صحنهگردانان ترور عارف حسینی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_ محمد جعفربگلو؛ 14 مرداد 67 بود که خبر رسید سید عارف حسین الحسینی رهبر شیعیان پاکستان که ارتباط و پیوند عمیقی با انقلاب اسلامی ایران داشت ترور شده است. ارتباط عارف حسینی با انقلاب، از دوران حضور امام خمینی در نجف آغاز شده بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این ارتباط مستحکمتر شد. واضح و مبرهن بود که رشد یک نهضت شیعی در پاکستان به رهبری شخصیتی چون عارف حسینی که طرفدار انقلاب اسلامی ایران بود، نه خوشایند آمریکا بود و نه برای کشورهای مرتجع عربی قابل تحمل مینمود.[1] از این رو میتوان رد پای آلسعود و امریکا را در شهادت وی جستجو کرد.
همسر شهید عارف حسینی که آشنایی تمام و کمالی نسبت به عقاید
وی دارد، با اشاره به علاقه علامه حسینی به امام خمینی، امریکا را طراح اصلی ترور
همسرش دانسته و میگوید: «علاقه شهید به امام قابل وصف نیست. او تصمیم داشت راه
ایشان را ادامه دهد و به همین دلیل برای امریکا تهدید محسوب میشد. چرا که امریکا
نمیخواست خمینی دیگری در پاکستان پدید آید...»[2]
در همین رابطه، دو هفتهنامه المظهر چاپ پیشاور، ترور علامه
عارف حسینی را «نتیجه یک توطه از پیش طراحی شده توسط استکبار جهانی» عنوان کرد؛
هفتهنامه ندای جعفریه هم «دست خونآشام شیطان بزرگ و استکبار جهانی، امریکا» را
در این جنایت دارای نقش دانست و مجله ندای اسلام «چهره کریه استکبار و خاندان
سعودی» را پشت پرده این ترور معرفی کرد. روزنامه امن هم در سرمقاله 7 اوت 1988 خود
نوشت: «در آستانه ماه محرم الحرام... برای دور کردن ملت پاکستان از جمهوریت، چنین
بازی خطرناکی فقط کار آمریکا میتواند باشد.»
مجله توحید هم به واکاوی دلایل ترور شهید عارف حسینی توسط
امریکا و آلسعود پرداخت و در این رابطه نوشت: «کسی که برای استکبار و استعمار جهانی
در منطقه خود دردسر ایجاد کرد و خواب را از چشمان دست نشاندگان استعمار ربود و توطئههای
ویرانگر حکام دستنشانده حجاز را فاش ساخت، به دست چه کسی میتواند کشته شده باشد؟
بیداری مسلمانان و وحدت آنها به طور خاص برای مزدوران قدرتهای بزرگ و حکومت سعودی
سم کشنده است.»
این مجله هدف اصلی دشمنان از ترور عارف حسینی را شعلهور
کردن آتش تعصبات فرقهای در بین مسلمانان عنوان کرد و ادامه داد: «دشمنان میخواهند
قدرت یک میلیارد مسلمان جهان را تضعیف کنند تا بدین وسیله بتوانند جای پای خود را در
کشورهای اسلامی محکم کنند. بر همین اساس نقش سعودیها و وهابیها در قتل رهبر شیعیان
پاکستان بسیار محتمل، و برنامه و توطئه استعمار بسیار سنجیده است.»
مجله توحید در ادامه به واکاوی نقش امریکا در این جنایت
پرداخت و نوشت: «در کشور مسلمانی مانند پاکستان، نهضت اجرای فقه جعفری و به طور خاص
شخصیت رهبر شیعیان پاکستان در این زمان، برای استعمار آمریکا، خطر جدی بود و هر روز
که میگذشت، نه تنها برای آمریکا بلکه برای بزرگترین مهره او در منطقه، یعنی عربستان
سعودی نیز مصیبت بزرگتری میشد، لذا طبق یک نقشه سری، از یک سو، مسئولین بزرگ نهضت
را در مکه معظمه به جرم برگزاری تظاهرات برائت از مشرکین دستگیر میکنند و از سوی دیگر
رهبر شیعیان پاکستان را به قتل میرسانند تا بتوانند بزرگترین ضربه را بر قدرت در
حال رشد نهضت و موضع قوی رهبر شهید آن که عبارت است از وحدت بین مسلمین در پاکستان
بزنند. برای از هم پاشیدن وحدت مسلمین، انتخاب وقت و زمان مربوط به این حادثه دلیل
دیگری بر توطئه دقیق استکبار و و هابیها است.»
جواد منصوری که در آن زمان معاون آسیا و اقیانوسیه وزیر امور
خارجه بود در تحلیل اهداف آمریکا در ترور عارف حسینی میگوید: «در سال 1367،
آمریکا با ترور عارف حسینی، در اصل قصد داشت به جمهوری اسلامی ضربه بزند. تحلیل آنها
این بود که با نزدیک شدن به پایان جنگ تحمیلی، جمهوری اسلامی فراغت و فرصت بیشتری
برای فعالیت برون مرزی به خصوص در پاکستان پیدا خواهد کرد. از طرف دیگر، شهید عارف
حسینی هم که در ایران درس خوانده بود، به «خمینی پاکستان» معروف شده بود. از این
رو با ترور وی، قصد داشتند علاوه بر وارد کردن ضربه به شیعیان پاکستان، فعالیت
برون مرزی ایران را نیز به نوعی متوقف کنند.»
روزنامه جمهوری اسلامی نیز به تاریخ 15 مردادماه به نقل از
منابع آگاه در پیشاور گزارش داد: «ترور عارف حسینی درست چند ساعت قبل از عزیمت او به
لاهور صورت گرفت. وی قرار بود دیروز [جمعه 14 مرداد] به لاهور برود و علیه جنایات آلسعود
و دستگیری عده زیادی از حجاج پاکستانی و از جمله حجتالاسلام فاضل موسوی، قائم مقام
نهضت اجرای فقه جعفری که توسط رژیم آلسعود در بازگشت از مراسم حج دستگیر و زندانی
شدهاند[3]، برای مردم سخنرانی کند.»[4]
مردم پاکستان هم رژیم آلسعود و مزدوران فرقه وهابی در پاکستان
را مسئول این حادثه میدانستند. خبرگزاری آلمان نیز بدون ذکر نام گروه یا دولت
خاصی، «عوامل خارجی که خواهان لطمه زدن به وحدت ملی پاکستان هستند» را صحنهگردان
این ماجرا معرفی کرد.[5]
علاوه بر این، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هم به طور غیر
مستقیم در ترور عارف حسینی نقش داشت. به گفته جواد منصوری: «مجاهدین خلق (منافقین)
با هزینه عربستان و به صورت کاملا سری، به آموزش نظامی سپاه صحابه برای ترور
رهبران شیعه اقدام کرد... روش ترور هم مشابه روشی بود که منافقین در ایران از آن
استفاده میکردند.»
تقریبا یک سال از شهادت سید عارف حسینی گذشته بود که آیتالله
خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اقشار مختلف مردم و مسئولان و جمعی از
شیعیان استان سرحد پاکستان، «استكبار و ایادی مرموز و پنهانش» را مسئول این عمل
دانستند. ایشان در 19 مهرماه 1368 درباره شهادت حجتالاسلام عارف حسینی فرمودند: «خداوند
شهید بزرگوار مرحوم سیّد عارف حسین را رحمت كند كه در طول مدت مجاهدت و فداكاریش،
همیشه مردم را به وحدت و متحد شدن در مقابل استكبار جهانی دعوت میكرد و سرانجام،
استكبار با ایادی مرموز و پنهانش او را به شهادت رساند. ما از حركتی كه برای
محاكمه متهمان به قتل آن شهید عزیز انجام میگیرد، قویا حمایت میكنیم. باید
مسئله دنبال بشود و معلوم گردد كه چه دستهای مرموز و مزدوری، این سیّد بزرگوار را
به شهادت رساندند. این، حق مردم پاكستان است.»
همانطور که آیتالله خامنهای تاکید کرده بودند،
بعد از ترور عارف حسینی، ماجرای شهادت او با جدیت از سوی جمهوری اسلامی پیگیری شد.
دکتر جواد منصوری که کمی پس از ترور عارف حسینی در سمت سفیر ایران در پاکستان فعالیت
خود را آغاز کرد، درباره اقدامات سفارت ایران پس از ترور وی میگوید: «سفارت ایران
اقدامات زیادی را در پیگیری ماجرای ترور عارف حسینی انجام داد که از آن جمله میتوان
به انتخاب وکیل، ملاقاتهای متعدد و ... اشاره کرد. من خودم وقتی به عنوان سفیر
ایران در سال 1368 به پاکستان رفتم، بارها مسئله ترور عارف حسینی و مجازات عامل یا
عاملین آن ترور را پیگیری کردم و این قضیه از سوی سفارت ما دنبال میشد. همچنین
درباره این که از شخصیتهای مطرح شیعیان در پاکستان بیشتر حفاظت شود نیز کارهایی
انجام دادیم. در مجموع هم اقداماتی صورت گرفت و تعدادی از اعضای سپاه صحابه هم با
پیگیریهای ما دستگیر شدند. اما در کل، دولت پاکستان در رابطه با ترور عارف حسینی
و مجازات قاتلین او، اقدام جدی، پیگیر و مهمی را انجام نداد.»
به هر صورت، با انتشار خبر شهادت عارف حسینی، موجی از غم و
اندوه، پاکستان و ایران را فرا گرفت. گزارش مطبوعات حاکی از آن است که بلافاصله
گروههای کثیری از اقشار مختلف مردم و روحانیون شیعه و اهل سنت پاکستان از شهرهای مختلف
این کشور سراسیمه خود را به پیشاور رساندند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، هیجانِ مردمی که بعد از شنیدن
خبر شهادت علامه عارف حسینی عازم پیشاور شدند بسیار شدید بود. مردم که از ترور
عارف حسینی خشمگین بودند، در کراچی تظاهرات بزرگی ترتیب دادند. پیشاور نیز شاهد
تظاهرات مشابهی بود. «مرگ بر امریکا» و «مرگ بر عربستان و آلسعود» شعاری بود که
به طور مرتب از این تظاهرات به گوش میرسید.
مردم کویته هم با اجتماع در مدرسه جامعه الامام الصادق (ع)،
به عزاداری پرداختند؛ سپس از آن مکان خارج شده و دست به راهپیمایی زدند.
تظاهرکنندگان که پرچمهای سیاه و پلاکارد در دست داشتند و علیه امریکا، رژیم
صهیونیستی و رژیم آلسعود شعار میدادند، خواستار انتقام خون شهید علامه عارف
حسینی شدند. در این تظاهرات مردم پرچم امریکا را به آتش کشیدند.
به گزارش خبرنگاران محلی، مردم ایالت سرحد نیز طی یک
راهپیمایی بزرگ، اعتراض خود را نسبت به ترور ناجوانمردانه رهبر شیعیان پاکستان
نشان دادند. آنها به سوی کاخ فرمانداری رفته و در مقابل کاخ، شعارهای ضد امریکایی
سر دادند. مردم خشمگین، سیاست امریکا را سیاست یزید عنوان کرده و علیه ریگان
شعارهای تند سر میدادند.[6]
آنچنان که از گزارش مطبوعات برمیآید، در پی گسترش شعاع
تظاهرات ضد امریکایی در پاکستان در پی شهادت عارف حسینی، تدابیر شدید امنیتی در
اطراف نمایندگیهای دیپلماتیک امریکا در شهرهای اسلامآباد، لاهور، کراچی، پیشاور
و کویته به کار گرفته شد و در بعضی نقاط نیز درگیریهایی بین مردم خشمگین و
ماموران امنیتی به وقوع پیوست. در لاهو و کراچی، جوانان پرشور که سازمان سیا را
مسئول ترور حجتالاسلام عارف حسینی میدانستند با پلیس درگیر شدند.
البته این مورد نه اولین و نه آخرین صحنه گردانی آمریکا در یک «ترور» نبود؛ هم قبل از این ماجرا و هم پس از ترور عارف حسینی، بارها و بارها نقش آمریکا در عملیات تروریستی برملا شد و امروز جهان پی برده که یک سر تمام عملیات تروریستی به پنتاگون و کاخ سفید ختم میشود.
پینوشتها:
1- محمد اکرم عارفی، جنبش اسلامی پاکستان؛ بررسی عوامل ناکامی در ایجاد نظام اسلامی، قم: موسسه بوستان کتاب، چ اول، 1382، ص 122
2- «شهید عارف حسینی در قامت همسر»، شاهد یاران، ش 50، دیماه 1388، ص 67
3- بعد از مراسم برائت از مشرکین حج سال 1367، ده تن از مسئولان نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان توسط رژیم آلسعود دستگیر شدند. بلافاصله بعد از بازداشت آنها، یکی از مسئولین نهضت اجرای فقه جعفری در ملاقات با مقامات وزارت خارجه پاکستان با تاکید و اعلام سریع به دولت سعودی، خواستار آزادی فوری حجاج شیعه پاکستانی شد اما با بیتوجهی رژیم آل سعود مواجه گشت.
4- روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 15 مرداد 1367، ش 2663، ص 3.
5- پیشین
6- روزنامه جمهوری اسلامی، یکشنبه 16 مرداد 1367، ش 2664، ص 3.