تاکتیک مجاهدین خلق برای مقابله با روزه‌داران در زندان‌های شاه

خاکساران می‌گوید: «قبل از آغاز ماه مبارک رمضان، رابط سازمان با جمع ما که حسين فيض نام داشت، پيش من آمد و گفت که ما با اين گروه‌هاى کمونيستى و چپى توافق کرده‌ايم که در اين ايام براى افطارى و شام دو کارگر ما بدهيم و دو کارگر آنان بدهند؛ براى سحر چون آنان روزه نمى‌گيرند و به اين امور اعتقادى ندارند، کارگر هم نمى‌دهند؛ ولى ما بايد مطابق معمول براى آماده کردن مقدمات صرف ناهار آنان کارگر معرفى کنيم. من گفتم ما با اين روش مخالفيم، زيرا با مبانى اعتقادى ما سازگارى ندارد و اصولا مبارزه‌ى ما با رژيم که به خاطر آن زندانى شده‌ايم...».
شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۱

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پس از تغییر ایدئولوژی به مارکسیست رویه منافقانه را پیشه خود ساخت. این گروه که بعضا در زندان‌های شاه با انقلابیون مسلمان هم‌بند بودند، به خاطر تفاوت دیدگاه با آنها درگیر می‌شدند. یکی از این تناقض‌ها در ماه رمضان رخ می‌نمود.

محمدحسن خاکساران در بخشی از خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است به نمونه‌ای از مقابله سازمان با نیروهای مذهبی در ایام ماه مبارک رمضان پرداخته است. خاکساران که خود مدتی در زندان‌های رژیم شاه به سر برد می‌گوید: درباره‌ى عدم توجه سران سازمان به معيارها و ارزش‌هاى دينى و سنتى بى‌مناسبت نيست به خاطره‌اى از زندان اشاره کنم؛ در مقدمه ذکر اين نکته ضرورى است که در زندان مجموعه‌هاى متعددى از نظر فکرى و اعتقادى حضور داشتند که به نوعى با هم ارتباط و تعامل و گاهى برخورد و تضاد پيدا مى‌کردند. اين مجموعه‌ها به طور کلى به دو مجموعه و گروه مسلمان و غيرمسلمان تقسيم مى‌شدند، ولى خود مسلمان‌ها نيز با هم اختلافاتى داشتند و از اين نظر به سه گروه تقسيم مى‌شدند که گروهى همين منافقين يا اعضاى سازمان مجاهدين خلق بودند؛ گروهى هم ما بوديم که هم‌چنان محدود بود و با منافقين درگيرى و تضاد داشتيم؛ گروهى هم برادران مسلمان و معتقد ما بودند که ارتباط گرم و صميمانه‌اى با ما داشتند، ولى مثل ما خودشان را با اعضاى سازمان درگير نمى‌کردند و به تعبير ديگر بى‌طرف بودند.

ارتباط و تعامل اين گروه‌هاى مسلمان و غيرمسلمان با هم، علاوه بر بحث و جدل‌هاى فکرى و اعتقادى، به طور عمده در رسيدگى به وضعيت بند از نظر نظافت، تهيه‌ى مقدمات صرف غذا مثل پهن، جمع کردن سفره، شستن ظروف و امورى از اين دست بود که براى مراعات عدالت هر مجموعه موظف بود، هر روز يا هر هفته دو نفر را به صورت کارگر معرفى نمايد. اين روش در روزها و ماه‌هاى عادى سال بدون مشکل خاصى ادامه داشت، اما با فرا رسيدن ماه مبارک رمضان اين روش با مشکل مواجه شد و ما مجبور شديم از آن مجموعه جدا شويم.

اصل قضيه از آن‌جا شروع شد که قبل از آغاز ماه مبارک رمضان، رابط سازمان با جمع ما که حسين فيض نام داشت، پيش من آمد و گفت که ما با اين گروه‌هاى کمونيستى و چپى توافق کرده‌ايم که در اين ايام براى افطارى و شام دو کارگر ما بدهيم و دو کارگر آنان بدهند؛ براى سحر چون آنان روزه نمى‌گيرند و به اين امور اعتقادى ندارند، کارگر هم نمى‌دهند؛ ولى ما بايد مطابق معمول براى آماده کردن مقدمات صرف ناهار آنان کارگر معرفى کنيم. من گفتم ما با اين روش مخالفيم، زيرا با مبانى اعتقادى ما سازگارى ندارد و اصولا مبارزه‌ى ما با رژيم که به خاطر آن زندانى شده‌ايم، به دليل همين مسائل دينى و اعتقادى بوده است و حالا چگونه ما اعتقاداتمان را زيرپا بگذاريم و در ماه رمضان براى کسى که به خدا اعتقاد ندارد و روزه نمى‌گيرد، مقدمات ناهار را فراهم کنيم؟

در اين‌جا رابط سازمان براى اين‌که حرف خودش را به کرسى بنشاند، به دروغ گفت که به هر حال اين نظر را همه‌ى گروه‌ها پذيرفته‌اند و شما که در اقليت قرار داريد، بايد به خواسته‌ى اکثريت تن بدهيد. علاوه‌بر اين‌که شرايط زندان نيز همين است. من گفتم که ما شرايط زندان و تصميم‌گيرى اکثريت را تا آن‌جا قبول داريم که با معيارها و دستورات اسلامى و دينى ما مغايرت نداشته باشد و اگر شما بر خواسته‌ى خود پافشارى کنيد، ما از گروه جدا مى‌شويم؛ من بلافاصله به ديگران اطلاع دادم و وسايلمان را جمع کرديم و با گرفتن يخچالى جداگانه به همراه دوستانمان به يکى از اتاق‌هاى زندان نقل مکان کرديم.

آنان وقتى ديدند تصميم ما جدى است و اين جدايى ممکن است بازتاب خوبى براى آنان نداشته باشد، چون درباره‌ى جمعى بودن تصميم‌شان دروغ گفته بودند، هنگام افطار دوباره رابطشان را پيش ما فرستادند تا با تهديد و ارعاب و بايکوت کردن، ما را منصرف کنند که من ناراحت شدم و در جوابش گفتم که ما تصميم درست و به جايى گرفته‌ايم و روى آن هم ايستاده‌ايم و از تهديدات شما نمى‌هراسيم؛ ولى اگر بخواهيد اقدامى عليه ما انجام بدهيد، بنده هم مقابله به مثل کرده و به ناچار اعترافات و حرف‌هايتان را در بازجويى که نشانگر نقاط ضعف شماست، افشا و برملا مى‌کنم. بحمدالله اين تهديد من مؤثر افتاد و آنان دست از سر ما برداشتند و به اصطلاح کوتاه آمدند و ما توانستيم ماه رمضان آن سال را به آرامى و در فضايى صميمى و با جمعى از افراد متدين و اهل قرآن و نماز و روزه به خوبى و خوشى بگذرانيم.

درباره‌ى تهيه‌ى افطارى و سحرى و مقدمات آن نيز مشکل خاصى نداشتيم؛ زيرا هر روز يک نفر به‌صورت کارگر داوطلب تهيه‌ى مقدمات افطار مى‌شد؛ علاوه بر اين‌که غالبآ خود من مقدمات سحرى را فراهم مى‌کردم؛ به اين صورت که ساعتى قبل از سحر از خواب بيدار مى‌شدم و اقدامات لازم را انجام مى‌دادم و سپس دوستان را بيدار مى‌کردم.

از اين خاطره و نمونه‌هاى فراوان ديگرى که من فعلا به ياد ندارم، معلوم مى‌شود که مجاهدين خلق به نام افرادى که ظاهراً داعيه‌ى اسلام و دين داشتند، در عمل با زيرپا گذاشتن دستورات و شعاير دينى به نفع چپى‌ها و کسانى که سرسازگارى با دين و ديانت نداشتند کار مى‌کردند.


این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات