انصاف در نقد؛ گفتگوی محمد خاتمی با آیتالله محمدرضا مهدویکنی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ روزهایی که گذشت مصادف بود با سالگرد مبارز انقلابی و معلم اخلاق آیتالله محمدرضا مهدویکنی. همگان او را در عالم سیاست به انصاف و عدالت میشناختند. آیتالله مهدویکنی در بخشی از کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است به ماجرای انتقاد از کمیته امداد در دوران دوم خرداد و واکنش محمد خاتمی رئیسجمهور دولت اصلاحات میپردازد.
آیتالله مهدوی کنی میگوید: «چند سال پيش كميتهي امداد با همكاري صدا و سيما براي جمعآوري اعانات از گروه كُر دعوت كرده بود. من در مسجد ابوذر با بياني تند به اين كار اعتراض كردم و در دانشگاه امام صادق(ع) نيز اعتراض خود را تكرار نمودم. گويا در ماه رمضان بود، من گفتم ما از ديگران توقع داشتيم كه اين كارها را انجام دهند، ولي از كميتهي امداد توقع نداشتيم. آخر اين چه كاري بود كه شما انجام داديد؟ بيست سال از انقلاب گذشته است. شما اين همه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب پول جمع كرديد، 1400 سال است مسلمانان اين همه كارهاي خير، اين همه مساجد، مدارس، بيمارستانها و راهها ساختند، شما گروه كر راه مياندازيد؟ شما چرا آيات قرآن را نميخوانيد؟ چرا حديث نميخوانيد؟ چرا قول پيامبر(ص) را نقل نميكنيد؟ يعني چه؟ پسرها و دخترهاي مردم با لباسهاي كذايي آرايش كرده بيايند آواز بخوانند؟! بعد مردم را جمع كنيد پول بگيريد؟ گفتم من از برادران كميتهي امداد تعجب ميكنم كه اين كارها را انجام ميدهند.
همان ايام بود كه مقام معظم رهبري افطاري ميدادند، ما آنجا بوديم، آقاي خاتمي هم بودند، آقايان كميتهي امداد و آقاي عسكراولادي هم بودند. آقاي خاتمي به خنده گفت: آقاي مهدوي! خوب شد كه بالاخره يك دفعه هم كه شده اين آقايان ]دوستانتان[ را نقد كردي. گفتم من همينطوري هستم. من كاري ندارم كه اينها كميتهي امداديند يا دوم خردادي. من با كار نادرست از هر كه باشد مخالفم. ديگر كار به اين ندارم كه طرفدار چه كسي هستند و از چه گروهي ميباشند.
يك روز آقاي نيّري با شوراي مركزي كميته [ي امداد] به دانشگاه امام صادق(ع) تشريف آوردند و از من گله كردند كه شما خوب بود اگر ميخواستيد نصيحتي بكنيد تلفن ميزديد و به ما ميگفتيد. گفتم درست است، من اين حرف را قبول دارم، اما اگر شما در يك اتاق دربسته اين كار را كرده بوديد من هم در اتاق دربسته به شما تذكر ميدادم. اما شما در مجلس عمومي و از طريق صدا و سيما به اين كار دست زديد و مردم را دعوت كرديد. به اعتراف خودتان از ابتداي خيابان اوين و هتل اوين تا زندان اوين مردم صف كشيده بودند و ماشينها براي شركت در آن مجلس باشكوه آمده بودند؛ چهگونه از من ميخواهيد كه من پنهاني و با تلفن با شما صحبت كنم و بيسروصدا اعتراض نمايم.
من در مسجد دانشگاه در حضور دانشجويان و اساتيد و كاركنان با دلي آكنده از غم و رنج، گفتم اي در و ديوار مسجد و اي دانشجويان و همكاران مسلمان شاهد باشيد كه من وظيفهي خود را انجام دادم. مگر ما انقلاب كرديم كه منكرات و ناهنجاريهاي پيش از انقلاب را تكرار كنيم و به نام دين و انقلاب، همان كارها را انجام دهيم و بر چسب اسلامي و انقلابي روي آن بگذاريم؟ جناب آقاي نيّري! مردم از ما ميپرسند پس آن حساسيتها و آن سختگيريهاي پيش از انقلاب چه شد؟ آيا آن محرّمات و آن منكرات پس از انقلاب حلال شده و آيا آن منكرات به معروف تبديل شد؟
من از امثال شما برادران مؤمن و متعهد و خدوم تعجب ميكنم كه شما چرا براي جمعآوري اعانه به سنّتهاي غربي روي آورده و سنّتهاي اسلامي را فراموش كردهايد. مگر شما نميگوييد ما تابع دين و فقاهت و روحانيتيم؟ آيا اين است معناي پيروي از روحانيت و ولايت فقيه؟
اتفاقاً جناب آقاي عسكراولادي در همان اوقات خدمت مقام معظم رهبري رفته بودند و از ايشان سؤال كرده بودند كه نظر شما به اشكال و اعتراض آقاي مهدوي چيست؟ آقا فرموده بودند من فعلاً نميخواهم دربارهي كار راديو و تلويزيون چيزي بگويم، ولي شما كميتهي امداديها كار خوبي نكرديد و من كار شما را تأييد نميكنم. در اينجا حق با آقاي مهدوي است. بالاخره دوستان حرف مرا پذيرفتند و عذرخواهي كردند و من به حسن نيّت آنها اعتقاد دارم و به آنها دعا ميكنم.»
در ادامه فیلم این بخش از خاطرات آیتالله مهدویکنی از نظر میگذرد.