"طرفِ درستِ تاریخ" | فطرت و قرآن ابزار‌های شناخت اسلام در جهان معاصر؛

مقایسه تطبیقی نامه‌های امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای

عکس لید
نامه‌ی اخیر مقام معظم رهبری به دانشجویان و جوانان اروپایی که به دلیل اعتراض به کشتارها و نسل‌کشی مظلومانه‌ی مردم غزه در دانشگاه‌های ایالات متحده و اروپا مشغول تحصن و اعتراض به سیاست‌های دوگانه و سکوت غرب در مقابل جنایت‌های رژیم صهیونیستی هستند، بهانه‌ای شد برای مقایسه و مرور مفاهیم معرفتی نامه‌ی حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف رئیس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی و دو نامه‌ای که پیش‌ازاین رهبر معظم انقلاب در اسفندماه ۱۳۹۳ خطاب به جوانان غربی نگاشته‌اند.
يکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۹

پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ نامه‌ی اخیر مقام معظم رهبری به دانشجویان و جوانان اروپایی که به دلیل اعتراض به کشتارها و نسل‌کشی مظلومانه‌ی مردم غزه در دانشگاه‌های ایالات متحده و اروپا مشغول تحصن و اعتراض به سیاست‌های دوگانه و سکوت غرب در مقابل جنایت‌های رژیم صهیونیستی هستند، بهانه‌ای شد برای مقایسه و مرور مفاهیم معرفتی نامه‌ی حضرت امام خمینی (ره) به گورباچف رئیس‌جمهور اتحاد جماهیر شوروی و دو نامه‌ای که پیش‌ازاین رهبر معظم انقلاب در اسفندماه ۱۳۹۳ خطاب به جوانان غربی نگاشته‌اند.

امام خمینی نامه‌ی خود به گورباچف را با این عبارات آغاز کرد: «وقتی از گل‌دسته‌های مساجد برخی شهرها در جمهوری‌های تازه آزاد شده از شوروی پس از هفتادسال بانگ الله‌اکبر و شهادت به رسالت حضرت ختمی‌مرتبت به گوش می‌رسد، تمام طرف‌داران اسلام ناب محمدی را از شوق به گریه می‌اندازد. لازم می‌دانم که این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهان‌بینی مادی و الهی بیندیشید.»

این نامه در فضایی نگاشته شده است که «روابط ایران و شوروی در سال‌های پس از انقلاب به‌خاطر تجاوز ارتش سرخ به افغانستان، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حمایت شوروی از عراق و برخورد ایران با احزاب چپ به‌ویژه حزب توده، تیره بود. بنا بر خاطرات کوزیچکین، مأمور کا.گ.ب در ایران، در سال ۱۳۵۸ سفیر شوروی سه بار با امام خمینی دیدار کرد تا به‌زعم خویش امام را دلگرم به حمایت از کشورش کند و با سخنان خود بر رویکرد سیاست داخلی و خارجی ایران تأثیر بگذارد. ده سال بعد در ۱۳۶۷، این بار امام بود که با نامه‌ای به رئیس‌جمهور اتحاد شوروی او را خطاب قرارداد تا بر نگرش کلان او به جهان و انسان اثرگذار باشد.» [1] در ۱۱ دی‌ماه ۱۳۶۸ مصادف با روز نخست سال ۱۹۸۹ میلادی، آیت‌الله جوادی و خانم مرضیه دباغ نامه را به گورباچف در کاخ کرملین قرائت کردند.

امام خمینی در این نامه با پیش‌بینی فروپاشی شوروی در آینده‌ای نزدیک و بیم از غلتیدن بلشویک‌ها در دامان لیبرالیسم و غرب مدرن به وحدت خواستگاه این دو مکتب یعنی ماده‌باوری اشاره کرده‌اند: «قرآن مجید اساس تفکر مادى را نقد مى‌کند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده مى‌شد، لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّى‌ نَرَى اللَّهَ جَهرَةً (۳) مى‌فرماید: لَاتُدرِ کُهُ الأبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الأبْصارَ وَ هو اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (۴) از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحى و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولًا میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، به‌خصوص فلاسفه اسلامى، بیندازم. فقط به یکى- دو مثال ساده و فطرى و وجدانى که سیاسیون هم مى‌توانند از آن بهره‌اى ببرند بسنده مى‌کنم.»

مرحوم امام سپس با تمرکز بر فطرت کمال جوی انسانی به کمال مطلق که ذات باری تعالی است اشاره می‌کند و در ادامه می‌افزاید: «اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینه‌ها تحقیق کنید، می‌توانید دستور دهید که صاحبان این‌گونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته‌های فارابی و بوعلی‌سینا ـ رحمت‌الله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند،.... و نیز به کتاب‌های سهروردی ـ رحمت‌الله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس می‌باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبری از پدیده‌ی حسی است. از استادان بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین ـ رضوان‌الله تعالی علیه و حشره‌الله مع‌النبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه‌است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد… و از کتب عرفا و بخصوص محیی‌الدین ابن‌ عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریک‌تر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.»

مقایسه تطبیقی نامه‌های امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای

مرحوم امام در این نامه برای تشریح توحید و اسلام بر دوپایه ایستاده است: نخست فطرت انسان که همواره او را به سمت حقیقت سوق می‌دهد. فطرتی که مرحوم امام در کتاب شرح جنود عقل و جهل و شرح چهل حدیث آن را در کنه ذات هر انسانی محقق می‌داند و در تشریح آن چنین می‌نویسد: «باید دانست که آنچه از احکام فطرت است؛ چون از لوازم وجود و هیآت مخمّره در اصل طینت و خلقت است، احدى را در آن اختلاف نباشد - عالم و جاهل و وحشى و متمدن و شهرى و صحرانشین در آن متفق‌اند. هیچ‌یک از عادات و مذاهب و طریقه‌هاى گوناگون در آن راهى پیدا نکند و خلل و رخنه‌اى در آن از آن‌ها پیدا نشود. اختلاف بلاد و أهویه و مأنوسات و آرای و عادات که در هر چیزى، حتى احکام عقلیه، موجب اختلاف و خلاف شود، در فطریات ابداً تأثیرى نکند.»[2]

و دوم قرآن که منبع اصلی وحی و نازله از عالم قدسی است. کتابی که به تعبیر امام «یک سفره‌ای است که انداخته شده است برای همه‌ی طبقات، یعنی یک زبانی دارد که این زبان هم زبان عامّه‌ی مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفای اصطلاحی است و هم زبان اهل معرفت به‌حسب واقع». [3]

آیت‌الله خامنه‌ای نیز در دوران زعامت خود به این سیره‌ی بنیان‌گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی تمسک جسته و در سال‌های اخیر ۳ بار جوانان اروپایی و آمریکایی را مخاطب قرار داده است. اگرچه این نامه‌ها در ابعادی چون مخاطب و بستر تاریخی و محتوا با یکدیگر تفاوت دارند و امام خمینی رهبر یکی از دو قطب قدرتمند آن روز جهان را با ادبیاتی عرفانی مخاطب قرار داده و نسبت به آینده بیم می دهد و رهبر انقلاب رو به سوی جوانان کرده و با ادبیات قرآنی از آینده ای پر امید و سمت درست اکنون سخن می­راند. اما در زبان تخاطب اشتراکات قابل توجهی دارند؛ چراکه زیر بنای نگارش دو نامه‌ی رهبری به جوانان، اعتقاد به وجود فطرتی پاک و خداجو در تمام انسان‌هاست که لازمه‌ی حقیقت‌جویی است و جوانان بیش از دیگران مستعد استفاده از این ظرفیت هستند. همچنین توصیه‌ی هر دو برای شناخت اسلام، مطالعه‌ی مستقل و بدون پیش فرض قرآن کریم است.

ایشان در نامه‌ی نخست که در سال ۱۳۹۳ و پس از ظهور فتنه‌ی داعش و گسترش موج اسلام‌هراسی در اروپا نگاشته شده، خطاب به جوانان اروپایی آورده‌اند: «با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در این‌جا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزش‌هایی طیّ قرون متمادی، بزرگ‌ترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟»

مقایسه تطبیقی نامه‌های امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای

مقام معظم رهبری در روزهای اخیر مجدداً در قالب نامه‌ای جوانان و دانشجویان معترض اروپایی به سیاست‌های سبعانه و دون شأن انسانیت رژیم صهیونیستی را مورد خطاب قرار داده و با استمداد از قرآن، اسلام را این‌گونه معرفی کرده‌اند: «درس قرآن به ما مسلمانان و به همه‌ی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ و درس قرآن درباره‌ی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون. جبهة مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظایر آن به‌پیش می‌رود و به پیروزی خواهد رسید؛ به اذن الله»

نتیجه آنکه هر دو رهبر انقلاب اسلامی انسان را موجودی می‌دانند که بر فطرتی کمال‌جو و بیزار از نقص آفریده شده است. از همین رو، همواره گرایش به کمالاتی چون حقیقت‌جویی، صداقت، پرهیزکاری و... دارد و از زشتی‌هایی چون دروغ، تعدی و... بیزار است. هرچند ممکن است بر حسب برساخت‌های غلط در تشخیص صحیح حقیقت از دروغ و عدالت از تعدی و... دچار خطا شود و دروغ را حقیقت بپندارد و فطرتش در پس این پدیده‌ها محجوب شود. این مبنا سبب شده است رهبران انقلاب اسلامی تمام آحاد بشر را، به‌ویژه جوانان که استعداد بیشتری برای بازخوانی ارزش‌های فطری دارند، مخاطب خود قرار دهند و اسلام را از طریق قرآن که حقیقت اعتباری اسماء الهی است به عالمیان معرفی کنند. قرآنی که بر مبنای فطرت با انسان سخن می‌گوید. هرچند شناخت دقایق قرآنی و فطری نیازمند تفکری عرفانی و حکمی است.

 

پی‌نوشت:

[1] روزنه ای به آگاهی:۲۵۲

[2] شرح چهل حدیث:۱۸۰

[3] صحیفه امام خمینی،ج۲۰: ۴۰۹

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات