نحوه سقوط مجسمههای محمدرضا پهلوی در استانهای کشور در سال 57
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مبارزه با نمادهای طاغوت، یکی از ابعاد مبارزات مردم ایران با رژیم پهلوی بود. تغییر نام خیابانها، میدانها و کوچهها در ساختار این مبارزه قرار میگرفت. مردم در سراسر کشور به نابودی این نمادها اقدام کردند تا از این طریق اوج نفرت خود به رژیم دستنشانده پهلوی را به نمایش بگذارند. از جمله اقدامات دیگری که در همین راستا به طور هماهنگ در همه استانهای کشور انجام شد، پایین کشیدن مجسمههای رضاخان و محمدرضا پهلوی بود.
انهدام مجسمه رضاخان و محمدرضا پهلوی در زنجان
در اوایل آبانماه 1357، مردم زنجان ضمن شرکت در یک تظاهرات بزرگ، نسبت به انهدام مجسمههای رضاخان و محمدرضا پهلوی در سطح شهر اقدام کردند. ساواک زنجان درباره شکستن مجسمههای طاغوت در روز 5 آبان گزارش داد: «به موجب یكى از این تظاهرات كه در ساعت 10 روز 5 آبان صورت گرفت، حدود 5000 نفر شروع به راهپیمایى و شكستن قسمتى از مجسمه رضاشاه (در چهارراه پایین) کردند...»[1]
براساس گزارش هفتهنامه نوید وابسته به حزب توده، مردم زنجان با حمله باكانهاى مجسمه شاه را از میدان شهر به زیر آوردند.[2]
سقوط مجسمه شاه در جهرم در تاسوعای 57
در روز 19 آذر 57 مصادف با تاسوعا، تظاهرات وسیعی در جهرم صورت گرفت. تظاهرات مردم جهرم در این روز طبق برنامه، از محل مسجد قبله دعا (مسجد امام خمینی فعلی) شروع و در مسجد جامع به پایان رسید.
مردم جهرم در تظاهرات گسترده روز تاسوعا، مجسمه محمدرضا پهلوی را كه در باغ ملی این شهرستان قرار داشت پایین کشیدند.در هیمن رابطه ساواك گزارش داد: «در 19 آذر 1357 اخلالگران در شهرستان جهرم مجسمه کد 66 [در گزارشهای محرمانه، محمدرضا پهلوی با عنوان "کد66" شناسانده میشد] را پایین آوردند.»[3]
سقوط مجسمه طاغوت و حمله عمال رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا در مشهد
در 23 آذرماه 1357، همزمان با اعلام همبستگی پزشكان و كاركنان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد با انقلابیون، عوامل ساواک وارد بيمارستان شده، با سرنيزه و چماق به اتومبيلها و کارکنان بيمارستان حمله كردند. در اين يورش تعدادی از بيماران دچار حمله قلبی شدند، تعدادی شهید و بسیاری هم زخمی شدند.
در این روز همچنین مردم مشهد مجسمه محمدرضا پهلوی که در محوطه بیمارستان نصب شده بود را سرنگون کردند.
در واکنش به منهدم شدن مجسمه شاه عدهای از مأموران ساواك در ساعت 10 صبح 23 آذر با حمایت نیروهای نظامی، ضمن شكستن نردههای آهنی، از درب جنوبی وارد محوطه بیمارستان شدند. آنان با تیراندازی و حمله به بخش داخلی و بخش اطفال بیمارستان، به ضربوشتم بیماران پرداختند.
هجوم غافلگیرانه ماموران رژیم باعث وحشت و هراس بیماران و کارکنان بیمارستان شد. در این یورش مهدی دهستان،جوان 17ساله، با ضربه چماقی که به سرش خورد در بیمارستان امام رضا(ع) به شهادت رسید کودک نه ماههای نیز در بخش اطفال توسط مزدوران رژیم پهلوی شهید شد. در مجموع این جنایت وحشیانه رژیم 9 نفر به شهادت رسیدند و تعدادی از پزشکان و بیماران مجروح شدند.[4]
سقوط مجسمه محمدرضا پهلوی در نهاوند
نهاوند یکی دیگر از نقاطی بود که در آنجا مجسمههای شاه به زیر کشیده شد. در 24 دیماه 1357، درحالی که هنوز محمدرضا پهلوی از کشور فرار نکرده بود، مردم نهاوند مجسمه وی را به زیر کشیدند که البته با واکنش نیروهای امنیتی رژیم پهلوی هم مواجه شدند.
فریدون سیامک نژاد که از مهرماه 1357 به نهاوند رفته بود و ضمن فعالیت در داروخانه، در مبارزات انقلابی هم نقش داشت میگوید: «در نهاوند به کمک بچههایی که از گذشته با ما زندان بودند مجسمه شاه را پائین آوردیم. حدود 23 یا 24 دی ماه بود؛ با بچهها در نهاوند که با من سابقه دوستی و زندان داشتند مثل اسدالله سیف از اعضای گروه ابوذر و بعضی از بچههای مسلمانی که در صف نماز جماعت یکدیگر را میدیدم قرار گذاشتیم مجسمه محمدرضا پهلوی را در میدان اصلی نهاوند پائین بیاوریم.بدین منظور وسایلی نظیر تیرآهن و طناب آماده کردیم و من با یکی از دوستان بالا رفتیم و طناب را به گردن مجسمه شاه انداختیم و یک طرف طناب را هم به ماشین جیپ بستیم و با جیپ آن را کشیدیم و مجسمه را انداختیم.همه این اتفاقات در عرض پنج دقیقه روی داد و تا پلیس بیاید همه فرار کردیم. البته تیراندازی هم شد و من احساس کردم که یک تیر از کنار پایم رد شد...»[5]
راهپیمایی مردم دزفول بعد از سقوط مجسمههای طاغوت
روز سهشنبه 26دیماه 1357 باپخش خبر فرارمحمدرضا پهلوی، مردم دزفول ضمن شادمانی، اقدام به راهپیمایی کردند. مردم دزفول در این روز یكدیگر را درآغوش گرفته و شادمانی میكردند. آنها به همدیگر تبریک میگفتند و با شیرینی از عابرین پذیرایی میكردند.
سرتیپ اكبر غفاریان فرمانده تیپ2 زرهی دزفول، به منظور حفاظت از مجسمههای طاغوت شب قبل از 27دی دستور داده بود این مجسمهها را از سطح شهر جمع کرده و به پادگان منتقل كنند. ماموران رژیم پهلوی هم مجسمه میدان تاج را به داخل پادگان منتقل کرده بودند اما موفق نشده بودند مجسمه رضاخان را از میدان مركزی شهر خارج کنند. مردم نیز ازفرصت استفاده كرده، صبح روز 27دی در این میدان تجمع و اقدام به پایینكشیدن مجسمه كردند.
بنابر روایت یکی از فعالان انقلابی دزفول: «بعد از فرار شاه مردم به پیروزی انقلاب اسلامی اطمینان كامل داشتند و معتقد بودند كه با رفتن شاه تمام مظاهری كه منتسب به اوست باید محو گردد و دراجرای این هدف بود كه صبح روز 27دی با خیال راحت و عدم نگرانی از نیروهای نظامی و انتظامی دراقدامی شجاعانه باطناب و سیم بكسل مجسمه را به پایین انداختند.»[6]
بعداز انهدام مجسمه طاغوت، مردم دزفول اقدام به راهپیمایی کردند. آنها در این راهپیمایی شعار میدادند: «شـاه فـراری شــده/سـوار گـاری شــده»[7]
نحوه سقوط مجسمه محمدرضا پهلوی در شهرری
یکی دیگر از نقاطی که مجسمه محمدرضا پهلوی توسط مردم به زیر کشیده شد، شهرری بود. حاج محسن سبزعلی در این رابطه میگوید: «26 دی یک ختم برای شهید سبزعلی در تهران گرفته بودند. ما عازم آنجا بودیم که سر میدان دایره (میدان اصلی شهرری) به ما خبر دادند که شاه فرار کرد، آن موقع مبارزان شهرری تصمیم گرفته بودند که مجسمه را پایین بکشند چون یک "آیینهدقی" برای انقلابیون شده بود. همان بعدازظهر پس از فرار شاه، مجسمه را پایین کشیدیم. بدینترتیب که ما سیم بکسل انداختیم گردن مجسمه و بستیم به تانکر نفتی و تانکر حرکت کرد و مجسمه به زمین افتاد و مقداری از آن خرد شد و بقیه آن را هم تانکر روی زمین کشید و برد.»[8]
حمله ماموران رژیم پهلوی به مردم در جریان سقوط مجسمه شاه در رفسنجان
از جمله برنامههای مبارزان و انقلابیون رفسنجان، نابودی نمادهای طاغوت در این شهر بود. در اواخر دیماه 57، مجسمه شاه توسط یک کامیون باری و کلنگی که در دست مرحوم محمد زینلی بود پایین کشیده شد و بعد از آن غریو اللهاکبر در میان مردم طنینانداز شد.
حاج شیخ عباس رمضانی که در آن زمان در رفسنجان حضور داشت میگوید: «زمانی که میخواستند مجسمه را پایین بیاورند بنده حضور داشتم چند کامیون سنگین و جمعیت زیادی هم اطراف میدان را گرفته بودند و با شجاعت هرچه تمامتر مجسمه شاه را پایین آوردند.»
امیرهوشنگ یوسفی، یکی از فرهنگیان فعال رفسنجانی درباره پایین کشیدن مجسمه محمدرضا پهلوی در رفسنجان میگوید: «...روزی برای پایین کشیدن مجسمه شاه به طرف میدان مجسمه آن زمان (میدان ابراهیم) حرکت کردیم و پس از عبور از چهارراه مسجد جامع مأموران ابتدا گاز اشکآور و سپس با گلوله از ما پذیرایی کردند که شهید والامقام اکبر مقیمی در این حادثه شهید و تعدادی زخمی شدند.»
مردم رفسنجان بعد از به زیر کشیدن مجسمه، به سمت روستاهای اطراف حرکت کرده و ضمن انجام راهپیمایی، مردم روستاها را هم به انجام تظاهرات دعوت کردند. این عمل، به نوعی بیانگر کنترل انقلابیون در منطقه و نمایش همبستگی مبارزان شهری و روستایی بود.[9]
نصب پرچمهایی با ذکر "الله اکبر" به جای مجسمههای طاغوت در کرمان
بعد از فرار محمدرضا پهلوی از کشور، مردم کرمان هم در اولین گام برای برچیدن نمادهای طاغوت، اقدام به سرنگون ساختن مجسمههای محمدرضا و رضاخان از میادین کرمان كردند و سه مجسمه را از سرستونهای واقع در میادین ژاندارمری )شهدای نیروی انتظامی(، میدان باغ ملی)چهارراه ولی عصر) و چهارراه تهماسبآباد (سمّیه) برچیدند و بر بلندی آن ستونها پرچم "الله اکبر" نصب کردند.
آقای ساوه، یکی از فعالان انقلابی کرمان در این رابطه میگوید: « ...یکشب با قرار قبلی مجسمههای معدودی که در وسط شهر بود، پایین آورده شدند و هر تکه آن را برای نمایش، سرِ چهارراه گذاشتند و مردم برای دیدن آنها در شهر میگشتند.»[10]
علاوه بر این، در شهرهای بزرگ مثل تهران، اصفهان، تبریز و ... هم
مجسمه شاه توسط مردم پایین کشیده شد. در شیراز هم در روز 21 دیماه،
مجسمه طاغوت، ابتدا در فلكه ارم و سپس در سایر میادین به زیر كشیده شد.[11] در
29 دیماه هم مردم قزوین ضمن انجام تظاهرات، مجسمه محمدرضا پهلوی را از میدان
پهلوی قزوین پایین آورده و آن را تخریب کردند.[12]
پینوشتها:
1- انقلاب اسلامی در زنجان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص381 -382
2- هفتهنامه نوید، سال سوم، شماره 57، شنبه 27 آبان 1357
3- انقلاب اسلامی در جهرم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص457
4- مشهد از مقاومت تا پیروزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص355
5- خاطرات دکتر فریدون سیامک نژاد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،صص97-98
6- انقلاب اسلامی در دزفول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی صص20-201
7-روز شمار انقلاب اسلامی در دزفول ،هفته نامه دزفول شماره 5
8-انقلاب اسلامی در شهر ری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 116
9-انقلاب اسلامی در رفسنجان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص473-475
10-انقلاب اسلامی در کرمان ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 482
11- روزنامه کیهان 23 دی 1357
12- روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 313