واکنش فوری علمای تهران به بازداشت امام خمینی/ نحوه لو رفتن نامه علما در مسیر تهران-قم
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ اسدالله تجریشی از فعالان نهضت اسلامی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است درباره واکنش علما و روحانیون تهران به بازداشت امام و اوضاع تهران در 15 خرداد میگوید: بعد از بازداشت امام، حاج میرزاعبدالله چهل ستونی همراه با برخی از علما مانند آیتالله بهبهانی در بازار تجمع کرده بودند و تصمیم گرفتند برای علمای قم نامهای بنویسند که نهضت شروع شده است و حاج آقا روحالله را تنها نگذاریم و باید علیرغم خواستههای دولت، یک حرکت سیاسی انقلابی انجام دهیم.
چند نامه نوشتند و برخی از علمای تهران آن را امضا کردند. شهید محلاتی این نامهها را به من داد و گفت: «فردا برو قم و نامهها را به مراجع برسان.» مخاطبانشان آیتالله نجفی مرعشی، آیتالله گلپایگانی و آقای شریعتمداری بودند. یک نامه هم برای آقای میلانی در مشهد نوشته بودند.
قرار شد من به اتفاق یکی از دوستانم این نامهها را به مراجع برسانیم. ما کارهای مخفی نکرده بودیم و تجربه کافی نداشتیم؛ نامهها را همان طور که بود داخل جیب کت گذاشتیم و کتها را نیز روی دستمان انداختیم.
دوست من که مرا همراهی میکرد، آقای حاج عباس عصار بود. نزدیک عوارضی فعلی قم که رسیدیم تعدادی ژاندارم مسلح ایستاده بودند و همه افراد را پیاده و ماشینها را بازرسی میکردند. وقتی نوبت به اتوبوس ما رسید، مأموران با ژ - ۳ سوار شدند. ما صندلی جلو نشسته بودیم و کتمان روی دستمان بود. بلند شدیم و لباسهای ما را بازرسی و نامهها را پیدا کردند. افسر شهربانی گفت: «به به! غائله پانزده خرداد زیر سر شماهاست.» و ما دو نفر را پیاده کردند. یک نفر را هم که معلم اهل خوانسار بود و در کیفش یک عکس از امام پیدا کرده بودند، پیاده کردند و خیلی شدید برخورد کردند.
در همان بیابان کتک مفصلی به ما زدند. یکی از آنها گفت: «اگر مشکلات قانونی برایم پیش نمیآمد، همین الآن با اسلحه مغزتان را روی سنگ میریختم؛ شماها هستید که مملکت را به بلوا میکشید». بعد از آن ما را به شهربانی قم بردند و تا نزدیک سحر ما را بازجویی کردند. در محتویات نامه از علمای قم خواسته شده بود تا به تهران مهاجرت و در نشستها شرکت کنند و قرار بود در منزل شیخ اسدالله خلخالی جمع شوند.
وقتی که نامهها به دست رژیم افتاد، در رادیو و تلویزیون اعلام کردند که سرنخ غائله پانزده خرداد را گیر آورده و افراد را شناسایی کردهاند و همین روزها اسامی آنان اعلام میشود. بعد از آن ما را به تهران منتقل کردند و تا مدتی در تهران بازداشت بودیم. تعداد زیادی را گرفته بودند و جای کافی برای بازداشت شدگان نداشتند. دهها هزار نفر را گرفته بودند که افرادی مثل طيب نیز جزو آنها بود.
بازجوییهای ما را خواندند و مدتی ما را نگهداشتند. از طرف خیلیها از جمله علمایی که با رژیم ارتباط داشتند، تلفنهای زیادی شد تا بالاخره ما را آزاد کردند. اما تعدادی را دادگاهی و محکوم کردند و تعدادی را نیز مانند مرحوم حاج طیب حاجرضایی و مرحوم اسماعیل رضایی اعدام نمودند.