تغییر و تحولات جنبش دانشجویی از 1332 تا 1357
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در 16 آذر 1332 دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریكا به دانشگاه تهران تصمیم گرفتند نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا نشان دهند[1] اما با گلولههای ماموران رژیم پهلوی مواجه شدند و سه تن از دانشجویان به نامهای قندچی، بزرگنیا و رضوی به شهادت رسیدند. از این روز به بعد، 16 آذر به عنوان نماد مبارزه با استکبار در تاریخ به ثبت رسید و دانشجویان وارد خط مبارزه شدند.
تداوم جنبش دانشجویی در سالهای بعد، گروهها و جریانات مختلف
را بر آن داشت تا رهبری جنبش دانشجویی را به دست گیرند. در این میان اگرچه نیروهای
ملی کوشیدند تا جنبش دانشجویی را به خود متصل کنند اما با آغاز نهضت امام خمینی در
دهه 40، جنبش دانشجویی نیز همانند دیگر گروهها به نهضت اسلامی پیوست و پیوند آن با
نهضت امام خمینی در دهه بعد قوت گرفت.
ارتباط دانشجویان و روحانیت در دهه 50، باعث شد روحانیت نبض جنبش دانشجویی را در دست بگیرد. از این رو هر چه به سالهای پیروزی انقلاب اسلامی نزدیکتر میشویم نقش روحانیت در جنبش دانشجویی پررنگتر میشود. به طوری که در 16 آذر 1353 "مرگ بر شاه" و "درود بر خمینی" به شعار اصلی دانشجویان بدل میشود. یک سال بعد و در در 16 آذر 1354، اعتراضات دانشجویی تحت تاثیر تحریم حزب رستاخیز توسط حضرت امام برگزار میشود.
یک سال قبل از سقوط رژیم پهلوی، همزمانی چهلمین روز شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی با نیمه آذرماه، بر خشم دانشجویان علیه رژیم پهلوی دامن زد و 16 آذر 56 تحت تاثیر شهادت حاج آقا مصطفی برگزار شد تا اینکه در نهایت در در 16 آذر 57 جنبش دانشجویی به عنوان جزء لاینفک نهضت اسلامی به فعالیت پرداخت.
واکنش آیتالله کاشانی به وقایع 16 آذر 1332
روز 14 آذر 1332 در پی زمزمههای تجدید رابطه با انگلستان قرار شد "دنیس رایت"، کاردار سفارت انگلستان در ایران، چند روز بعد به ایران بیاید. در واکنش به این سفر، از همان روز 14 آذر تظاهراتی در گوشه و کنار، به خصوص توسط دانشجویان اتفاق افتاد. علاوه بر این، خبر ورود نیکسون، معاون رئیس جمهور آمریكا به ایران نیز خشم دانشجویان را برانگیخت و متعاقب آن طی یک درگیری بین دانشجویان دانشگاه تهران و ماموران رژیم پهلوی، سه تن از دانشجویان به شهادت رسیدند. دو روز بعد از این واقعه، نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد.
در 20 آذر ماه 1332 یعنی دو روز بعد از سفر نیکسون به تهران و تحت تأثیر وقایع دانشگاه، آيتالله كاشانی، روز اعلان رابطه با استکبارگران جهانی را روز عزای ملی دانست.[2] این اقدام آیتالله کاشانی نشان میدهد که از همان روزهای ابتدایی آغاز فعالیتهای استکبارستیزی دانشجویان، روحانیون نیز به عنوان حامیان دانشجویان وارد میدان شدند.
تظاهرات دانشجویان در 16 آذر 49
در اواخر دهه 40 پیوند دانشجویان و روحانیون ابعاد وسیعتری یافت و هر دو جریان در یک خط مبارزاتی قرار گرفتند. در 16 آذر 49 جنبش دانشجویی دست به تظاهرات زد و چند روز بعد در 49/9/28 علمای قم به عنوان همراهی با دانشگاهها درس خود را تعطیل کردند. این رویداد به تفاهم بیشتر میان جنبش دانشجویی و روحانیت کمک کرد.
شعار "درود بر خمینی" در تظاهرات 16 آذر 53
در دهه پنجاه، ارتباط جنبش دانشجویی با روحانیت وسیعتر و گستردهتر شد به طوری که در این دهه آیتالله قاضی طباطبایی، حاج شیخ نعمتالله صالحی نجف آبادی در تبریز، آیتالله خامنهای، شهید مطهری و آیتالله طالقانی در تهران، مشهد، قم و... توانستند نبض مبارزات دانشجویی را در دست بگیرند.
زرکوب از فعالین دانشجویی تبریز در خاطرات خود میگوید: حضور استاد مطهری در دانشگاه تبریز که معمولا سالی یک یا دوبار اتفاق میافتاد باعث ایجاد حرکت در میان دانشجویان بود. حضور شهید مطهری در دانشگاههای کشور باعث خط دادن به دانشجویان و ورود شعارهای انقلابی به تظاهرات 16 آذر شد.
در 16 آذر 53 دانشجویان با ارئه شعارهای انقلابی و مذهبی با محوریت نهضت امام خمینی، نشان دادند که برای مبارزه از روحانیت خط میگیرند. بدین ترتیب آنها با روش مبارزاتی جدید بار دیگر وارد صحنه مبارزه شدند. عبدالعلیزاده از دانشجویان تبریز درباره شعارهای تظاهرات روز 16 آذر 53 میگوید: «سال 53 از قبل شعارها را آماده کرده بودیم و کلا شعارهای چپ را حذف کردیم و شعارهایی انتخاب کردیم که به نحوی اطاعت از حضرت امام بود... در سال 53 اسم امام با قدرت تمام در دانشگاه مطرح شد.»
از این رو دانشجویان با شعار "درود بر خمینی" و "مرگ برشاه" خط مشی خود را از دیگر گروههای چپ و ملیگراها جدا کردند.
عبدالعلیزاده در ادامه خاطرات خود میگوید: «برای آمادگی مردم در مبارزه با رژیم پهلوی و سیاسی کردن جامعه همچنین بالا بردن ضریب مصونیت دانشجویانی که در تظاهرات شرکت میکردند، قرار شد تظاهرات 16 آذر 53 را به شهر بکشانیم. برای کشاندن تظاهرات به داخل مردم، بازار نقطه مناسبی بود. بعد از بحث و تبادل افکار قرار شد در روز 16 یا 17 آذر که اتفاقا مقارن با شهادت یکی از ائمه معصومین(ع) بود، به بازار برویم. حدود 40، 50 نفر جمع شدیم و شعار "مرگ بر شاه" و "درود برخمینی" دادیم... که طی آن شاهد برخوردهایی زیبا از مردم بودیم.»
چنانچه از خاطرات دانشجویان پیداست، حضور شهید مطهری و آیتالله قاضی طباطبایی و دیگر علمای دینی در بین دانشجویان باعث ساماندهی تظاهرات بهتر دانشجویان در دهه 50 شده بود.
تظاهرات دانشجویان علیه حزب رستاخیز در 16 آذر 54
یکی از اتفاقات تأثیر گذار در حرکت اعتراضی دانشجویان در 16 آذر سال 54، اعلام اجباری شدن ثبت نام در حزب رستاخیز بود. آقانجفی در این باره میگوید: «وقتی که حزب واحد رستاخیز تأسیس شد از همه جا اعلام کردند که عضویت در این حزب اجباری است و طبعا میخواستند که در دانشگاهها این عضوگیری نمود بیشتری پیدا کند اما حساسیت دانشجویان به دلیل موضعگیری امام خمینی در اینباره بسیار زیاد بود، زیرا ایشان در اطلاعیه خود که 10 روز پس از اعلام تأسیس حزب از سوی محمدرضا پهلوی صادر شد، رسما عضویت در آن را حرام دانسته بود.»[3]
از سوی دیگر رژیم پهلوی سعی کرد با برگزاری مراسمات دانشجویی و دادن هدیه به آنان، دانشجویان را به عنوان قشر حامی رژیم معرفی کند. با این حال این ترفند رژیم پهلوی کارساز نشد و دانشجویان به تبع فرمان تحریم عضویت در حزب رستاخیز و مبارزه علیه سیاستهای رژیم پهلوی راهپیمایی روز دانشجویی 16 آذر را دو روز زودتر برگزار کردند و تا چهارراه کالج شروع به راهپیمایی کردند که این تظاهرات با واکنش مأموران رژیم پهلوی مواجه شد.
همزمانی چهلم حاجآقا مصطفی و تظاهرات دانشجویی در آذر 56
در اوایل آبان ماه 1356 شهادت ناگهانی آیتالله مصطفی خمینی مردم ایران و مبارزان انقلابی در همه اقشار را غافلگیر کرد. با شهادت حاج آقا مصطفی خمینی روحانیت با همه توان به صحنه آمد و مراسم شهادت تبدیل به حرکتی بزرگ علیه رژیم پهلوی شد. در این میان حرکت دانشجویان با راهبری روحانیت از نکتههای مهم مراسم شهادت حاج آقا مصطفی خمینی بود.
آیتالله قاضی طباطبایی در تبریز، آیتالله طالقانی،شهید مطهری، آیتالله خامنهای و دیگر علما در قم، شیراز و اصفهان، تهران و... توانستند نبض جنبش دانشجویی را علیه رژیم پهلوی در دست بگیرند. همزمانی 16 آذر 56 و مراسم چهلم آیتالله سید مصطفی خمینی باعث شد جنبش دانشجویی سیاسیتر از گذشته وارد میدان شود.[4]
تظاهرات16 آذر 1357
در سال 1357، سالگرد 16 آذر همزمان با ایام محرم بود؛ محرم 57 تظاهرات علیه رژیم پهلوی در کشور همهگیر شده بود و در این روز به رهبری روحانیت در سراسر ایران با حضور اقشار مختلف مردم، روحانیون، دانشجویان، بازاریان و ... تظاهراتی شکل گرفته بود. در آذر 57 دانشجویان با تعطیلی دانشگاهها باز هم با رهبری روحانیت پا به عرصه مبارزه گذاشتند.
روز 14 آذر 57 آیتالله طالقانی با صدور اطلاعیهای[5] از اقشار مختلف مردم خواست تا در تظاهرات بزرگ تاسوعا و عاشورا شرکت کنند.
در 16 آذر آن سال هم روحانیون تهران با صدور اعلامیهای که به امضاء 219 نفر از روحانیون تهران رسیده بود اعلام کردند که روحانیت تهران به منظور بزرگداشت حماسه عظیم کربلا و ماه محرم و شکستن خفقان حاکم و جبران ممنوعیت حرکت دستهجات و نشان دادن یکپارچگی و مقاومت شکستناپذیر مردم در مقابل فشارهای بیرحمانه رژیم پهلوی تصمیم گرفته است همگام با صفوف مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا به راهپیمایی بپردازد.[6]
در این ایام دانشجویان نیز به رهبری روحانیت با تعطیل کردن درس به تظاهرات علیه رژیم پهلوی پیوستند و در روز تاسوعای حسینی پس از تجمع و راهپیمایی، پای صحبت آیتالله طالقانی نشستند.
بدین ترتیب میتوان گفت در طول نهضت امام خمینی، فعالیت روحانیونی چون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، آیتالله طالقانی و... در ساماندهی جنبش دانشجویی بسیار موثر بود به گونهای که روحانیون با مدیریت اعتراضات سیاسی و ایجاد بینش مبارزاتی در بین دانشجویان نقش مهمی در هدایت دانشگاه در فرایند انقلاب اسلامی داشتند.
پینوشتها:
1- مصطفی چمران، شانزده آذر، انتشارات نهضت آزادی ایران، ص 5
2- مجموعهای از مکتوبات، سخنرانیها و پیامهای آیتالله کاشانی، محمد دهنوی، شرکت سهام خاص. چاپ اول 1362. ص 93
3- جنبش دانشجویی پلی تکنیک تهران ۱۳۳۸-۱۳۵۷، عباس عبدی، نشر نی، ص 292
4- همان، 207
5- نهضت روحانیون ایران، ج 9و10، علی دوانی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص28
6- اسناد انقلاب اسلامی، ج 3،صص 467-470