کد خبر: ۹۳۰۷
۲۰ شهریور | سالروز شهادت آیتالله سید اسدالله مدنی
تجربهی حضور آیتالله مدنی در همدان؛ سرکوب نفوذیان منافق در بیت امامجمعهی سابق شهر
مرضیه دباغ [فرمانده سپاه وقت همدان خطاب به همسر امامجمعهی شهر]: زن امام حسن (ع) به او سم خوراند و او را شهید کرد. اگر به خاطر آبروی آیتالله دامغانی [امامجمعهی وقت همدان] و انقلاب نبود، همین الان دستبند به دست تو میزدم و میبردمت.
ٰپایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ تحولات سالهای آغازین شکلگیری انقلاب و چالشهایی که جامعهی نوپای انقلابی با آن مواجه بود، چنان پیچیده و چندبعدی است که هنوز هم بعد از گذشت چندین دهه، بازخوانی تجربیات و روایتهای تاریخی آن ایام دارای نکات بدیع و بسیار جالب توجه است. یکی از این نکات، میزان و سطح نفوذ جریان منافقین در نقاط تاثیرگذار و تصمیمساز در کشور، من جمله بیوت علماء در شهرهای مختلف بود. تجربهی چالشی که در بیت امام جمعه وقت همدان آیت الله محمدتقی عالمی دامغانی و همراهی فرزندان او با جریان منافقین رخ داد، شهر مهمی مثل همدان را دچار مشکلات جدی کرده بود. این مشکلات به حدی جدی بود که به تقابل میان فرمانده سپاه و بیت امام جمعه منجر شده بود و اگر حضور آیتالله سیداسدالله مدنی در جایگاه امامجمعهی جدید در این شهر نبود، بدون شک تبدیل به یکی از نقاط بحرانزا در همان ایام آغازین انقلاب میشد. به بهانهی سالروز شهادت آیتالله مدنی، مروری خواهیم داشت بر این صفحه از تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب اسلامی که برگرفته از کتاب «زندگی و مبارزات آیتالله سید اسدالله مدنی» منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی است.
حجتالاسلام محمدتقی عالمی پس از پیروزی انقلاب در جایگاه امامجمعهی شهر همدان، عملاً شهر را اداره میکرد. وی از علمای همدان و یکی از رهبران نهضت اسلامی در این شهر پیش از انقلاب بود. فعالیتهای انقلابی حجتالاسلام عالمی، بر ضد حکومت پهلوی با امضا ذیل تلگراف جمعی از علما به اسدالله علم در سال ۱۳۴۱ و در اعتراض به لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز شد، گسترهی فعالیتهای ایشان به گونهای رقم خورد که در سال ۱۳۴۳، حضرت امام خمینی در پاسخ به ارسال نامهی تشکر از تبریک ورود به قم ایشان مرقوم فرمودند: «مساعی جمیله و مبارزات آن جناب در جریانات اخیره به سمع حقیر رسید و امید است مورد نظر حضرت ولی عصر ـ عجلاللّه فرجهالشریف ـ واقع شده و مأجور باشید». یکی از نقاط تأثیرگذار او در جریان شکست پروژهی انتشار قرآن آریامهری در همدان بود. او که محل ارجاع مذهبیون شهر بود تهیه و خرید این قرآن را حرام اعلام کرد و آن را تشویق به سرنیزهکردن قرآن دانسته بود.[1]تداوم فعالیتهای مبارزاتی وی باعث شد ساواک او را ممنوعالمنبر و به شهرستان سردشت تبعید کند. گزارشات ساواک حاکی از تاثیرگذاری سخنرانیهای او در ماجرای تیرماه ۵۷ شهرستان سردشت است. حجتالاسلام عالمی پس از حضور مجدد در همدان، در جریان صدور اعلامیهی مشترک در دی ماه ۵۷، درخصوص ضرورت حمایت مردم از پرسنل همافر پایگاه شاهرخی نقش مهمی داشت و بعد از پیروزی انقلاب نسبت به اقامهی نمازجمعه در همدان مبادرت ورزید. همچنین در سال ۵۸، با صدور اطلاعیهای از مردم خواستند در رفراندوم جمهوری اسلامی شرکت و به وظیفهی اسلامی خود عمل کنند.
ولی علیرغم سابقهی مبارزاتی مثبتی که حجتالاسلام عالمی در شهر همدان پیش از انقلاب داشت، مردم شهر و برخی روحانیون و بازاریان از حضور او ناراضی بودند. به نظر میرسید که این اختلافات تا حدودی ناشی از رقابت وی با آیتالله سید اسدالله مدنی بود. همچنین مخالفان معتقد بودند وی به سازمان مجاهدین خلق گرایش دارد. این مخالفتها اولینبار از سوی عدهای از روحانیون همدان پس از عضویت وی در شورای موقت اداری استان شروع شد. اختلافات به حدی بالاگرفت که امام خمینی هشت تن از روحانیون مورد اعتماد خود را به سرپرستی حجتالاسلام اشراقی در ۵ تیر ۱۳۵۸، به منظور بررسی اوضاع همدان به این شهر اعزام کرد.
هیئت در جلسهی محاکمهی سرهنگ متین، معاون شهربانی همدان، در دادگاه انقلاب اسلامی شرکت کردند و در پایان مسافرت، مرحوم اشراقی راجع به آیتالله عالمی این چنین اظهارنظر کرد: «با توجه به شناختی که از شخصیت و مقام مذهبی آیتالله عالمی، حاکم شرع و ریاست دادگاه انقلاب اسلامی دارم و همچنین با توجه به اختیاراتی که اخیراً امام به ایشان داده است و ایشان را نمایندهی تامالاختیار خود در همدان معرفی کردهاند، امیدوارم عدالت و قاطعیت ایشان ستودنی است و به نظر من هرگونه سوءنظری دربارهی آیتالله عالمی منتفی است.»[2]
آیتالله محمدتقی عالمی دامغانی
اعلام نظر مرحوم اشراقی که سابقهی تبعید به همدان را در دورهی مبارزات با رژیم پهلوی داشت و به خوبی با فضای شهر و مناسبات میان علما و بازاریان آگاه بود هم نتوانست مشکل را حل کند و بالاخره بالاگرفتن اختلافات و گزارش خانم مرضیه حدیدچی(دباغ) – فرمانده وقت سپاه همدان- موجب عزل آیتالله عالمی و جایگزینی آیتالله اسدالله مدنی در همدان شد. گزارش خانم دباغ از این ماجرا در ادامه میآید:
شخصی به نام هادی روشنروان، همسر بهناز بیشنمک (یکی از معاونان مسعود رجوی در عراق) توانسته بود با کمک تعدادی از همفکرانش، تشکیلاتی وابسته به مجاهدین در همدان به وجود آورد. دو پسر حاج محمدتقی عالمی- امامجمعهی وقت همدان- هم با تشکیلات روشنروان کار میکردند که پس از مدتی این همکاری تبدیل به عضویت در سازمان شد.
من به هر شکل ممکن او را آرام کردم چون احترامش واجب بود و قول دادم برای حلوفصل موضوع و روشنشدن قضیه در اولین فرصت به منزلشان بروم. طبق وعده، این کار را کردم و نحوهی فعالیت و عضوگیری مجاهدین را برای ایشان شرح دادم. در حالی که علت دستگیری فرزندانش را توضیح میدادم، احساس کردم فرد دیگری هم به حرفهای ما گوش میدهد. به همین دلیل سریع صحبتهایم را جمعوجور کردم و پیش از آنکه خداحافظی کنم، پاورچینپاورچین از پلهها پایین آمدم. در اتاقی را که در طبقهی اول بود باز کردم و دیدم بله! خانم آقای دامغانی ضبط صوتی را در کنار آیفون گذاشته و حرفهای ما را گوش میکند و ضبط میکند. آن خانم با دیدن من حسابی جا خورد و گفت: «سلام ببخشید شما این جایید! بفرمایید تو.» دست و پایش را حسابی گم کرده بود و نمیدانست چه بگوید. گفتم: «ای خائن». گفت: «هیچ معلوم است چه میگویی؟» گفتم: «تو هیچ معلوم است چه غلطی میکنی؟ این زن امام حسن بود که به آن امام سم میخوراند. اگر به خاطر آبروی آیتالله دامغانی و انقلاب نبود، همین الان دستبند به دستت میزدم و میبردمت».
مرضیه دباغ در حال مذاکره با امام خمینی در پاریس
در یک لحظه دست انداختم و آیفون و ضبط صوت را برداشتم و تا خواستم از در بیرون بیایم آقای دامغانی پایین آمد و گفت خواهر دباغ شما که هنوز اینجایید. گفتم بله آقا آمدهام تا شبکهی جاسوسی خانم شما را بر هم بزنم. حاج آقا گفت: «این چه حرفی است؟» گفتم: «این خانم با ضبط صوت و آیفون صحبتهای ما را ضبط کرده است.» آقای دامغانی گفت: «در اتاق بالا که میکروفون نیست.» به طعنه گفتم: «چرا احتمالاً اگر زیر تشک و عبا و بالش خود را بگردید پیدا میکنید.» این حرف که به او حسابی برخورد باعث بالاگرفتن جر و بحث شد و من هم سریعاً به همراه ادوات جاسوسی مکشوفه خانه را ترک کردم و سریع خدمت امام رسیدم تا گزارش دهم. امام پس از وقوف نسبت به این مسئله گفتند: «هرطور خودتان صلاح میدانید عمل کنید، فقط به انقلاب ضربه نخورد». پس از مدتی در بازرسی و تفتیش خانهی آیتالله دامغانی، از زیرزمین و زیر حوض، چند قبضه سلاح کشف شد و خبر آن به محضر امام رسید. امام هم آیتالله دامغانی را خلع کردند»[3]
آیتالله دامغانی تا مدتی بعد از عزل هم برای نشاندادن اعتراض و قهر خود، نمازجمعهی جداگانهای برپا میکرد و بدین ترتیب در همدان دو نمازجمعه برگزار میشد. از آن به بعد درگیریهای خیابانی و تروریستی اعضای مجاهدین خلق هم در خیابانها شروع شد تا نهایتاً در ۲۱ مهر ۱۳۵۸، امام خمینی (ره) طی حکمی آیتالله سید اسدالله مدنی را مأمور رسیدگی به این امور و تشنجات در شهر همدان کردند:
بسمه تعالی
خدمت مستطاب سیدالعلماء الاعلام و حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید اسدالله مدنی دامت افاضاتهبه قرار گزارشاتی که از شهرستان همدان میرسد، آشفتگیهایی در سطح این شهر موجود و بیم آن میرود که گروههای منحرف اسلامی، ایجاد اختلافات و انحرافاتی نمایند که با نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی مخالف باشد. لهذا جنابعالی با آنکه در مجلس خبرگان نماینده هستید، عجالتاً به مدت ده روز تا دو هفته به همدان تشریف ببرید و اوضاع منطقه را بررسی کنید و احوال فعالیتهای منحرفین را تحت مراقبت قرار دهید. انشالله تعالی پس از برگزاری مجلس خبرگان مدتی طولانی برای بررسی به اوضاع و احوال آن سامان آشفته تشریف ببرید و به مسائل مربوط و امور شرعیه و گرفتاریهای شهر و منطقه مربوط به آن را رسیدگی و اصلاح کنید. جنابعالی که به شایستگی علمی و عملی موصوف هستید، منصوب به امامت جمعه در شهر همدان میباشید و چون امامت جمعه از مناصب مربوط به ولی امر است، کسی بدون نصب نمیتواند تصدی کند. و نیز جنابعالی مجاز هستید که تعیین قاضی شرع برای دادگاههای شهر و حومه. اهالی محترم و مومن به انقلاب موظف هستند از معظم له پشتیبانی قاطع نموده و وجود ایشان را غنیمت بشمارند. جناب ایشان وکیل اینجانب در اخذ وجوه شرعیه و صرف در موارد مقرره هستید. اهالی محترم وجوه شرعیه خود را به ایشان بدهند که مورد قبول است.
و السلام علی عبادالله الصالحین و رحمه الله و برکاته
۱۳۵۸٫۷٫۲۱
آیتالله مدنی در بین علمای همدان
آیتالله مدنی پس از حضور در همدان به اصلاح امور همدان پرداخت و مجدداً آرامش به شهر بازگشت. در این راستا طی حکمی، حجت الاسلام محمدحسن زمانی را به عنوان قاضی شرع دادگاه انقلاب اسلامی همدان انتخاب کرد. و او نیز در روز ۳۰ آبان مشغول به کار شد. آیت الله مدنی تا ۱۲ آبان در همدان بود و پس از این تاریخ، به حکم امام به تبریز رفت تا اوضاع آشفتهی آن شهر را آرام کند.
[1] انقلاب اسلامی در همدان، ابوالفتح مومن، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، ص۶۵۵
[2] روزنامه کیهان، شماره ۱۰۷۴۵، ۶ تیر ۱۳۵۸، ص ۷
[3] خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ، به کوشش محسن کاظمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۲، صص ۲۲۲-۲۲۵