تظاهرات استانهای مختلف کشور علیه رژیم پهلوی در عاشورای 1357
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روز
عاشورای سال 1357 در تاریخ سیاسی و مبارزات ملت ایران روزی مثالزدنی و کمنظیر
است. چراکه نشانگر همبستگی کامل مردم
ایران در راه رسیدن به آرمانهای مذهبی و ملی است. روزی که رژیم را چند گام
دیگر به لبهی پرتگاه سقوط نزدیکتر کرد. مردم انقلابی با برگزاری تظاهرات در
شهرهای مختلف طومار رژیم پهلوی را برای همیشه پیچیدند. در این زمینه در کتاب «نهضت
عاشورا» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است میخوانیم:
اصفهان
در
روزِ عاشورا سال 1357، تعدادی از مردم اصفهان ابتدا به سخنرانی سیدحسین حسینی
رامشهای گوش فرادادند و سپس در خیابانهای شهر دست به تظاهرات زدند. جمعیتِ
عزادار پس از عبور از پلهای بزرگمهر، خواجو، سیوسه پل و پل فلزی خود را به سبزهمیدان
رساندند. این راهپیمایی در ساعت چهار بعدازظهر به اوج خود رسید و به خشونت کشیده
شد. تظاهرکنندگان مجسمهی شاه را به زیر کشیدند و به تعدادی از شعبِ بانک آسیب
وارد کرده و مشروبفروشیها را آتش زدند. آنها حتی به ساختمان ساواک حمله کردند و
با مأموران ساواکِ اصفهان درگیر شدند، اما با دخالتِ مأمورانِ فرمانداریِ نظامیِ
اصفهان، ساختمان ساواک از سقوط رهایی یافت.
در این درگیری شش نفر شهید و بیست نفر زخمی
شدند. بعد از این حوادث رژیم برای تقویت روحیهی متزلزل و وحشتزدهی مأمورانِ خود
و نیز خرد کردن روحیهی مردم دست به کشتار وسیعی زد. تعداد شهدای این رخداد به
صورت دقیق مشخص نشد ولی شمار آن از 100 تا 1000 نفر تخمین زده شد. در سایر شهرهای
استانِ اصفهان نیز در روز عاشورا تظاهرات برگزار شد که منجر به درگیری گردید.
مثلاً در نجفآباد مردم در حدود ساعت 12، با سر دادن شعار علیه رژیم، مجسمهی شاه
را به زیر کشیدند و در همایونشهر، مردم در حالی که قمه و قداره بدست داشتند، ساختمانِ شهربانی را محاصره کرده
و قصدِ حمله به آن را کردند که با
تیراندازی مأموران پراکنده شدند. در شهرضا نیز در روز عاشورا تظاهرات گستردهای
برپا شد. تظاهرکنندگان مجسمهی شاه را به پایین کشیدند که پس از آن مأمورانِ مسلح
با حمایت بالگردها به مردم حمله کردند و در اثر این حملات، یک نفر شهید و چهار نفر
زخمی شد.
مشهد
در
روزِ عاشورا همانند روز قبل، مردم مشهد دسته دسته از زن و مرد و همهی اقشار جامعه
به طرف مدرسهی نواب حرکت و سپس در سطح شهر تظاهرات کردند. جمعیت تظاهرکننده در
فلکه حضرت توقف و روی زمین نشستند. در این اجتماع آیتالله سیدعلی خامنهای و حجتالاسلام
سیدعبدالکریم هاشمینژاد برای مردم سخنرانی کردند. افزون بر این، قطعنامهی
تظاهرات روز تاسوعا دوباره قرائت شد و مردم با فریاد صحیح است مواد آن را تأیید
کردند.
