مروریبر حیات سیاسی حوزه علمیه قم تا دوره زعامت آیتالله حائرییزدی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تاریخچه تشکیل حوزه علمیه در شهر قم به قرون اولیه اسلامی بر میگردد. چرا که در نیمه دوّم قرن اوّل هجری، زمینه برای پیریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد و برخی ائمه معصومین از تشکیل چنین حوزهای خبر میدادند. در سالهای بعد زمینه برای تشکیل و تکامل حوزه علمیه بیشتر فراهم شد. در زمان قیام ابومسلم خراسانی، قم پایگاه شیعه امامیه شد و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید و فقه شیعه به طور رسمی در آن تدریس میشد. ورود امام علی بن موسی، امام هشتم شیعیان در سال ۲۰۰ هجری به قم، و استقبال مردم از ایشان بیانگر وجود زمینههای مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد و به تبع آن پدیدار شدن حوزه علمیه شیعی و پررونق بوده است. همچنین ورود حضرت فاطمه معصومه به قم، و مرقد او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه در گسترش تشیع گردید؛ و در کنار آن نقش به سزایی در تحکیم و گسترش حوزه علمیه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امام صادق، امام کاظم و اما رضا(علیهالسلام) داشت. به گونهای که قم مدتی محل حضور شخصیتهای بزرگی چون شیخ کلینی و شیخ صدوق شد. در قرنهای پنجم و ششم (دوره سلجوقیان)، قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّهای برای تحصیل به این شهر میآمدند. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم شرح داده و میگوید: مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ میباشد و کتابخانههایی پر از کتب فرقههای مختلف در آن وجود دارد.
حوزه
علمیه قم در دوره صفویان مورد توجه همگان، مخصوصاً دولتمداران شیعه مذهب آن زمان قرار
گرفت و مدارس آن آباد گردید. برخی مدارس جدید از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون
ملا صدرا، ملا محسن فیض کاشانی، علامه لاهیجی، قاضی سعید قمی، شیخ بهائی و ... در آن
جا مشغول تحصیل و تدریس شدند. قم در آن عصر، دارای حوزه علمیه فعال، مدارس و طلاب بسیار
بوده و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس میشده است. مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره
صفویه میباشد. در عصر قاجاریه نیز علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس
اشتغال داشتند. در این سالها حوزه علمیه با ورود میرزای قمی وارد مرحله تازهای از
حیات خود شد و یکی از دوران های پر رونق خود را تجربه کرد. ایشان از چهره های سرشناس
علمی و دینی بود که با اقامت در قم و تشکیل حلقه درس و تدریس در حوزه علمیه، طالبان
علم را به سوی خود جذب نمود و عاملی بزرگ برای رشد حوزه علمیه قم شد. مجمع درسی ایشان
محل اجتماع بزرگترین دانشمندان و متفکرین و عامل پیدایش عالی ترین تحقیقات و بررسی
های علمی و دینی گردید.
حوزه علمیه قم در زمان آیتالله شیخ عبدالکریم حائری
پس
از دوره مرحوم میرزای قمی حوزه علمیه قم به ضعف گرائید. تا آنجا که مدرسه فیضه و مدرسه
دارالشفاء به صورت مخروبه درآمدند. در ادامه حوزه علمیه همچنان با نوسانات مختلف ادامه
حیات میداد، ولی دارای تشکل و انسجامی نبود. با ورود آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری
در سال ۱۳۰۱ خورشیدی، حوزه آن چنان تجدید حیات
شد که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند. به این ترتیب میتوان بررسی اندیشه سیاسی
تشیع در مکتب قم را با ورود آیتالله حائری به این شهر و تاسیس حوزه علمیه در عصر جدید
آغاز کرد. چرا که حوزه فعلی قم که امروزه رونق بسیار زیادی دارد توسط ایشان پایه گذاری
شد.
مشی آیتالله حائری در تأسیس حوزه علمیه قم
از
نظر منش و رفتار سیاسی، آیتالله حائری، در اغلب حوادث و وقایع سیاسی زمان خود، سیاست
سکوت و مدارا را در پیش گرفته است؛ چرا که تاسیس و حفظ حوزه علمیه قم را از اهم واجبات
میدانسته است. وی با کیاست، دوراندیشی و تدبیر خود سعی کرد که بهانهای به دست دشمنان
ندهد و از نهال نوپای حوزه علمیه به شدت حفاظت نماید تا به باروری و باردهی رسد. ایشان
سبب رفتار خود را این گونه شرح می دهد: «من در مسائلی که از کنه آن آگاهی ندارم، به
هیچ وجه دخالت نمی کنم و از آن جایی که ایران کشور ضعیفی است و پیوسته تحت فشار و استعمار
کشورهای قدرتمندی چون روس و انگلیس میباشد، امکان دارد سیاستها و خطوط سیاسی که در
ایران وجود دارد، از سوی این قدرتهای استعماری ترسیم شده باشد و کسانی که در سیاست
دخالت می کنند، امکان دارد ملعبه دست این قدرتها بوده و ناآگاهانه آب به آسیاب دشمن
بریزند. من اگر در کشور فرانسه، انگلیس و روس بودم، مسلما در سیاست دخالت می کردم.
چون خطوط سیاسی در آنجا روشن بوده و از جایی دیگر این جریانات تحمیل نمیشود. بنابراین
دخالت خود را در سیاست مقدور نمیبینم. گذشته از این، دخالت من در سیاست مستلزم درگیری
و خونریزی است و من حاضر نیستم که باعث شوم خون بی گناهان ریخته شود».
نویسنده
کتاب معمار فضیلت در رابطه با خط مشی سیاسی آیتالله حائری این گونه اظهار نظر میکند:
... رشد سیاسی مردم در آن زمان چندان بالا نبود که بتوان مبارزه را ساماندهی کرد. حتی
وضع فرهنگی و معیشتی مردم قم به گونه ای بود که گویا برخی مردم نمی توانستند وضع جدید
را بپذیرند و وجود طلبه ها را تحمل کنند. به همین دلیل آیت الله حائری به طلبه ها سفارش
کرده بود که در برابر هرگونه بدرفتاری دیگران گذشت کنند تا حادثه ای پیش نیاید....
برای نمونه در قضیه مرحوم بافقی، نیز واکنشی نشان دادند که دیگر گونه بود ... آیتالله
حائری بین دو موضوع اهم و مهم درگیر بود. موضوع اول این بود که با رضاخان درافتد. در
این صورت قتل عامی نظیر مسجد گوهر شادکه چند سال بعد در مشهد رخ می داد. در نتیجه باقی مانده مردم، صحنه را رها
میکردند و روحانیت شیعه شکست میخورد و سازمان حوزه علمیه قم برچیده میشد. موضوع
دوم این بود که کج دار و مریز با رضاخان رفتار شود تا با ادامه کار حوزه علمیه قم،
مردان دانشمند و کارایی برای آینده ایران و دنیای اسلام پرورش یابند.
بنابراین
مشی سیاسی آیتالله حائری در آن دوره خفقان و استبداد، را میتوان «صبر»، «سکوت» و
«تقیه» نام نهاد. او به عنوان یکی از روشنترین احکام عقل، شیوه تقیه را برگزید و حتی
در بسیاری از اتفاقها یک کلمه هم حرف نزد. او معتقد بود که اظهار قدرت نکند و نفوذ
اجتماعی خویش را نشان ندهد و دشمن را نسبت به خویش حساس نسازد تا در نتیجه بتواند در
بنا و تحکیم حوزه تازه تأسیس شده قم، کار خویش را انجام دهد؛ روشی که بعضی آن را سکوت
ممدوح نامیدهاند
بعد
از رحلت آیتالله حائری، با ورود آیتالله بروجردی به قم در دهه 1320 خورشیدی و بر
اثر توجهات ایشان حوزه علمیه رونق کامل یافت و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید.
مدارس، کتابخانهها، درس و بحثها، نشریات و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گستردهای
فعال شد و در زمان تصدی ایشان عده علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد. آیتالله
بروجردی خدمات ارزندهای را در سطح کشور و خارج از مرزهای ایران آغاز کرد و آثار و
مساجد و کتابخانههای فراوانی تأسیس نمود و شخصیتهای علمی فراوانی را به جهان تشیع
تقدیم کرد. تا اینکه سرانجام در دوران نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، حوزه به مرحله
تازه سیاسی وارد شد و اثرگذاری چشمگیری یافت.