شکست طرحهای سهگانه تضعیف نیروی هوایی
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- امین خدابخشی؛
نیروی هوایی به عنوان یکی از ارکان اصلی قوای نظامی کشور، از دوران رژیم پهلوی مورد توجه امریکا بوده است. در دوران پهلوی، امریکا با هدف وابسته کردن نیروی هوایی و ارتش، به تجهیز کنترل شده آن اقدام کرد اما وقتی نشانه های سقوط رژیم پهلوی نمایان شد، طرح تضعیف نیروی هوایی توسط امریکا کلید حورد. آنها در ابتدا قراردادهای نظامی را با هدف تضعیف نیروی هوایی لغو کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم دولت موقت طرح فروش جنگنده های هوایی را مطرح کرد. اما این پایان کار نبود و امریکا در مرحله سوم، کوشید با نفوذ در نیروی هوایی، ضمن تضعیف آن، با یک کودتا نظام جمهوری اسلامی را ساقط کند.
لغو قراردهای نظامی توسط امریکا
یکی از سیاستهای امریکا در دوران پهلوی، وابسته کردن نیروهای نظامی به ویژه نیروی هوایی بود. این سیاست با ولع محمدرضا پهلوی مبنی بر پیش خرید تجهیزات نظامی گره خورد و بر این اساس، نخستین فروند از 72 فروند هواپیمای سفارش داده شده رژیم پهلوی به امریکا، در 20 بهمن 1354 به تهران ارسال شد.
با روی کار آمدن دولت کارتر در امریکا، وی با محور قرار دادن حقوق بشر، اعلام کرد از فروش تسليحات به رژيمهای ديكتاتوری ممانعت به عمل خواهد آورد اما به ناگاه در سال 1977 تصمیم گرفت در مورد رژیم پهلوی استثنا قائل شود. لذا به درخواست محمدرضا پهلوی مبنی بر خرید 140 فروند هواپیمای اف-16 و 70 فروند هواپیمای اف-14 و تسلیحات دیگر، پاسخ مثبت داد. از این رو سایروس ونس، وزیر وقت امور خارجه امریکا، در یکی از دیدارهای خود با محمدرضا پهلوی اعلام کرد: «دولت ایالات متحده، آماده است تا هواپیماهای ویژه سیستم کنترل و اخطار هوابرد (آواکس) را در اختیار ایران بگذارد.» ونس در جریان همین مذاکرات، از آمادگی ایالات متحده برای فروش 160 فروند هواپیمای اف 16 به ایران – علاوه بر هواپیمای آواکس- خبر داد.[1]
از اینرو، سفارش دومین محموله 72 فروندی از هواپیماهای اف-14 در اکتبر 1978 صورت گرفت.[2]
به طوری که از اسناد محرمانه قراردادها و روابط نظامی امریکا و ایران به دست میآید، هدف اساسی امریکا از انعقاد این قراردادها، وابسته کردن هر چه بیشتر نیروی هوایی به امریکا بوده است.
امریکاییها که شاهد وضعیت سیاسی ایران و مبارزه مخالفان با رژیم پهلوی بودند، اعتقاد داشتند در صورت سقوط احتمالی محمدرضا پهلوی و روی کار آمدن دولتی امریکاستیز، با تسلط بر نیروی هوایی میتوانند در رژیم بعدی نیز اعمال نفوذ کنند.
بر اساس اسناد محرمانه قراردادها و روابط نظامی امریکا و ایران، کارشناسان امریکایی معتقد بودند: «این نوع رابطه، وابستگی و نیازمندی خرید را در واقع همیشگی ساخته و هیچگونه خطری از ناحیه ایران، صرف نظر از تغییرات رهبری نمیتواند متوجه ما باشد... در صورتی که محمدرضا پهلوی خلع شود و جای او را یک رژیم ضدامریکایی بگیرد، با وجود چنین زرادخانه گران قیمتی، رژیم جدید ناچار به همکاری با ایالات متحده امریکا است... در صورتی که رژیم حاضر به داشتن رابطه معتدل نباشد، آنگاه ما میتوانیم بهطور کامل ماشین نظامی را از حرکت بیندازیم.»
آنگونه که از این اسناد برمیآید، استراتژی امریکا در وابسته کردن ایران، سرمایهگذاری در نیروی هوایی بوده است تا در صورت سقوط احتمالی رژیم پهلوی، با اعمال نفوذ در نیروی هوایی به رژیم آینده فشار وارد کنند. براساس این اسناد، امریکاییها معتقد بودند: «نیروی هوایی در ظرف چند روز تمامی قدرت و حرکت خود، در صورتیکه ما بخواهیم از دست میدهد. دو نیروی دیگر کاملا حالت نیروی هوایی را ندارند اما این نکته را باید کاملا در نظر داشت که تمامی نیروها برای لوازم یدکی محتاج ما میباشند و بدون حمایت ما نمیتوانند وارد اقدام عملیات درازمدت شوند.»[3]
در راستای همین استراتژی، در آخرین روزهای عمر رژیم پهلوی، ژنرال هایزر امریکایی، مأمور شد برای کنترل اوضاع ایران به تهران بیاید. یکی از مهمترین مأموریتهای هایزر حفظ نظم ارتش خصوصا نیروی هوایی بود. اما با پیوستن نیروی هوایی به نهضت اسلامی در 19 بهمن 1357، مأموریت هایزر و استراتژی امریکا در ایران شکست خورد و به دنبال این شکست، دولت کارتر سفارش دومین محموله 72 فروندی از هواپیماهای اف-14 را لغو کرد.
بر اساس گزارش واشنگتنپست، سفارشهایی که امریکا دستور لغو آنها را داد، شامل موارد مربوط به خرید 160 فروند جت اف 16 ساخت جنرال دینامیکز، 7 فروند هواپیماهای پیچیده اخطار هوابرد از محصولات بوئینگ، دو فروند ناوشکن، حدود 20 فروند هواپیماهای جنگنده و شناسایی مکدونل داگلاس و 400 فروند موشکهای فونیکس[4] بود.
بدین ترتیب اساسیترین استراتژی امریکا در رابطه با لغو قراردادهای تسلیحاتی، تضعیف نیروی هوایی بود. از اینرو جنگندههای دیگری نظیر اف-15، اف-16 و اف-18 که توسط رژیم پهلوی سفارش داده شده و در برخی موارد نیز هزینه آن پرداخت شده بود، هرگز به ایران تحویل داده نشد.
اعلام عدم نیاز جنگندههای هوایی توسط دولت موقت
با پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولت موقت، دولت بازرگان، هزینه سنگین نگهداری تجهیزات نظامی را بهانه قرار داده و اعلام کرد نیازی به برخی تجهیزات و هواپیماهای نظامی ندارد و میخواهد آن تجهیزات را بفروشد.
ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت در مصاحبه با روزنامه کیهان در مورد علت اقدام دولت برای فروش اف۱۴ها گفت: «وقتی که گزارشاتی که در مورد این هواپیماها تهیه شده بود بررسی شد، ما برخوردیم به این مسئله که تاکنون ایران ۵ میلیارد دلار بابت خرید این هواپیماها پرداخته و نگهداری آنها هرساله ۵۰۰ میلیون دلار خرج برمیدارد. یعنی ظرف ده سال ۵ میلیارد دلار به میزان قیمت این هواپیماها افزوده میشود... دولت تصمیم گرفته این هواپیماها را به آمریکا یا هر دولت دیگری که حاضر باشد بفروشد.»[5]
ابراهیم یزدی همچنین در مصاحبهای با هفتهنامه "تایم" اعلام کرد: «ما اخیرا مذاکرات خود را برای فروش هواپیماهای اف-14 آغاز کردهایم. ما گفتگوهایمان را بر اساس فروش همه آنها و کل سیستم آنها قرار دادهایم.»[6]
این تصمیم دولت موقت با استقبال مقامات امریکایی مواجه شد. بلافاصله سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا از صحبتهای مقدماتی مقامات امریکایی با دولت موقت درباره هواپیماهای اف-14 خبر داد و گفت: «دولت ایران در نظر دارد، سلاحهای پیچیده امریکایی از جمله جنگندههای f-14 را به خود امریکا بفروشد. هم اکنون در این زمینه گفتگوهای مقدماتی هم انجام شده است.» سپس خبرگزاری فرانسه گزارش داد: «دولت کارتر، در حال بررسی چگونگی تحویل جنگندههای f-16 به اسرائیل است.»
یکی از کسانی که شدیدا نسبت به این سیاست دولت موقت واکنش نشان داده و با آن مخالفت کرد، آیتالله خامنهای، معاون وزیر دفاع در امور انقلاب و عضو شورای انقلاب بود. ایشان در گفتگویی در این رابطه گفتند: «مسئله لغو قراردادهای نظامی مسئلهای نیست که به این آسانی بتوان درباره آن تصمیم گرفت. درست است که ما قصد نداریم که مثل دوران گذشته ژاندارم منطقه باشیم و قصد نداریم که حافظ منافع ابرقدرتها باشیم اما بههیچوجه جایز نمیدانیم که با وجود دشمنان سوگند خورده خود در منطقه و دولتهای ارتجاعی وابسته به امپریالیزم غافل بمانیم. ما به نیروی دفاعی کاملی نیازمندیم؛ حتی برای جلوگیری از تجاوزات امپریالیزم که به آسانی با حضور دولتهای غاصب در منطقه قابل تصور است لازم است که ما قدرت تهاجمی نیز داشته باشیم.» آیتالله خامنهای همچنین با توجه به قدرت جمهوری اسلامی در برخود با مستکبرین فرمودند: «دولتهای فروشنده تجهیزات نظامی نیز در شرایطی نیستند که بتوانند ما را به قبول یک قرارداد تحمیلی وادار کنند.»[7]
علاوه بر این، سیاست دولت موقت مبنی بر فروش تجهیزات نظامی، واکنشهای دیگری را نیز در پی داشت. روزنامه کیهان در 15 مرداد 1358، ذبل مطلبی با عنوان "فروش سلاح به امریکا خیانت به انقلاب است" نوشت: «آنچه در این مورد اهمیت دارد این است که آمریکا حاضر است به هر قیمتی که شده این جنگندهها را بازخرید کند، حتی اگر مشتری پروپاقرصی برای خرید مجدد آنها وجود نداشته باشد... با فروش آنها قدرت هوایی ارتش ایران را در مهمترین منطقه استراتژیک دنیا تا حد "فلج" ضربهپذیر کردهایم.»[8]
طرح نفوذ در نیروی هوایی و انجام کودتا
یکی دیگر از برنامهها و اهداف امریکا برای تضعیف نیروی هوایی، نفوذ در کادر این نیرو برای انجام کودتا بود. بر این اساس، در 19 تیرماه 1359 طرح کودتای نقاب اجرا شد اما مدتها قبل برای آن برنامهریزی شده بود.
در بهار سال 1358، سازمان سیا با هدف جذب واسطههایی در ارتش ایران، از طریق سرهنگ عطاءالله بایاحمدی، افسر رکن 2 ارتش، با محمدباقر بنیعامری، سرهنگ دوم بازنشسته ژاندارمری ارتباط برقرار کرده و به وی اطلاع داد که آمریکا آماده حمایت از نیروهایی است که قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران را دارند.
در این رابطه ستوان دوم ناصر رکنی، یکی از عوامل کودتای نقاب در اعتراف خود مینویسد: «دو الی سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اولین تماس بین ماموران سیا و یکی از دوستان بنیعامری در اروپا برقرار شد و آنها بنیعامری را در خط بختیار قرار دادند. تمام هماهنگیهای لازم بین کشورهای عضو بازار مشترک اروپا و ستاد بختیار در پاریس از طریق سیا انجام میگرفت.»
ناصر رکنی، در اعترافات خود از خرج دلارهای امریکایی در کودتای نقاب نیز پرده برداشته و اعتراف میکند: «طبق اظهارنظر بنیعامری نهتنها به من بلکه به خیلی از افراد دیگر... تامین هزینههای مادی چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم، نظیر چک 10 میلیون دلاری عربستان سعودی، توسط آمریکا صورت گرفته است.» (بیشتر بخوانید)
بنابر گزارش رادیو مسکو، از چند ماه قبل از کودتا کارشناسانی به منظور سازماندهی کودتا و انجام نبردهای خیابانی با گذرنامههای انگلیسی و جمهوری آلمان فدرال و دیگر کشورهای متحد امریکا به عنوان جهانگرد از ایران دیدن کردند و به آموزش عناصر کودتاچی و آماده کردن آنها برای عملیات علیه نظام جمهوری اسلامی پرداختند. در این میان حداقل 100 نفر از اعضای سازمان سیا وارد ایران شدند.
متعاقب این فعالیتهای امریکا، حمید نعمتی از فعالان کودتا توانست در مدت 30 روز، 40 نفر خلبان و همافر فنی را از پایگاه یکم هوایی (مهرآباد) در تهران و پایگاه سوم هوایی (نوژه) در همدان، جذب کند. علاوه بر این، کودتاچیان در پایگاههای وحدتی دزفول و اصفهان نیز نفوذ کرده و توانسته بودند تعدادی از خلبانان را جذب کنند. آنها همچنین موفق شده بودند نظر 60 خلبان و 500 تن از افراد فنی و نظامی نیروی هوایی را جلب کرده و زمینه را برای پرواز 30 فروند جنگنده در روز اجرای طرح کودتا فراهم کنند.
اما علیرغم تلاشها و سرمایهگذاریهای امریکا، طرح کودتای نوژه قبل از وقوع توسط افسران نیروی هوایی کشف و خنثی شد. شهید جواد فکوری، فرمانده نیروی هوایی وقت، میگوید: «حدود یک ماه پیش از زمان کودتا ما به شواهدی برخوردیم که امریکا در صدد توطئهای علیه انقلاب اسلامی ایران است. از یک ماه پیش توانستیم جریان را پیگیری کنیم و عوامل توطئه را شناسایی کنیم.»[9]
شب قبل از کودتا نیز یكی از خلبانان نزد حضرت آیتالله خامنهای رفته و عملیات كودتا را فاش كرد و بلافاصله نیز عوامل ضد اطلاعات ارتش، كمیته اداره دوم ارتش، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و سپاه پاسداران کودتا را خنثی کردند.
بعد از شکست کودتای نقاب، امریکا و متحدانش که از برنامههای خود برای تضعیف نیروی هوایی ناامید شده بودند، اینبار تلاش کردند با حمایت از عراق، رژیم بعث را وادار به جنگ تمام عیاری علیه جمهوری اسلامی کنند. از این رو در مرحله اول پایگاههای هوایی ایران را مورد هدف قرار دهند تا راه ورود و تسلط بر خاک ایران گشوده شود.
شکست طرحهای تضعیف نیروی هوایی و اقتدار نیروی هوایی در جنگ تحمیلی
به فاصله دو ساعت بعد از حمله رژیم بعث عراق به پایگاههای هوایی ایران، نیروی هوایی جمهوری اسلامی، با به پرواز درآوردن جنگندههای خود، پایگاههای الرشید و شعیبه را مود هدف قرار داد. نیروی هوایی در ادامه عملیات خود توانست در 1 مهر 1359، تعداد 200 فروند از هواپیماهای جنگی خود را به پرواز درآورده و با عبور 140 فروند از آنان از مرزهای مشترک، تمامی پایگاهها و مراکز مهم رژیم بعث به استثنای پایگاه الولید را مورد تهاجم قرار دهد.[10] و در 7 آذر 59، هم توانست ضربات جبرانناپذیری به قرارگاههای رژیم بعث وارد کند. نیروی هوایی همچنین در عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین، عملیات آزادسازی خرمشهر و ... با اقتدار در کنار دیگر نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران، از تمامیت ارضی خاک کشور دفاع کرد.
اقتدار نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی، مهر بطلانی بر طرحهای جهانی مبنی بر تضعیف نیروی هوایی بود و نشان داد که همه آن طرحها خنثی شده است.
پینوشتها:
1- گری سیگ. همه چیز فرو میریزد. ترجمه: علی بختیاری زاده. تهران. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. چاپ اول. 1384. ص 54-53
2- غلامرضا علی بابایی، تاریخ نیروی هوایی ایران، انتشارات آشیان، 1383، ص 104
3- پیغام امروز، 7 خرداد 1358. ص 2
4- روزنامه اطلاعات. 15 بهمن 1357. شماره: 15776، ص 2
5- کیهان، 13مرداد 1358
6- اطلاعات. 13 مرداد 1358
7- کیهان، 27 مرداد 1358، صفحه 9
8- جمهوری اسلامی، 15 مرداد 1358. شماره 56 ص 8
9- سروش، سال دوم، شماره 59، 28/4/50
10- غلامرضا علی بابایی، تاریخ نیروی هوایی ایران،ص 324