پنج نکته تاریخی درباره زلزله بوئینزهرا در سال 41
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی - سیدمحمدجواد قربی؛ زلزله بوئینزهرا در 10 شهریور 1341 را باید یکی از حوادث مهم استان قزوین در دهه 40 به حساب آورد زیرا آثار وضعی فراوانی در منطقه برجای گذاشت و با وجود فوت بیش از دوازده هزار نفر، منجر به تخریب و ویرانیهای گسترده شد. واقعیت آن است که در آن دوره، از یک سو، رژیم پهلوی در کمک به مردم کوتاهی می کرد و سازماندهی مناسب نداشت و از سوی دیگر، مردم بوئینزهرا به دلیل قدرت تخریب زلزله، تمامی زندگی خود را از دست داده بودند که علاه بر سرپناه، نیاز امکانات اسکان، تغذیهای و بهداشتی داشتند و همین مسئله باعث شد یکی از درخشان ترین صحنههای تاریخ اجتماعی دهه 40، یعنی کمکهای همه جانبه مردمی با هدایت بزرگانی چون آیتالله مدنی، جهان پهلوان تختی و... شکل بگیرد. این نوشتار با بازخوانی واقع آن روز، مهمترین رویدادهای پس از زلزله بوئینزهرا را مرور میکند.
زلزله بوئین زهرا و بیتدبیری مقامات پهلوی در مدیریت بحران
در شامگاه شنبه 10 شهریور سال 1341 خورشیدی زلزلهای با بزرگای 2/7 در مقياس ريشتر در پهنه باختری تهران و جنوب قزوین، موجب تلفات بسیاری با برآورد (رسمی 12225 نفر کشته) شد. منطقه مورد نظر، در گذر تاریخ بارها زلزلههای شدیدی را تجربه كرده و تلفات بسیاری به جای گذاشته است. در این بین زلزله سال 1341 به جهت بزرگای آن و وجود زیرساختهای دولتی و اداری در کشور، حائز اهمیت است.[1] برخی از افراد در پژوهشهای خود، آمار رسمی را صحیح نمیدانند و تلفات را بیشتر میدانند. به عنوان مثال در "روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی" در خصوص این رویداد تاریخی آمده است؛ «این زلزله در صد سال اخیر در نوع خود منحصر بود. در اثر این زلزله متجاوز از بیست هزار نفر تلف شدند و صد و پنج دهکده با خاک یکسان شد.»[2]
نکته مهم اینکه در آن برهه، رژیم پهلوی با بیتدبیری، نتوانست بحرانهای اجتماعی ناشی از زلزله را مهار کند. در بیانیهای که توسط اتحادیه فرهنگیان و دانشجویان ایران در آن زمان منتشر شد، آمده بود: «هیئت حاکمه، در جریان زلزله قزوین... مورد تنفر ملت ایران واقع گردید.» [3]
بررسی اسناد نشان میدهد که مقامات مربوطه به خوبی نتوانستند کمکهای مردمی را مدیریت نمایند و همین مدیریت غیرصحیح باعث گردید که سرنوشت برخی از کمکهای مردمی مشخص نباشد. در یکی از اسناد ساواک به تاریخ 23 اسفند 1341 آمده است: «کارکنان منطقه آسیب دیده بوئینزهرا چندین بار تعداد زیادی پتو و اموال آسیب دیده از منزل مردم تهران بدست آورده و در ستاد ناحیه سرتیپ خسروانی تحویل دادهاند. اکنون که کار منطقه آسیب دیده خاتمه یافته معلوم نیست این اموال را به چه کسی تحویل داده و در آن زمان که در منطقه زلزله زده بوده چه کار میکرده چطور با حضور ایشان این همه حیف و میل شده است؟ از کلیه درجهداران، افسران، اطاقداران ستاد ناحیه سئوال بفرمایند که آیا اخیراً پتوی اموال آسیب دیده کشف شده و در اطاق فرمانده ناحیه بوده یا خیر و اکنون به کی سپردهاند.»[4]
شیخ احمد کافی در خصوص فرصتطلبی رژیم پهلوی در جریان زلزله بوئینزهرا گفته بود: «خندهدار این است که ما به قزوین رفتیم و با پولی که جمعآوری کردیم 20 دستگاه خانه ساختیم ولی بعداً شیر و خورشید خانهها را از ما گرفت و به اقساط به زلزله زدگان فروخت.»[5]
آیتالله مرعشی نجفی هم در همان بازه زمانی اعلام کرده بود که مقداری وسائل جهت کمک به مصیبت زدگان جمعآوری کرده و تصریح کرده بود به قرار اطلاع، شیر و خورشید سرخ وظائف خود را به نحو احسن انجام نمیدهد و چنانچه مردم بدانند که کمکهای جمعآوری شده توسط شیر و خورشید ارسال میشود کمکی نخواهند کرد.
دعوت آیتالله طالقانی برای جمع آوری کمکهای مردمی در تهران
در یکی از اسناد مربوط به مسجد هدایت در خصوص اهتمام آیتالله طالقانی در جمع آوری کمکهای مردمی و تشویق مردم به ارسال کمک به مردم زلزله زده آمده است؛ «ساعت 1700 روز 29 ماه جاری در حدود 200 نفر در مسجد هدایت اجتماع و آقای طالقانی ضمن تفسیر آیهای از قرآن مجید و اشاره به زلزله زدگان اظهار داشته ما مسلمانان میبایستی به فکر یکدیگر بوده و در عزا و شادی شریک یکدیگر باشیم در زمان حال ما وظیفه سنگینی به دوش داریم میبایست دستورات قرآن را عمل نماییم و حتی المقدور به همنوعان خود کمک کنیم. ضمناً در مسجد اعلام شده هرکس کمکی برای زلزله زدگان میخواهد بکند شب دوشنبه به مسجد بیاید تا ترتیب تحویل اشیاء مورد لزوم به زلزله زدگان وسیله آقای طالقانی داده شود.»
اعلامیه مشترک آیات عظام قم برای کمک مالی به زلزله زدگان
گروه دیگری که در کنار مردم و شخصیتهای برجسته به سرعت وارد میدان شدند و مردم را به حمایت از زلزله زدگان فراخواندند روحانیون بودند. آیات عظام سیدمحمدهادی میلانی، میرزا احمد خراسانی و فقیه سبزواری با صدور اعلامیه مشترکی مساعی عمومی مردم را جهت کمک به زلزلهزدگان خواستار شدند. آیات سیدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی و شهابالدین مرعشی نجفی هم درباره لزوم کمک مردم به زلزلهزدگان فتاوی جداگانهای صادر کردند.
روز چهاردهم شهریور، عدهای از بازرگانان و معتمدین شهرستان قم خدمت حضرت آیتآلله گلپایگانی شرفیاب شده و راجع به کمک به زلزلهزدگان با ایشان مذاکراتی کردند و آیتالله پیام زیر را به عموم مسلمین ابلاغ کردند: «بسمالله الرحمن الرحیم. بر عموم مسلمین لازم است به هر نحو میتوانند به برادران دینی خود که در حادثه زلزله اخیر آسیب دیدهاند مساعدت نموده و عواطف و برادری خود را در این سانحه مؤلمه ابراز دارند. بر حسب تقاضای عدهای از مؤمنین در بانک ملی شعبه قم حساب شماره ۲۵۹۸ از طرف احقر باز شده است تا پس از جمعآوری وجوه، به وسیله اشخاص مورد اعتماد اینجانب مستقیماً بین آسیبدیدگان توزیع گردد اشخاص نیکوکار میتوانند در هر شهرستان به حساب شماره فوق بانک ملی مبلغی پرداخت نمایند.»[6]
آیتالله مدنی و گردآوری کمکهای مردمی
شهید مدنی در خصوص کمکرسانی و دادن خدمات رفاهی به افرادی که دچار سانحه طبیعی و بلایای مختلف شدهاند، کوشا بود. وی در خصوص زلزله بوئینزهرا فعالیت زیادی داشت. او با بهره گیری از کمکهای مردمی همدان، واحدهای مسکونی در بوئین زهرا احداث کرد. سیدحسن حسینی در این خصوص نقل میکند: «ایشان-شهید مدنی- در مسائل خدماتی خیلی سریع تصمیم میگرفتند. زلزله بوئینزهرا که اتفاق افتاد، ایشان را در مسجد جامع دیدیم که به جمعآوری کمک پرداختهاند و همراه چند تن دیگر تصمیم دارند به بوئینزهرا بروند. در بوئینزهرا از محل کمکهای مردم همدان ایشان هجده دستگاه خانه ساختند.»[7]
آقای محمد حیدری دلگرم از همراهان شهید مدنی در این ماجرا نقل مىکند: «سال۱۳۴۱ با وقوع زلزله در بویینزهرا همه جا بهم ریخته بود. هر کسی که توانسته بود از زیر آوار خارج شود، غرقه به خون بود. کسی نبود که فکر آیندهاش باشد. نجات اقوام و خویشان و همسایگان واجبتر از هر چیزی بود. عمق فاجعه بسیار زیاد بود. آن روز شاه برای اینکه نشان دهد در منطقه حضور دارد، با تشریفات خاصی وارد منطقه شد، یال و کوپال شاهی بود، قبلاً مسیر عبور شاه را مشخص کرده بودند، تا چادرهایی که در مسیر شاه قرار گرفته، بانظم خاصی چیده شده باشد و در مسیر گذر شاه، کمبودی نشان داده نشود، عدهای برای اظهار فقر و بیچارگی خود به دیدار شاه آمدند. چادرهای اطراف خالی شده بود. اما آن دورترها کسانی بودند که بیتوجه به حضور شاه مشغول فعالیت بودند و به زلزلهزدگان کمک میکردند. تعدادی از آنان مردمی بودند که در جمع آوری کمکها از شهر همدان اقدام نموده و کمکهای خود را به خاطر نزدیکی به بویینزهرا سریعتر رسانده بودند. چند روزی بود که آنجا فعالیت میکردند و بین مردم زلزله زده جایگاهی یافته بودند. در میان آنان سیدی نورانی و معمم بود. از آنجا که قلبش محکم و لرزش و لغزشی نداشت، یکی یکی بچههایی که پدر و یا مادرشان را از دست داده بودند، با تفقدشان از زیر آوارها خارج و در چادرها اسکان میداد.»[8]
مجاهدتهای جهان پهلوان تختی
مردم بوئینزهرا درحالی که خسارات شدیدی از زلزله دیده بودند، چشم انتظار کمکهای مردمی به سر میبردند که پهلوان تختی آستین همت بالا زد و در 14 / 6 / 41 در نامهای به روزنامه کیهان آمادگی خود را جهت جمعآوری اعانه برای زلزلهزدگان اعلام کرد. روزنامه کیهان ضمن درج نامه تختی آمادگی او را برای قبول سرپرستی مسابقات ورزشی به نفع آسیب دیدگان اعلام داشت. تختی در 18 / 6 / 41 در بیمارستان نجمیه به عیادت مجروحین زلزله رفت و به آنها قول همه گونه کمک و همیاری داد.
در همین حین که وی مشغول جمعآوری اعانه برای زلزلهزدگان بود ماموران ساواک در نقاط مختلف کشور گزارشهایی از برخورد مردم با این حرکت ارسال کردند و کار جمعآوری اعانه در مقابل فروشگاه کوروش در چهار راه قوامالسلطنه (سیتیر فعلی) توسط ساواک متوقف شد. و اجازه ندادند تا تختی به راه خود ادامه دهد، اما او به راه خود ادامه داد و تا آخر راه پیش رفت. بعد از جمعآوری اعانات، موسسه خواستار توزیع آنها از طریق این جمعیت شد، ولی او با کمک و راهنمایی دوستان خود و ورزشکاران قزوین به منطقه رفتند و کمکها را مستقیما به مردم رساندند.[9]
لطفالله میثمی درباره جمعآوری کمکهای مردمی برای مردم بوئینزهرا توسط تختی میگوید: «تختی در این حادثه به صورت خودجوش توانست سیل عظیمی از کمکهای مردمی را به حادثهدیدگان زلزله برساند که این نیز از محبوبیت او ناشی میشد. خاطرم هست وقتی او کشکول به دست میگرفت و پول جمع میکرد، مدتی نمیگذشت که کشکول پر میشد؛ چرا که مردم برای کمک سر از پا نمیشناختند. در خیابان وحدت اسلامی (شاهپور سابق) این صحنهها مکرر خلق میشد. وقتی تختی کشکول را میچرخاند، جمعیتی عظیم حول او میآمدند تا در کمکرسانی به حادثهدیدگان زلزله سهیم باشند...»[10]
پینوشتها:
2. باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، نشر گفتار، 1370، ص144.
3. مرکز بررسی اسناد تاریخی،کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، جلد1، ص541.
4. مرکز بررسی اسناد تاریخی، پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص 14.
5. مرکز بررسی اسناد تاریخی، شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک، تهران، انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،1383، ص225
6. نواب شمس پور و دیگران، «یک قرن نوع دوستی: جمعیت هلال احمر در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷»، فصلنامه امداد و نجات، سال هفتم، شماره۲۵، بهار ۱۳۹۴، صص127-126.
7. علیرضا اسماعیلی، «دیدار و گفتوگو با چند تن از یاران شهید آیتالله مدنی(ره)»، یادنامه دومین شهید محراب آیتالله مدنی، همدان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان،1381، ص19.
8. صادق گلزاده، شهید اخلاق و فضیلت: یادنامه شهید محراب آیتالله مدنی، قم، بوستان کتاب،1382، صص399-395.
9. محمدعلی سفری، حماسه جهان پهلوان تختی، نشر نامک، ۱۳۷۶، ص117.
10. سیدجواد میرهاشمی، «۵۴ سال از زلزله بویینزهرا گذشت؛ آهسته فراموش میشویم»، روزنامه ایران، شماره۶۳۰۰، ۱۰شهریور ۱۳۹۵، ص24.