آذربایجان
در تبریز تظاهراتی در این روز علیه رژیم برگزار شد. جمعیت انبوهی از مردم در حالی که شعارهای انقلابی سر میدادند، در سطح شهر دست به تظاهرات زدند که این تظاهرات بدون درگیری خاتمه یافت. پس از پایان این تظاهرات آیات قاضی و انگجی طیِ اعلامیهای از عموم اهالی آذربایجان به خصوص تبریز به دلیل حضور گسترده و باشکوه در این تظاهرات رفراندومگونه تشکر کردند.در ارومیه نیز مردم بعد از تجمع در مسجد اعظم در حالی که عکسهایی از امام و شهدای انقلاب را در دست داشتند، به خیابان ریخته و تظاهرات کردند و سپس به مسجد بازگشتند. تظاهرکنندگان ضمن تظاهرات، اسامی بعضی از خیابانها را نیز تغییر میدادند، از جمله نام خیابان پهلوی را به امام خمینی و خیابان فرح را به خیابان زینب کبری(س) تغییر دادند. در ماکو و نقده در روز عاشورا تظاهرات علیه رژیم برگزار شد.
فارس
روزِ عاشورا در شیراز طبق دعوتی که از قبل انجام شده بود بانوان در مسجد نو و آقایان در مسجد جامع تجمع کردند و در حالی که عکسهای امام را حمل میکردند، علیه رژیم شعار سر دادند. همچنین در این شهر به طرف مجسمهی شاه در فلکهی باغ ارم بمب پرتاب شد، ولی به مجسمه آسیبی نرسید. سیدعلیاصغر دستغیب دربارهی تظاهرات روز عاشورا در شیراز چنین میگوید: «راهپیمایی سراسری عاشورا در شیراز با شکوهِ فراوان برگزار گردید. از صحن احمدبن موسی شاهچراغ(ع) سیل جمعیتِ خروشان حرکت کرد و از طرفِ میدان ترهبار و دروازهی سعدی به سمت فلکهی شهرداری (میدان شهدای فعلی) تظاهرات کردند. در فلکهی شهرداری جایگاهِ سخنرانی برپا شد و اجتماع مردم، سراسر میدان و خیابانهای اطراف خصوصاً مسیر راهپیمایی تا دروازهی شیراز را پوشانده بود. ابتدا آیتالله ربانی شیرازی سخنانی دربارهی تغییر و تحولات پس از پیروزی انقلاب و سیستم حکومت اسلامی ایراد و موقعیت آتیهی ارتش را تشریح و تبیین کردند. سپس حجتالاسلام آقای حاج شیخ مجدالدین محلاتی مطالبی بیان داشتند و بعد از آن قطعنامهی راهپیمایی را اینجانب قرائت کردم».
در شهر آباده نیز مردم بعد از اجتماع در تکیهی این شهر تظاهرات کردند و در پایان اعلامیهای در هشت ماده صادر کردند. در نیریز هم تظاهراتی علیه رژیم پهلوی در روز عاشورا برگزار شد که طی آن مردم با حمل عکسهایی از امام خمینی و دکتر شریعتی و سیدجمالالدین اسدآبادی به منازل روحانیان شهر، آقایان فالاسیری و فقیه رفتند و در آنجا به سخنرانی آنان گوش فرادادند. در روزِ عاشورا در جهرم نیز تظاهراتِ گستردهای برگزار شد، در این تظاهرات، ستون یادبودِ میدان ششم بهمن که در آن منشور کورش هخامنشی و لوایح انقلاب سفید حک شده بود به دست یک آموزگار و چند دانشآموز با دیلم ویران شد.
قم
مردمِ
عزادار قم همانند روز قبل تظاهراتِ باشکوهی برگزار کردند. در این شهر، دستجاتِ
متعدد از نقاط مختلف به طرف میدانِ آستانهی مقدسهی حرم حضرت معصومه(س) حرکت
کردند. در این میان روحانیان برای جلوگیری از هرگونه بهرهبرداری مأموران رژیم،
مردم را به آرامش دعوت میکردند. هیأتها و دستههای سینهزنی از ساعت 10 صبح به
طرف میدان مدخل ورودی شهر راهپیمایی کردند، در حالی که شعارهایی علیه رژیم سر میدادند.
تظاهرکنندگان نمازِ جماعت را با شرکت روحانیانی از قبیل آقایان حسینعلی منتظری و
سیداحمد کلانتر برگزار کردند و پس از گوش دادن به سخنرانی شیخ محمدتقی بشارت از
ساعت 13 به سوی مرکز شهر و به سمت تکیهها و مساجد حرکت کردند. در پایان، محمدتقی
بشارت قطعنامهای که شامل مفاد زیر است را قرائت کرد:
(انقلاب
ما انقلاب اسلامی است/ استقرار حکومت اسلامی/ اخراج شاه از کشور و لغو رژیم
شاهنشاهی/ الغای هرگونه قرارداد فرهنگی، اقتصادی، نظامی که به زیان کشور است/ پشتیبانی
از اعتصابات عمومی مردم/ جلوگیری از صدور نفت و گاز و سرنگونی حکومت دیکتکاتوری/
خواستارِ عدالت اجتماعی و تأمین حقوق کارگران و دهقانان و جلوگیری از تمرکز ثروتها
هستیم...).
خمین
دستههایِ عزاداری در شهر خمین، صبحِ روز عاشورا، از تمامِ مساجد به سوی میدانِ بزرگ این شهر حرکت کردند و در آنجا هیأتهای عزاداری تمام روستایِ خمین نیز به مردم پیوستند. تظاهرکنندگان در حالی که عکسهای امام خمینی را با خود حمل میکردند، شعارهای انقلابی سر میدادند که شعار «مرگ بر شاه»، شعار اصلی مردم بود. میدان بزرگ شهر مملو از جمعیت شد تعداد تظاهرکنندگان را حدود 20 هزار نفر تخمین زدند. این اجتماع در خمین بیسابقه بود حجتالاسلام شیخ صالح طاهری خرمآبادی در آن روز بر بالای کامیون رفته و به سخنرانی پرداخت، وی در این سخنرانی تأکید کرد که شاه باید برود و مردم خواهان حکومت اسلامی هستند. در پایان این سخنرانی نیز قطعنامهای خوانده شد که مردم با فریاد اللهاکبر، بندهای آن را تأیید کردند.
در روزِ عاشورا تعدادی از اهالی به بعضی از اماکن دولتی مانند تعاونی روستایی، ثبت احوال و ادارهی کشاورزی حمله کرده و به آنها خسارت زدند. همچنین افرادِ ناشناس به تعدادی از منازلِ مأموران انتظامی هجوم بردند و یکی از آنها را به آتش کشیدند، همین امر خشم مأموران شهربانی را فراهم آورد، بنابراین مأموران به سمت مردم تیراندازی کردند که حداقل دو نفر از آنها شهید و تعدادی نیز مجروح شدند. همچنین در خمین، براساسِ اعلامِ قبلی، شام غریبان در مسجد امام حسین(ع) برگزار شد. حجتالاسلام سپهری مشغول سخنرانی بود که مأمورانِ شهربانی به مسجد حمله کرده و مردم وحشتزده، ناچار به ترک مسجد شدند. شلیکِ مداوم گلوله باعث افزایش وحشت مردم به خصوص زنها شد. این حمله باعث به شهادت رسیدن دو نفر و زخمی شدن شماری از مردم شد.
اراک
در
روز عاشورا تظاهرات مردم اراک به خشونت کشیده شد. این تظاهرات در ساعت 9 صبح شروع
شد و دستهها و هیئتهای عزاداری از نقاطِ مختلف شهر در مسجد آقاضیاءالدین تجمع
کردند و سپس در سطح شهر تظاهراتِ باشکوهی برگزار کردند. این تظاهراتِ گسترده تا
بعدازظهر ادامه یافت. در عصر روز عاشورا هنگامی که مردم قصدِ تخریب مجسمهی شاه را
داشتند، میان مردم و مأموران درگیری به وقوع پیوست. در این درگیری مأموران شروع به
تیراندازی به طرف مردم کردند که منجر به شهادت چهل نفر و زخمی شدن تعدادی از
تظاهرکنندگان شد.
کاشان
در
روزِ عاشورا در کاشان مردم در ساعات ابتدایی صبح در مسجد آقابزرگ آن شهر تجمع
کردند و به سخنرانی حجتالاسلام اسحاق مشکینی و آیتالله امامی کاشانی گوش
فرادادند. در حالی که پیکر دو تن از شهدای روزهای قبل را تشییع میکردند، از مسجد
خارج و دست به تظاهرات زدند. در خیابان فین، تظاهرکنندگان قصد حمله به مجسمهی شاه
را داشتند که با وساطت آیتالله یثربی منصرف شدند. تظاهرات مردم در صبح به صورت
مسالمتآمیز خاتمه یافت، اما در تظاهرات عصر، مردم دچار هیجان شده و به ساختمان
اداری مانند دادگستری، فرمانداری، دخانیات و آتشنشانی حمله کردند که با دخالت
مأموران مواجه شدند بر اثر تیراندازی مأموران یک نفر از تظاهرکنندگان شهید و 12
نفر به شدت زخمی شدند.
مازندران
در
عاشورای حسینی در شهر ساری، مرکز استان مازندران، تظاهرات برگزار شد. قشرهای مختلف
مردم در حالی که علیه رژیم شعار میدادند با گذشتن از خیابانهای شهر و تجمع در
مقابل مسجد رضاخان به سخنرانی طلبهای از قم به نام حسنِ جهاندار گوش دادند. وی در
این سخنرانی اعمال حکومت پهلوی را با اعمال حکومت اموی و یزیدبن معاویه مقایسه
کرد. این تظاهرات تا ساعت 13:30 دقیقه ادامه داشت و بدون درگیری خاتمه یافت. در
گرگان نیز مردمِ شهر و روستاهایِ اطراف به دعوتِ روحانیون شهر از جمله آیات
سیدحبیبالله طاهری و سیدکاظم نورمفیدی، تظاهرات کردند. آیت الله سید کاظم
نورمفیدی در خاطرات خود درباره تظاهرات رور عاشورا می گوید: «... روز عاشورا هم جمعیت عجیبی آمده
بود. از مردم شهر و روستاهای گرگان خواسته بودیم که هر چه بیشتر در مراسم روز
عاشورا شرکت کنند. دسته های زیادی از محلات گرگان و روستاها آمده بودند و نوحهها
و شعارها همه رنگ و بوی سیاسی علیه رژیم داشت».
تظاهرکنندگان
ابتدا در محلهی سرچشمه و میدان عباسعلی تجمع و سپس در سطح شهر شروع به راهپیمایی
کردند. این راهپیمایی بدون درگیری خاتمه یافت. در آمل نیز مردم شهر و روستاهایِ
اطراف تظاهراتِ باشکوهی برگزار کردند. آنها در خیابانهای آمل دست به تظاهرات زده
و شعارهای تندی علیه رژیم سر میدادند. این تظاهرات بعدازظهر در امامزاده
ابراهیم(ع) پایان یافت. علاوه بر شهرهایِ فوق در شهرهایِ دیگر استان مازندران
مانند: بابل، نور، شهسوار (تنکابن)، علیآباد و بهشهر نیز علیه رژیم تظاهراتی صورت
گرفت که بدون درگیری پایان یافت.
زنجان
روز عاشورای حسینی، تظاهرات باشکوهی در شهر زنجان برگزار شد.
جمعیت بسیاری در مسجد ملا «ولیعصر(عج)» گرد آمدند. تعداد جمعیت به حدی بود که روی
دیوارها، پشتبامها، حیاط و حتی کوچههای اطراف، پر از جمعیت شده بود. برخی از
تظاهرکنندگان کفن پوشیده بودند. آنها راهپیمایی خود را از مسجد آغاز کردند و در
سطح شهر اقدام به تظاهرات کردند. تظاهرکنندگان قصدِ پایین کشیدن مجسمهی شاه را
داشتند که نیروهای انتظامی دخالت کرده و باعث برخورد و درگیری بین مردم و مأموران
شد و در این جریان تعدادی از دو طرف مجروح شدند.
همدان
تظاهرات
روز عاشورایِ مردم همدان، از ساعت 8 صبح آغاز شد. مردم به آرامی در سطح شهر
تظاهرات میکردند. در میدان پهلوی یک نفر بمبی به سوی مجسمهی شاه پرتاب کرد که
منفجر نشد. در این میدان مردم بعد از گوش فرادادن به سخنرانی وعاظ، قصد پایین
کشیدن مجسمهی شاه را داشتند که موفق نشدند. تعداد تظاهرکنندگان در گزارشهای
ساواک، 100 هزار نفر بیان شده است. در ملایر نیز مردم به آرامی مشغول تظاهرات
بودند که مورد هجوم مأموران قرار گرفته و به سمت آنان تیراندازی شد و در نتیجه یکی
از اهالی که شاهد این مسئله بود، به سربازانی که مشغول تیراندازی به طرف مردم
بودند، حمله کرده و یکی از آنها کشته و دو تن مصدوم شدند خود او نیز با تیراندازی
مأموران به شهادت رسید.
کرمانشاه
در
صبحِ روز عاشورا مردم کرمانشاه در مسجد بروجردی تجمع کردند و ضمن دادن شعارهایی
علیه رژیم، در خیابان شهر تظاهرات کردند. در این تظاهرات بانوان حضورِ بسیار
چشمگیری داشتند. همچنین در این شهر مقامات، برای محافظت از مجسمهی شاه، اطراف آن
را با سیم خاردار پوشاندند. در سایر شهرهای این استان نظیر قصرشیرین، سنقر و
کنگاور تظاهرات علیه رژیم در روز عاشورا برگزار شد.
خوزستان
مردم
شهرهای خوزستان در روز عاشورایِ حسینی تظاهراتِ باشکوهی برگزار کردند. در این روز
در اهواز، دزفول، بندر ماهشهر و مسجد سلیمان تظاهراتی علیه رژیم برگزار شد که بدون
درگیری خاتمه یافت. اما تظاهرات مردمِ آبادان در آن روز به خاک و خون کشیده شد. در
آبادان مردم در جریان تظاهرات آرام خود، پس از رسیدن به پایگاهِ نیروی دریایی،
شروع به سر دادن شعار کردند که مورد حملهی مأموران قرار گرفته و تعدادی از آنها
کشته و زخمی شدند. بنابراین مردم خشمگین به مراکزِ دولتی شهر حمله کردند و آنها را
به آتش کشیدند، در نتیجه شهر دچار هرجومرج بسیاری شد. در این درگیری حداقل دو تن
از اهالی شهید و چند تن دیگر زخمی شدند.
اما در این روز تظاهراتِ مردمِ دزفول از شکوه و عظمت خاصی برخوردار بود. در روز عاشورا دستههای عزاداری به خیابانهای شهر آمده و به صورت یک هیئت بسیار بزرگ و باشکوه مسیر همیشگی مراسم روز عاشورا را طی کردند. مردم در اوجِ این تظاهرات، در حالی که بلندگوهای خود را روبهروی پادگانِ تیپ2 زرهی قرار داده بودند، شعار میدادند: «آخرین روز است، ارتش تو انتخاب کن، یا جبههی حسین را یا جبههی یزید را». این حرکت، تأثیر بسیاری در روحیه ارتشیان داشت، به طوری که فردای آن روز سربازان از پادگان فرار کردند و به انقلابیان پیوستند. در ماهشهر نیز تظاهراتِ باشکوهی در این روز برگزار شد.
آیتالله طاهری خرمآبادی که در دههی محرم 1357 در ماهشهر بود، دربارهی راهپیمایی روز عاشورای مردم ماهشهر چنین میگوید: «در روزِ تاسوعا، در پیِ تدارکِ راهپیمایی روز عاشورایِ ماهشهر بودیم. ماهشهر به دو بخش قدیم و جدید تقسیم شده بود... براساس برنامهریزیهایی که انجام گرفت، قرار بر این شد که جمعیت از ماهشهرِ جدید به ماهشهرِ قدیم بیایند و راهپیمایی از ماهشهر قدیم شروع شود و در ماهشهر جدید به پایان برسد. مراسم پایانی هم در همان مسجد شرکت نفت برگزار شود. الحمدالله راهپیمایی بسیار مفصل و خوبی، با توجه به شرایط و ویژگی آن منطقه، در ماهشهر برگزار شد و مردم حضور چشمگیری در این راهپیمایی داشتند. سخنران مراسم پایانی راهپیمایی عاشورا هم خودم بودم که سخنرانی مفصلی ایراد کردم».
زابل
در
زابل نیز تظاهرات علیه رژیم برگزار شد که مردم ابتدا در مسجدِ حکیم شهر تجمع کرده
و پس از گوش دادن به سخنرانیِ دو تن از روحانیان شهر به نامهای سیدمحمدتقی حسینی
طباطبایی و محمدی ریشهری در سطح شهر دست به تظاهرات زدند و برعلیه رژیم شعار
دادند. در پایانِ راهپیمایی، مردم نام تعدادی از خیابانها و میادین شهر را تغییر
دادند، نام میدان ششم بهمن را به میدانِ امام، خیابانِ علم را به آیتالله طالقانی
و خیابانِ پهلوی را به شهید باقری تبدیل کردند. آیتالله محمدی ریشهری که در
وقایع و رخدادهای ماه محرم 57 در این استان نقش مهم و فعالی داشته است، دربارهی
وقایع محرم این سال در زابل چنین میگوید:
«دههی اول محرم سال 1357 و در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی به زابل دعوت شدم. میزبان، شهید حسینی، امام جماعتِ مسجد حکیم بود. فضای سیاسی کشور به شدت بحرانی بود. با هواپیما به زاهدان آمدم. اوضاعِ شهر غیرعادی بود. هر لحظه احتمال میرفت از سوی طرفدارانِ رژیم مورد هجوم قرار گیرم. شهید حسینی از زاهدان آمده بود تا مرا همراهی کند. همراه آن شهید بزرگوار به زابل آمدم. هر شب در مسجدِ او سخنرانی داشتم. به تدریج بر تعدادِ شرکتکنندگان افزوده میشد تا اینکه نخستین تظاهرات مردمی علیه رژیم آغاز شد... ساواک حساس شد، تماسهای تلفنیِ ایذائی و تهدیدآمیز به منزل شهید حسینی فراوان بود. پس از آخرین سخنرانی، ظاهراً در شبِ عاشورا، به طور مخفیانه از شهر خارج شدم. بعد به من خبر دادند که پس از خروجِ شما، احتمالاً شب بعد، مأموران شاه به مسجد ریختند و درها و شیشهها را شکستند...».
علاوه بر این در شهرها سایر استانهایِ کشور نظیر کرمان، گیلان، چهارمحال بختیاری، بندرعباس، بوشهر، یاسوج، ورامین، سمنان و... در روز عاشورا تظاهراتی علیه رژیم صورت گرفت. و مردم غیور و انقلابی کشور در هر نقطهای از کشور رژیم پهلوی را مورد نکوهش قرار دادند و با استفاده از ظرفیتهای تربیتی عاشورای حسینی در پی ساختاربندی انقلاب اسلامی برآمدند.