ضرورت تأسیس حزب جمهوری اسلامی چه بود؟ / موانع تشکیل حزب پیش از پیروزی انقلاب
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی روحانیون موثر در انقلاب به فکر تاسیس یک حزب مذهبی_سیاسی قوی افتادند. سرانجام حزب جمهوری اسلامی که ایده تشکیل آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود هفت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت.
شهيد بهشتى به يکى از افراد برجستهى روحانيت تأکيد کرد که وى از مدتها پيش در فکر ايجاد يک حزب و جمعيت سياسى اسلامى بود، و با اشاره به دوران پس از کودتاى 28 مرداد و نبود يک حزب تمام عيار اسلامى مىگويد:
«... در همان سالها به فکر يک مجموعهى فعال براى شناخت ايدئولوژى اسلام در شکل يک مکتب تمام عيار افتادم... تابستان سال 1356 با چند تن از دوستان به فکر ايجاد يک هستهى روحانى متشکل بر اساس تأکيد روى تقوا و ايمان، مبارز بودن و بينش مترقى اسلامى داشتن و در عين حال خالق انديشيدن و اسلامى عمل کردن و مبرا از هر گونه گرايش غير اسلامى و تفکر التقاتى افتاديم و در نظر داشتيم که اين هستهى روحانى مبارز متعهد، شاخهى سياسى و اجتماعى به وجود بياورد و آن شاخه بتواند يک حزب و تشکيلات نيرومند سياسى در خلأ اجتماعى ما پايهگذارى بکند. در اوايل سال 1358 پايهى اين حزب محکم شد... با تأکيد امام 7 يا 8 روز پس از پيروزى انقلاب، حزب را اعلام کرديم... و چون ما به جمهورى اسلامى و حکومت اسلامى مىانديشيديم، نام آن را گذاشتيم حزب جمهورى اسلامى.»
به گفتهى شهيد بهشتى با افراد و روحانى و غير روحانى دربارهى آن حزب مشورت شد و در نهايت 5 نفر از روحانيون برجستهى انقلاب شامل آقايان: دکتر محمدجواد باهنر، دکتر بهشتى، سيد على خامنهاى، موسوى اردبيلى و اکبر هاشمى رفسنجانى، تأسيس حزب جمهورى اسلامى را اعلام و به همراه افراد ديگرى شوراى مرکزى اوليهى حزب جمهورى اسلامى را تشکيل دادند.
دکتر محمد حسينى بهشتى به عنوان اولين دبير کل حزب جمهورى اسلامى انتخاب شد. مؤسسين حزب جمهورى اسلامى اهداف حزب را تداوم بخشيدن به انقلاب خلق مسلمان ايران در راه استقرار نظام عدل اسلامى در زمينههاى معنوى، فرهنگى، اقتصادى و سياسى برشمردند.
آيتالله هاشمى رفسنجانى در مورد تشکيل حزب جمهورى اسلامى مىگويد:
«اولين چيزى که در آن شرايط (پس از پيروزى انقلاب) به ذهن همهى ما رسيد، خلأ تشکيلات بود. همه دوستان احساس کرده بودند که اگر ما تشکيلات درستى داشتيم دچار اين آشفتگىها نمىشديم. پيش از اين ـ و در همان روزهاى آزادى من از زندان ـ بحث حزب شده بود و تلاشى هم براى فراهم کردن مقدماتش کرده بوديم؛ اما با مخالفت امام روبهرو شده بود. امام از اول نسبت به حزب بدبينى خاصى داشتند و آن را موجب تفرقه مىدانستند. امام که در عراق بودند، آقاى طاهرى خرم آبادى سفرى به آن جا براى نظرخواهى از ايشان داشتند که پاسخ امام منفى بود.
من رفتم خدمت امام و مطرح کردم که همه به اين نتيجه رسيدهايم که نقص اساسى ما نداشتن حزب است. امام گفتند «برويد تشکيل بدهيد» در همان روزهاى اول پيروزى، تشکيل حزب اعلام شد که محل اصلى ثبت نام، کانون توحيد بود و سپس در مساجد و مراکز دينى ديگر هم ثبت نام داوطلبان انجام شد.»
البته انديشه تشکيل حزب، پيش از پيروزى انقلاب اسلامى هم وجود داشت اما شرايط تشکيل اين حزب فراهم نبود. آقاى رفسنجانى در اين باره مىگويد :
«من خودم اولين ملاقات را در رابطه با کار حزب، با امام، همان روزهاى اول ورودشان به ايران کردم. پيش از اين که امام به ايران تشريف بياورند، پيش از پيروزى انقلاب، آمادهى تأسيس حزب بوديم، ولى چون با پيغام اين مسأله را با امام رد و بدل مىکرديم، آن موقع موفق نشده بوديم که نظر موافق ايشان را براى تأسيس حزب، آن هم از طرف ماها که خيلى به ايشان نزديک بوديم، جلب بکنيم...
من خودم رفتم پهلوى امام، مسأله را با ايشان مطرح کردم و يک کمى بحث کرديم، امام پذيرفتند که کار خوبى است، بايد تشکيل بشود. البته خود ايشان به صراحت گفتند که من حزب تشکيل نمىدهم و رسمآ هم دستور تشکيل حزب را نمىدهند ولى ما که بدون کسب موافقت ايشان و ميل ايشان حاضر نبوديم کارى بکنيم، بلافاصله اعلام کرديم و کارمان را شروع نموديم...
آن وقت هم که حزب خلق مسلمان شروع و اعلام کرد، من يک ملاقاتى در همين رابطه با امام کردم و ايشان در آن جا هم حمايت قابل توجهى کردند. به طور کلى امام هميشه ابا داشتند از اين که حزب، متصل به ايشان شود؛ چون ايشان پدر اين انقلاب هستند و طبيعى است در اين انقلاب گروههاى زيادى خواهند بود. خيلى هايشان هم ممکن است اسلامى باشند...
امام، هميشه به حزب جمهورى اسلامى از دريچه ما نگاه مىکردند؛ يعنى چون با ماها از پيش آشنا بودند و ما را مىشناختند، اگر برخوردى داشتند برخوردشان با ما بود.»
دکتر باهنر در مورد تشکيل حزب جمهورى اسلامى گفته است :
«مسأله تشکيل حزب را گذشته از سابق که به صورتهايى با امام مطرح مىشد، اين اواخر که حدود يک سال به پيروزى نهضت مانده بود که ايشان در نجف بودند با ايشان مطرح کردند و مذاکره مفصلتر در پاريس با ايشان انجام شد. اعلام حزبى اسلامى به دو علت به تأخير افتاد. يکى اين بود که به درستى نمىتوانستيم تصميم بگيريم که آيا حزب رسما علنى باشد و يا اين که مخفى باشد. اگر مخفى بود نمىتوانست گسترش و تعميم داشته باشد، در حالى که هدف حزب اين بود که نيروهاى مبارزى را که در سراسر کشور بودند، بتواند بهتدريج در برگيرد و اما اگر مىخواست علنى باشد اين خطر وجود داشت که مؤسسان و کارگردانان اصلح حزب مورد هجوم دستگاه قرار گيرند و حزب متلاشى شود و مسأله دوم، حوادث پى در پى که در جريان مبارزه پيش مىآمد و بررسىهاى مربوط به اعلام و تأسيس حزب را به تأخير مىانداخت، و الّا در طول هفت، هشت ماه براى انتخاب افرادى براى شوراى مرکزى حزب از قشرهاى مختلف مثل دانشگاهيان، دانشجويان، فرهنگيان، کارگران، اصناف و پيشهوران، روحانيون و غيره، مذاکرات و بررسىهاى زيادى انجام شد و اول قرار بر اين بود که شوراى مرکزى حزب از بين 30 الى 40 نفر انتخاب شود؛ براى اين که ما از هر قشر اجتماعى 4 يا 5 نفر را از بين بهترين افراد که در خط انقلاب هستند و مورد اعتماد هستند و اهل تشکيلات و سازماندهى و همکارى دستهجمعى هستند شناسايى و انتخاب مىکنيم و با ايشان مذاکره مىکنيم که اين مدت طول کشيد و بنابراين، کار ا علام حزب به بعد از پيروزى موکول شد.»
دکتر باهنر در مورد تشکيل حزب، پس از پيروزى انقلاب اسلامى، ضمن آنکه آن را ادامه تشکلهاى قبل از انقلاب و از جمله بنياد تعاون و رفاه اسلامى دانسته، گفته است :
«حدود بيست و هفتم بهمن بود که در بعضى از ملاقاتهايى که با امام صورت گرفته بود، ايشان بازخواستند که چرا حزب اعلام نمىشود و معلوم بود که ضرورت تشکيل حزب را بعد از پيروزى، ايشان بسيار احساس کرده بودند. در حالى که قبل از پيروزى به اين اندازه اعلام حزب ضرورت نداشت...
[بعد از انقلاب] دوره آزادى بود و قشرهاى مختلف اجتماعى، افکار خودشان را و بينشها و برداشتها و موضع خودشان را به صورتهاى مختلف ابراز مىکردند و طبعاً محيط گستردهاى براى تشکيل گروهها و دستهجات و جناحهاى مختلف به وجود آمده بود و ايجاب مىکرد در اين شرايط سرعت، يک حزب اسلامى در خط انقلاب اسلامى به رهبرى امام اعلام موجوديت کند که بتواند بيشترين نيروهاى مبارز را دربرگيرد و از پراکندگى و از هم گسيختگى اين نيروى بسيج شده جلوگيرى کند و يا از اين که به دام اين و آن گروه چپ و راست بيفتد و بر اين اساس، امام مؤاخذه مىکردند و مىگفتند که چرا حزب را اعلام نمىکنيد و ما در روز 29 بهمن يعنى يک هفته پس از پيروزى انقلاب حزب را اعلام کرديم... »
منبع: شهید دکتر محمدجواد باهنر (مبارزات، مواضع و دیدگاهها)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی