واکنش مردم گرگان و دشت به هجرت امام خمینی از عراق/ روزی که گرگانیها علیه امریکا قد علم کردند
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 13 مهر
1357 با کارشکنی رژیم پهلوی، دولت عراق امام خمینی را مجبور به ترک محل تبعید خود
نمود. در این راستا این حرکت موجب خشم و انزجار عمومی در سراسر کشور شد و مردم دست
به تظاهرات زدند. در این زمینه در کتاب «انقلاب اسلامی در گرگان و دشت» که توسط مرکز اسناد انقلاب
اسلامی منتشر شده درباره شکلگیری و تشدید تظاهرات مردم ، علما و روحانیون گرگان و
دشت علیه رژیم پهلوی در مهر ماه 57 آمده است:
تشديد تظاهرات خيابانی در مهر 1357 در گرگان و دشت چشمگير
بود. در نخستين روز مهر پس از پايان وعظ آقای نجفی در مسجد عباسعلی گرگان اعلاميههای
15 و 21 شهريور امامخميني پخش شد. در ششم مهر حدود پنج هزار نفر از محصلين و
طبقات مختلف مردم در حالی كه تعدادی از روحانيون در پيشاپيش آنان در حركت بودند،
از مسجد گلشن خارج و ضمنِ دادن شعارهای مذهبی به راهپيمايی پرداختند و دو نفر از
روحانيون برای آنان سخنرانی و ضمن صحبت اظهار داشتند: «... برادران ارمنی، [ما]
مغازه و خانه شما را آتش نزديم و ديگران اينكار را كردند، ما به مبارزات اسلامی
خود ادامه میدهيم».
در همين روز بيش از چهار صد تن از اهالی گاليکش به سفارت
دولت عراق در تهران تلگرافی مخابره کردند که متن تلگراف چنين بود: «... بدينوسيله
مراتب تأسف و انزجار خود را نسبت به محاصره منزل مرجع عاليقدر شيعيان جهان ابراز
داشته و صريحاً خواستار پايان يافتن اين عمل خلاف اسلامی و انسانی میباشيم».
سه روز بعد عدهای از محصلين دبيرستانهای بندرگز بعد از
پايان كلاسهای خود در جلوی مسجد جامع شهر اجتماع كردند و با عدهای از مردم بهطرف
خيابان اصلی شهر حركت كردند كه توسط مأموران انتظامی از آنها جلوگيری بهعمل آمد و
هفت نفر از مسببين اين ماجرا را دستگير كردند. از اين افراد چهار نفر محصل
دبيرستان، يك نفر دانشجوی اخراجی دانشكده افسری و يك نفر كشاورز بودند. موسی
غزانيان دانشجوی اخراجی كه رهبری تظاهرات را برعهده داشت با گروهبان يكم نيكفر
درگير شد.
دستگيرشدگان برای
محاكمه به دادگاه بندرشاه فرستاده شدند. در 15 مهر دانشآموزان گرگان از رفتن به
مدرسه خودداری كردند و چند هزار نفر از اين دانشآموزان در مسير خيابانهای مولنروژ
(5 آذر فعلی)، پهلوی (امامخمينی فعلی) و امامزاده عبدالله دست به تظاهرات وسيعی
زدند و در حالی كه شعارهای اسلامی و ضددولتی میدادند، حدود يك ساعت و نيم در
خيابانها راهپيمايی كردند. فردای آن روز حدود چهل نفر از فرهنگيان گرگان از جلوی
اداره آموزش و پرورش مبادرت به راهپيمايی كردند.
روز بعد حدود سيصد
نفر دختر و پسر در گرگان ضمن دادن شعار به نفع امام خمينی و حكومت اسلامی
تظاهرات كردند كه با دخالت مأمورين متفرق شدند و دو دانشآموز مجروح شدند. شيخ
رسول رضايی كه در جريان راهپيمايی و تظاهرات اين روزها حضور داشت، در خيابان پهلوی
گرگان مردم را به نشستن دعوت كرد و در ضمن سخنرانی خود آزادی دو نفر از روحانيون
تبعيدی گرگان را جزء خواستههای مردم اعلام كرد و در ادامه گفت:
«... راديو بیبیسی
اظهار داشته كه اعتصابات اخير بهخاطر كمی دستمزد است در صورتی كه اين چنين نيست
ما خواهان حكومت اسلامی هستيم و هدف ما اين است كه پانزده سال قبل امامخمينی را
بهعنوان مخالف از كشور به خارج تبعيد كردند بايستی مجدداً به كشور برگردانيم. ما
اين حكومت را نمیخواهيم و میخواهيم كه يك رهبر عاليقدر اسلامی داشته باشيم.
مردم گرگان انزجار خود را بهمناسبت اخراج [آيتالله]خمينی از عراق اعلام میکنند».
ساواك در گزارشی در مورد تظاهرات روز 17 مهر مینويسد: «قريب
2500 نفر از قشريون مذهبی، دانشآموزان و فرهنگيان شهر گرگان جهت نماز جماعت مغرب
و عشاء در مسجد جامع شهر مذكور اجتماع و در پايان نماز جماعت واعظی بهنام كاشانی
سخنرانی كرده است. در بين جمعيت فوق هنگام خارجشدن از مسجد تعدادی اعلاميه
مضره توزيع شده است».
چند روز بعد دو هزار نفر از مردم مذهبی شهر در صحن امامزاده
عبدالله تجمع كردند و با دادن شعار از آنجا خارج شدند و به سمت خيابان پهلوی
(امامخمينی فعلی) به راه افتادند. تظاهركنندگان كه تعداد آنها به سه هزار نفر
رسيد در خيابانهای اصلی شهر راهپيمايی نموده و در فلكه شهرداری گرگان، يكی از
دانشجويان دانشسرای راهنمايی تحصيلی برای آنان سخنرانی تحريكآميزی ايراد و
تظاهركنندگان را به قيام مسلحانه تشويق نمود. سخنران بعدی مطالبی به نفع امامخمينی
بيان داشت و از مردم خواست روز چهارشنبه مصادف با چهلمين روز شهدای
تهران مجدداً در محل امامزاده عبدالله گرگان اجتماع نمايند. مطابق گزارش ساواک
مردم خيابان پهلوی را به خمينی تغيير دادند.
سرگرد نصرتالله قيامی افسر خوشنام شهربانی گرگان درباره
اين تظاهرات اظهار میدارد: «...تجمعی در ميدان شهرداری برگزار شد که آقای حسين
کبير روی ماشين رفته بود و سخنرانی غرايی کرد و گفت: کارتر و جوجه کارتر نمیتوانند
با مردم طرف بشوند. من همانجا اشکم سرازير شد».
حسين کبير درباره اين سخنرانی اظهار میدارد: «...در آن
سخنرانی با توجه به اينکه آغاز خشونتهای حکومت عليه مردم بود و نيروهای مسلح پليس
نيز در آنجا مستقر بودند، رو به نيروهای دولتی کردم و گفتم: خون ما از خون فرزندان امامحسين رنگينتر
نيست پس اين شما و اين سينههای ما و آماده گلولهباران شما برای احيای دين خدا و
اهداف انقلاب اسلامی هستيم. همچنين رو به مردم گفتم که ما فرزندان برومندی مانند
محمدیها، خراسانیها و اردکانیها میخواهيم و بايد آماده يک قيام عملی عليه
رژيم شاه باشيم». در گزارش ساواک در اينباره آمدهاست:«... حسين کبير مردم را
دعوت به قيام مسلحانه عليه حکومت شاهنشاهی کرد».
گروه زيادی از دانشجويان، دانشآموزان، كسبه و كارگران علیآباد
گرگان با تعطيلكردن محل كار خود از صبح 15 مهر در خيابانها به تظاهرات
پرداختند. مأموران انتظامی برای متفرق كردن آنها از گاز اشكآور استفاده كردند و
چند تير هوايی شليك كردند. تظاهركنندگان نيز با آتشزدن چندين لاستيك در وسط
خيابانها تلاش كردند تا آثار آن را از بين ببرند. تظاهركنندگان پس از عبور از
خيابانها در ميدان شهرداری توقف كردند و پس از ادای نمازجماعت در اين ميدان متفرق
شدند و در بعدازظهر مدارس علیآباد تعطيل شد. روز بعد مردم و دانشآموزان در
خيابانها به راه افتادند و دست به تظاهرات زدند و تمام مدارس ابتدايی، راهنمايی،
دبيرستانها و مجتمع آموزشی اين شهر بهصورت تعطيل درآمد.
همچنین عدهای از اهالی گاليكش در امامزادهای واقع در
مينودشت اجتماع كردند و قرار بود با همكاری عدهای از اهالی مينودشت مبادرت به
راهپيمايی و سينهزنی نمايند ولی پاسگاه ژاندارمری مينودشت با اطلاع از اين ماجرا،
اجتماعكنندگان را متفرقكرده روز بعد حدود 1500 نفر از اهالی گاليكش در مسجد جامع
محل تجمع كردند و دو نفر از وعاظ بهنامهای احمدیراد و حكيم برای آنان سخنرانی
كردند و به مقامات مملكتی و مأموران انتظامی حمله كردند. گزارش ساواك در اينباره
چنين است:
«... اجتماعكنندگان در ساعت 17 پس از خروج از مسجد، در حالی
كه عكسهايی از ]امام[ خمينی در دست
داشته و پلاكاردهايی با مضمون «ما انتقام میگيريم؛ ما زندهايم و بايد زندگی
كنيم؛ آنها كه رفتهاند، كار حسينی كردهاند، آنها كه ماندهاند زينبیاند وگرنه
يزيدیاند» با خود حمل مینمودند مبادرت به تظاهرات خيابانی كردهاند. اين افراد
در تظاهرات مذكور شعارهايی به نفع روحالله خمينی و همچنين شعاری به مضمون: آمريكا
و شوروی، ايران را بعليدهاند میدادهاند».