اقدامات شهید بهشتی در مواجهه‌ با تهدیدات علیه جمهوری اسلامی

در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و بحران‌های ایجاد شده توسط شخصیت‌ها، جریان‌ها، احزاب و گروه‌های مخالف و تهدیدات مطرح شده علیه جمهوری اسلامی، شهید بهشتی به عنوان یکی از چهره‌های پیرو خط امام به مقابله با این تهدیدات پرداخت و سعی کرد با تبیین درست اندیشه انقلابی‌گری، آرامش را به جامعه بازگرداند. وی در مقابل خط امریکا دوستی لیبرال‌ها به تبیین اندیشه‌های ناب اسلامی و انقلابی پرداخت و با آگاهی‌بخشی به جامعه اقدامات گروه‌های التقاطی و تجزیه‌طلب را محکوم کرد. از سوی دیگر وی با مقابله با بحران‌ آفرینی‌های بنی‌صدر و حامیان آن‌ها توانست نقش بسزایی در مواجهه با تهدیدات مطرح شده ایفا کند.
چهارشنبه ۰۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۷

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- سیدمحمدجواد قربی؛ در زمان فعالیت شهید بهشتی در فرایند استقرار و تثبیت انقلاب اسلامی، بحران‌ها و تهدیداتی پیش روی نظام قرار داشت که ایشان ضمن تلاش فراوان، با بهره‌گیری از ظرفیت‌های اندیشه‌ورزی و نهادسازی به رفع و مدیریت بحران‌ها و تهدیدات پرداختند. نوشتار حاضر تلاش دارد نحوه مقابله و مواجهه شهید بهشتی با این بحران‌ها را بررسی کند.


1- نحوه مواجهه با جریان سازش با قدرت‌های بزرگ

یکی از تهدیدات و مشکلات در اوایل پیروزی انقلاب، ظهور جریان سازشکار بود که تلاش داشت از مواضع انقلابی و اصیل دور شده و به سمت سازش با قدرت‌های سلطه‌گر گام بردارد. نتیجه این سازش، ایجاد فرصت‌های لازم برای قدرت‌یابی مجدد قدرت‌های استعماری در ایران و رسوخ سیاسی استکبار در بدنه نظام بود. به همین منظور، شهید بهشتی بارها در تقریرات، پیام‌ها و سخنرانی‌های خود در مجامع عمومی به نفی جریان سازش پرداخت و سعی کرد با توصیف ماهیت این جریان خطرناک، افکار عمومی را نسبت به آن آگاه سازد.[1]

او در یک سخنرانی که در نوزدهم بهمن 1358 در اصفهان داشت، دو جریان سازشکار و جریان خط امام را مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد که جریان سازش در تقابل با آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی می‌باشد. در اندیشه بهشتی، خط امام و انقلاب نیز یگانه راه رستگاری امت ایران معرفی می‌شود و در نقطه مقابل آن، خط سازش با آمریکا و متحدین غربی اش راه ذلت و وابستگی خواهد بود.

وی در تشریح تهدید و بحران آفرینی سازشکاران عنوان می دارد؛ «یک سازش خیانتکارانه آگاهانه است به این معنی که گروه‌ها، یا اشخاص یا باندهای سیاسی که می‌خواهند در ایران به حکومت و قدرت برسند با قدرت‌های بیگانه مانند آمریکا مذاکره می‌کنند و می‌گویند ما حاضریم که حکومت را دست بگیریم و شما هم مطمئن باشید که منافع شما هم نادیده گرفته نخواهد شد...»[2]

تاکید بر خط امام و آرمان‌های انقلاب اسلامی، توصیه به مردم نسبت به هوشیاری در قبال تفکر سازش‌کاری، سخنرانی‌های انتقادی علیه سازش کاران و عواقب آن، برخورد قاطع با عوامل سازش‌کار، رشد دادن بینش و آگاهی مردم در مناظرات تلویزیونی و... از جمله اقدامات دکتر بهشتی در مواجهه با جریان سازشکار بود.


2- مواجهه با جدائی‌طلب‌ها

به اعتقاد شهید بهشتی، عده‌ای از افراد خودفروخته داخلی و برخی از عوامل استکباری در درون جامعه تلاش می‌کنند تا تفرقه و تشتت آراء به وجود بیاید و در این مسیر از هر حربه‌ای بهره می‌گیرند. قصد آنها براندازی نظام، تضعیف جمهوری اسلامی ایران، تشنج اجتماعی و کاهش استقلال سیاسی ایران می‌باشد. به همین منظور، شهید بهشتی از همگان می خواهد تا سطح آگاهی خود را در برابر این قضایا افزایش دهند تا پیام انقلاب به خوبی منتقل شود و از حوادث نامترقبه جلوگیری گردد.

شهید بهشتی تاکید می‌کند؛ «همین روزها گروه‌های مختلفی می کوشند در ضمیر بیدار و آگاه مردم و موجودیت جمهوری اسلامی جدائی به وجود بیاورند و به القای ایدئولوژی‌های گوناگون می کوشند. بنابراین نقش شما این است که پیام و اخبار انقلاب را و گزارشات مربوط به انقلاب را و آگاهی های لازم را آن طور که حق هست به توده مردم از پیرو جوان و از هر شهری و روستائی و کارگر و کشاورز و پیشه‌ور منتقل کنید.» [3]

به اعتقاد بهشتی، جدائی طلب‌ها می توانند منجر به تفرقه، تضعیف و آسیب پذیر شدن نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران شوند. برای مقابله با تفرقه افکنی و تشتت‌های جدائی طلبان، شهید بهشتی در سخنرانی‌های مختلف به هوشیارسازی و آگاهی بخشی به مردم پرداخت و در زمینه عملیاتی، به تشکیلات و سامان دادن به احزاب سیاسی دست زد و همگان را به صلح، آرامش و وحدت دعوت نمود.

 

3- روشنگری در مواجهه با منافقین و اندیشه التقاط

یکی دیگر از تهدیدهایی که آن روزها جمهوری اسلامی را تهدید می‌کرد و در تقابل با نظام قرار گرفت، سازمان مجاهدین خلق بود. این جریان از خرداد 1360 به مبارزه مسلحانه روی آورد و در 7 تیر همان سال نیز دست به یک جنایت بزرگ زد.

شهید بهشتی، منافقین را برای تداوم و حیات انقلاب اسلامی خطرناک می‌دانست و به همین دلیل خواستار مقابله با آنها بود. او با افشاگری و سخنرانی‌های روشنگرانه خود، گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران را معرفی می‌کرد و تحلیل‌های درون گروهی آنها را برای همگان آشکار می‌ساخت. او کوشید تا چهره واقعی سازمان منافقین را برای همگان عیان کند.

وی طی یک سخنرانی در 10 اردیبهشت 60 گفت: «...در تشکیلات مجاهدین خلق به یک خواهر تشکیلاتی اجازه نمی‌دهند که در انتخاب همسرش خود او تصمیم بگیرد... و تازه اینها مدعی آزادی و اعطای منزلت به انسان هستند. نوجوانان و جوانان ما باید از این روش‌های استالینی اینها باخبر شوند و بفهمند که اینها سمبل ارتجاع یعنی بازگرداندن جامعه آزاد شده ما به استبداد استالینی هستند.»

شهید بهشتی مترصد مقابله با «گرایش غیراسلامی و تفکر التقاطی» بود و در این مسیر توصیه می‌نمود: «از همه خواهران و برادران باایمانی که در برابر کسان دیگر، کسانی که دارای بینش‌های انحرافی یا التقاطی هستند، قرار گرفته اند، استدعا می‌کنم در برابر اینها با قدرت منطق، با شکیبایی، با بردباری، با قدرت ســازندگی قرار بگیرید.» [4] وی اندیشه‌های التقاطی که ناشی از برداشت‌های سطحی برخی از احزاب و گروه های سیاسی است را برای استمرار اندیشه ها و آرمان های انقلاب اسلامی مضر می دانست و تاکید می کرد که اندیشه پویای اسلامی باید از گزند تفکرات شرقی و غربی ایمن بماند و در عین حال، فهم عمیق و گسترده در جامعه، بین اشخاص، گروه ها و احزاب سیاسی رواج بیابد. از این رو، همگان را به دوری از «اکتفا کردن به معانی سطحی و ظاهری قرآن و حدیث»[5] رهنمود می ساخت و تاکید داشت برای رسیدن به اهداف و مقاصد گروهی و شخصی نباید اندیشه ها و افکار متفاوت را با یکدیرگر آمیخته ساخت و اینگونه مسیر انحراف عقیدتی و فکری را مهیا کرد.


4-  مواجهه با نهضت آزادی

نهضت آزادی و افکار مهندس بازرگان و هم‌فکرانش با اندیشه‌ها و افکار امام خمینی(ره) تفاوت داشت.[6] شهید بهشتی در خصوص مکتبی و اسلامی نبودن نهضت آزادی می‌گوید: «وقتی که نهضت آزادی تشکیل شد با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و وقتی در اساسنامه از اسلام به عنوان یک مکتب و از نهضت آزادی به عنوان یک حزب اسلامی تمام عیار یاد نشده بود به دوستان بنیانگذار نهضت آزادی انتقاد کردم و گفتم که این حزب مکتبی نیست، اسمش را هم گذاشته‌اید نهضت آزادی».

ارائه دیدگاه‌های غیر اسلامی پیرامون آزادی، اظهارات عجیب در خصوص مسلمان بودن مردم غرب، تعابیر التقاطی از آزادی و نظام مردم سالاری، تقلیل قدرت عمومی رهبر نظام و... شواهدی از غیرمکتبی بودن نهضت آزادی است. نهضت آزادی در تقابل با اسلام‌گرایی اصیل قرار داشت. آنان به اسلام و انقلاب اسلامی پایبند نبودند و حتی تاکیدات فراوان آنها برای میهن پرستی، صرفاً در جهت کسب منافع حزبی و گروهی بود. تمامی اعضای نهضت آزادی سعی داشتند در زمان دولت موقت، وارد فضای سیاست و دولت شوند و با روابط سازمانی خود تا حدودی موفق شدند و به تعبیری دیگر، مترصد کادرسازی اعضای خود در بدنه نظام بودند تا در زمان و فرصت لازم بتوانند از موقعیت پیش آمده استفاده ابزاری کنند. در هیمن راستا، شهید بهشتی به انتقاد و تشریح مواضع نهضت آزادی در سخنرانی های مختلف می‌پرداخت و تلاش داشت تا انحراف از موازین اسلامی این گروه را به صورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام کند.


5- مواجهه با فتنه‌گری‌های بنی‌صدر

چندی بعد از غائله 14 خرداد،  امام خمینی، طی جلسه‌اى با حضور آیات خامنه‌ای، بهشتى، هاشمى رفسنجانى، موسوى اردبيلى و آقایان بنى‌صدر، رجايى و بازرگان در 25 اسفند 1359 بر محوريت قانون اساسى و هيأت داورى تأكيد داشت. پس از رهنمودهاى قاطعانه‌ى امام، كه در صدد پايان دادن به اختلافات و درگيرى‌ها بود، آيت‌الله بهشتى رييس ديوان‌عالى كشور نامه‌اى به محضر امام ارسال كرد. در این نامه آمده بود: «رهنمودهاى برخاسته از قلب بيدار و پر مهر آن امام عزيز براى صيانت كشور و جمهورى اسلامى در اين موقع حساس و مساعى كه مقرر فرموده‌ايد، ملت عزيز و دوستان مؤمن و صميمى را خوشحال و ستون پنجم دشمن حادثه ساز را زبون و مأيوس ساخت. ضرورت رعايت حدود مقررات در قانون اساسى براى همه‌ى مسلمانان و نهادها، كه در اين رهنمودها مورد تأكيد قرار گرفته، وظيفه‌ى شوراى نگهبان را در بيان اين حدود بر پايه‌ى اصول قانون اساسى مشخص‌تر مى‌سازد و راه را براى هم‌آهنگى همه‌ى نيروها روشن‌تر و هموارتر مى‌كند و به شبهه‌هايى كه در اين زمينه القاء مى‌شد پايان مى‌دهد. قوه‌ى قضاييه نيز با تأكيد بر رعايت هر چه كامل‌تر موازين عدل و مساوات، در امر خطير قضاء در ايفاى وظيفه‌ى سنگين خود، همچنان خواهد كوشيد. اميدوارم خداى متعال همه‌ى ما را در انجام وظايف و مقابله‌ى كارساز با دشمن متجاوز و عوامل او موفق سازد و امت عزيز را از تداوم رهبرى امام عزيز همواره برخوردار دارد.»

در خاطرات محسن رفیقدوست در مورد این برخورد شهید بهشتی آمده است: «شهید بهشتی در مورد امام ارادت عجیبی داشت. ما که به ایشان نزدیک بودیم از اختلاف بنی‌صدر و این بزرگوار اطلاع داشتیم. یک روز که خدمت ایشان رسیدم و راجع به بنی‌صدر مطالبی را گفتم، پس از اینکه مطالب مرا شنید رو به من کرد و گفت: دستور حضرت امام به شما در این مورد چه هست؟ عرض کردم امام می‌گوید بروید و از بنی‌صدر اطاعت بکنید. تا من این جمله را گفتم بلافاصله به من فرمودند: پس شما چه کار می‌کنید؟ وقتی گفتم اطاعت می‌کنیم، گفتند مگر غیر از این از شما توقع هست؟ من هم گفتم ما دوست داریم در عین حالی که از بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا اطاعت می‌کنیم و نسبت به دستور امام هم تعبد داریم ولی این را هم بگوییم که انتهای قضیه بنی‌صدر را بن بست می‌دانیم و با ایشان به بن‌بست می‌رسیم. ایشان فرمودند شما از بنی‌صدر اطاعت بکنید ولی مرتب خدمت امام بروید و مطالبی را که دارید به ایشان بگویید. امام در موقع خودش تصمیم لازم را خواهد گرفت.»[7]

هرچند آیت‌الله بهشتی بعد از عزل بنی‌صدر فرصت چندانی نداشت تا دیدگاه‌های خود را درباره فتنه‌گری‌های رئیس‌جمهور معزول تبیین کند، اما واقعه 7 تیر 1360 که نشانه‌هایی از همراهی و همکاری بنی‌صدر و رجوی را نشان داد، حاکی از عمق کینه بنی‌صدر از شهید بهشتی بود.


پی‌نوشت‌ها:

 1- سیدمحمدحسینی بهشتی، او به تنهایی یک ملت بود!، تهران، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید،1361، جلد1، صص251-250.


2- سیدمحمدحسینی بهشتی، سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر سیدمحمدحسینی بهشتی، به تدوین محمدرضا سرابندی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1386، جلد1، ص458.

3- واحد فرهنگی بنیاد شهید، او به تنهایی یک ملت بود!، تهران، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید،1361، جلد1، ص338.

4- سیدمحمدحسینی بهشتی، «حکومت، قدرت و عصمت»، در نیمه پنهان بهشتی، ضمیمه روزنامه شرق، سال دوازدهم، شماره2335، هفتم تیرماه1394، ص8.

5- سیدمحمدحسینی بهشتی، سخنرانی ها و مصاحبه های آیت الله شهید دکتر سیدمحمدحسینی بهشتی، جلد3، ص575.

6- امامعلی شعبانی، کتاب تاریخ شفاهی زندگانی و مبارزات شهید بهشتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1387.

7- محسن رفیق دوست، بنی‌صدر گفت برو از اربابت اسلحه بگیر/ بهشتی گفت: از بنی‌صدر اطاعت کنید، خبرگزاری دفاع مقدس، تیر1393.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات