برگی از خاطرات آیت‌الله صابری همدانی

تلاش براى رفع بدبينى اهل سنت نسبت به ايرانيان و شيعيان

آیت‌الله صابری همدانی: «براى مقابله‌ اين ديدگاه‌ها و رفع سوء تفاهم‌ها و آشنايى بيش‌تر و درست برادران سنى ترک‌تبار ما با عقايد شيعه، تصميم گرفتم کارهايى را آغاز کنم. نگارش کتاب‌هاى هم‌چون «راه اهل بيت در اسلام» و «امام صادق(ع) در اسلام» از جمله اقداماتى بود که علاوه بر تبليغات شفاهى و سخنرانى در مجالس و مجامع گوناگون به انجام رساندم و بحمدلله اين تلاش‌هاى فرهنگى تأثير خوبى بر جاى گذاشت و کم‌کم آن بدبينى‌ها رخت بربست...»
شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۴

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بنا بر روایات شیعه 17 ربیع‌الاول و طبق روایات برادران اهل سنت 12 ربیع‌الاول، روز ولادت پیامبر اکرم (ص) است. از این رو طی پیامی از سوی امام خمینی در 6 آذر سال 1360 به منظور وحدت و تحکیم وحدت جهانی مسلمانان همچنین کمک به پیشبرد انقلاب جهانی اسلام، از 12 ربیع‌الاول تا 17 ربیع‌الاول قمری «هفته وحدت» نامگذاری شد.

به همین مناسبت با گریزی به کتاب خاطرات آیت‌الله صابری همدانی که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است به تلاش وی برای رفع بدبینی برادران اهل تسنن ترکیه نسبت به شیعیان پرداخته شده است.

آیت‌الله صابری همدانی می‌گوید: يکى از مشکلات عمومى بنده در ترکيه، بدبينى شديد برادران ترک اهل تسنن نسبت به ايرانيان و در واقع به شيعيان بود. اين بدبينى که ريشه در مسايل تاريخى بين دو کشور و آثار شوم جنگ سلطان سليم و شاه اسماعيل داشت، گاهى در رسانه‌هاى رسمى ترکيه مثل راديو دامن زده مى‌شد و با يادآورى آن جنگ‌ها عليه ايران و ايرانيان صحبت و موضع‌گيرى مى‌کردند.

علما و روحانيون ترک اهل سنت نيز در شکل‌گيرى تاريخى اين بدبينى و گمان‌هاى نادرست اهل تسنن درباره‌ شيعيان نقش بسزايى داشته‌اند. فتاواى حامديه که دست پخت علماى مدرسه‌ى حامديه استانبول بر ضد شيعيان و ايرانيان بوده است، شهرت زيادى دارد و مرحوم علامه امينى هم در الغدير يادآور بخشى از اين فتاوا شده است. من جدا از اين‌که خود مدرسه‌ حامديه را که تبديل به تجارت‌خانه شده بود، از نزديک ديدم، با مطالعه کتب آن دوران در يکى از کتاب‌خانه‌هاى مهم استانبول، به بعضى از آن فتاوا هم دسترسى پيدا کردم. در اين فتاوا که کسانى همانند قاسم نخجوانى و ابن پاشا صادر نموده‌اند، به صراحت تهمت‌هاى ناروايى به شيعيان زده‌اند و مدعى شده‌اند که شيعه‌ها على(ع) را خدا مى‌دانند و آن حضرت را مى‌پرستند و درصدد تخريب کعبه مى‌باشند و مى‌خواهند مقبره‌ شيخ صفى‌الدين اردبيلى را که يکى از اجداد سلاطين سلسله‌ صفوى است و در شهر اردبيل قرار دارد، قبله‌ شيعيان کنند. برطبق مدعاى علماى ترک حامديه، اهل تشيع، قرآن را قبول ندارند و شراب را حلال مى‌شمرند و ازدواج چند نفر با يک زن را جايز مى‌دانند. در يکى از اين فتاوا مفتى اعلام مى‌دارد که بر من ثابت شده تبريز دارالحرب است و بر همه‌ مسلمانان واجب است که به تبريز حمله‌ور شده و با اهالى اين شهر بجنگند.

با مطالعه‌ اين کتب و آن فتاوا و ادعاهاى واهى، خيلى متأثر شدم که چرا چنين ديدگاهى در ميان برادران اهل تسنن رواج پيدا کرده و ما که در همسايگى آن‌ها هستيم، از اين مسائل بى‌خبريم و تلاشى براى برطرف شدن اين ديدگاه‌هاى منفى و نادرست نکرده‌ايم. ضمن اين‌که دشمنان مسلمانان اعم از شيعه و سنى خواهان چنين وضعيتى بوده و هستند و هيچ‌گاه دلشان نمى‌خواهد ما با اطلاع از ديدگاه‌هاى يکديگر در زدودن و از بين بردن سوءتفاهمات و بدگمانى‌ها اقدامى بکنيم. متأسفانه رسوبات اين تبليغات منفى که در زمان عثمانى‌ها عليه شيعيان شده ‌بود در ميان سنى‌هاى متعصب، کم و بيش وجود داشت. مثلا صاحب‌خانه‌ ما که يک خانم بود و ما در آپارتمان وى زندگى مى‌کرديم. يک روز هنگامى که روى ميز مطالعه‌ من قرآن را ديد، با تعجب پرسيد اين کتاب چيست؟ گفتم قرآن کريم. گفت مگر شما قرآن را قبول داريد؟ اين خانم وقتى متوجه شد که اسم بچه‌هاى من حسن و حسين است، گفت آيا شما پيغمبر را مى‌شناسيد و به آن حضرت اعتقاد داريد؟ اين‌ها بر اثر همان تبليغات سوء شيعيان را در شمار کفار مى‌شمردند و ذبيحه‌ ما را حرام مى‌دانستند و حتى براى صاحب‌خانه‌ ما پذيرفتنى نبود که ما در ماه رمضان روزه مى‌گيريم که در جوابش گفتم: قرآن کريم کتاب ما و حضرت محمد(ص) پيامبر اسلام و حسن و حسين دو سبط و نوه‌ او هستند که ما به آن‌ها اعتقاد و ارادت داريم و مانند شما در ماه رمضان روزه مى‌گيريم.

براى مقابله‌ اين ديدگاه‌ها و رفع سوء تفاهم‌ها و آشنايى بيش‌تر و درست برادران سنى ترک‌تبار ما با عقايد شيعه، تصميم گرفتم کارهايى را آغاز کنم. نگارش کتاب‌هاى هم‌چون «راه اهل بيت در اسلام» و «امام صادق(ع) در اسلام» از جمله اقداماتى بود که علاوه بر تبليغات شفاهى و سخنرانى در مجالس و مجامع گوناگون به انجام رساندم و بحمدلله اين تلاش‌هاى فرهنگى تأثير خوبى بر جاى گذاشت و کم‌کم آن بدبينى‌ها رخت بربست، به طورى که وقتى من عقايد شيعه را براى اين‌ها بيان مى‌کردم، مى‌گفتند پس بنابراين ما بر باطليم و اعتقاداتمان نادرست است که مى‌گفتم اين ديگر به عهده‌ خود شماست که تحقيق کنيد و حقيقت را دريابيد. آن‌هايى که سليم‌النفس بودند و تعصب بى‌جا نداشتند، صادقانه اعتراف مى‌کردند که عامل گمراهى ما علما و روحانيون ما بودند که واقعيت را پنهان مى‌کردند و با غير مسلمان خواندن ايرانيان و شيعيان، اهل تسنن را از ارتباط خانوادگى و ازدواج با ايرانى‌ها و شيعه‌ها منع نموده و چنين ازدواجى را نامشروع دانسته و در حکم زنا مى‌شمردند؛ اما بعضى از همين برادران سنى با آگاهى از عقايد شيعه و نادرستى آن‌چه به آن‌ها القا کرده بودند، پيش من مى‌آمدند تا عقد ازدواج دخترشان را با يک ايرانى شيعه بخوانم.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات