مروری بر خاطرات متناقض آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی-قسمت دوم

تناقض خاطرات سال 67 و سال 93 آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی درباره "فاو"/چه کسی مقصر واقعی سقوط فاو بود؟

هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود درخصوص علل سقوط فاو می‌نویسد: «عامل اصلی شکست [در فاو]، بیشتر بودن نیروهای مهاجم دشمن، تقریباً 10 برابر نیروهای مدافع و از کار افتادن ادوات در لحظات اوّل به خاطر استفاده دشمن از سلاح شیمیایی است.» وی همچنین در همان روزها از دخالت مستقیم آمریکایی‌ها در ماجرای سقوط فاو خبر داد. اما او، 26 سال بعد و در تابستان 1393 درباره سقوط فاو گفت: «یکی از فرماندهان... فاو را با آن همه امکانات و اموال گذاشت و از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم برگشت. در همان ایام مرحوم خلخالی به جنوب آمد و به بنده گفت آمده‌ام بخاطر از دست دادن فاو و دادن تلفات زیاد، سه نفر از فرماندهان سپاه و جنگ را اعدام کنم چون باعث این همه خسارت و ضرر به کشور شده و کشور را در وضعیت بسیار بدی قرار داده‌اند. خیلی از بزرگان -ازجمله رییس‌جمهور وقت- می‌خواستند فرماندهانی که باعث این تلفات شده بودند اعدام شوند اما من اجازه ندادم که دادگاه نظامی در مورد این نیروها که با خلوص جنگیده بودند و البته گاهی هم ضعف نشان داده بودند برخورد کند. من باعث نجات جان آنها از اعدام شدم.»
سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- سینا سنجری؛ یکی از مقاطع حساس و پر بحث جنگ تحمیلی که دامنه مباحث پیرامونی آن تا به امروز ادامه دارد، موضوع فتح فاو در سال 1364 در جریان عملیات والفجر 8 و سقوط آن در سال 1367 است. مساله‌دار شدن ماجرای فاو و اظهارات 3 سال پیش مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی درخصوص یکی از فرماندهان سپاه، از آن جهت است که بررسی تخلفات ناکامی‌های جنگ مخالفان و موافقان بسیاری در میان سیاسیون داشت تا جایی که بعد از پذیرش قطعنامه 598 عده‌ای تلاش کردند تا قضیه سقوط فاو را مستمسک قرار دهند و از این طریق اهداف سیاسی و جناحی خود را تامین کنند.


استراتژی نظامی جمهوری اسلامی از آغاز جنگ تحمیلی تا فتح خرمشهر

برای بررسی ماجرای فاو در ابتدا باید نگاهی به استراتژی نظامی و سلسله عملیات‌های جمهوری اسلامی از آغاز جنگ تحمیلی تا فتح خرمشهر بیاندازیم.

با شروع تجاوز عراق به خاک ایران در شهریور 59، رژیم بعث استراتژی تهاجمی به خاک ایران و اشغال حداکثری مناطق سرزمینی جمهوری اسلامی را در دستور کار قرار داد. ارتش عراق توانست با لشگر 1 مکانیزه و 10 زرهی خود ظرف 4 روز فاصله 80 کیلومتری مرز ایران تا غرب رودخانه کرخه را اشغال کند. از سوی دیگر لشگر 9 زرهی عراق هم موفق شد در همان خیز اول شهر بستان را به تصرف خود درآورد و سوسنگرد و حمیدیه را محاصره کند. در محور جنوب غربی اهواز هم لشگر 5 مکانیزه عراق توانست بعد از تصرف جفیر و پادگان حمید به 15کیلومتری اهواز برسد.

از جانب دیگر لشگر 3 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص عراق برای اشغال خرمشهر و آبادان وارد عمل شدند و توانستند بعد از 34 روز مقاومت مردم خرمشهر، در 4 آبان 59 این شهر را به اشغال خود درآورند و همچنین با عبور از رودخانه کارون، آبادان را نیز محاصره کنند.

صدام در مجموع طی چهار ماه از ابتدای جنگ موفق شده بود با حدود 6 لشگر زرهی و مکانیزه خود، 15000 کیلومتر مربع از خاک سرزمینی ایران را اشغال کند.

از سوی دیگر پس از رای مجلس مبنی بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر و فرار وی به‌همراه مسعود رجوی [سرکرده منافقین] به فرانسه، استراتژیست‌های جوان سپاه پاسداران همچون شهید حسن باقری تصمیم گرفتند استراتژی نظامی را تغییر دهند و طرح‌هایی جدید فارغ از روش‌های کلاسیک نظامی که ترجمه شده آیین‌نامه‌های ارتش آمریکا بود، تدوین کنند. محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران در همین رابطه می‌گوید: «استراتژي نظامي به‌طور كلي در ايران از هم پاشيد. در اينجا استراتژي جديد نيروهاي حزب‌الله آغاز شد. نيروهاي حزب‌اللهي آمدند و جنگ انقلابي را تدوين كردند و بر اساس آن يك سري عمليات‌هاي محدود انجام شد.»

اولین عملیات بعد از تغییر استراتژی جنگی ایران که با هدف بازپس‌گیری مناطق اشغالی طرح‌ریزی شده بود، عملیات ثامن الائمه بود. عملیاتی که می‌توانست راه را برای موفقیت در سایر عملیات‌های بعدی هموار کند. این عملیات در تاريخ 5 مهر 1360 در شرق رودخانه كارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، توانست محاصره آبادان توسط عراق را بشکند.

عملیات فتح المبین هم دومین عملیاتی بود که در تاریخ 2 فروردین با هدف آزادسازی بخش غربی رودخانه کرخه و خارج کردن شهرهای اندیمشک، شوش، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از آتش توپخانه عراق طرح ریزی شد و در نهایت با موفقیت در کلیه اهداف و پاکسازی کامل منطقه به سرانجام رسید.

اما پس از عملیات موفقیت‌آمیز فتح‌المبین، فرماندهان و استراتژیست‌های سپاه و ارتش در پی طرح‌ریزی و تهیه نقشه‌ عملیاتی برای آزادسازی خرمشهر بودند. سپاه برای این عملیات، قوای خود را به 120 گردان یعنی درحدود 10 برابر بیشتر از عملیات ثامن‌الائمه ارتقاء داد و عراق هم در مقابل تعداد لشگرها و تیپ‌های خود را از 4 لشگر و 3 تیپ مستقر در خرمشهر به 8 لشگر و 20 تیپ افزایش داد. در این عملیات حداقل دو لشگر ارتش عراق منهدم شد و حدود 5400 كیلومتر مربع از خاك ایران از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید آزاد شد و در حدود 19000 نفر از نیروهای عراقی به اسارت رزمندگان ایرانی درآمدند.


استراتژی هاشمی رفسنجانی برای پایان جنگ چه بود؟

پس از فتح خرمشهر صدام و رژیم بعث دیگر برگ برنده‌ای برای مذاکره نداشتند و از سوی دیگر نیز احتمال سقوط رژیم عراق نگرانی‌های آمریکایی‌ها را بیشتر می‌کرد. آنها با آشكارشدن برتري نظامي ايران بر عراق پس از عمليات فتح‌المبين و آزادی خرمشهر، ناچار بودند استراتژی منطقه‌ای خود را تغییر دهند، چنانکه هيگ وزيرخارجه آمريكا می‌گفت: «اگر بخواهيم به يك نظم مسالمت‌آميز بين‌المللي اميدي داشته باشيم، بايد وقايع خاورميانه را شكل دهيم و اكنون لحظه ورود امريكا به منطقه است.»

از سوی دیگر برخی سیاسیون داخلی بعد از عملیات موفقیت آمیز بیت‌المقدس اعتقاد داشتند  دیگر ادامه جنگ به صلاح کشور نیست و ضرورتا باید به آن پایان بدهیم اما فرماندهان جنگ از جمله مرحوم هاشمی رفسنجانی، که در آن روزها از سوی امام(ره) به عنوان فرمانده جنگ منصوب شده بود، تصمیم داشتند تا برخی از مناطق تحت کنترل عراق را تصرف کنند تا از این طریق بتوانند راه را برای پایان جنگ و فشار بر صدام فراهم آورند. از این رو بود که «عملیات خیبر» را با هدف تصرف جزایر مجنون طرح ریزی کردند.

مرحوم هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود در ارتباط با عملیات خیبر می‌نویسد: «اهداف عملیات[خیبر]، بسیار مهم و استراتژیک است. هدف مهم و اصلی، استقرار در ساحل شرقی دجله و قطع راه بصره به بغداد است که در این صورت اهرم لازم برای گرفتن خواسته‌‏های حق ما و ختم جنگ به دست می‏‌آید. با قطع این راه، حفظ شهر بصره برای عراق آسان نیست و بدون بصره،عراق بسیار ناتوان است. هدف دوم عملیات، تسلط بر منطقه نفتی مهم جزایر مجنون است که می‏‌تواند ضامن غرامت جنگ باشد.»

در واقع عملیات خیبر اولین عملیاتی بود که به قصد تصرف بخشی از خاک عراق انجام می‌شد؛ در این عملیات نیروهای ایرانی توانستند جزایر مجنون را به تصرف خود درآورند و به جاده بصره-العماره در منطقه هورالهویزه مسلط شوند.


عملیاتی که به اهدافش نرسید!

اما به گفته برخی فرماندهان نظامی عملیات خیبر به اهدافش که همانا حفظ جزایر مجنون برای فشار به عراق و پایان دادن به جنگ بود، نرسید. سرلشگر رحیم صفوی در همین رابطه در جمع دانشجویان دانشگاه امام حسین(ع) در سوم اسفندماه 1395 می‌گوید: «چون ما در عملیات خیبر و بدر شکست خورده بودیم خیلی [برای طراحی عملیات والفجر 8] احتیاط کردیم، خیلی نگران بودیم که مبادا اینجا را بگیریم و نتوانیم بمانیم. در بدر یک هفته کنار دجله و فرات ماندیم ولی نتوانستیم بمانیم و در بدر و خیبر کلی اسیر، شهید و زخمی دادیم.

مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز طی مصاحبه‌ای در سال 84، بطور تلویحی شکست در عملیات خیبر را تایید کرد و به نوعی عدم تحقق پیروزی در خیبر را به گردن برخی فرماندهان انداخت و گفت: «وقتی امام از من خواستند که فرمانده جنگ شوم، گفتم نظرم این است که ما یک پیروزی بزرگ در داخل خاک عراق به دست بیاوریم و آنجا را گروگان بگیریم و تا تمامی حقوق ما را ندهند، آنجا می‌مانیم. همین موضوع را قبل از عملیات خیبر در قرارگاه جبهه به فرماندهان گفتم که اگر یک پیروزی مشعشع به دست بیاورید، من جنگ را تمام می‌کنم. در آن عملیات هدف این بود که جاده‌های مرکز عراق به بصره را قطع کنیم و بصره را از عراق جدا کنیم. به بعضی از آنها برخورد و گفتند: همه می‌گویند "جنگ جنگ تا پیروزی"، آقای هاشمی می‌گوید جنگ جنگ تا یک پیروزی! جنگ ادامه پیدا کرد، ولی ما هیچ‌وقت به پیروزی نرسیدیم.»


ادامه استراتژی هاشمی رفسنجانی؛ از جزایر مجنون تا فاو

تصمیم هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ فقط تمرکز بر پایان جنگ بود، به همین دلیل پس از عملیات خیبر و بدر همان استراتژی خیبر یعنی گروگانگیری بخشی از سرزمین عراق جهت فشار به صدام و خاتمه دادن به جنگ را در دستور کار قرار داد و متعاقب آن طراحی عملیات والفجر 8 برای تصرف فاو آغاز شد.

سرلشگر رحیم صفوی در تشریح اهداف تصرف فاو می‌گوید: «تصرف فاو یک هدف سیاسی داشت، آقای هاشمی رفسنجانی در صحبت‌هایی که ضبط شده آن موجود است، گفت اگر فاو را گرفتید و ما به ام‌القصر رسیدیم جنگ را تمام می‌کنیم. یعنی رهبری سیاسی جنگ گفت که با تصرف فاو، ما جنگ را تمام می‌کنیم، پس این یک هدف سیاسی بود که برای ما ترسیم کردند.»

هاشمی رفسنجانی چند روز قبل از آغاز عملیات والفجر 8 یکی از اهداف عملیات را پاسخی به توطئه آمریکایی‌ها در کاهش قیمت نفت می‌دانست. وی در خاطرات خود نوشته است: «در گزارش‌ها سقوط قیمت نفت دریای شمال در صدر مسائل است؛ ظاهرا توطئه استعمارگران غربی است. می‌خواهند قیمت نفت را زیر 20دلار در بشکه بیاورند. باید با آن مبارزه کنیم. اگر در عملیات آینده [والفجر 8] پیروز بشویم، ممکن است قدرت فشار بر اوپک را بدست بیاوریم.»

تاریخ عملیات والفجر 8، 20 بهمن 1364 تعیین شده بود و اهداف عملیات هم علاوه بر تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی به رژیم بعث، تصرف منطقه فاو، قطع ارتباط دریایی عراق، از بین بردن سکوهای موشکی عراق و انهدام حداکثری ارتش عراق بود. این عملیات در حدود 75 روز به طول انجامید و نزدیک به 800 کیلومتر مربع از زمین‌های دشمن تصرف شد. همچنین در جریان این عملیات، بیش ار 50 هزار نفر از نیروهای بعثی کشته و زخمی شدند و 700 نفر به اسارت درآمدند


کدام استراتژی منجر به سقوط «فاو» شد؟!

اما آنچه مساله فاو را به یکی از نقاط پر بحث و رمزآلود جنگ تحمیلی تبدیل کرده، سقوط آن در سال 1367 است. سرلشگر رحیم صفوی یکی از علل سقوط فاو را تغییر استراتژی جنگ از جنوب به شمال غرب و خروج نیروهای مستقر در فاو می‌داند و معتقد است: «از سال 65 بنا بر تصمیم فرمانده جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی استراتژی جنگ از جنوب به شمال غرب تغییر پیدا کرد. دلیل منطقی‌اش هم این بود که دیگر ما سرزمینی در جنوب نداشتیم که بشود در آن عملیات نظامی انجام داد. بنابراین عمده قوای تهاجمی که لشکرها و تیپ های سپاه بودند، از جنوب به شمال غرب کشور سمت مریوان منتقل شدند. در چنین شرایطی عراقی‌ها فروردین سال 67 با اطلاعاتی که از آمریکایی‌ها راجع به استعداد و وضعیت نیروهای ما گرفته بودند، ما را غافلگیر و برای بازپس‌گیری فاو حمله کردند. آن موقع ما در مجموع 15 گردان بیشتر در فاو نداشتیم، در حالی که سال 64 با حدود 140-150 گردان فاو را گرفته بودیم.»

وقتی رژیم بعث عراق در 28 فروردین 1367 به فاو حمله کرد، اکثر فرماندهان سپاه برای شرکت در همایش «آخرین نفر، آخرین منزل، آخرین قطره خون» در بیمارستان امام حسین(ع) کرمانشاه بودند. در این هنگام خبر حمله عراق به فاو به فرماندهان مخابره شد و سرداران رحیم صفوی، غلامپور، احمد کاظمی، مرتضی قربانی، قاسم سلیمانی و اصغر صبوری با هلی کوپتر به سمت فاو حرکت کردند.

سردار مرتضی قربانی نقل می‌کند: «ساعت 10 صبح بود که من و سردار صفوی و سردار کاظمی به فاو رسیدیم و عراق هم شب قبل حمله کرده بود. عراقی‌ها یک حمله سراسری سنگین را روی خط پدافندی ما شروع کرده بودند و فرماندهان اصلی و کار بلد ما هم حضور نداشتند.عراقی‌ها مثل صف نظام‌جمع مدرسه، تانک چیده بودند و تمام خاکریزها را با تیر تانک می زدند. با این حال شاید 17 تا 19 تانک را خودم زدم. برای عقب رفتن، هیچ وسیله‌ای نبود و فقط یک وانت پنچر روشن بود که سوار آن شدیم. یکدفعه من دیدم یک نفر موتور سوار از وسط آتش سنگین دشمن به سمت ما می‌آید. احمد کاظمی بود. من وانت را رها کردم و سوار موتور احمد شدم.»

از سوی دیگر سرلشگر رحیم صفوی ضمن روایتی از حضور خود و سردار مرتضی قربانی در منطقه فاو، غافلگیری از عملیات دشمن را یکی از عوامل سقوط فاو می‌داند و می‌گوید: « آقای مرتضی قربانی عقب نمی‌آمد، هرچه با بی‌سیم می‌گفتیم نمی‌آمد. من برایش یک نامه‌ای نوشتم که این آخرین جنگ ما نیست، بعد از این هم باز جنگ داریم، به شما دستور می‌دهم و تکلیف می‌کنم عقب بیایید. به هر جهت به خاطر ضعفی که ما در استعداد نیروی مستقر در فاو داشتیم و قدرت دشمن از ما بیشتر بود و اینکه ما غافلگیر شده بودیم فاو را در فروردین 67 از دست دادیم. البته عراق عوامل شیمیایی از نوع آرسنیک را هم به کار برد.»


تشکیل دادگاه‌های نظامی پس از سقوط فاو و دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای

پس از سقوط فاو عده‌ای در داخل کشور بر لزوم تشکیل دادگاه‌های نظامی برای محاکمه عوامل قصور در برخی عملیات‌ها از جمله فاو و خیبر سخن گفتند. از سوی دیگر نیز برخی با استناد به نظر فقهی امام(ره)، مجازات هر عملی که منجر به شکست جبهه‌ اسلام یا موجب خسارات جانی باشد را اعدام عنوان کردند.

آیت‌الله خامنه‌ای در همان مقطع و در خطبه‌های نماز جمعه 10 تیر 1367در واکنش به این مساله می‌فرمایند: «کار سختی نیست پیدا کردن مقصر، یا تراشیدن مقصر، اما روش اسلامی ما این نیست. من به شما عرض بکنم، بعضی از کمبودها و کوتاهی‌ها هست که کوتاهی است، اما مقصری ندارد. قصوری هست، اما هیچ‌کس در این قصور مقصر و گناهکار نیست.»

با وجود همه مخالفین و موافقین بررسی تخلفات نظامی فرماندهان، حجت‌الاسلام رازینی رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح با حکم امام(ره) مسئول بررسی این موضوع شد و هاشمی رفسنجانی هم بعنوان فرمانده جنگ، حجت‌الاسلام صادق خلخالی را مامور کرد تا دادگاه‌های نظامی را در سه منطقه شمال غرب، غرب و جنوب تشکیل دهد.


علل سقوط فاو به روایت هاشمی رفسنجانی در سال 67

هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود درخصوص علل سقوط فاو می‌نویسد: «عامل اصلی شکست[در فاو]، بیشتر بودن نیروهای مهاجم دشمن، تقریباً 10 برابر نیروهای مدافع و از کار افتادن ادوات در لحظات اوّل به خاطر استفاده دشمن از سلاح شیمیایی است.»

وی همچنین در همان روزها از دخالت مستقیم آمریکایی‌ها در ماجرای سقوط فاو خبر داد و گفت: «... از جبهه خبر می‌دهند، هشت فروند هلی‌کوپتر ظاهراً ناشناس به نقطه‌ای از فاو حمله می‌کنند. شنودهایی که مخابرات از این هلی‌کوپترها گرفته‌اند اظهار اطمینان می‌کنند که اینها آمریکایی بودند. ولی برای ما هنوز یک سند محکم‌تر از این لازم است، گرچه تحقیقا مطمئن هستیم که این هلی‌کوپترها غیر عراقی بوده‌اند...»

اما هاشمی رفسنجانی درحالی در سال 67 علل سقوط فاو را استعداد بالای نیروهای حمله کننده به فاو و دخالت مستقیم آمریکایی‌ها می‌دانست که 26 سال بعد یعنی در تابستان 1393 در واکنش به یکی از اظهارات سرلشگر رحیم صفوی در مورد وی، ماجرای سقوط فاو را پیش می‌کشد و مدعی می‌شود که سردار رحیم صفوی و برخی دیگر از فرماندهان به‌دلیل آن شکست و برخی دیگر از ناکامی‌ها در جنگ، باید اعدام می‌شدند اما من آنها را نجات دادم.

هاشمی در سخنانی متناقض با اظهاراتش در سال 67 می‌گوید: «یکی از فرماندهان که من آخرین بار او را خوب نجات دادم این روزها می‌بینم گاهی حرف‌هایی می‌زند! وی فاو را با آن همه امکانات و اموال گذاشت و از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم برگشت. در همان ایام مرحوم خلخالی به جنوب آمد و به بنده گفت آمده‌ام بخاطر از دست دادن فاو و دادن تلفات زیاد، سه نفر از فرماندهان سپاه و جنگ را اعدام کنم چون باعث این همه خسارت و ضرر به کشور شده و کشور را در وضعیت بسیار بدی قرار داده‌اند. خیلی از بزرگان -ازجمله رییس‌جمهور وقت- می‌خواستند فرماندهانی که باعث این تلفات شده بودند اعدام شوند اما من اجازه ندادم که دادگاه نظامی در مورد این نیروها که با خلوص جنگیده بودند و البته گاهی هم ضعف نشان داده بودند برخورد کند. من باعث نجات جان آنها از اعدام شدم.»


سقوط فاو به روایت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی در سال 93!

مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال 93، در حالی مدعی شد که مرحوم خلخالی برای اعدام سه تن از فرماندهان جنگ به جنوب آمد که حجت‌الاسلام رازینی رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح، که در آن ایام با حکم امام(ره) مسئول بررسی تخلفات جنگی شده بود، می‌گوید: «موضوع خیانت فرماندهان به هیچ عنوان مطرح نبود و حضرت امام هیچ‌ وقت نگفتند فرماندهان خائن هستند. هیچ کدام از حرف‌هایی که الان زده می‌شود، در آن زمان مطرح نبود، نه بحث بی‌قانونی نیروهای مسلح و نه بحث خیانت فرماندهان. ما گفتیم این شمشیری را که می‌جنگد تیزتر کنیم اما برخی فکر می‌کردند برای تیزتر کردن این شمشیر باید دادگاه‌ها قاطع‌تر برخورد کنند تا نیروهای مسلح اعم از ارتش و سپاه بهتر بجنگند.»

رازینی در پاسخ به ادعای هاشمی رفسنجانی که مدعی شده بود مرحوم خلخالی برای 3 تن از فرماندهان حکم اعدام صادر کرده بود هم می‌گوید: «من بعید می‌دانم آقای هاشمی چنین چیزی گفته باشد و باور نمی‌کنم. اصلا آن زمان در فضای جنگ اینجور مسئله‌ای نبود. هیچ پرونده خیانت یا مسائل دیگر برای فرماندهان رده بالای جنگ - چه ارتشی و چه سپاهی- وجود ندارد.»

از سوی دیگر سردار مرتضی قربانی هم به ادعای هاشمی رفسنجانی واکنش نشان داد و گفت: «اگر آقای هاشمی چنین سخنی گفته باشند به نظر من اشتباه گفته‌اند. ایشان به همه لحاظ پای جنگ بود ولی اگر آمده و آقای صفوی را متهم کرده‌، اشتباه کرده و ما حاضریم با آقای هاشمی بنشینیم و صحبت کنیم، دلیل بیاوریم و بگوییم که اینجا، دشمن مقصر اصلی است نه این بچه‌ها و آقای صفوی. آقای هاشمی هم این را بدانند - آقای هاشمی که در کرمانشاه و در قرارگاه نجف نبود- آن روز صبح که فرماندهان دیگر هم بودند، اولین فرماندهی که داوطلب شد به‌همراه فرمانده لشکرها بیاید، جانشین فرمانده کل سپاه، رحیم صفوی بود.»

محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه نیز بعد از نقل قول‌ هاشمی رفسنجانی درخصوص فاو تاکید کرد: «موضوع فاو یک داستانی بود که امروز کسانی آن را طرح می‌کنند که می‌خواهند ضربه‌ای بزنند... این افراد می‌خواهند به جایی ضربه بزنند که ما هدف آنها را می‌فهمیم.»

تناقض در سخنان مرحوم هاشمی رفسنجانی از سال 67 تا سال 93 درخصوص علل سقوط فاو و تکرار اظهارات کسانی که در همان ایام برای برخی تسویه حساب‌های سیاسی از لزوم اعدام فرماندهان جنگ سخن می‌گفتند یک مساله را مشخص می‌کند و آن پرهیز از حب و بغض‌های سیاسی در تحلیل مسائلی است که بطور مستقیم با منافع و مصالح ملی ارتباط دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید:
ارسال نظرات