زمینه‌های کودتای سوم اسفند 1299

رضاخان فرمانده دیویزیون (لشکر) قزاق، در۳اسفند۱۲۹۹دست به کودتا زد و پس از مدتی توانست در ایران به قدرت برسد. در این میان، انگلیس به عنوان پشتیبان و طراح کودتا، نقش زیادی در روی کار آمدن رضاخان داشت. آنهاپس از جنگ جهانی اول به دنبال تسلط بلامنازع بر ایران بودند و با عدم موفقیت در قرارداد۱۹۱۹و پیروزی بلشویک‌ها در روسیه، تصمیم گرفتند با روی کار آوردن رژیمی در ایران، منافع خود را در منطقه حفظ کند.
يکشنبه ۰۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ امروز درست یک قرن از کودتای رضاخان می‌گذرد؛ کودتای سیاهی که پایه‌گذار دیکتاتوری 57 ساله در ایران بود. اما زمینه‌های قدرت‌گیری رضاخان چگونه استوار شد؟ حجت‌الاسلام والمسلمین روح‌الله حسینیان در بخشی از کتاب «چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه» زمینه‌های قدرت‌گیری رضاخان را شرح می‌دهد. آنچه می‌خوانید برشی از این کتاب است.

رضاخان‌ میرپنج فرمانده‌ دیویزیون‌ (لشکر) قزاق، در 3 اسفند 1299 ش‌ دست‌ به‌ کودتا زد و پس‌ از مدتی‌ به‌ وزارت‌ جنگ‌ و در 3 آبان‌ 1302ش‌ به‌ نخست‌وزیری‌ و در آذر 1304ش ‌به‌ پادشاهی‌ رسید و تا شهریور 1320ش‌ حکومت‌ کرد و سپس‌ با اشغال‌ ایران‌ مجبور به‌ استعفا و ترک‌ ایران‌ شد. در مورد چگونگی‌ کودتا توسط‌ رضاخان‌ مشهور است‌ که‌ انگلیس‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و سیطره‌‌ آن‌ بر بخشی‌ از خاورمیانه‌ به‌ دنبال‌ تسلط‌ بلامنازع‌ بر ایران‌ بود. انگلیس‌ با عدم‌ موفقیت‌ در قرارداد 1919م‌ و پیروزی‌ بلشویک‌ها در روسیه‌ تصمیم‌ گرفت‌ با به‌ وجود آوردن‌ حکومتی‌ قدرتمند و باثبات‌، منافع‌ خود را درعراق و هند و ایران‌ حفظ‌ کند.

آیرون‌ ساید، فرمانده‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ در شمال‌ ایران‌، از طرف‌ لرد کرزن‌، وزیرامور خارجه‌ی‌ انگلیس‌، مأمور شد تا با صلاحدید خود این مأموریت را انجام‌ دهد. لرد کرزن‌ می‌خواست‌ «نفوذ بریتانیا را بر منطقه‌‌ پیشین‌ نفوذ روسیه‌ تسّری‌ دهد و سراسر ایران‌ راتحت‌الحمایه‌‌ انگلستان‌ سازد».

پسر ژنرال‌ در ضمن‌ شرح‌ خاطرات‌ پدرش‌ می‌نویسد: «پدرم‌ بعد از بازسازی‌ روحیه ‌نیروهای‌ انگلیسی‌ و ثبات‌ بخشیدن‌ به‌ وضعیت‌ آنها در قزوین‌، متوجه‌ بازسازی‌ قزاق‌های‌ ایرانی‌ شد. داستان‌ انتخاب‌ رضاخان‌ به‌ فرماندهی‌ نیروهای‌ قزاق از جانب‌ او را همه‌ می‌دانند و گرچه‌ در آن‌ هنگام‌ نمی‌دانست‌ که‌ او روزی‌ شاه‌ ایران‌ خواهد شد، اما آشکارا راه‌ را برای‌ او هموار نمود... پدرم‌ در خاطراتش‌ می‌نویسد: فکر می‌کنم‌ همه‌ مرا معمار آن‌ کودتا (1299ش‌) تصور می‌کنند. راستش‌ را بخواهید خودم‌ هم‌ همین‌ طور فکر می‌کنم». آیرون‌ ساید در دفترچه‌ی‌ خاطرات‌ خود رضاخان‌ را چنین‌ توصیف‌ می‌کند: «رضا موجودی‌ سخت‌‌کوش‌ به‌ نظر می‌رسد و بینی‌ تقریباً بزرگی‌ دارد. می‌توان‌ گفت‌ که‌ قیافه‌‌ی او شبیه‌ یهودیان‌ است‌...او فقط‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ صحبت‌ می‌کند... او به‌ طور قطع‌ پرجذبه‌ترین‌ فرد ایرانی‌ است‌ که ‌تاکنون‌ دیده‌ام». آیرون‌ ساید در ضمن‌ خاطرات‌ 14 فوریه‌ خود می‌گوید: «من‌ دستورات‌ مربوط‌ به‌ خروج‌ نیروها را به‌ اسمایس‌ و رضا داده‌ام‌. باید به‌ ایشان‌ تا اندازه‌ای‌ آزادی‌ عمل‌ بدهم‌. باید وزیرمختار را ببینم‌ و مطالب‌ را با او در میان‌ بگذارم‌. برای‌ ما کودتا از هر چیز دیگر مناسب‌تر است‌».

سندی در وزارت امور خارجه آمریکا وجود دارد که نشان از نقش انگلیس در کودتای رضاخان می‌دهد. بی‌مناسبت‌ نیست‌ که‌ قسمت‌هایی‌ از این سند بسیار مهم‌ (گزارش‌ سفیر وقت‌ آمریکا درتهران‌ به‌ وزیر امور خارجه‌) را نقل‌ کنیم: «بلشویسم‌ امری‌ غیرقابل‌ اجتناب ‌می‌نماید؛ اما در واقعیت‌ بیش‌ از هر حادثه‌ی ‌دیگری‌ که‌ برای‌ ایران‌ رخ‌ دهد به‌ مذاق دولت‌ انگلیس‌ و وزارت‌ هند خوش‌ نمی‌آمد، زیرا ایران‌ بلشویکی‌ برای‌ هند خطر همیشگی‌ خواهد بود.... در عصر یکشنبه‌ بیستم‌ فوریه‌، مردم‌ از حرکت‌ حدود 1500 نفر از نیروهای‌ قزاق از قزوین‌ که‌ در چند مایلی‌ بیرون‌ تهران‌ هستند، تعجب‌زده‌ شدند. گفته‌ می‌شد که‌ آنها می‌خواهند پایتخت‌ را به‌ تصرف‌ درآورند.

در عصر همان‌ روز وزیرمختار بریتانیا برای‌ هواخوری‌ به‌ بیرون‌ شهر رفته‌ تاحدود ساعت‌ پنج‌ بازنگشته‌. ساعاتی‌ قبل‌ از این‌ ساعت‌، کنسول‌ هیئت‌ بریتانیا، سرهنگ‌ دوم‌ هیگ‌ و سیدضیاءالدین‌ برای‌ ملاقات‌ با قزاقان‌ به‌ بیرون‌ شهر رفته‌بودند. هدف‌ این‌ دو نفر تحقیق‌ درباره‌‌ی نیات‌ قزاقان‌ مهاجم‌ بوده‌ است‌ و قزاقان‌ آشکار ساختند که‌ به‌ هر یک‌ از آنها بریتانیا قبل‌ از ورود به‌ شهر پنج‌ تومان‌، حدود پنج‌ دلار، داده‌ است‌. این‌ طور گفته‌ می‌شود که‌ پیش‌ از خروج‌ قزاق‌ها از قزوین‌ کلنل‌ اسمیت‌ (رئیس‌ قزاق‌ها در قزوین‌) پول‌ لازم‌ را برای‌ تحویل‌ به ‌قزاق‌ها دریافت‌ داشته‌ است‌... لازم‌ به‌ تذکر است‌ که‌ مبلغ‌ مورد نظر با امضای‌ اسمیت‌ از بانک‌ برداشت‌ گردید... مشهور است‌ که‌ وزارت‌ خارجه‌ انگلیس‌ از سفیر خود در تهران‌ و عدم‌ موفقیت‌ او در انجام‌ کارهایی‌ که‌ باید انجام‌ می‌شد موجب‌ نارضایتی‌ انگلیس‌ از وی‌ شده‌ است‌. از این‌ رو از انجام‌ این‌ حرکت‌ بدون ‌اطلاع‌ وی‌ نباید تعجب‌ کرد... به‌ سرعت‌ معلوم‌ شد که‌ بسیاری‌ از چهره‌های‌ اصلی ‌جنبش‌ پیشتر دارای‌ تماس‌های‌ دوستانه‌ای‌ با بریتانیا بوده‌اند؛ سرگرد مسعودخان‌... در قزوین‌ دستیار شخصی‌ کلنل‌ اسمیت‌ بوده‌ است‌. کلنل‌ رضاخان‌ که‌ به‌ریاست‌ قزاق‌ها رسید در هیئت‌ نظامی‌ انگلیس‌ ـ ایران‌ خدمت‌ کرده‌ و به‌ صورت‌ عملی‌ جاسوس‌ رئیس‌ هیئت‌ بوده‌ و برای‌ چندمین‌ ماه‌ با بریتانیا در قزوین ‌همکاری‌ نزدیک‌ داشته‌. سیدضیاءالدین‌، مالک‌ روزنامه‌‌ی رسمی‌ رعد است‌ که ‌بریتانیا به‌ آن‌ کمک‌ مالی‌ می‌کند.»

محققینی‌ که‌ در علت‌ کودتای‌ انگلیس‌ به‌ بحث‌ و کنکاش‌ پرداخته‌اند بیشتر این‌ نکته‌ را متذکر شده‌اند که‌ چون‌ قرارداد 1919م‌ با مخالفت‌ روبه‌رو شد، دست‌ به‌ کودتا زدند: «مراد از کودتا، گزیدن‌ راه‌ دیگری‌ بوده‌ است‌ برای‌ تحقق‌ جوهر قرارداد 1298ش‌/1919م‌؛ یعنی‌ برقراری‌ ثبات‌ سیاسی‌ در ایران‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ منافع‌ اصلی‌امپراطوری‌ بریتانیا در منطقه‌ تهدید نشود». سر ریدر بولارد نیز نیاز دولت‌ انگلیس‌ به ‌ثبات‌ در ایران‌ را تأیید می‌کند و می‌نویسد: «اصولاً بروز هرگونه‌ تشنج‌ و بی‌ثباتی‌ در ایران ‌مغایر اهداف‌ انگلیس‌ بوده‌».

نکته‌‌ی مهمی‌ که‌ قابل‌ بحث‌ است‌ این‌ است‌ که‌ انگلیس‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دچار بحران‌اقتصادی‌ شد و برای‌ او مقرون‌ به‌ صرفه‌ بود که‌ یک‌ نیروی‌ مقتدر وابسته‌، اهداف‌ او را تأمین‌ کند. از این‌ رو «در اواخر سال‌ 1920م‌ به‌ ملاحظه‌‌ صرفه‌جویی‌ در بودجه‌‌ی ارتش‌خود تصمیم‌ گرفت‌ که‌ نیروهای‌ خود را که‌ در ایران‌ بودند فراخواند و مقامات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ بریتانیا ضرب‌الاجل‌ خوانده‌‌شده‌‌ این‌ نیروها را اول‌ آوریل‌ 1920م‌ (دهم‌ فروردین‌1300ش‌) تعیین‌ کردند».

از طرف‌ دیگر با پیروزی‌ بلشویک‌ها در روسیه‌ خطر تهدیدکننده‌ای‌ انگلیس‌ را در سردو راهی‌ جدی‌ قرارداده‌ بود. اما «آنها به‌ هر حال‌ جازم‌اند بقیه‌‌ی سربازان‌ خود را از خاک‌ ایران‌ بیرون‌ ببرند و نیز به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ بودند که‌ خطر نفوذ بلشویک‌ها در ایران‌ جدی‌ است‌ و برای‌ بریتانیا چه‌ راه‌ حلی‌ بهتر از این‌ بود که‌ یک‌ ایرانی‌ قدرتمند را شناسایی‌ کنند تا بتواند کنترل‌ اداره‌ی‌ امور مرکزی‌ کشور را به‌ عهده‌ بگیرد و قدرت‌ مرکزی‌ تهران‌ را بر سراسر کشور برقرار سازد و ضمناً مانع‌ پیشروی‌ رژیم‌ جدید مستقر در شمال‌ ایران‌گردد.» پس‌ از شناسایی‌ چنین‌ فردی‌ و قوای‌ وی‌ «هر چه‌ از اسلحه‌ و مهمات‌ کم‌ داشتند انگلیسی‌ها در اختیار آنان‌ قرار دارند.» و سرانجام‌ کودتا در 3 اسفند 1299ش‌عملی‌ شد و سید ضیاء به‌ ریاست‌‌الوزرایی‌ رسید و رضاخان‌ سردار سپه‌ شد.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات