از آنان به شهادت رسیدند. دانشجويان دانشگاه تهران نيز از در جنوبی
دانشگاه خارج شدند و با طی كردن خيابان و ميدان 24 اسفند (انقلاب) برای پيوستن
به مردم به طرف جنوب حركت كردند؛ اما ستاد ژاندارمری با درگيری شديدی از
ادامه حركت آنها ممانعت به عمل آورد.
بيشترين
عكسالعمل در شانزدهم خرداد توسط دانشگاهيان ابراز شد. حدود ساعت 8:30 صبح
عدهای از دانشجويان در مقابل دانشكدهی پزشكی دانشگاه تهران تجمع كردند و با
سخنرانیهای متعدد، تظاهراتی را عليه رژيم آغاز كردند. اين تظاهرات هر لحظه
گسترش میيافت. چند لحظه بعد صدها دانشجو نيز در دانشكدهی علوم تجمع كردند و
به سمت در جنوبی حركت كردند. سپس از دانشگاه خارج و برای جلوگيری از درگيری
با پليس مجدداً به داخل دانشگاه بازگشتند، و در مقابل دانشكده علوم تجمع
كردند.
نزديك
ساعت 9 دانشجويان، دانشكدههای حقوق، فنی و پزشكی را تعطيل و شروع به شعار
دادن كردند. شعار آنها «تا مرگ شاه خائن نهضت ادامه دارد» بود. ساعت 11 دهها
تن از دانشجويان دانشكدهی كشاورزی در محوطهی دانشكده به حركت درآمدند و
عليه شاه شعار میدادند.[6]
واکنش مراجع و علما
با انتشار خبر دستگیری حضرت امام مراجع و
علمای قم در منزل آیتاللّه سیداحمد زنجانی تجمع كردند تا موضعی واحد اتخاذ
نمایند. همگی به صحن آمدند و با مردم همدردی كردند. آیتاللّه گلپایگانی در
اعلامیهای ضمن محکوم کردن این اقدام رژیم در پاسخ به ادعای پاكروان كه علما
را طرفدار دولت معرفی كرد و اعلام نمود: دولت «علاوه برآنكه به فتوای مراجع
مسلمين توجه نكرده، علمای اعلام را به موافقت با مطالبی كه مكرر مخالفت آن
را با احكام شرع مقدس اعلام داشتهاند، متهم نموده» [7] آیتاللّه نجفی طی اطلاعیهای اعلام كرد: « مادامی كه ایشان [امام خمینی] را
صحیح و سالم به دست ما ندهند، دست از اقدام برنمیداریم و تا آخرین قطرهی
خون خود از حریم اسلام و قرآن دفاع خواهم كرد».[8]
آیتاللّه
حكیم از نجف طی تلگرافی به آیتاللّه آشتیانی از وی خواست تا «تنفر و
استنكار شدید ما را به مسئولین امور از این روش و رفتار با عموم مؤمنین و ]به[ خصوص طبقهی روحانیون ابلاغ» نماید. آیتاللّه
سیدعبداللّه شیرازی با صدور اعلامیهی شدیداللحنی، انحراف حكومت ایران به
صهیونیسم و پیروی از خواستههای بهائیان را محكوم كرد و خواستار آزادی
حامیان دین از زندانهای استعمارگران شد. آیتاللّه خویی هرگونه
همكاری با «دولت فعلی ایران» را حرام اعلام كرد و آن را «دولت خائن»
نامید. آیتاللّه شاهرودی با ارسال نامهای به شاه از «حوادث
اخیر و دستگیری علمای اعلام» اعلام انزجار نمود و «رهایی و اطلاق آیتاللّه
خمینی» را خواستار شد.
از
تهران آیتاللّه خوانساری در اطلاعیهای «توقیف حضرت آیتاللّه خمینی» و
علمای دیگر را موجب تأسف دانست و در پاسخ به ادعای پاكروان مبنی بر موافقت
علما با اصلاحات شاهانه، آن را «نهایت گستاخی» اعلام كرد. آیتاللّه
بهبهانی نیز در تهران طی اطلاعیهای «تعدی به ساحت علمای اعلام مخصوصاً
حضرت آیتاللّه خمینی» و سایر علما و «كشتار بیرحمانه یك مشت مردم مسلمان
بیدفاع» را «لكه ننگین سیاهی» تعبیر کرد. آیتاللّه شیخ احمد آشتیانی و
حاج شیخ محمدتقی آملی نیز با صدور اطلاعیهی مشترك در ضمن محكوم كردن
دستگیری حضرت امام به بافتههای پاكروان نیز پاسخ دادند. [9] علمای اردبيل نيز به عنوان اعتراض به دستگيری امامخمينی و تلاش برای آزادی
وی در نوزدهم خرداد در تلگرافخانهی اردبيل متحصن شدند. علاوه بر این چندی بعد علما در اعتراض به
بازداشت امام به تهران مهاجرت کردند.
واکنش طلاب و روحانیون
بازداشت
امامخمينی در تمام شهرهای ايران همراه با واكنشهايی بوده است كه شدت اين
واكنشها بستگی به روحانيون آن شهر و پيشگيری ساواك و مأمورين امنيتی داشت. آذربايجانیها كه در مذهب متعصب بودند، خواب را از چشمان عمال رژيم ربوده بودند.
طبق گزارش ساواك در 27 خرداد «هنوز اشخاص با ديانت كه خيلی متعصب هستند در
شهرهای مراغه، آذرشهر، بناب، مياندوآب، خلخال، هشترود، اردبيل، خوی مرتباً
طلاب را به تهران میفرستند و از اوضاع و احوال و شخص خمينی جويا میشوند. در
اين شهرستانها افكار عمومی گوش به زنگ و منتظر انقلاب آينده هستند. به طور
كلی منطقهی آذربايجان خود را برای يك فداكاری در راه عمال دينی آماده میسازند».[10]
همچنین
در مشهد 200 نفر طلبه كه قصد تحصن در تلگرافخانه را داشتند با ارسال تلگرافی خواستار
آزادی امامخمينی و علمای دستگيرشده، شدند. رژيم برای سركوب ناآرامیها بسياری
از روحانيون مبارز و وعاظ را يا دستگير كرد يا تحت تعقيب قرار داد.
واکشن بازاریان
بازاریان
از دیگر اقشار مهمی بودند که در واکنش به دستگیری امام به مبارزه علیه رژیم
پرداختند. در تهران بازاريان كه نزديك ساعت هفت صبح به بازار میآمدند و
كركرههای مغازهها را بالا میبردند با شنيدن خبر دستگيری امامخمينی مجدداً
كركرهها را پايين كشيدند و به سوی مسجد شاه (امامخمينی) و مغازههای صاحب
نفوذان بازارحركت كردند.
بازاريان
به سردمداری طیب حاجرضایی با شعار «يا مرگ يا خمينی» حركت اعتراضآميز خود را
از بازار شروع كردند و در همان بازار با كلانتری 8 درگير شدند و سپس به خيابانهای مولوی، سيروس
و خيابان بوذرجمهری آمدند و با نيروهای انتظامي درگير شدند. مردان ميدان
بارفروشان نيز پس از خروج از ميدان و تصرف كلانتری 6 به ميدان شاه (قيام)
رسيدند و از آنجا به خيابان بوذرجمهری رفتند و به بازاريان پيوستند. علاوه بر
تهران، بازار در شهرهای دیگر نیز به تعطیلی کشیده شد.
واکنش هیئتهای مذهبی
روز
15 خرداد مطابق با 12 محرم بود و رسم بر اين بود كه بسياری از هيئتها صبحها
مراسم عزاداری داشتند. خبر بازداشت امام بلافاصله در هيئتها پخش شد و هیئات
سراسيمه جلسات را تعطيل كردند و به طرف مركز جنبش روی آوردند. هیئاتی نيز مشغول
عزاداری بودند كه اين خبر به آنها رسيد. به روایت حبيبالله شفيق: «در جلسه
انصارالحسين بوديم. در آنجا خبر رسيد كه حضرت امام را گرفتند. خبر تأييد شد.
بلافاصله به اعضای هيئت اطلاع داديم. جلسه تعطيل شد و همه به خيابان
ريختند».
اقشار مختلف در سراسر ایران در واکنش به خبر بازداشت امام خمینی سراسیمه و بدون سازماندهی به خیابانها آمدند. هر کس در حد توان خود به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت و در صف دفاع از مرجعیت قرار گرفت. این اقشار از همان روز 15 خرداد تا پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 میداندار مبارزه با رژیم کهنسال شاهنشاهی بودند.
پینوشتها:
1- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده شماره 115، ص 32
2- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسامي، پرونده شماره 117، ص 84
3- همان، پروندهي شماره 114، ص 16
4- همان، پروندهي شماره 118، ص 5
5- همان، پروندهي 15 خرداد، گزارش مورخ 15/3/42 از ساواك تهران به ادارهي
يكم
6- آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پروندهي شماره 292، صص13ـ16
7- اسناد انقلاب اسلامی، ج1، ص 122
8- همان، ص 119
9- همان، ص 79
10- همان، ص 281