کد خبر: ۶۸۱۱
واکنش امام به انتشار صحبتهای منتظری از رادیوهای بیگانه:
وقتی دشمن روی حرفهای شما مانور میدهد، یعنی به مصلحت انقلاب نیست
آیتالله مهدوی کنی میگوید: «من مكرر از امام میشنیدم كه ایشان را نصیحت میكردند كه چرا این حرفها را میزنید. یك بار خود آقای منتظری نقل كردند كه امام بنده را خواستند و به من گفتند آقای منتظری شما حرفهایی میزنید كه رادیوهای بیگانه آنها را میگویند.»
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ رسانههای بیگانه همواره درصدد سوءاستفاده از اظهارنظرهای غیرمسئولانه و تبدیل آن به جنگی تبلیغاتی علیه مردم ایران هستند؛ رویهای که بارها مورد انتقاد امام خمینی قرار گرفته بود.
آیتالله مهدوی کنی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره انتقاد امام خمینی از اظهارنظرهای غیرمسئولانه آیتالله منتظری میگوید: آقای منتظری بالطبع نوعی تكروی در مسائل داشتند و نظرات خودشان را بیان میكردند. قائم مقام قاعدتاً باید آنچه را كه رئیس اصلی میگوید بگوید. اگر ایشان قائم مقامی را پذیرفته بودند اقتضا داشت ببینند امام چه میگویند، ایشان هم همان را بگویند؛ بهخصوص پس از اینكه رسماً به عنوان قائم مقام منصوب و معرّفی شدند. ولی جناب آقای منتظری غالباً نظرات خودشان را بیان میكردند، نقدهایی نسبت به مسائل سیاسی كشور از جمله سپاه، قوهی قضاییه و دولت میداشتند. گاهی هم حتی به خود امام ـ مستقیم یا غیر مستقیم ـ اشكال و ایراد میگرفتند؛ بهخصوص آنكه رسانههای خارجی اظهارات ایشان را بزرگ میكردند و به عنوان اینكه قائم مقام رهبری ایران این حرفها را زدهاند از آن سوء استفاده میكردند.
البته من مكرر از امام میشنیدم كه ایشان را نصیحت میكردند كه چرا این حرفها را میزنید. یك بار خود آقای منتظری نقل كردند كه امام بنده را خواستند و به من گفتند آقای منتظری شما حرفهایی میزنید كه رادیوهای بیگانه آنها را میگویند. رادیو بغداد اینها را میگوید. چرا شما حرفهایی میزنید كه رادیو بغداد آنها را میگوید؟ این دلیل بر این است كه حرفهای شما صحیح نیست؛ یعنی به مصلحت انقلاب نیست كه دشمن روی آنها مانور میدهد و روی آن تبلیغ میكند. بنابراین این حرفها را نزن. حتی امام تا این حد ایشان را نصیحت میكردند، نهی از منكر مینمودند. ولی این جریان همینطور ادامه داشت و تكرار و تداوم این روش دیگر قابل تحمّل نبود و سرانجام امام ایشان را عزل كردند.
این وضعیت ادامه داشت تا سال آخر حیات امام، كه ایشان از علمایی كه در جریان انقلاب و نهضت نقش داشتند، دعوتی به عمل آوردند. مدعوین از تهران و قم بودند از جمله اینها حضرت آیتالله مشكینی، آیتالله امینی و حاج احمد آقا بودند. سران جامعه روحانیت، تعدادی از اعضای مجمع روحانیون و بعضی از اعضای دفتر امام نیز در میان آنها بودند.
در این جلسه امام فرمودند من احساس میكنم كه عمرم به پایان رسیده، البته من نسبت به روند انقلاب و ادامه جریان انقلاب هیچ نگرانی ندارم، انقلاب جای خودش را باز كرده و موتور انقلاب به پیش میرود و دشمن كاری نمیتواند بكند، ولی من از یك چیز میترسم و آن، اختلاف میان شماهاست. شما اگر با هم باشید انقلاب صدمه نخواهد خورد، البته ممكن است دشمن كارهای ایذایی انجام بدهد، ولی اگر شما با هم اختلاف پیدا كنید ممكن است انقلاب ضربه ببیند و لذا من به شما نصیحت میكنم از اختلاف و تفرقه بپرهیزید.
پس از پایان مجلس، امام به آیتالله منتظری فرمودند شما بنشینید با شما كار دارم. امام باز ایشان را به طور خصوصی نصیحت كردند. امام فرمودند شما دیگر چنین حرفهایی نزن. تا كجا شما میخواهید به این حرفهایی كه دشمن از آن سوء استفاده میكند ادامه بدهید. البته ما از آن جلسه بیرون آمدیم و ایشان به تنهایی نشستند، این را خود آقای منتظری نقل كردند، ولی پیدا بود كه این نصیحت را نپذیرفته بودند. آقای منتظری میگفتند من احساس وظیفه میكنم، باید این حرفها را بزنم. عملاً هم اینطور بود كه باز هم ادامه دادند و به روش سابقشان عمل كردند تا به عزل منتهی شد.