همکاری جهانی در راه هستهای شدن ایران در دوران پهلوی
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی کشورهای جهان، ایران را برای دستیابی به انرژی هستهای تشویق میکردند و قراردادهای کلانی با دولت پهلوی منعقد میساختند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همین قدرتها نه تنها کمکهای خود را از ایران دریغ ورزیدند، بلکه به دلیل پیگیری جمهوری اسلامی برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای پروندههای حقوقی در آژانس برای ایران بهوجود آوردند و برخلاف تمامی مقررات بینالمللی پروندهی ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادند و چندین قطعنامه علیه جمهوری اسلامی در شورای امنیت تصویب کردند تا با فشار بر ملت ایران، کشور ما را از حق مسلم داشتن انرژی صلحآمیز هستهای محروم سازند.
تجهیز رژیم پهلوی به سلاح هسته ای توسط آمریکا
با بررسی شواهد تاریخی مشخص میشود که ایالت متحده آمریکا رویکردی دوگانه نسبت به مسئله هستهای ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی داشته است. از آنجا که محمدرضا شاه به عنوان ژاندارم منطقه و حافظ منافع غرب محسوب میشد آمریکا با اعطای امتیاز هستهای به ایران به دنبال آن بود تا رژیم دست نشانده خود را به انواع سلاحهای هستهای مجهز کند. این اقدام آمریکا در آن دوران کاملا مغایر با شعاری است که امروزه این کشور در راستای گسترش صلح جهانی سر میدهد. حال سوال اصلی این است که چرا آمریکا در دوران رژیم پیشین خواهان اعطای امتیاز هستهای به ایران بود و امروزه با این موضوع به شدت مخالفت میکند؟
پس از طرح مسئله «اتم برای صلح» از سوی آیزنهاور، آمریکا اعطای امتیاز هستهای به کشورهای دست نشاندهاش را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. در این بین ایران دوران پهلوی نیز مشمول این امتیاز شد. نخستین قدم جدی در زمینه استفاده از فناوری هستهای در ایران در اواسط دهه سی و با حمایت ایالت متحده برداشته شد. باید توجه داشت که در این دوران آمریکا پس از کودتای 28 مرداد به نفوذ قابل توجهی در سیاست ایران دست یافته بود. در نیمه اسفند 1335 موافقت نامه همکاری میان آمریکا و ایران مبنی بر استفاده رژیم پهلوی از انرژی هستهای امضا شد که به موجب این قرارداد ایالت متحده متعهد شد که علاوه بر انتقال دانش هستهای به ایران، چندین کیلوگرم اورانیوم غنی شده را برای مصارف تحقیقاتی و عملیاتی در اختیار ایران قرار دهد. این معاهده که مشتمل بر یک مقدمه و یازده ماده بود در دوازدهم بهمنماه 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
به موازات همکاریهای هستهای تهران و واشنگتن، انستیتو علوم هستهای که تحت نظارت سازمان مرکزی پیمان سنتو بود در سال 1957 میلادی از بغداد به تهران منتقل و در دانشگاه تهران مستقر شد. دو سال بعد به دستور محمد رضا شاه پهلوی مرکز اتمی دانشگاه تهران تاسیس شد و تنها یک سال بعد یعنی در سال 1960 میلادی آمریکا یک رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی به ایران واگذار کرد. این رآکتور که با نام اختصاری MTR شناخته میشد بر مبنای سوخت اورانیوم غنی شده 93 درصدی طراحی شده بود و توانایی تولید 600 گرم پلوتونیوم در سال را داشت. همچنین در سال 1340 شمسی با حمایت کاخ سفید، عملیات ساختمانی رآکتور دانشگاه تهران آغاز شد و در آبان 1346 به بهره برداری رسید.
از سوی دیگر آمریکا که به دنبال ایجاد یک پایگاه قدرت در ایران بود در سال 1960 میلادی واگذاری سلولهای داغ(اتاقکهای محافظت شدهای که عملیات جداسازی پلوتونیوم را به صورت شیمیایی انجام میداد) به ایران را آغاز کرد. در توافقنامههای بعدی، آمریکاییها واگذاری رآکتور به ایران و نیز آموزش پرسنل ایرانی در زمینه علوم و مهندسی هستهای را متعهد شدند.
در سال 1353 سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) تشکیل شد، مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران تحت نظارت این سازمان قرار گرفت و اکبر اعتماد به ریاست آن منصوب شد. هدف از تاسیس این سازمان، منظم ساختن برنامههای هستهای ایران بود. متعاقب تأسیس سازمان انرژی اتمی تعداد نیروهای شاغل در سازمان به شدت افزایش یافت و در سال 1357 به 4 هزار و 400 نفر رسید. دهها کارشناس جهت فراگیری علوم و آموزش های لازم به عنوان بورسیه به آمریکا اعزام شدند. به علاوه، سازمان انرژی اتمی ایران با حمایت مالی و علمی آمریکا، عهده دار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تأسیسات آب شیرین کن در بوشهر، تأمین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاهها و ساخت نیروگاههایی در اصفهان و استان مرکزی شد.
انگلیس و مسئله هستهای ایران
در سال 1977، دولت بریتانیا با محمدرضا پهلوی وارد مذاکرات محرمانهای برای ساخت بیست نیروگاه هستهای شده بود؛ مشابه پروژههایی که از سوی فرانسه و آلمان به ایران پیشنهاد شده بود. در مذاکرات مقامات ارشد بریتانیایی و رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران، پیشبینی کردند که تا پایان قرن بیستم، ایران میتواند این تکنولوژی را از بریتانیا بگیرد و به این وسیله، مستقل و بهتنهایی سلاح هستهای تولید کند.
به گزارش «فایننشال تایمز» در اسناد این مذاکرات همچنین آمده است اگر صنایع هستهای بریتانیا بخواهد روی پای خود بایستد و زنده بماند، باید معاملات هستهای بسیاری را با کشورهای دیگر انجام دهد!
قرارداد «سازمان انرژی اتمی ایران» با دو شرکت انگلیسی «رزیدنت برند» و «نافکور» از این دسته همکاریهاست. این قرارداد، که در سال 1354 (16 ژوئیه 1975) به امضا رسید، فروش 2400 تن اورانیوم طبیعی از سوی انگلیس به ایران را تضمین میکند. این امر همچنین زمینهساز قرارداد دیگری بوده که در سال 1977 با هدف تبدیل اورانیوم طبیعی به 6UF میان ایران و دو شرکت «نافکور» و BIUFL منعقد گشت. بر اساس قرارداد اول، تهران متعهد شده است برای گسترش معادنِ طرف انگلیسی مبلغ 3408000 راند آفریقای جنوبی به صورت وام بدون بهره در اختیار طرف مقابل بگذارد تا با تحویل اورانیوم مستهلک گردد. قرارداد دوم (7 آوریل 1977) نیز متضمن تبدیل 775 تن 306U به 6UF در چند نوبت تحویل متوالی بوده است. هر چند که به علت پرداخت نشدن هزینهی محمولهی سوم این قرارداد – 125 تن اورانیوم – این امر ناتمام میماند.
از دیگر همکاریهای ایران و انگلستان در زمینهی هستهای میتوان به همکاری با شرکت R.T.Z و خرید بخشی از سهام تأسیسات این شرکت در نامیبیا اشاره کرد. این اقدام جزئی از تلاشهای دولت وقت ایران برای دستیابی به اورانیوم به شمار میآمد که برداشت سازمان انرژی اتمی از یکی از بزرگترین معادن اورانیوم در آن زمان را تضمین میکرد.
در سندی «تونی بن» وزیر وقت انرژی انگلستان، نامهای به «جیمز کالاهان»، نخستوزیر انگلستان نوشته و در آن گفته است که ایران میخواهد در پروژه تکنولوژی رآکتور آب تحت فشار انگلستان میلیونها پوند سرمایهگذاری کند و در عوض، بریتانیا نیز بیست رآکتور قدرت در اختیار ایران قرار دهد. تونی بن همچنین در این نامه اعلام کرد که اغلب همکاران ارشد او به این نتیجه رسیدهاند که او پیشنهادی درباره ارتباط نزدیکتر و همچنین انجام مشارکت ارائه کرده و موافقت با تنظیم قرارداد با ایران را اعلام کند که تحت این قرارداد، ما رهبری ساخت و گسترش برنامه عظیم ساخت راکتور هستهای ایران را دنبال کنیم و در عوض، ایران نیز در صنایع هستهای انگلستان سرمایهگذاریهای لازم را انجام دهد.
همکاریهای هستهای ویژه ایران و فرانسه
پیروزی والری ژیسکاردستن در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و سفر شاه به پاریس در ژوئن 1974 فرصت مناسبی بود تا شالوده همکاریهای هستهای دو کشور پیریزی شود. تأسیس سازمان انرژی اتمی در همان سال و مذاکرات انجامشده میان دو کشور در سفر محمدرضا در حقیقت زمینهساز موقعیتی شد تا اولین توافقنامه هستهای تهران ـ پاریس در ششم تیر 1353 امضا گردد. این قرارداد در حقیقت تضمینکننده همکاریهای 15 ساله دو کشور بود که بعدها به موافقتنامهی «مادر» مشهور شد. چرا که پیشبینی جنبههای مختلف همکاری هستهای دو کشور عملاً موجب گردید تا شرکتها و مؤسسات هستهای ایران و فرانسه، پروتکلها و موافقتنامههای بسیاری منعقد نمایند. در این قراردادها که همگی با ارجاع و یادآوری توافقنامه مادر در دو پایتخت آغاز میشوند، سه زمینه عمده همکاری پیگیری و دنبال شده است. نخست، مشارکت ایران در صنعت فرانسوی غنیسازی اورانیوم و در حقیقت ورود ایران به صنعت بینالمللی چرخه سوخت. دوم، ساخت مرکز تحقیقات و توسعه هستهای در اصفهان. و سوم، تولید برق هستهای در ایران به میزان 5000 مگاوات.
در یازدهم آبان 1353، توافقنامهای بین سازمان انرژی اتمی ایران و شرکت فرانسوی فرماتوم به امضا رسید که ساخت دو رآکتور اتمی از نوع PWR با توان تقریبی 950 مگاوات در هر رآکتور را در اهواز تضمین میکرد. بر این اساس در تاریخ 28 شهریور1356 قراردادی میان سازمان انرژی اتمی و کنسرسیوم متشکل از شرکتهای «فراماتوم»، «الستوم آتلانتیک»، «اسپی بایتینول» و «فراماتک» منعقد شد که مبلغ آن بالغ بر 8 میلیارد فرانک فرانسه میشد. این قرارداد تا پایان تابستان 1357 به صورت عادی در حال اجرا و پیشرفت بود که از مهر همان سال بهدلیل تحولات مربوط به انقلاب اسلامی محل اختلاف شد و در نهایت در خرداد 1358 از طرف کنسرسیوم فرانسوی فسخ گردید. از دیگر همکاریهای هستهای ایران و فرانسه میتوان به ورود سازمان انرژی اتمی به شرکت یورودیف واقع در تریکاستانه فرانسه برای استفاده از خدمات غنیسازی این شرکت اشاره کرد.
ایجاد «مراکز تحقیقات و توسعه هستهای ایران» نیز از دیگر موضوعاتی بود که به صورت مشترک در دستور کار تهران ـ پاریس قرار گرفت. امضای پروتکلی در این زمینه در 18 نوامبر 1974 توسط سازمان انرژی اتمی ایران و کمیساریای انرژی هستهای فرانسه، پاریس را متعهد میکرد تا کمکهای فنی و امکانات لازم را برای تأسیس مرکز مزبور در اصفهان فراهم آورد.
همکاریهای هستهای ویژه ایران و آلمان
اولین سابقه همکاریهای هستهای ایران و جمهوری فدرال آلمان به سال 1354 (1975) باز میگردد. در آن سال، در تاریخ 9 تیر (30 ژوئن 1975) موافقتنامه همکاری میان ایران و آلمان امضا شد که زمینهساز قرارداد 13 تیر 1355 گردید. این توافقنامه میان «سازمان انرژی اتمی ایران» و «وزارت تکنولوژی و تحقیقات آلمان غربی» به امضا رسید. در این توافقنامه بر طیف گستردهای از همکاریهای دو طرف در زمینههای «سوخت اتمی»، «امنیت و حفاظت تأسیسات هستهای و جلوگیری از تشعشعات»، «آموزش کارکنان فنی» و «تکنولوژی نیروی هستهای» تاکید شده بود.
در 10 تیر 1355، دو قرارداد یکی برای طراحی، ساخت، نصب و راهاندازی دو واحد نیروگاهی 1300 مگاواتی از نوع آب سبک در 18 کیلومتری شهر بوشهر و دیگری برای تأمین سوخت هستهای این نیروگاهها امضا شد. شرکت کرافت و رکیونیون(KWU) بهعنوان طرف اصلی سازمان انرژی اتمی بر مبنای این قرارداد متعهد شد تا علاوه بر ساخت نیروگاههای بوشهر، تحویل سوخت اولیه و سوختگذاریهای مجدد برای 30 سال آتی را نیز تضمین کند. بر این مبنا پیمانکار بلافاصله اجرای موضوع قرارداد را در دستور کار خود قرار داد. بر مبنای گزارشهای موجود تا آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی حدود 80 درصد از عملیات ساختمانی و 65 درصد از عملیات الکترومکانیکی واحد یک به پایان رسیده بود.
تا این زمان سازمان انرژی اتمی ایران نیز طبق زمانبندی قراردادها مبلغی بالغ بر 5 میلیارد مارک را به حساب طرف آلمانی واریز کرده بود. در این هنگام بهدلیل شرایط کشور در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، قسط سیزدهم قرارداد (464 میلیون مارک) پرداخت نشد که همین امر زمینه تعلیق عملیات را به وجود آورد. پیمانکار آلمانی سرانجام در 30 ژوئیه 1979 فسخ کامل و همزمان هر دو قرارداد را بهصورت یکجانبه به دولت ایران اعلام کرد. طرف آلمانی همچنین توافقنامه ساخت دو واحد نیروگاهی اتمی، هر یک به قدرت تقریبی 1290 مگاوات در اصفهان و دو واحد مشابه دیگر در ساوه را نیز در بایگانیهای خود مسکوت کرد.
از دیگر همکاریهای هستهای ایران و آلمان میتوان به قرارداد همکاری آموزشی با مرکز تحقیقات اتمی «کارلسروهه» اشاره کرد. این قرارداد که در فروردین 1356 و همزمان با برگزاری کنفرانس تکنولوژی هستهای شیراز امضا شد، به اعزام 21 تن از کارشناسان ایرانی به آلمان منجر شد. تنظیم پیشنویس قرارداد آموزشی میان سازمان انرژی اتمی ایران و مؤسسه (PTB) آلمان، قرارداد ژوئن 1976 با شرکت (KWU) برای تحویل میلههای سوخت، شراکت با شرکت اوران گزلشافت در برنامههای اکتشاف اورانیوم، و قرارداد سال 1355 با شرکت (Prakia) نیز از سایر همکاریهای اتمی دو کشور است که غالباً بهدلیل شرایط سالهای اولیهی پیروزی انقلاب اسلامی ایران مسکوت مانده است.