راهبردهای مبارزاتی دانشجویان علیه رژیم پهلوی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در دوران نهضت اسلامی، دانشجویان قشری فعال در عرصه مبارزات سیاسی بودند. آنها علاوه بر حضور در تظاهرات، با صدور بیانیه و اعلامیه نیز تنور مبارزه را داغ میکردند. در روزهای اوج انقلاب مردم ایران، دانشجویان با تعطیلی کلاسهای درس به صف اعتصاب کنندگان پیوستند و تا 22 بهمن 57 و محو کامل طاغوت دست از مبارزه نکشیدند. این یادداشت بر آن است تا با سیری در تاریخ نهضت اسلامی، شیوههای مبارزاتی دانشجویان در دوره نهضت اسلامی را واکاوی کند.
حضور در تظاهرات
برنامهریزی
و شرکت در تظاهرات، از مهمترین فعالیتهای مبارزاتی دانشجویان بود. آنها هم در
محیط دانشگاه و هم خارج از آن و در سطح شهر، تظاهرات را طراحی میکردند. مثلا در
نیمه دوم دهه 50 در مشهد، دانشجویان مسلمان به سرپرستی عبدالحمید دیالمه، وظیفه
داغ نگه داشتن تنور مبارزه را برعهده داشتند. روز 15 خرداد 1354 همزمان با
دوازدهمین سالروز قیام خونین، گروه کوچکی از دانشجویان دانشگاه مشهد، ابتدا به وسیله نقلیه خود را از دانشگاه فردوسی به مسجد بناها واقع در یک کیلومتری حرم مطهر
رساندند. علت انتخاب مسجد بناها برای شروع حرکت، نزدیکی آن مکان به حرم و حضور
مردم در مراسم تعزیهخوانی در آن مسجد بود.
دانشجویان با اعلامیههایی که از قبل آماده کرده بودند وارد مسجد مذکور شدند تا بعد از توزیع آن اعلامیهها، فضا را برای برپایی یک تظاهرات وسیع آماده کنند. مردم هم که زمینه مناسبی برای این موضوع داشتند از اقدام دانشجویان استقبال کردند. طولی نکشید که با پایان مراسم تعزیه، مردم حاضر در مسجد وارد خیابانهای مجاور شدند. در این لحظه باز دانشجویان بودند که وظیفه داشتند بر آتش خشم مردم بدمند؛ آنها با توزیع تصاویر و اعلامیهها و نیز دم گرفتن شعارها، مردم را به مبارزه تشویق میکردند. یکی از شاهدان تظاهرات آن روز به یاد میآورد که دانشجویان «جلوی ماشینها را میگرفتند، عکس شاه را پاره میکردند و اعلامیهها را بین مردم پخش میکردند.»
دانشجویان
دانشگاه مشهد در خرداد 1355 هم نقشه یک راهپیمایی در بیرون از محوطه دانشگاه را
طرحریزی کردند. مسجد فیل در مجاورت حرم رضوی به عنوان مبدا حرکت در نظر گرفته شد
و روز موعود با میدانداری دانشجویان، تظاهرات باشکوهی برگزار شد.
در
شیراز نیز دانشجویان دانشگاه پهلوی در فرصتهای مختلف خود را به صف تظاهرات میرساندند.
یکی از باشکوهترین تظاهرات دانشجویان این دانشگاه در اول آبان 57 رخ داد. بیش از
سه هزار نفر از دانشجویان از ساعت 9 صبح در محوطه دانشکده ادبیات دست به تظاهرات
زدند.
علاوه
بر این، طی سالهای 56 تا 57، دانشجویان در شهرهای مختلف چون کرمان، تبریز، یزد،
خرمآباد، رشت، سمنان، اهواز، آبادان، سنندج، اصفهان، شیراز، قم، زنجان، اراک،
بابل و ... همگام با سایر اقشار مردم در تظاهرات شرکت میکردند. در تهران هم
دانشجویان در موقعیتهای مختلف خود را به صف نخست تظاهرات میرساندند. تظاهرات
دانشجویان دانشگاه تهران به تاریخ 21 دیماه 56 در واکنش به کشتار 19 دی در قم، تظاهرات
دانشجویی در 6 اسفند همان سال در كويی دانشگاه و زدوخورد با پليس و تظاهرات
مستمر این قشر در آبان 57 که به جنایت رژیم در 13 آبانماه منجر شد، نمونههایی از
این دست است.
روز 19
ارديبهشت 1357 نیز قيام گسترده دانشجويان در دانشگاههای آذرآبادگان، تهران،
پهلوی و ساير شهرها رخ داد. در اين روز دانشجويان نشان دادند كه مذهب بزرگترين
قدرت حركتآفرين است. خبرگزاریهای جهان، نقش دانشجويان را در قیام 19 ارديبهشت
تحت پوشش خبريی وسيعيی قرار دادند. آسوشيتدپرس گزارش كرد: «موج جديد تظاهرات،
دانشجويان دانشگاههای ايران را فراگرفت. روز گذشته گروههای كوچك دانشجويان
در نقاط مختلف داخل و خارج دانشگاه دست به تظاهرات وسيعی زده و با دادن
شعارهايی در تهران، اصفهان، شيراز، بابل، كرمان و كاشان راهپيمايي كردند». رويترز گزراش كرد: «روز گذشته در تظاهرات دانشگاه تبريز دو نفر كشته شدند». راديو لندن
گزارش كرد كه «بيشتر اغتشاشات از طرف دانشجويان بوده است.» در روز 57/4/13 نیز
تظاهرات دیگری توسط دانشجويان دانشگاه ملی تهران رخ داد كه در درگيری با گارد
دانشگاه 15 دانشجو زخمی شدند و در كرج نيز تظاهراتی توسط دانشجويان دانشكده
كشاورزی صورت گرفت.
روزهای
آبان 57 شاهد حضور پرشور و مستمر دانشجویان در صفوف تظاهرات بود. آنها با شعار«حكومت
اسلامی ايجاد بايد گردد، زندانی سياسی آزاد بايد گردد» خواستههای خود را به
گوش همگان میرساندند. تظاهرات دانشجویان که آن روزها دانشآموزان را نیز در کنار
خود میدیدند، نهایتا به کشتار وسیع در 13 آبان ختم شد. اما با وجود کشتار گسترده،
دانشجوها پا پس نکشیدند و تا بهمن 57 همچنان در صفوف مبارزه باقی ماندند. روز دوم
بهمن 57 وقتی روزنامه اطلاعات در مقالهای نوشت: «انقلاب با خلاء رهبری روبهرو
شده است»، هزاران دانشجو در اعتراض به اين جمله در مقابل مؤسسه اطلاعات اجتماع
كردند و دست به تظاهرات زدند. آنها تا پیروزی انقلاب اسلامی، در اقصی نقاط ایران
در صحنه باقی ماندند و همگام با دیگر اقشار جامعه، شجاعانه در برابر توپ و مسلسل
ایستادند.
به این فهرست باید تظاهرات دانشجویان ایران در خارج از کشور را نیز اضافه کرد. حضور دانشجویان مسلمان ایرانی در راهپیماییهای ضد سلطنت در شیکاگو، پاریس، کلن، مانیل، رم، میلان، لندن، نیویورک، بمبئی، بروکسل، استانبول، فرانکفورت و ... در سال 1357 در رسانههای خارجی جلب توجه میکرد و تاثیر بسیاری بر جهانی شدن مبارزات مردم ایران داشت.[1]
صدور بیانیه
دانشجویان علاوه بر تهیه و توزیع اعلامیههای امام خمینی، خود نیز در بزنگاههای
مختلف تاریخی اقدام به صدور بیانیه و اعلامیه میکردند. مثلا در روزهای اوج انقلاب
در شیراز، دانشجویان دانشگاه پهلوی با صدور اعلامیهای خواستار آزادی آیتالله
دستغیب شدند و تهدید کردند درصورتی که آن روحانی مبارز در بند بماند، دانشجویان
همگام با دیگر مردم شهر دست به اعتصاب سراسری خواهند زد.[2]
در روزهای پرالتهاب بهمن 57 همزمان با تعطیلی فرودگاهها به فرمان بختیار و تحصن روحانیون در دانشگاه تهران، بار دیگر دانشجویان با صدور اعلامیه همراهی خود را با انقلاب نشان دادند. به گفته حجتالاسلام سیدحسن طاهری خرمآبادی: «وقتی وارد دانشگاه تهران شدیم دانشجویان که از تحصن ما آگاه شده بودند در آنجا حاضر شدند.» در روز۱۰ بهمن تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه ابعاد وسیعتری پیدا کرد و با پیوستن عده بیشتری به این تحصن، بیش از۲۰۰۰ نفر در مسجد دانشگاه تهران گرد آمدند. در همین زمان سازمان ملی دانشگاهیان ایران با صدور بیانیهای پشتیبانی خود را از اقدام روحانیون متحصن اعلام کرد.
در این بیانیه با تأکید بر وحدت حوزه و دانشگاه آمده بود: «سازمان ملی دانشگاهیان ایران (دانشگاه تهران) پشتیبانی کامل خود را از خواست روحانیون متحصن ابراز میکند و انتخاب دانشگاه تهران را به عنوان محل این تحصن نشانه دیگری از همبستگی همه قشرهای مردم ایران در تحقق هدفهای انقلاب بزرگ ملت ایران میداند.» جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران هم در بیانیهای با اشاره به تحصن «روحانیون متعهد و مبارز تهران» در مسجد دانشگاه «پشتیبانی کامل خود را از تحصن روحانیون مبارز ـ که همچون اسلاف خود پرچمدار قیامهای ملت مسلمان ایران علیه ظلم و استبداد و استعمار میباشند ـ ابراز داشت.»
تعطیلی کلاسهای درس
تعطیلی
کلاسهای درس توسط دانشجویان بیش از آنکه مبارزه چهره به چهره باشد، مبارزهای
روانی بود و بیشتر جنبه خبری داشت. این اقدام نوعی اعتصاب بود و همگام با عرصههای
اقتصادی، در حوزه علمی نیز حاکمیت را با بحران جدیدی مواجه میکرد. به علاوه
تعطیلی کلاسها هشداری برای اقدامات دیگر از قبیل تظاهرات بود چرا که با تعطیلی
کلاسها این ظرفیت مهم میتوانست به سیل تظاهرات مردمی بپیوندد و یا خود سرمنشاء
حرکت قهرآمیز باشد.
در
روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، دانشجویان بارها با تعطیلی کلاسها به سیل
تظاهرات پیوستند. این اقدام دانشجویان علاوه بر تهران در سایر شهرهای بزرگ مثل
اصفهان، مشهد، تبریز و ... نیز انجام میشد. طبق گزارش ساواک فارس بعد از کشتار
خونین 17 شهریور 57، دانشجویان دانشگاه پهلوی با تعطیل کلاسهای درس همگام با
مردم، این جنایت را محکوم کردند. در گزارشهای ماموران ساواک آمده است که صبح 23
شهریور 1500 نفر از دانشجویانی که سال در سال جدید در دانشگاه پذیرفته شده بودند،
در اقدامی هماهنگ از حضور در کلاسهای اول ترم خودداری کردند.[3]
نکته مهم این که، تعطیلی کلاسها توسط دانشجویان این فرصت را به اساتید و کارکنان دانشگاه میداد که آنها نیز خود را به صفوف انقلابیون برسانند.
مبارزه فرهنگی
دانشجویان با برپایی نمایشگاهها، نشستها، میتینگها و ... نیز به فعالیتهای سیاسی میپرداختند و بدین ترتیب در مسیر انقلاب گام برمیداشتند. مثلا عدهای از دانشجویان با هدایت عبدالحمید دیالمه در دانشگاه مشهد با هدف آشناسازی دانشجویان با رخدادهای سیاسی روز، اقدام به اجرای نمایشنامه کردند. دانشجویان این دانشگاه به ابتکار دیالمه نمایشنامهها و فیلمنامههایی در راستای مبارزه با رژیم پهلوی اجرا میکردند.[4] یا مثلا در شیراز، دانشجویان دانشگاه پهلوی به برپایی نمایشگاه همت میگماشتند. در 21 مهر 57 ساواک فارس در گزارشی با عنوان «وارونه نمایش دادن وقایع» گزارش داد نمایشگاهی تحت عنوان زلزله طبس در دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی دایر شده و مردم از آن بازدید میکنند، اما شعارها و پلاکاردهای به نمایش درآمده در آن نمایشگاه، علیه حاکمیت است.
پیوند با روحانیت
در
دوران مبارزه، دانشجویان با دعوت از روحانیون مبارز به جمعهای دانشجویی، پیوند
دانشگاه و حوزه را مستحکم کردند. از جمله روحانیونی که ارتباط مستقیمی با
دانشجویان داشتند میتوان به آیتالله خامنهای، آیتالله مطهری، آیتالله مفتح،
آیتالله خزعلی، حجتالاسلام فلسفی و ... اشاره کرد.
یکی از
نمودهای پیوند بین روحانیت و دانشگاه در نهضت اسلامی، برگزاری مجلس ترحیم آیتالله
مصطفی خمینی در آبان 1356 بود. گزارشگر ساواک این پیوند را اینگونه شرح میکند: «افراد
شرکت کننده حدود 3000 نفر بوده که در صحن مسجد حتی جایی برای سایر شرکتکنندگان نبوده
و حدود 1500 نفر از طلاب مدرسه علمیه قم و همچنین تعدادی از دانشجویان مراکز عالی آموزشی
در این مراسم شرکت نمودهاند.»
در مراسم
چهلم شهادت آقا مصطفی خمینی که در مسجد اعظم برگزار شد هم طلاب و دانشجویان ضمن انجام
راهپیمایی متحد، شعارهایی مبنی بر حفظ پیوند حوزه و دانشگاه سردادند. به گزارش ساواک:
«در این مجلس که حدود 20 هزار نفر از طبقات مختلف مردم از جمله روحانیون وطلاب علوم دینی، دانشجویان مراکز عالی آموزشی تهران و اصفهان شرکت داشتند... در پایان مجلس مذکور، عده کثیری از جمعیت حاضر در مسجد در
خیابانهای ارم، محمدرضا شاه، آذر و آستانه قم، مبادرت به
انجام تظاهرات خیابانی نموده وشعارهایی به مضمون "درود بر خمینی"،
"مرگ بر حکومت یزیدی"، "پیوند دانشجو و روحانی ناگسستنی
است" دادند.»
در
تاسوعا و عاشورای 1357 نیز دانشجویان با لبیک به اطلاعیه روحانیون تهران، با تعطیلی
درس و دانشگاه و به حمایت از روحانیت به صفوف تظاهرکنندگان پیوستند و با شعار
"دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک" گام دیگری در براندازی رژیم پهلوی برداشتند.
بنابر گزارش ساواک: «[در روز تاسوعا] راهپیمایی از یک نظم خاص، کنترل شده از سوی خود
افراد به عنوان انتظامات برخوردار بود. شعارهای داده شده از یک مرکز در جلوی هر دسته،
که معمولاً چند نفر روحانی بودند عنوان میگردید... از قبیل "الله اکبر، خمینی
رهبر"... در جلوی دانشگاه تهران شدت تظاهرات به اوج خود رسید و همه درود به شهدای
دانشجو میدادند. این شعار نیز گفته میشد: "دانشجو، روحانی پیوندتان مبارک"...»
البته،
در حوادث اولیه نهضت اسلامی نیز شاهد پیوند این دو قشر بودیم. حجتالاسلام حسن
روحانی در بخشی از خاطرات خود با اشاره به وقایع 20 فروردین 43 میگوید: «هميشه هرگاه
بحث وحدت حوزه و دانشگاه در ذهنم مطرح میشود، آن شب مبارك را به خاطر میآورم.
چون آن شب تعداد بسيار زيادی از دانشجويان و اساتيد از تهران آمده بودند و در
جشن فيضيه شركت كردند. در واقع پيوند دانشگاه و حوزه در مدرسه فيضيه و در
فروردين 1343 بسته شد و پس از آن ادامه يافت.»
علاوه بر آنچه ذکر شد، دانشجویان با روشنگری در میان مردم، حضور در تشکلهای مذهبی، تحصن، برپایی میتینگ و ... نیز میکوشیدند در امر مبارزه با سایر اقشار همگام و همراه باشند.
پینوشت
[1]. حجت الاسلام روحالله حسینیان، یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، صص 420 تا 430
[2]. مجتبی سلطانی احمدی و فرزاد سلیمانی، دانشگاه پهلوی به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 147
[3]. پیشین.
[4]. روزنامه جمهوری اسلامی،
برای 72 آفتاب (ویژه اولین سالروز شهدای 7 تیر) تیرماه 1361، ص 13