برگی از خاطرات حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان،

روایتی از شور و اشتیاق پزشکان و پرستاران برای ماندن در جبهه‌

شیخ حسین انصاریان می‌گوید: «مرحوم آیت‌الله العظمی حاج‌آقا حسین قمی در بیمارستان بغداد بستری شده بود. یکی - دو نفر طبیب و پرستار در طول شب بالای سر ایشان بیدار ماندند. فردا صبح برای نشان دادن اجر و ثواب کار آن‌ها _ آیت‌الله حاج آقا حسین قمی گفته بود: من حاضرم ۶۰- ۷۰ سال ثواب عمر خود را با همین ثواب شبی که شما بالای سر مریضی مسلمان به سر بردید، معاوضه کنم...»
يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۷

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ با شروع جنگ تحمیلی، بسیاری از جوانان و نوجوانان پرشور انقلابی برای حفظ مال، جان و ناموس و دفاع از خاک و مرزهای میهن خود، در جبهه‌ها حاضر شدند. اما بعضاً ماندن این نیروهای بسیجی و داوطلب و سایر طیف‌ها در صف جبهه‌های جنگ و مقاومت مرهون انگیزه و روحیه بالا بود که روحانیون و طلاب نقش بسزایی را در این امر به ثمر رساندند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین شیخ حسین انصاریان در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است در این‌باره می‌گوید: یکی از نتایج مهم حضور ما در جبهه و سخنرانی برای رزمندگان، تقویت روحیه‌ نیروها و تحکیم اراده‌ آنان برای بیشتر ماندن در جبهه‌ و مقاومت در برابر دشمنان بود. در زمان عملیات‌ها، جبهه؛ شور و شعف بیشتری داشت و نیروها سرحال و قبراق بودند؛ ولی هرگاه جبهه در آرامش بود، ماندن در پشت خط‌های اول و دوم و موقعیت‌ها و پادگان‌های مختلف، برای آن‌ها خسته‌کننده و کسالت‌آور می‌شد و پس از مدتی می‌خواستند برگردند یا درخواست مرخصی می‌کردند. این در حالی بود که گاهی در آینده‌ای نزدیک عملیاتی در پیش بود و نمی‌بایست کسی بویی می‌برد؛ یعنی اگر فرماندهان به نیروها اشاره می‌کردند که عملیاتی در پیش است، همه با جان و دل می‌ماندند؛ ولی این یکی از معذورات بود. بنابراین فرماندهان گاهی از ما می‌خواستند که برای تقویت روحیه‌ی بچه‌های مستقر در مناطق ساکت و آرام رفته، با راه انداختن مجالس دعا و سخنرانی آن‌ها را سرگرم کنیم و با نقل آیات و روایات درباره‌ اهمیت و اجر و ثواب جهاد در راه خدا، انگیزه‌ آنان را برای ماندن هر چه بیشتر در میدان‌های نبرد، دو چندان کنیم.

یک بار در منطقه‌ای از جبهه، پرسنل بهداری و دکترها مدت مأموریتشان در حال پایان بود و همگی می‌خواستند بلافاصله برگردند. این در حالی بود که قرار بود در آینده‌ای نزدیک، در آنجا عملیاتی صورت بگیرد و در آن موقعیت حساس نیروی کافی نیز برای جایگزینی نبود...به هرحال از من خواستند تا برای آن‌ها سخنرانی کنم، بلکه ترغیب به ماندن شوند. من سخنان خود را با این مطلب آغاز کردم که در اصل، کلمه‌ «طبيب»، نام پروردگار است و در روایات و مناجات نیز این نام برای خداوند زیاد آمده است. از رسول خدا نقل شده است: «ایها الناس أنتم کالمرضى و رب العالمين کالطبيب.» و ادامه دادم که دانش شما جلوه‌ دانش پروردگار است. خداوند طبیبی مهربان است و شما نیز باید اخلاق خدای خویش را داشته باشید. سپس قضیه‌ای بدین شرح نقل کردم: «مرحوم آیت‌الله العظمی حاج آقا حسین قمی (که قبل از مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی مرجع تقلید بودند) در بیمارستان بغداد بستری شده بود. یکی - دو نفر طبیب و پرستار در طول شب بالای سر ایشان بیدار ماندند. فردا صبح برای نشان دادن اجر و ثواب کار آن‌ها _ آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی گفته بود: من حاضرم ۶۰- ۷۰ سال ثواب عمر خود را با همین ثواب شبی که شما بالای سر مریضی مسلمان به سر بردید، معاوضه کنم...» و سخنان خود را با مطالبی دیگر ادامه دادم.

بعد از جلسه وقتی به سنگر آمدم پس از دقایقی سرپرست آنان آمد و گفت: «حاج آقا ما بسیار از مجلس شما بهره بردیم و بچه‌ها چنان تشویق شده‌اند که همگی خواستار تمدید ماموریت شده‌اند.»


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات