تقی شهرام چگونه تغییر ایدئولوژی سازمان را آغاز کرد؟
پایگاه مرکز اسناد
انقلاب اسلامی؛ تقی شهرام در زندان قصر در
اثر نشست و برخاست با سه زندانی ماركسیست و گرفتن تعلیم از آنها (تقی افشانی، علیرضا
شكوهی و حسین عزتی) و تكمیل این آموختهها در زندان ساری از طریق كتابهایی كه مخفیانه
و ـ گاه ـ به صورت علنی به دستش میرسید،
مطالعات ماركسیستی خود را تكمیل كرد. پس از فرار، بهخصوص در دوران اقامت چند ماههاش
در قم، این روند را با سرعت بیشتری طی كرد؛ تا اینكه در شهریور ماه 52 ماركسیست شد
ولی آن را اعلام نكرد و حتی در ظاهر نماز میخواند. او در پی آن بود كه ضمن جمعبندی
عمومی سازمان، امكان تسرّی ایدئولوژی جدید را به دیگر افراد سازمان بررسی كند.
نخستین
كسی كه شهرام با وی درباره این موضوع صحبت كرد، ناصر جوهری بود كه در مقطع شاخهبندیهای
جدید سازمان در شاخه شهرام كار میكرد. جوهری در شهریور 50 دستگیر شد و پس از یك
سال از زندان آزاد شد و از اوایل سال 1352 به سازمان پیوست. جوهری با شهرام از دوران
دبیرستان آشنا بود و در مجموعه سازمان، این دو تن نزدیكترین روابط را داشتند.
استنادات عمده شهرام در ردّ مذهب، بیشتر حول ناهمگونی باورهای ماركسیستی در سازمان
(بهخصوص دیالكتیك و ماتریالیسم تاریخی) با مبانی مذهبی بود و از منابع اصلی
سازمان هم بهره میگرفت. جوهری اولین كسی بود كه پس از شهرام ماركسیست شد و طبق
قرارشان اعلام نكرد.
شهرام
تصمیم گرفت كادرهای اصلی (حدود 16 نفر) را در جریان تغییر ایدئولوژی فعّال كند؛ و
به همین سبب درصدد برآمد كه شاخه خودش را یكدست ماركسیست كند و كسانی را هم كه احتمال
داده میشد نتوانند جریان جدید را هضم كنند، از شاخه خود به دیگر شاخهها منتقل نماید.
تقدّم و تأخّر تغییر ایدئولوژی كادرها (20 نفر نخست) به ترتیب زیر صورت گرفت: تقی
شهرام، ناصر جوهری، عبدالله زرین كفش، بهرام آرام، محسن فاضل، علیرضا سپاسی آشتیانی،
مجتبی طالقانی، جواد قائدی، سیمین صالحی، طاهره میرزاجعفرعلاّف، محمد یزدانیان، هاشم
وثیقپور، مرتضی خاموشی، جمال شریفزاده شیرازی، عبدالله امینی، محمّدِ طاهررحیمی،
مهدی موسوی قمی، عباس جاودانی، وحید افراخته، احمد هاشمیان.
بهرام
آرام چهارمین نفری بود كه ماركسیست شد و با تسلطّی كه به فعل و انفعالات تشكیلات
داشت، كمك كرد تا شهرام بتواند اهداف خود را در مدتی نه چندان طولانی پیاده كند.
مشكل كادرها كه تا حدی ـ از نگاه شهرام ـ حل شد، مركزیت تصمیم گرفت هم برای رفع
برخی مشكلات در تشكیلات و هم به منظور تحولی ایدئولوژیك در كادرهای خارج از كشور، عدهای
را به خارج اعزام كند.
مجید
شریفواقفی ماركسیسم را نپذیرفت ولی مخالفت عملی چندانی بروز نداد و در ظاهر پذیرفت
كه امور سازمان در روندی كه ادعا شده بود دموكراتیك است، مسیر خود را طی كند ـ كه
البته از اواخر پاییز 53 قضیه او و همفكرانش شكل دیگری گرفت.
از
اواخر زمستان 52 ، برای آنكه سیر تغییر ایدئولوژی بدنه سازمان را هم شامل شود،
مسائلی در نشریه داخلی سازمان توسط شهرام مطرح شد كه مسئولان موظّف شدند با اعضای
تحت مسئولیت خود مطرح كنند و جواب را به خود عضو واگذار نمایند. مجموعه نشریات
داخلی كه این مطالب در آنها انعكاس مییافت ، بعدها به جزوههای سبز معروف شد؛ هر
چند تنها متن اول را «جزوه سبز» مینامیدند.
افرادی
كه بعضاً ساده بودند، در ابتدا گمان میكردند این پرسشها مطرح شده تا به اشكالات
مخالفان غیرمذهبی پاسخ داده شود! مطالعه جزوهها و بحثهایی كه درباره این سؤالها
پیش میآمد (از جمله فاكتهایی كه در كنار سؤالات از قرآن و نهجالبلاغه گزینش و
نقل میشد) به تدریج عناصر ضعیفالنفس و متزلزل را كه با اندیشه التقاطی سازمان خو
گرفته بودند یا اصولاً با اسلام سازمان مذهبی شده بودند، متزلزلتر كرد و آنها را
آماده ساخت تا اسلام را دربست كنار گذارند.
منبع: کتاب تقی شهرام به روایت اسناد، احمدرضا کریمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی