روایت اسناد لانه جاسوسی از قیام 19 دی 1356
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی_امین خدابخشی؛ در 17 دیماه 1356، مقاله توهینآمیزی نسبت به امام خمینی در روزنامه اطلاعات چاپ شد. این مقاله سراسر توهین، موجب خیزش عمومی مردم شد و به اذعان بسیاری از صاحبنظران، از این تاریخ، شمارش معکوس سقوط رژیم شاهنشاهی آغاز شد.
آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلس در ایران، انتشار این مقاله را که با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» نشر یافت، یک «حماقت بزرگ» میداند و معتقد است: «خیلیها فکر میکنند که این یک تصمیمگیری شخصی توسط داریوش همایون، وزیر اطلاعات بود. اما با توجه به ساختار سلسله مراتبی حکومت پهلوی، این تصمیم میتوانست مربوط به شاه، ساواک و یا کل کابینه باشد.»
بلافاصله، اولین پس لرزههای انتشار این مقاله، در شهر قم به وقوع پیوست و در روز 19 دیماه تبدیل به یک خیزش بزرگ شد. در این روز طلاب حوزه علمیه، کلاسهای درس خود را تعطیل کرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند. در ادامه با گسترش تظاهرات مردم در روز 19 دی، رژیم با آتش گشودن به روی مردم کوشید تا صدای اعتراض آنان را خاموش کند. اما این تازه آغاز ماجرا بود... سفارت آمریکا در ایران، آن ماجرا را بهطور دقیق رصد کرده و گزارش لحظه به لحظه رخدادها را ثبت میکرد. این نوشتار با مروری بر اسناد لانه جاسوسی، گزارشهای سفارت آمریکا درباره آن واقعه را بازخوانی میکند.
شروع تظاهرات
اسناد سفارت آمریکا با اشاره به شکلگیری قیام مردم قم در 19 دی 1356 مینویسد: «تظاهرات قم به دنبال درج مقالهای در روزنامه اطلاعات شروع شد که در آن مقاله به رهبر دینی و تبعیدی ایرانیان، [امام] خمینی به شدت حملاتی شده بود.» گزارش «سری» سفارت امریکا در تهران به واشنگتن با موضوع «مذهب و سیاست؛ قم و عواقبش» این قیام را « پرقدرتترین جنبش [مذهبوین] در مقابل دولت از سال 1963م/1342ش.» تا آن روز خواند و درباره عواقب و پیامدهای آن هشدار داد.
آمار شهدا
ویلیام سولیوان، سفیر وقت آمریکا در ایران با اشاره به کشتار مردم در 19 دیماه میگوید: «در شهر مذهبی قم هم بهتدريج شور و هيجان سياسي تازهاي پديدار شد. بخشي از ناآراميهاي اين شهر، درست در لفافه اعمال مذهبي (ماه محرم) در فوريه (ژانویه) سال 1978 جوشيد. براي مقابله با اين تظاهرات، پليس خشونت معمول خود را به كار برد و به سركوب طلاب علوم ديني پرداخت و عدهاي بر اثر اِعمال خشونت از طرف پليس كشته و زخمي شدند.»
گرچه سفیر آمریکا صحبتی از تعداد شهدا به میان نمیآورد اما، ماموران سفارت آمریکا در گزارشی، با اشاره به این موضوع که «موج آشوبهای سال 1978 وقتی از شهر مذهبی قم واقع در 150 کلیلومتری جنوب تهران آغاز گردید که در تاریخ 9 ژانویه 1978 پلیس بر روی جمعیت مذهبی تظاهر کننده» آتش گشود، مینویسد: در حالی که «اعلامیههای رسمی تعداد کشته شدگان را پنج نفر اعلام نمود» منابع «قابل اعتماد و همیشگی گزارش میدهند که رقم 20 تا 30 نفر صحیحتر میباشد.»
گزارش دیگری به تاریخ 14 اسفند 1356با موضوع «ناآرامیهای قم و تبریز» به واشنگتن مخابره میشود که در آن آمده است: «آقای بختیان امروز صبح گفت که پسرعمویش که پزشک است در طول تعطیلات آخر هفته با وی دیدار کرده و رویدادهای قم را به وی گزارش نموده است. پسرعمویش گرداننده امور یک کلینیک در قم است و در آغاز اظهار داشت که تعداد کشته شدگان ناآرامیهای قم حدود400 نفر می باشد».
ناکامی رژیم در بیاهمیت جلوه دادن قیام
متعاقب قیام خونین 19 دی در قم، رژیم سعی کرد برای بیاهمیت جلوه دادن این قیام خونین، با فشار آشکار بر روی سازمانها و مؤسسات مختلف، آنها را وادار کند تا کارکنان را برای شرکت در راهپیماییهایی به نفع رژیم اعزام نمایند. گزاش «خیلی محرمانه» سفارت امریکا به واشنگتن در 5 بهمن 1356 حاکی از آن است که «این راهپیماییها با هماهنگی بسیار برپا شده بود» و با استناد به منابع موثق مینویسد: این تجمعات «در نتیجه فشار اعمال شده بر کارخانجات و مؤسسات داخل و خارج شهر مبنی بر فرستادن کارمندان و اعضای خود برای شرکت در تظاهرات، گرد آمده بودند تا اینکه به خاطر حمایت واقعی تظاهرکنندگان از رژیم باشد.» همین گزارش با اشاره به مصادیقی از اجباری کردن تجمعات ادامه میدهد: «یک شرکت معتبر (شرکت خدمات نفتی) بخشنامهای صادر کرد که به موجب آن کلیه کارکنان ایرانی به منظور شرکت در راهپیمایی از کار معاف شده بودند.» همچنین «همسر امریکایی یک مرد ایرانی گزارش میدهد که برای شرکت وی در این راهپیمایی فشار زیادی اعمال شده بود.»
سفارت «فشار آشکاری که بر روی سازمانها و مؤسسات مختلف برای وادار کردن کارکنانشان به شرکت در راهپیماییها اعمال میشود» را بیانگر این نکته میداند «که دولت نیز خود در مورد میزان طرافداری تودهها از رژیم در شک و تردید است.» از اینرو با اشاره به این موضوع که حتی اجباری کردن تظاهراتها «هم باعث نشده که طبقه متوسط ایرانی به دولت نزدیک شوند» مینویسد: «نخستین علائم حاکی از آن است که دولت ایران قادر نبود است طبقه متوسط ایرانی را با این شعار که: تظاهرات مذهبی قم تلاش نومیدانه مرتجعین بوده است، به طرف خود جلب کرده و آنها را به نفع خود بسیج نماید.»
جان.دی.استمپل وابسته سیاسی سفارت آمریکا در تهران معتقد است که شاه اصلاً ماهیت قیام مردم قم را درک نکرده بود، از نظر وی: «عکس العمل مستقیم دولت نشان میداد که در شناخت هویت ناآرامیهای سیاسی با مشکل مواجه است.» او نتیجه میگیرد: « نه شاه و نه دولت حتی مشکل را تشخیص نداده بودند». چراکه «شاه به دلیل پیگیری کار آزادسازی فضای سیاسی، از ناآرامیها فزاینده نگران نبود و فکر میکرد که این اقدام، مخالفین را مجبور خواهد کرد تا در چارچوب شرایطی که مورد قبول خودش باشد، در امور سیاسی کشور شرکت کنند.»
پیامدهای قیام
سفیر وقت آمریکا در ایران با اشاره به پیامدهای قیام 19 دی میگوید: «اين حادثه سرآغاز يك سلسله تظاهرات زنجيرهاي ديگر در قم و ساير شهرهاي ايران بود كه روزبهروز بر دامنه و وسعت آن افزوده شد. در ايران دوره عزاداري براي شهدا و مردگان چهل روز طول ميكشد و روز چهلم مراسمي براي يادبود برپا ميگردد. چهلم شهداي قم با تظاهراتي در نقاط مختلف ايران همراه بود كه به درگيريهاي تازه و شهداي ديگري انجاميد و در مراسم چهلم اين شهيدان نيز حوادث مشابهي روي داد و در نتيجه به فاصله هر دوره چهل روزه، ايران صحنه تظاهرات خونين و تازهاي شد.»
تظاهرات 19 دی 1356 قم و تداوم آن به صورت مراسم چهلم شهدای قم در تبریز و سپس برگزاری چهلم شهدای تبریز در دیگر شهرهای ایران از جمله اصفهان و شیرازی از موضوعات مورد مکاتبه سفارت آمریکا با واشنگتن است. به عنوان نمونه در گزارشی با تأکید بر عکسالعمل مردم در برابر این قیام خونین آمده است: «در عرض دو روز تظاهراتی به طرفداری آنانی که در قم کشته شده بودند، به طور ناگهان در دیگر شهرهای عمده ایران و عمدتا در اصفهان، شیراز، تبریز و تهران شروع به مشتعل شدن نمود.»
سایروس ونس وزیر خارجه کابینه جیمی کارتر نیز با اشاره به این موضوع که کشتار مردم در این روز بهانه مناسبی به دست مخالفان مذهبی شاه داد تا «هر چهل روز یکبار به رسم شیعیان تظاهراتی به یادبود شهیدان خود به راه بیاندازند» میگوید: «واکنش پلیس و کشته شدن جمعی دیگر در این مراسم، بهانه تظاهرات دیگری را در چهل روز بعد فراهم میساخت و هریک از این تظاهرات نسبت به دفعه قبل، وسیعتر و خشونتآمیزتر بود؛ به طوری که من در روز دهم مه، گزارشی برای پرزیدنت کارتر فرستادم و طی آن نوشتم: فعالیتها و حرکاتی که علیه شاه در ایران آغاز شده، جدیترین نوع آن از 1963 به این طرف است.»